|
|
خط ۲۲: |
خط ۲۲: |
| یکی دیگر از ادله طرفداران سهوالنبی [[آیات]] و روایاتی است که در آنها برای [[پیامبران]] کلمه [[سهو]] و [[نسیان]] به کار رفته است، برای نمونه: {{متن قرآن|وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ}}<ref>«و ما از پیش به آدم سفارش کردیم اما او از یاد برد و در وی عزمی نیافتیم» سوره طه، آیه ۱۱۵.</ref> و {{متن قرآن|اذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ}}<ref>«مگر اینکه (بگویی اگر) خداوند بخواهد و چون فراموش کردی پروردگارت را یاد کن» سوره کهف، آیه ۲۴.</ref> و {{متن قرآن|فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَيْنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَبًا}}<ref>«و چون به جایگاه به هم پیوستن آن دو (دریا) رسیدند ماهی خود را فراموش کردند و (ماهی) راه خود را در دریا سرازیر در پیش گرفت (و رفت)» سوره کهف، آیه ۶۱.</ref> و {{متن قرآن|قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ}}<ref>«(موسی) گفت: مرا برای آنچه از یاد بردم بازخواست مکن و کار مرا بر من سخت مگیر!» سوره کهف، آیه ۷۳.</ref> و {{متن قرآن|وَإِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و اگر شیطان تو را به فراموشی افکند پس از یادآوری با گروه ستمگران منشین» سوره انعام، آیه ۶۸.</ref> و {{متن قرآن|سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى * إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَمَا يَخْفَى}}<ref>«زودا که تو را خواندن (قرآن) آموزیم و دیگر از یاد نمیبری * مگر آنچه را خدا خواهد» سوره اعلی، آیه ۶-۷.</ref> | | یکی دیگر از ادله طرفداران سهوالنبی [[آیات]] و روایاتی است که در آنها برای [[پیامبران]] کلمه [[سهو]] و [[نسیان]] به کار رفته است، برای نمونه: {{متن قرآن|وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ}}<ref>«و ما از پیش به آدم سفارش کردیم اما او از یاد برد و در وی عزمی نیافتیم» سوره طه، آیه ۱۱۵.</ref> و {{متن قرآن|اذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ}}<ref>«مگر اینکه (بگویی اگر) خداوند بخواهد و چون فراموش کردی پروردگارت را یاد کن» سوره کهف، آیه ۲۴.</ref> و {{متن قرآن|فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَيْنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَبًا}}<ref>«و چون به جایگاه به هم پیوستن آن دو (دریا) رسیدند ماهی خود را فراموش کردند و (ماهی) راه خود را در دریا سرازیر در پیش گرفت (و رفت)» سوره کهف، آیه ۶۱.</ref> و {{متن قرآن|قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ}}<ref>«(موسی) گفت: مرا برای آنچه از یاد بردم بازخواست مکن و کار مرا بر من سخت مگیر!» سوره کهف، آیه ۷۳.</ref> و {{متن قرآن|وَإِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و اگر شیطان تو را به فراموشی افکند پس از یادآوری با گروه ستمگران منشین» سوره انعام، آیه ۶۸.</ref> و {{متن قرآن|سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى * إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَمَا يَخْفَى}}<ref>«زودا که تو را خواندن (قرآن) آموزیم و دیگر از یاد نمیبری * مگر آنچه را خدا خواهد» سوره اعلی، آیه ۶-۷.</ref> |
