مبارزه با خرافه: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'فرزند من' به 'فرزند من'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'فرزند من' به 'فرزند من') |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
[[پیش از بعثت]]، خرافات بر [[سرزمین]] [[حجاز]] سایه افکنده بود. [[پیامبر گرامی اسلام]] تلاش کرد تا این اوهام و تاریکیها را از [[دل]] و [[ذهن]] مردم [[پاک]] کند. برای نمونه، ایشان پسری از [[ماریه قبطیه]] به نام ابراهیم داشت. وی این پسر را بسیار دوست داشت تا اینکه در هجده ماهگی از [[دنیا]] رفت. [[حضرت]] متأثر شد و گریست و فرمود: دل میسوزد و [[اشک]] میریزد. ای ابراهیم، ما به خاطر تو محزونیم، ولی هرگز چیزی برخلاف رضای [[پروردگار]] نمیگوییم. تمام [[مسلمانان]] نیز به خاطر اینکه غباری از [[حزن]] بر دل [[مبارک]] آن حضرت نشسته بود، ناراحت بودند. | [[پیش از بعثت]]، خرافات بر [[سرزمین]] [[حجاز]] سایه افکنده بود. [[پیامبر گرامی اسلام]] تلاش کرد تا این اوهام و تاریکیها را از [[دل]] و [[ذهن]] مردم [[پاک]] کند. برای نمونه، ایشان پسری از [[ماریه قبطیه]] به نام ابراهیم داشت. وی این پسر را بسیار دوست داشت تا اینکه در هجده ماهگی از [[دنیا]] رفت. [[حضرت]] متأثر شد و گریست و فرمود: دل میسوزد و [[اشک]] میریزد. ای ابراهیم، ما به خاطر تو محزونیم، ولی هرگز چیزی برخلاف رضای [[پروردگار]] نمیگوییم. تمام [[مسلمانان]] نیز به خاطر اینکه غباری از [[حزن]] بر دل [[مبارک]] آن حضرت نشسته بود، ناراحت بودند. | ||
به طور اتفاقی، همان [[روز]] [[خورشید]] گرفت. [[مسلمانان]] نیز پنداشتند که عالم بالا هم در [[غم]] [[حضرت رسول]] سوگمند است. این مطلب در میان [[مردم مدینه]] پیچید و [[زن]] و مرد یک زبان شدند و گفتند خورشید به سبب اندوهی که به [[پیامبر]] رسیده، گرفته است. گرچه این کار سبب شد که [[عقیده]] و [[ایمان]] [[مردم]] به پیامبر افزوده شود، ولی پیامبر که نمیخواست از [[نادانی]] مردم استفاده کند، بالای [[منبر]] رفت و فرمود: اینکه خورشید گرفت، به خاطر | به طور اتفاقی، همان [[روز]] [[خورشید]] گرفت. [[مسلمانان]] نیز پنداشتند که عالم بالا هم در [[غم]] [[حضرت رسول]] سوگمند است. این مطلب در میان [[مردم مدینه]] پیچید و [[زن]] و مرد یک زبان شدند و گفتند خورشید به سبب اندوهی که به [[پیامبر]] رسیده، گرفته است. گرچه این کار سبب شد که [[عقیده]] و [[ایمان]] [[مردم]] به پیامبر افزوده شود، ولی پیامبر که نمیخواست از [[نادانی]] مردم استفاده کند، بالای [[منبر]] رفت و فرمود: اینکه خورشید گرفت، به خاطر فرزند من نبود. [[خورشید و ماه گرفتگی]] دو نشانه از [[نشانههای الهی]] است<ref>سیری در سیره نبوی، ص۱۳۶.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[مروارید نبوت (کتاب)|مروارید نبوت]] ص ۶۹.</ref> | ||
== مبارزه با خرافات == | == مبارزه با خرافات == |