پرش به محتوا

ابوبکر بن ابی‌قحافه در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ریزه خوار' به 'ریزه‌خوار'
جز (جایگزینی متن - 'ریزه خوار' به 'ریزه‌خوار')
خط ۳۲: خط ۳۲:
و ابن عباس (حبر امت) می‌‌گفت: "[[علم پیامبر]] از [[علم]] [[خدای تعالی]] است و علم علی {{ع}} از علم پیامبر است و علم من و علم [[صحابه]] در مقابل علم علی مانند قطره آبی در هفت دریاست"<ref>{{عربی|عِلْمِ النَّبِيِّ مِنْ عِلْمِ اللَّهِ وَ عِلْمِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ مِنَ عِلْمَ النَّبِيِّ وَ عِلْمِي مِنْ عِلْمِ عَلِيُّ وَ ما عِلْمِي وَ عَلِمَ الصَّحَابَةِ فِي عَلِيِّ الَّا كقطره بَحْرٍ فِي سَبْعَةُ أَبْحُرٍ}}؛ سلیمان قندوزی، ینابیع المودة، ص۷۰.</ref>.
و ابن عباس (حبر امت) می‌‌گفت: "[[علم پیامبر]] از [[علم]] [[خدای تعالی]] است و علم علی {{ع}} از علم پیامبر است و علم من و علم [[صحابه]] در مقابل علم علی مانند قطره آبی در هفت دریاست"<ref>{{عربی|عِلْمِ النَّبِيِّ مِنْ عِلْمِ اللَّهِ وَ عِلْمِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ مِنَ عِلْمَ النَّبِيِّ وَ عِلْمِي مِنْ عِلْمِ عَلِيُّ وَ ما عِلْمِي وَ عَلِمَ الصَّحَابَةِ فِي عَلِيِّ الَّا كقطره بَحْرٍ فِي سَبْعَةُ أَبْحُرٍ}}؛ سلیمان قندوزی، ینابیع المودة، ص۷۰.</ref>.


[[امام]] با جمله {{متن حدیث|يَنْحَدِرُ عَنِّي اَلسَّيْلُ}} اشاره می‌کند به اینکه [[علوم]] و [[فضائل]] از او سرچشمه می‌گیرد و [[دانشمندان]] بزرگ به این [[حقیقت]] اعتراف دارند؛ از جمله [[ابن ابی الحدید]] می‌نویسد: "تمام [[علوم اسلامی]] به علی بازگشت می‌کند: اما [[علم عقاید]]: معتزلی‌ها که بزرگ‌ترین آنها «[[واصل بن عطاء]]» است [[شاگرد]] «[[ابن هاشم]]» فرزند [[محمد حنفیه]] است که او از پدرش علی {{ع}} آموخته و اشعری‌ها به «[[ابوالحسن اشعری]]» منسوبند که شاگرد [[ابوعلی جبائی]] بوده که او خود از سران [[معتزله]] است و اما [[علم فقه]]: تمام [[فقهای اسلامی]] ریزه [[خوار]] خوان علی {{ع}} هستند؛ زیرا [[ابوحنیفه]] از [[امام صادق]] [[کسب علم]] کرده و علم او به علی {{ع}} منتهی می‌شود و انتساب [[علوم]] [[شیعه]] به علی {{ع}} بسیار روشن است «[[شافعی]]» شاگرد «[[محمد بن الحسن]]» بود که او شاگردی ابوحنیفه کرده «[[احمد بن حنبل]]» نیز از شافعی آموخته، «مالک» هم شاگرد «[[ربیعه]]» است و «ربیعه» شاگرد «[[عکرمه]]» و او شاگرد «[[عبدالله بن عباس]]» است، [[ابن عباس]] هم شاگرد ملازم [[امام]] بوده است، بازگشت [[فقه شیعه]] به او واضحتر از آن است که گفته شود زیرا شیعه آنچه دارد از [[ائمه]] دارد که همه آنها علوم خود را از علی {{ع}} گرفته‌اند و او از [[پیامبر]] {{صل}} و اما [[تفسیر]] که می‌دانیم [[مفسران]] [[اسلامی]] غالباً از ابن عباس نقل می‌کنند و او شاگرد و ملازم دائمی امام بوده است و اما [[ادبیات]] همه می‌دانند که اصول آن را [[علی بن ابیطالب]] به «[[ابوالاسود دئلی]]» آموخته است"<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۷-۲۰.</ref>.
[[امام]] با جمله {{متن حدیث|يَنْحَدِرُ عَنِّي اَلسَّيْلُ}} اشاره می‌کند به اینکه [[علوم]] و [[فضائل]] از او سرچشمه می‌گیرد و [[دانشمندان]] بزرگ به این [[حقیقت]] اعتراف دارند؛ از جمله [[ابن ابی الحدید]] می‌نویسد: "تمام [[علوم اسلامی]] به علی بازگشت می‌کند: اما [[علم عقاید]]: معتزلی‌ها که بزرگ‌ترین آنها «[[واصل بن عطاء]]» است [[شاگرد]] «[[ابن هاشم]]» فرزند [[محمد حنفیه]] است که او از پدرش علی {{ع}} آموخته و اشعری‌ها به «[[ابوالحسن اشعری]]» منسوبند که شاگرد [[ابوعلی جبائی]] بوده که او خود از سران [[معتزله]] است و اما [[علم فقه]]: تمام [[فقهای اسلامی]] ریزه‌خوار خوان علی {{ع}} هستند؛ زیرا [[ابوحنیفه]] از [[امام صادق]] [[کسب علم]] کرده و علم او به علی {{ع}} منتهی می‌شود و انتساب [[علوم]] [[شیعه]] به علی {{ع}} بسیار روشن است «[[شافعی]]» شاگرد «[[محمد بن الحسن]]» بود که او شاگردی ابوحنیفه کرده «[[احمد بن حنبل]]» نیز از شافعی آموخته، «مالک» هم شاگرد «[[ربیعه]]» است و «ربیعه» شاگرد «[[عکرمه]]» و او شاگرد «[[عبدالله بن عباس]]» است، [[ابن عباس]] هم شاگرد ملازم [[امام]] بوده است، بازگشت [[فقه شیعه]] به او واضحتر از آن است که گفته شود زیرا شیعه آنچه دارد از [[ائمه]] دارد که همه آنها علوم خود را از علی {{ع}} گرفته‌اند و او از [[پیامبر]] {{صل}} و اما [[تفسیر]] که می‌دانیم [[مفسران]] [[اسلامی]] غالباً از ابن عباس نقل می‌کنند و او شاگرد و ملازم دائمی امام بوده است و اما [[ادبیات]] همه می‌دانند که اصول آن را [[علی بن ابیطالب]] به «[[ابوالاسود دئلی]]» آموخته است"<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۷-۲۰.</ref>.