| برای نمونه [[ابوعلی جبایی]] میگوید: «این [[آیه]] دلیلی است بر رد قول [[امامیه]] که میگویند [[نسیان]] بر [[انبیاء]] جایز نیست و حال آنکه [[سهو]] مثل بیهوشی و [[خواب]] است که [[شیعه]] این دو را بر انبیاء جایز میداند»<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۳۱۶.</ref>.<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، مصطفی]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص ۲۶۲-۲۶۶.</ref> | | برای نمونه [[ابوعلی جبایی]] میگوید: «این [[آیه]] دلیلی است بر رد قول [[امامیه]] که میگویند [[نسیان]] بر [[انبیاء]] جایز نیست و حال آنکه [[سهو]] مثل بیهوشی و [[خواب]] است که [[شیعه]] این دو را بر انبیاء جایز میداند»<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۳۱۶.</ref>.<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، مصطفی]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص ۲۶۲-۲۶۶.</ref> |
|
| |
| == بررسی [[روایات]] سهوالنبی ==
| |
| درباره سهوالنبی [[دوازده]] [[روایت]] وجود دارد که برخی از ثقات و اجلاء و [[اصحاب اجماع]] آنها را روایت کردهاند، راویانی مانند [[سماعه بن مهران]]، [[ابن صدقه]]، [[سعید اعرج]]، [[جمیل بن دراج]]، [[ابوبصیر]]، [[زید شحام]]، [[أبوسعید قماط]]، [[ابوبکر حضرمی]]. از این دوازده روایت چهار روایت دارای [[سند صحیح]] و یکی دارای [[سند]] [[حسن]] و باقی اسناد غیر صحیحه میباشد؛ بیشتر آنها را [[مشایخ]] ثلاث در [[کتب اربعه]] نقل کردهاند و باقی آنها در کتاب [[عیون اخبار الرضا]] {{ع}} و [[محاسن برقی]] و [[فقه]] [[رضوی]] نقل شده است، در اینجا لازم است به متن کامل این روایات اشاره شود:
| |
| [[عثمان بن سعید]] از سماعه بن مهران نقل کرده: [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: همانا [[پیامبر]] [[نماز ظهر]] را برای [[مردم]] دو رکعت خواند، سپس سهو کرد و [[سلام]] داد. ذوالشمالین گفت: ای [[رسول خدا]] آیا درباره [[نماز]] چیزی نازل شده است؟ پیامبر فرمود: چگونه؟ ذوالشمالین گفت: نماز را دو رکعت خواندید! [[پیامبر]] فرمود: آیا شما همچنین میگویید؟ [[مردم]] گفتند: بله.
| |
| پس پیامبر ایستادند و [[نماز]] را کامل کرده و دو [[سجده]] [[سهو]] به جا آوردند»<ref>کافی، ج۳، ص۳۵۵.</ref>.
| |
| و [[شیخ طوسی]] هم همین [[روایت]] را با دو [[سند]] زیر نقل کرده است:
| |
|
| |
| [[احمد بن محمد]] از [[حسن بن علی بن فضال]] از ابیجمیله از [[زید شحام]] از [[ابیاسامه]] از [[امام صادق]] {{ع}}...<ref>تهذیب الأحکام، ج۲، ص۳۵۲.</ref>. ۲) [[سعد بن عبدالله]] از [[احمد بن محمد]] از [[حسین]] از [[فضاله]] از [[سیف بن عمیره]] از [[ابوبکر]] حضرمی از امام صادق {{ع}}...<ref>تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۸۰: {{متن حدیث|إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} سَهَا فَسَلَّمَ فِي رَكْعَتَيْنِ ثُمَ ذَكَرَ حَدِيثَ ذِي الشِّمَالَيْنِ فَقَالَ ثُمَّ قَامَ فَأَضَافَ إِلَيْهَا رَكْعَتَيْنِ}}.</ref>.
| |
|
| |
| [[محمد بن یحیی]] از [[احمد بن محمد بن عیسی]] از [[علی بن نعمان]] از [[سعید]] اعرج نقل کرده: شنیدم امام صادق {{ع}} میفرماید: «پیامبر نماز خواند و در رکعت دوم [[سلام]] داد. کسانی که پشت سر ایشان بودند گفتند: آیا درباره نماز مطلب جدیدی اتفاق افتاده؟ پیامبر فرمود: چگونه؟ گفتند: نماز را دو رکعتی خواندید! پیامبر فرمود: ای ذوالیدین آیا چنین است؟ و او همان کسی است که او را ذوالشمالین صدا میکنند. وی گفت: بله. پس پیامبر بنا را بر نمازش گذاشت و آن را به صورت چهار رکعتی تمام کرده و فرمود: [[خداوند]] به خاطر [[رحمت]] بر [[امت]]، پیامبر را به [[فراموشی]] کشاند. آیا نمیدانی اگر شخصی چنین میکرد مردم او را [[سرزنش]] کرده و میگفتند نمازت قبول نمیشود، اما اگر کسی که امروز چنین کند میگویند [[سنّت]] [[رسول الله]] است و [[الگو]] شده و پیامبر دو سجده هم به خاطر [[سخن گفتن]] بین نماز انجام دادند»<ref>کافی، ج۳، ص۳۵۷؛ تهذیب، ج۲، ص۳۴۵.</ref>.
