پرش به محتوا

حضرت خدیجه در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۳۸: خط ۳۸:
[[شهرت]] [[محمد بن عبدالله]] به [[راستگویی]]، [[امانتداری]]، [[پاکدامنی]] و [[اخلاق نیکو]]<ref>الطبقات، ج ۸، ص ۱۳؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص ۳۴۹.</ref> [[انگیزه]] شد [[خدیجه]] از او بخواهد همراه غلامش [[میسره]]، کاروان بازرگانی او را به [[شام]] ببرد و [[حضرت]] پذیرفت و همراه کاروان رفت و سود سرشاری بهره کاروان شد و خدیجه هم دو برابر آنچه به دیگران می‌داد، به ایشان پرداخت کرد.<ref>الطبقات، ج ۸، ص ۱۲ ـ ۱۳.</ref> بر اساس گزارش دیگری، پیشنهاد [[همکاری]] [[محمد]] با آن بانو را نخست [[ابوطالب]] یاد کرد و پس از موافقت خدیجه، [[پیامبر]] {{صل}} با وی به شام رفت <ref> انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۰۶؛ الطبقات، ج ۱، ص ۱۰۴؛ سبل الهدی، ج ۲، ص ۱۵۸.</ref> و میسره مشاهداتش از پیامبر {{صل}} در [[راه]] را برای خدیجه بازگفت.<ref>اعلام الوری، ج ۱، ص ۱۰۳؛ اسدالغابه، ج ۱، ص ۱۲۴.</ref> بدین‌سان، آن بانو برای [[ازدواج]] با حضرت [[ترغیب]] شد و نفیسه دختر منیه را فرستاد تا نظر پیامبر {{صل}} را درباره ازدواج جویا شود. نفیسه وقتی از گفتار حضرت دریافت که وی تنها بر اثر [[فقر]] تاکنون ازدواج نکرده است، [[ازدواج با خدیجه]] را به وی پیشنهاد کرد و با موافقت [[رسول اکرم]] {{صل}} خدیجه زمانی را برای گفت و گو و اجرای [[مراسم]] [[عقد]] [[تعیین]] کرد و در این مجلس، خود همراه عمویش [[عمرو بن اسد]] و [[رسول خدا]] {{صل}} نیز همراه عموهایش ابوطالب و [[حمزه]] حضور یافتند.<ref> الطبقات، ج ۱، ص ۱۰۵؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص ۱۹۰؛ الکافی، ج ۵، ص ۳۷۵.</ref> حضرت ابوطالب [[خطبه]] عقد را خواندند <ref> المحبر، ص ۷۸.</ref> که متن آن در منابع بسیاری [[ثبت]] است. در این خطبه، ابوطالب، [[محمد]] را با وجود تهیدستی [[برترین]] [[قریش]] خواند. عمرو بن اسد عموی خدیجه و [[ولیّ]] او این ازدواج را [[تأیید]] کرد؛<ref> تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۰.</ref> سپس حضرت ابوطالب حله‌ای را بر سر آن بانو انداخت.<ref> امتاع الاسماع، ج ۶، ص ۳۰.</ref> [[مهریه]] [[حضرت خدیجه]] را ۱۲ اوقیه (واحد سنجش طلا و نقره) یاد کرده‌اند.<ref>الطبقات، ج ۸، ص ۱۲۸؛ مسند الشافعی، ص ۲۴۶.</ref>
