جز
جایگزینی متن - 'جست و جوی' به 'جستجوی'
جز (جایگزینی متن - 'پیوستن' به 'پیوستن') |
جز (جایگزینی متن - 'جست و جوی' به 'جستجوی') |
||
خط ۱۲۰: | خط ۱۲۰: | ||
[[عبیدالله بن عباس]] حرکت کرد و به جانب [[مسکن]] برای روبهرویی با [[معاویه]] پیش رفت و [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} هم حرکت کرد در نزدیکی پل [[ساباط]] فرود آمد و در آنجا برای [[مردم]] [[خطبه]] خواند و در [[سخنرانی]] خود حقایقی را برای [[مردم]] بازگو کرد. | [[عبیدالله بن عباس]] حرکت کرد و به جانب [[مسکن]] برای روبهرویی با [[معاویه]] پیش رفت و [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} هم حرکت کرد در نزدیکی پل [[ساباط]] فرود آمد و در آنجا برای [[مردم]] [[خطبه]] خواند و در [[سخنرانی]] خود حقایقی را برای [[مردم]] بازگو کرد. | ||
از آن سو، [[معاویه]] تا قریه حلوبیه نزدیک [[مسکن]] پیش آمد و با [[لشکر]] [[عبیدالله بن عباس]] رو به رو شد و فردای آن روز گروهی از سواران خود را به [[جنگ]] عبیدالله فرستاد، اما عبیدالله با همراهان خود بیرون آمده و آنان را [[سرکوب]] و به عقب راندند، چون [[شب]] فرا رسید، [[معاویه]] به عبیدالله پیغام فرستاد و به [[دروغ]] گفت که: [[حسن بن علی]] برای [[صلح]] و پایان [[جنگ]] به من [[پیام]] فرستاده و [[حکومت]] را به من واگذار خواهد کرد و اگر تو هم به [[اطاعت]] من درآیی از [[فرماندهان]] من خواهی بود، وانگهی یک میلیون [[درهم]] نیز به تو میپردازم نیمی از آن را هم اکنون و نیمی دیگر را هنگامی که وارد [[کوفه]] شدم، پرداخت خواهم کرد. عبیدالله به [[فریب]] [[مال]] [[دنیا]] شبانه حرکت کرد و به لشکرگاه [[معاویه]] وارد شد و [[معاویه]] هم به آنچه [[وعده]] داده بود، [[وفا]] کرد. چون سپیده دمید [[مردم]] [[منتظر]] بودند عبیدالله برای [[نماز]] حاضر شود ولی او نیامد و چون هوا روشن شد به | از آن سو، [[معاویه]] تا قریه حلوبیه نزدیک [[مسکن]] پیش آمد و با [[لشکر]] [[عبیدالله بن عباس]] رو به رو شد و فردای آن روز گروهی از سواران خود را به [[جنگ]] عبیدالله فرستاد، اما عبیدالله با همراهان خود بیرون آمده و آنان را [[سرکوب]] و به عقب راندند، چون [[شب]] فرا رسید، [[معاویه]] به عبیدالله پیغام فرستاد و به [[دروغ]] گفت که: [[حسن بن علی]] برای [[صلح]] و پایان [[جنگ]] به من [[پیام]] فرستاده و [[حکومت]] را به من واگذار خواهد کرد و اگر تو هم به [[اطاعت]] من درآیی از [[فرماندهان]] من خواهی بود، وانگهی یک میلیون [[درهم]] نیز به تو میپردازم نیمی از آن را هم اکنون و نیمی دیگر را هنگامی که وارد [[کوفه]] شدم، پرداخت خواهم کرد. عبیدالله به [[فریب]] [[مال]] [[دنیا]] شبانه حرکت کرد و به لشکرگاه [[معاویه]] وارد شد و [[معاویه]] هم به آنچه [[وعده]] داده بود، [[وفا]] کرد. چون سپیده دمید [[مردم]] [[منتظر]] بودند عبیدالله برای [[نماز]] حاضر شود ولی او نیامد و چون هوا روشن شد به جستجوی او پرداختند و او را نیافتند، دانستند که او [[سپاه]] را ترک کرده است به ناچار [[قیس بن سعد]] با آنان [[نماز]] گزارد و پس از ادای [[نماز]] برای [[مردم]] [[خطبه]] خواند و آنان را به [[پایداری]] در برابر [[دشمن]] [[تشویق]] کرد و در تقبیح [[عبیدالله بن عباس]] [[سخن]] گفت، و سپس [[مردم]] را برای [[جنگ]] با [[سپاه معاویه]] فرا خواند و از [[منبر]] پایین آمد و [[فرماندهی]] و [[امارت]] [[سپاه]] را رسماً به عهده گرفت و با [[مردم]] به سوی [[دشمن]] حرکت کرد<ref>ر. ک: الغدیر، ج۲۲، ص۴۰ – ۴۲.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۱۴۶-۱۱۴۷.</ref> | ||
== عدم [[موفقیت]] [[معاویه]] در [[تطمیع]] [[قیس]] == | == عدم [[موفقیت]] [[معاویه]] در [[تطمیع]] [[قیس]] == |