| |
|
| |
| [[حسن بن محبوب]] از رباطی از سعید اعرج نقل کرده: شنیدم امام صادق {{ع}} میفرمود: «[[خداوند تبارک و تعالی]] پیامبرش را برای [[نماز صبح]] به [[خواب]] برد تا [[خورشید]] طلوع کرد، سپس پیامبر بلند شد و دو رکعت نماز ([[نافله]]) قبل [[فجر]] را خواند سپس [[نماز صبح]] را خواند و (همچنین) [[خداوند]] [[پیامبر]] را در [[نماز]] به [[سهو]] انداخت و پیامبر در رکعت دوم [[سلام]] داد. سپس آنچه را ذوالشمالین گفت توصیف کرد؛ خداوند اینکار را به خاطر [[رحمت]] بر [[امّت]] با پیامبر انجام داد تا هیچکس [[مسلمانی]] را به خاطر [[خواب]] ماندن از نماز یا سهو در نماز [[سرزنش]] نکند و بگویند: این اتفاق برای پیامبر هم افتاده است»<ref>الفقیه، ج۱، ص۳۵۸: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنَامَ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} عَنْ صَلَاةِ الْفَجْرِ حَتَّى طَلَعَتِ الشَّمْسُ ثُمَّ قَامَ فَبَدَأَ فَصَلَّى الرَّكْعَتَيْنِ اللَّتَيْنِ قَبْلَ الْفَجْرِ ثُمَّ صَلَّى الْفَجْرَ وَ أَسْهَاهُ فِي صَلَاتِهِ فَسَلَّمَ فِي الرَّكْعَتَيْنِ ثُمَّ وَصَفَ مَا قَالَهُ ذُو الشِّمَالَيْنِ وَ إِنَّمَا فَعَلَ ذَلِكَ بِهِ رَحْمَةً لِهَذِهِ الْأُمَّةِ لِئَلَّا يُعَيَّرَ الرَّجُلُ الْمُسْلِمُ إِذَا هُوَ نَامَ عَنْ صَلَاتِهِ أَوْ سَهَا فِيهَا فَقَالَ قَدْ أَصَابَ ذَلِكَ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}}}}.</ref>.
| |
|
| |
| [[حسین بن سعید]] از [[ابن ابی عمیر]] از [[جمیل]] نقل کرده: «از [[امام صادق]] {{ع}} درباره مردی پرسیدم که نماز را دو رکعت خواند، سپس بلند شد. [[امام]] {{ع}} فرمود: دوباره نماز را بخواند. گفتم: پس آنچه [[مردم]] ([[اهل سنت]]) درباره [[حدیث]] ذوالشمالین میگویند چیست؟ امام {{ع}} فرمود: همانا پیامبر {{صل}} از مکانش حرکت نکرده بود؛ اگر حرکت کرده بود نماز را دوباره میخواند»<ref>تهذیب الأحکام، ج۲، ص۳۴۵: {{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} عَنْ رَجُلٍ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ قَامَ قَالَ يَسْتَقْبِلُ قُلْتُ فَمَا يَرْوِي النَّاسُ فَذَكَرَ لَهُ حَدِيثَ ذِي الشِّمَالَيْنِ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} لَمْ يَبْرَحْ مِنْ مَكَانِهِ وَ لَوْ بَرِحَ اسْتَقْبَلَ}}.</ref>.