[[شهرت]] [[محمد بن عبدالله]] به [[راستگویی]]، [[امانتداری]]، [[پاکدامنی]] و [[اخلاق نیکو]]<ref>الطبقات، ج ۸، ص ۱۳؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص ۳۴۹.</ref> [[انگیزه]] شد [[خدیجه]] از او بخواهد همراه غلامش [[میسره]]، کاروان بازرگانی او را به [[شام]] ببرد و [[حضرت]] پذیرفت و همراه کاروان رفت و سود سرشاری بهره کاروان شد و خدیجه هم دو برابر آنچه به دیگران می‌داد، به ایشان پرداخت کرد.<ref>الطبقات، ج ۸، ص ۱۲ ـ ۱۳.</ref> بر اساس گزارش دیگری، پیشنهاد [[همکاری]] [[محمد]] با آن بانو را نخست [[ابوطالب]] یاد کرد و پس از موافقت خدیجه، [[پیامبر]] {{صل}} با وی به شام رفت <ref> انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۰۶؛ الطبقات، ج ۱، ص ۱۰۴؛ سبل الهدی، ج ۲، ص ۱۵۸.</ref> و میسره مشاهداتش از پیامبر {{صل}} در [[راه]] را برای خدیجه بازگفت.<ref>اعلام الوری، ج ۱، ص ۱۰۳؛ اسدالغابه، ج ۱، ص ۱۲۴.</ref> بدین‌سان، آن بانو برای [[ازدواج]] با حضرت [[ترغیب]] شد و نفیسه دختر منیه را فرستاد تا نظر پیامبر {{صل}} را درباره ازدواج جویا شود. نفیسه وقتی از گفتار حضرت دریافت که وی تنها بر اثر [[فقر]] تاکنون ازدواج نکرده است، [[ازدواج با خدیجه]] را به وی پیشنهاد کرد و با موافقت [[رسول اکرم]] {{صل}} خدیجه زمانی را برای گفت و گو و اجرای [[مراسم]] [[عقد]] [[تعیین]] کرد و در این مجلس، خود همراه عمویش [[عمرو بن اسد]] و [[رسول خدا]] {{صل}} نیز همراه عموهایش ابوطالب و [[حمزه]] حضور یافتند.<ref> الطبقات، ج ۱، ص ۱۰۵؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص ۱۹۰؛ الکافی، ج ۵، ص ۳۷۵.</ref> حضرت ابوطالب [[خطبه]] عقد را خواندند <ref> المحبر، ص ۷۸.</ref> که متن آن در منابع بسیاری [[ثبت]] است. در این خطبه، ابوطالب، [[محمد]] را با وجود تهیدستی [[برترین]] [[قریش]] خواند. عمرو بن اسد عموی خدیجه و [[ولیّ]] او این ازدواج را [[تأیید]] کرد؛<ref> تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۰.</ref> سپس حضرت ابوطالب حله‌ای را بر سر آن بانو انداخت.<ref> امتاع الاسماع، ج ۶، ص ۳۰.</ref> [[مهریه]] [[حضرت خدیجه]] را ۱۲ اوقیه (واحد سنجش طلا و نقره) یاد کرده‌اند.<ref>الطبقات، ج ۸، ص ۱۲۸؛ مسند الشافعی، ص ۲۴۶.</ref>


روایاتی نیز درباره [[مخالفت]] [[پدر]] ایشان با [[ازدواج]] او با [[رسول خدا]] {{صل}} [[نقل]] شده‌اند <ref> الطبقات، ج ۱، ص ۱۰۶.</ref> که مخدوش‌اند، زیرا پدر [[خدیجه]] پیش از این درگذشته بود. خدیجه هنگام ازدواج ۴۰ ساله و از رسول خدا {{صل}} ۱۵ سال بزرگ‌تر بود.<ref>الطبقات، ج ۸، ص ۱۳؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۰۸.</ref> [[حضرت]] پس از ازدواج با آن بانو از کوی [[بنی‌هاشم]] به [[خانه]] وی رفت و تا اواخر [[حیات]] خدیجه آنجا زیست. همه [[فرزندان حضرت خدیجه]] در آنجا به [[دنیا]] آمدند و پس از [[رحلت]] آن بانو رسول خدا {{صل}} تا پیش از [[هجرت به مدینه]] در آن خانه اقامت کرد، تا اینکه با [[هجرت]] حضرت به [[مدینه]] این [[منزل]] به [[عقیل بن ابی‌طالب]] سپرده شد<ref> اخبار مکه، ج ۲، ص ۱۹۹.