امام در این فراز از سخنانش هم به مسئله وارثت و [[وصایت]] و [[حق]] مسلم خود اشاره می‌کند و صریحاً می‌فرماید: {{متن حدیث|أَرَى تُرَاثِي نَهْباً}}، [[حق]] موروثی خود را می‌‌دیدم که [[غارت]] برده می‌شود و هم از مسأله [[لیاقت]] و [[شایستگی]] خود سخن به میان می‌آورد و به این وسیله به غیر [[شرعی]] بودن [[خلافت ابوبکر]] اشاره می‌کند زیرا بر حسب [[موازین شرعی]] سزاوار نیست کسی [[خلیفه]] [[امت اسلامی]] باشد مگر اینکه [[داناترین]] آنها به کتاب و [[سنت پیامبر]] باشد؛ چنانکه در [[خطبه]] دیگر راجع به «سزاوارترین کس برای [[خلافت]]» می‌فرماید: {{متن حدیث|أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ أَحَقَّ اَلنَّاسِ بِهَذَا اَلْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَيْهِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اَللَّهِ فِيهِ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳.</ref>.
امام در این فراز از سخنانش هم به مسئله وارثت و [[وصایت]] و [[حق]] مسلم خود اشاره می‌کند و صریحاً می‌فرماید: {{متن حدیث|أَرَى تُرَاثِي نَهْباً}}، [[حق]] موروثی خود را می‌‌دیدم که [[غارت]] برده می‌شود و هم از مسأله [[لیاقت]] و [[شایستگی]] خود سخن به میان می‌آورد و به این وسیله به غیر [[شرعی]] بودن [[خلافت ابوبکر]] اشاره می‌کند زیرا بر حسب [[موازین شرعی]] سزاوار نیست کسی [[خلیفه]] [[امت اسلامی]] باشد مگر اینکه [[داناترین]] آنها به کتاب و [[سنت پیامبر]] باشد؛ چنانکه در [[خطبه]] دیگر راجع به «سزاوارترین کس برای [[خلافت]]» می‌فرماید: {{متن حدیث|أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ أَحَقَّ اَلنَّاسِ بِهَذَا اَلْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَيْهِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اَللَّهِ فِيهِ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳.</ref>.
۲۱۸٬۸۴۲

ویرایش