| |
| حسین بن سعید از [[حسن]] از زرعه از سماعه از امام صادق {{ع}} نقل کرده: «همانا پیامبر [[نماز ظهر]] را برای مردم خواند، سپس سهو کرد و سلام داد. ذوالشمالین گفت: ای [[رسول خدا]] آیا درباره نماز چیزی نازل شده است؟ پیامبر فرمود: چگونه؟ ذوالشمالین گفت: نماز را دو رکعت خواندید! پیامبر فرمود: آیا شما همچنین میگویید؟ مردم گفتند: بله. پس پیامبر ایستادند و نماز را کامل کرده و دو [[سجده]] سهو به جا آوردند. سپس فرمود: [[پیامبر]] از مکانش حرکت نکرده بود، اگر [[نمازگزار]] از مکانش حرکت نکرده بود [[نقص]] نمازش را تمام کند»<ref>استبصار، ج۱، ص۲۱۴ و ۳۶۹: {{متن حدیث|فإن رسول الله {{صل}} صلّی بالناس الظهر ثم سها فسلّم فقال له ذو الشمالین: یا رسول الله أنزل فی الصلاة شیء؟ فقال: و ما ذاک؟ قال: إنّما صلّیت رکعتین! فقال رسول الله {{صل}}: أتقولون مثل قوله؟ قالوا: نعم فقام فأتمّ بهم الصلاة و سجد سجدتی السهو. فقال: إن رسول الله {{صل}} لم یبرح من مجلسه فإن کان لم یبرح من مجلسه فلیتم ما نقص من صلاته}}.</ref>.
| |
| [[حسن بن صدقه]] میگوید: «از [[امام کاظم]] {{ع}} پرسیدم: آیا [[پیامبر خدا]] در رکعت دوم [[سلام]] داد؟ [[امام]] {{ع}} فرمود: بله. گفتم: آیا حالش حال خودش بود؟ امام {{ع}} فرمود: [[خداوند]] میخواست به [[مردم]] یاد دهد»<ref>کافی، ج۶، ص۲۷۲: {{متن حدیث|أسلّم رسول الله {{صل}} فی الرکعتین الاولتین؟ فقال: نعم، قلت: و حاله حاله؟ قال {{ع}}: أنما أراد الله أن یفقّههم}}.</ref>.
| |
|
| |
| [[ابن ادریس]] از کتاب [[علی بن محبوب]] از [[عباس]] از [[حماد بن عیسی]] از [[ربعی بن عبدالله]] از [[فضیل]] نقل کرده: «در نزد [[امام صادق]] {{ع}} [[سهو]] را یادآور شدم. امام {{ع}} فرمود: هیچکس از این حالت به دور نیست، گاهی من [[خادم]] را در پشت سرم مینشانم تا نمازم را بر من [[حفظ]] کند»<ref>سرائر (المستطرفات)، ج۳، ص۶۱۴: {{متن حدیث|ذَكَرْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} السَّهْوَ فَقَالَ وَ يَنْفَلِتُ مِنْ ذَلِكَ أَحَدٌ رُبَّمَا أَقْعَدْتُ الْخَادِمَ خَلْفِي عَلَيَّ يَحْفَظُ صَلَاتِي}}.</ref>.