</ref> و در [[آینده]] [[معاویه]] این خانه را خرید و در جای آن مسجدی ساخت.<ref>امتاع الاسماع، ج ۶، ص ۳۰.</ref>[[حلیمه سعدیه]]، دایه رسول خدا {{صل}} پس از ازدواج آن حضرت با خدیجه، نزد وی آمد و از [[خشکسالی]] و هلاک چارپایش [[شکایت]] و رسول خدا {{صل}} با همسرش خدیجه گفت و گو کرد و آن حضرت ۴۰ گوسفند و یک شتر بارکش یا هودجدار به او داد و با [[نیکی]] وی را به خانواده‌اش برگرداند.<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۰۴.</ref> [[ثویبه]] [[کنیز]] [[ابولهب]] و نخستین دایه [[پیامبر]] {{صل}} نیز نزد رسول خدا {{صل}} آمد و خدیجه وی را گرامی داشت و از ابولهب خواست ثویبه را به او بفروشد، تا او را [[آزاد]] کند؛ اما ابولهب از این کار خودداری کرد.<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۰۵.</ref> او همچنین [[غلام]] خود، [[زید]] را به پیامبر {{صل}} بخشید تا در [[اختیار]] آن حضرت باشد.<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۲۴۸؛ المعارف، ص ۱۴۴.</ref>[[پیامبر اکرم]] {{صل}} نزدیک ۲۵ سال با خدیجه [[زندگی]] کرد و [[همسر]] دیگری برنگزید. در باره [[فرزندان خدیجه]] از آن حضرت [[اختلاف]] فراوانی است. بیشتر [[فرزندان]] ایشان [[پیش از بعثت]] و در ۱۵ سال نخست [[زندگی]] مشترکشان به [[دنیا]] آمدند. نخستین فرزندشان [[قاسم]] نام داشت که در دوسالگی <ref>الطبقات، ج ۱، ص ۱۰۶.</ref> یا ۴ سالگی درگذشت<ref> تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۳۲.</ref> و [[کنیه]] [[ابوالقاسم]] برای [[پیامبر]] {{صل}} در انتساب به اوست.<ref> الاستیعاب، ج ۴، ص ۳۷۹.</ref> فرزندان دیگر آن دو بزرگوار به ترتیب [[زینب]]، [[رقیه]]، [[ام‌کلثوم]]، [[فاطمه]] و عبدالله ـ ملقب به [[طیب]] و [[طاهر]] ـ بودند.<ref> الطبقات، ج۱، ص۱۰۶؛ ج۳، ص۴.</ref> [[ابن اسحاق]] [[پسران]] [[خدیجه]] از پیامبر {{صل}} را سه تن به نام‌های قاسم، طیب و طاهر دانسته است که هر سه پیش از بعثت [[رسول خدا]] {{صل}} از دنیا رفتند.<ref>الطبقات، ج ۱، ص ۱۰۶؛ ج ۳، ص ۴.</ref> عبدالله در سن یک ماهگی درگذشت و خدیجه فرمود: ای کاش زنده می‌ماند تا او را از شیر می‌گرفتم!<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۳۲.</ref> در همه زایمان‌های او [[سلمی]]، [[کنیز]] [[صفیه]] عمّه پیامبر {{صل}} مامایی او را به عهده داشت.<ref>الطبقات، ج ۱، ص ۱۰۷؛ ج ۸، ص ۱۸۱.</ref> وی برای هر فرزند پسر که به دنیا می‌آمد دو گوسفند و برای فرزند دختر یک گوسفند [[عقیقه]] می‌کرد. فاصله [[تولد]] میان فرزندانش یک سال بود و پیش از زایمان فرزندانش برای آنان دایه بر می‌گزید.<ref> الطبقات، ج۱، ص ۱۰۷.</ref> همه [[دختران]] خدیجه، به [[نبوت]] رسول خدا {{صل}} [[ایمان]] آوردند و او را [[تصدیق]] کردند.<ref> انساب الاشراف، ج ۲، ص ۲۳؛ سیره ابن اسحاق، ص ۲۴۵.</ref> زینب با [[ابوالعاص]] [[ازدواج]] کرد و دارای دو فرزند به [[نام علی]] و [[امامه]] شد <ref>جمهرة انساب العرب، ص ۱۷.</ref> و رقیه با [[عثمان]] [[ازدواج]] کرد و در [[سال دوم هجرت]] درگذشت؛ سپس رسول خدا {{صل}} ام‌کلثوم را به همسری عثمان درآورد که در [[سال ۹ هجرت]] درگذشت.<ref> البدایة والنهایه، ج ۵، ص ۳۳۰.</ref> [[حضرت فاطمه]] علیهاالسلام با [[علی]] {{ع}} ازدواج کرد و پس از [[رحلت]] [[پدر]] به [[شهادت]] رسید <ref>الکافی، ج ۱، ص ۴۵۸؛ ج ۵، ص ۳۷۷؛ اعلام الوری، ج ۱، ص ۲۹۰.</ref>.<ref>[[حسین مرادی‌نسب|مرادی‌نسب، حسین]]، [[خدیجه بنت خویلد - مرادی‌نسب (مقاله)|مقاله «خدیجه بنت خویلد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
روایاتی نیز درباره [[مخالفت]] [[پدر]] ایشان با [[ازدواج]] او با [[رسول خدا]] {{صل}} [[نقل]] شده‌اند <ref> الطبقات، ج ۱، ص ۱۰۶.</ref> که مخدوش‌اند، زیرا پدر [[خدیجه]] پیش از این درگذشته بود. خدیجه هنگام ازدواج بیست و پنج یا بیست و هشت سال بود.<ref>الطبقات، ج ۸، ص ۱۳؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۰۸.</ref> [[حضرت]] پس از ازدواج با آن بانو از کوی [[بنی‌هاشم]] به [[خانه]] وی رفت و تا اواخر [[حیات]] خدیجه آنجا زیست. همه [[فرزندان حضرت خدیجه]] در آنجا به [[دنیا]] آمدند و پس از [[رحلت]] آن بانو رسول خدا {{صل}} تا پیش از [[هجرت به مدینه]] در آن خانه اقامت کرد، تا اینکه با [[هجرت]] حضرت به [[مدینه]] این [[منزل]] به [[عقیل بن ابی‌طالب]] سپرده شد<ref> اخبار مکه، ج ۲، ص ۱۹۹.</ref> و در [[آینده]] [[معاویه]] این خانه را خرید و در جای آن مسجدی ساخت.<ref>امتاع الاسماع، ج ۶، ص ۳۰.</ref>[[حلیمه سعدیه]]، دایه رسول خدا {{صل}} پس از ازدواج آن حضرت با خدیجه، نزد وی آمد و از [[خشکسالی]] و هلاک چارپایش [[شکایت]] و رسول خدا {{صل}} با همسرش خدیجه گفت و گو کرد و آن حضرت ۴۰ گوسفند و یک شتر بارکش یا هودجدار به او داد و با [[نیکی]] وی را به خانواده‌اش برگرداند.<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۰۴.</ref> [[ثویبه]] [[کنیز]] [[ابولهب]] و نخستین دایه [[پیامبر]] {{صل}} نیز نزد رسول خدا {{صل}} آمد و خدیجه وی را گرامی داشت و از ابولهب خواست ثویبه را به او بفروشد، تا او را [[آزاد]] کند؛ اما ابولهب از این کار خودداری کرد.<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۰۵.</ref> او همچنین [[غلام]] خود، [[زید]] را به پیامبر {{صل}} بخشید تا در [[اختیار]] آن حضرت باشد.