| |
|
| |
| [[جعفر بن محمد بن اشعث]] از [[ابن قداح]] از [[ابیعبدالله]] از پدرش نقل کرده: پیامبر [[نماز]] خواند و قرائت را بلند خواند. هنگامیکه نمازش تمام شد به اصحابش گفت: آیا چیزی از [[قرآن]] انداختم؟ مردم ساکت ماندند. پیامبر فرمود: آیا [[ابی بن کعب]] در بین شماست؟ گفتند: بله. پیامبر فرمود: آیا چیزی در نماز ساقط کردم؟ ابی بن کعب گفت: بله یا [[رسول الله]]! [[آیه]] این چنین بود. پیامبر ناراحت شد و فرمود: چه شده بر اقوامی که قرآن بر آنها خوانده میشود و آنها نمیدانند چه مقدار از [[قرآن]] خوانده شده و چه مقدار جا مانده است، [[بنیاسرائیل]] به این خاطر هلاک شدند که بدنهایشان حاضر بود و دلهایشان [[غایب]] بود، [[خداوند]] [[نماز]] بندهای را که قلبش همراه نمازش حاضر نباشد قبول نمیکند»<ref>بحارالأنوار، ج۸۱، ص۲۴۲: {{متن حدیث|صَلَّى النَّبِيُّ صصَلَاةً وَ جَهَرَ فِيهَا بِالْقِرَاءَةِ فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ لِأَصْحَابِهِ هَلْ أَسْقَطْتُ شَيْئاً فِي الْقُرْآنِ قَالَ فَسَكَتَ الْقَوْمُ فَقَالَ النَّبِيُّ {{صل}} أَ فِيكُمْ أُبَيُّ بْنُ كَعْبٍ فَقَالُوا نَعَمْ فَقَالَ هَلْ أَسْقَطْتُ فِيهَا بِشَيْءٍ قَالَ نَعَمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّهُ كَانَ كَذَا وَ كَذَا فَغَضِبَ {{صل}} ثُمَّ قَالَ مَا بَالُ أَقْوَامٍ يُتْلَى عَلَيْهِمْ كِتَابُ اللَّهِ فَلَا يَدْرُونَ مَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ مِنْهُ وَ لَا مَا يُتْرَكُ هَكَذَا هَلَكَتْ بَنُو إِسْرَائِيلَ حَضَرَتْ أَبْدَانُهُمْ وَ غَابَتْ قُلُوبُهُمْ وَ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ صَلَاةَ عَبْدٍ لَا يَحْضُرُ قَلْبُهُ مَعَ بَدَنِهِ}}.</ref>.
| |
|
| |
| [[تمیم بن عبدالله بن تمیم قرشی]] از پدرش از [[احمد بن علی انصاری]] از [[اباصلت هروی]] نقل کرده: «به [[امام رضا]] {{ع}} گفتم: ای فرزند [[رسول خدا]]! در [[جمعیت]] [[کوفه]] گروهی هستند که [[اعتقاد]] دارند [[پیامبر]] در نمازش [[سهو]] نکرد. [[امام]] {{ع}} فرمود: [[دروغ]] میگویند. [[خدا]] آنها را [[لعنت]] کند. تنها کسی که سهو نمیکند خدایی است که جز او خدایی نیست»<ref>عیون الأخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۲۰۳، باب ردّ بر غلات: {{متن حدیث|قُلْتُ لِلرِّضَا {{ع}} يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ فِي سَوَادِ الْكُوفَةِ قَوْماً يَزْعُمُونَ أَنَّ النَّبِيَّ {{صل}} لَمْ يَقَعْ عَلَيْهِ السَّهْوُ فِي صَلَاتِهِ فَقَالَ كَذَبُوا لَعَنَهُمُ اللَّهُ إِنَّ الَّذِي لَا يَسْهُو هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ}}.</ref>.
| |
| با بررسی اقوال [[دانشمندان]] میتوان نتیجه گرفت که پنج نظریه درباره این [[روایات]] ارائه شده است:
| |
| # عدهای از [[اهل سنت]] صدور و جهت صدور و مضمون این روایات را بدون هیچ توجیهی پذیرفته و [[معتقد]] به سهوالنبی شدهاند.
| |
| # عدهای مثل [[شیخ صدوق]] صدور و جهت صدور و مضمون این روایات را پذیرفته و معتقد به سهوالنبی شدهاند، البته با این توجیه که سهو از جانب [[شیطان]] نبوده، بلکه إسهاء از جانب خداوند بوده است.
| |
| # عدهای صدور این [[روایات]] را پذیرفتهاند اما در جهت صدور آنها اشکال کرده و به خاطر موافقت با روایات [[عامه]] و [[مخالفت]] با [[ادله]] [[کلامی]]، صدور این روایات را تقیهای دانستهاند.
| |
| # عدهای مثل [[شیخ مفید]] این روایات را به خاطر مخالفت با [[ادله عصمت]] [[نبی]] به طور کامل طرد کردهاند.
| |
| # عدهای دیگر درباره این روایات توقف کرده و نپذیرفتن مضمون این روایات را موافق [[احتیاط]] شمردهاند.<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، مصطفی]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص ۲۶۶-۲۷۱.</ref>
| |
|
| |
|
| == ادله موافقین == | | == ادله موافقین == |