<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۲۴۸؛ المعارف، ص ۱۴۴.</ref>[[پیامبر اکرم]] {{صل}} نزدیک ۲۵ سال با خدیجه [[زندگی]] کرد و [[همسر]] دیگری برنگزید. در باره [[فرزندان خدیجه]] از آن حضرت [[اختلاف]] فراوانی است. بیشتر [[فرزندان]] ایشان [[پیش از بعثت]] و در ۱۵ سال نخست [[زندگی]] مشترکشان به [[دنیا]] آمدند. نخستین فرزندشان [[قاسم]] نام داشت که در دوسالگی <ref>الطبقات، ج ۱، ص ۱۰۶.</ref> یا ۴ سالگی درگذشت<ref> تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۳۲.</ref> و [[کنیه]] [[ابوالقاسم]] برای [[پیامبر]] {{صل}} در انتساب به اوست.<ref> الاستیعاب، ج ۴، ص ۳۷۹.</ref> فرزندان دیگر آن دو بزرگوار به ترتیب [[زینب]]، [[رقیه]]، [[ام‌کلثوم]]، [[فاطمه]] و عبدالله ـ ملقب به [[طیب]] و [[طاهر]] ـ بودند.<ref> الطبقات، ج۱، ص۱۰۶؛ ج۳، ص۴.</ref> [[ابن اسحاق]] [[پسران]] [[خدیجه]] از پیامبر {{صل}} را سه تن به نام‌های قاسم، طیب و طاهر دانسته است که هر سه پیش از بعثت [[رسول خدا]] {{صل}} از دنیا رفتند.<ref>الطبقات، ج ۱، ص ۱۰۶؛ ج ۳، ص ۴.</ref> عبدالله در سن یک ماهگی درگذشت و خدیجه فرمود: ای کاش زنده می‌ماند تا او را از شیر می‌گرفتم!<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۳۲.</ref> در همه زایمان‌های او [[سلمی]]، [[کنیز]] [[صفیه]] عمّه پیامبر {{صل}} مامایی او را به عهده داشت.<ref>الطبقات، ج ۱، ص ۱۰۷؛ ج ۸، ص ۱۸۱.</ref> وی برای هر فرزند پسر که به دنیا می‌آمد دو گوسفند و برای فرزند دختر یک گوسفند [[عقیقه]] می‌کرد. فاصله [[تولد]] میان فرزندانش یک سال بود و پیش از زایمان فرزندانش برای آنان دایه بر می‌گزید.<ref> الطبقات، ج۱، ص ۱۰۷.</ref> همه [[دختران]] خدیجه، به [[نبوت]] رسول خدا {{صل}} [[ایمان]] آوردند و او را [[تصدیق]] کردند.<ref> انساب الاشراف، ج ۲، ص ۲۳؛ سیره ابن اسحاق، ص ۲۴۵.</ref> زینب با [[ابوالعاص]] [[ازدواج]] کرد و دارای دو فرزند به [[نام علی]] و [[امامه]] شد <ref>جمهرة انساب العرب، ص ۱۷.</ref> و رقیه با [[عثمان]] [[ازدواج]] کرد و در [[سال دوم هجرت]] درگذشت؛ سپس رسول خدا {{صل}} ام‌کلثوم را به همسری عثمان درآورد که در [[سال ۹ هجرت]] درگذشت.<ref> البدایة والنهایه، ج ۵، ص ۳۳۰.</ref> [[حضرت فاطمه]] علیهاالسلام با [[علی]] {{ع}} ازدواج کرد و پس از [[رحلت]] [[پدر]] به [[شهادت]] رسید <ref>الکافی، ج ۱، ص ۴۵۸؛ ج ۵، ص ۳۷۷؛ اعلام الوری، ج ۱، ص ۲۹۰.</ref>.<ref>[[حسین مرادی‌نسب|مرادی‌نسب، حسین]]، [[خدیجه بنت خویلد - مرادی‌نسب (مقاله)|مقاله «خدیجه بنت خویلد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>


== [[خدیجه]] و [[اسلام]] ==
== [[خدیجه]] و [[اسلام]] ==
۱۱۴٬۱۱۴

ویرایش