پرش به محتوا

عمر بن خطاب: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ اکتبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲: خط ۲:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
عمر بن خطاب، ملقب به [[ابوحفص]]، از [[قبیله قریش]]، تیره عدی بن کعب، مادرش حَنتَمَه و پدرش [[عبدالله بن عمر]] [[چهل]] [[سال]] پیش از [[هجرت]] در [[مکه]] متولّد شد و بیشتر عمر خویش را در [[جاهلیت]] گذراند. در [[مکّه]] پنج سال پیش از [[هجرت]] [[مسلمان]] شد. دخترش [[حفصه]]، [[همسر پیامبر اکرم]] و [[ام‌کلثوم]]، [[فرزند امام علی]] {{ع}} یکی از [[همسران]] او بود<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 589-591؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۲۴.</ref>. او مردی بلند قامت، گندم‌گون و دارای هیبت و جذبه، با [[اراده]] و [[قاطع]] و در تصمیم‌گیری [[ساده‌زیست]] و بی‌تکلف می‌نمود. او در تمام [[غزوات]] در رکاب [[پیامبر اکرم]] {{صل}} حضور داشت، گرچه [[تاریخ]]، گزارشی از رشادت‌های او همپای [[امام علی]] {{ع}} [[روایت]] نکرده است. [[روایت]] مشهوری است مبنی بر اینکه [[عمر]] هنگام [[احتضار پیامبر اکرم]]، آن‌گاه که [[پیامبر]] خواست وصیتی بنویسد تا پس از او [[امت اسلام]] [[گمراه]] نشوند، [[پیامبر]] را به [[هذیان]] و استیلای [[مرض]] بر او متهم کرد.
عمر بن خطاب، ملقب به [[ابوحفص]]، از [[قبیله قریش]]، تیره عدی بن کعب، مادرش حَنتَمَه و پسرش [[عبدالله بن عمر]] [[چهل]] [[سال]] پیش از [[هجرت]] در [[مکه]] متولّد شد و بیشتر عمر خویش را در [[جاهلیت]] گذراند. در [[مکّه]] پنج سال پیش از [[هجرت]] [[مسلمان]] شد. دخترش [[حفصه]]، [[همسر پیامبر اکرم]] و [[ام‌کلثوم]]، [[فرزند امام علی]] {{ع}} یکی از [[همسران]] او بود<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 589-591؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۲۴.</ref>. او مردی بلند قامت، گندم‌گون و دارای هیبت و جذبه، با [[اراده]] و [[قاطع]] و در تصمیم‌گیری [[ساده‌زیست]] و بی‌تکلف می‌نمود. او در تمام [[غزوات]] در رکاب [[پیامبر اکرم]] {{صل}} حضور داشت، گرچه [[تاریخ]]، گزارشی از رشادت‌های او همپای [[امام علی]] {{ع}} [[روایت]] نکرده است. [[روایت]] مشهوری است مبنی بر اینکه [[عمر]] هنگام [[احتضار پیامبر اکرم]]، آن‌گاه که [[پیامبر]] خواست وصیتی بنویسد تا پس از او [[امت اسلام]] [[گمراه]] نشوند، [[پیامبر]] را به [[هذیان]] و استیلای [[مرض]] بر او متهم کرد.


[[عمر]] پس از [[ارتحال پیامبر]]، در ابتدا [[مرگ]] ایشان را [[انکار]] کرد، سپس با [[همراهی]] [[ابوبکر]] سردمدار ماجرایی شدند که در آن حق مسلم [[امام علی]] {{ع}} در [[وصایت]] و [[جانشینی پیامبر اکرم]] [[غصب]] شد. از این ماجرا با عنوان ماجرای [[سقیفه بنی‌ساعده]] یاد می‌شود. به موجب [[واقعه سقیفه]]، [[خلافت]] پس از [[پیامبر اکرم]] به [[ابوبکر]] رسید. او نیز هنگام وفاتش [[عمر]] را به [[جانشینی]] خویش برگزید.  
[[عمر]] پس از [[ارتحال پیامبر]]، در ابتدا [[مرگ]] ایشان را [[انکار]] کرد، سپس با [[همراهی]] [[ابوبکر]] سردمدار ماجرایی شدند که در آن حق مسلم [[امام علی]] {{ع}} در [[وصایت]] و [[جانشینی پیامبر اکرم]] [[غصب]] شد. از این ماجرا با عنوان ماجرای [[سقیفه بنی‌ساعده]] یاد می‌شود. به موجب [[واقعه سقیفه]]، [[خلافت]] پس از [[پیامبر اکرم]] به [[ابوبکر]] رسید. او نیز هنگام وفاتش [[عمر]] را به [[جانشینی]] خویش برگزید.  
خط ۱۲: خط ۱۲:
وی از نخستین کسانی بود که در روز [[غدیر خم]] با [[امام علی|علی]] {{ع}} بر مسألۀ [[ولایت]]، [[بیعت]] کرد و به وی تهنیت گفت، امّا پس از [[پیامبر]] [[بیعت]] [[شکست]] و [[خلافت]] را از [[اهل بیت]] [[پیامبر]] دور ساخت. او بود که نگذاشت [[پیامبر]] در آخرین روزهای [[زندگی]]، سندی مکتوب دربارۀ [[خلافت امام علی|خلافت علی]] {{ع}} برجای بگذارد و [[شعار]] [[حسبنا کتاب الله]] سرداد. تلاش وی برای [[بیعت]] [[مردم]] با [[ابوبکر]]، [[زمینه‌سازی]] برای [[خلافت]] خود بود. وقتی در ماجرای وادارکردن [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} به [[بیعت اجباری]] با [[خلافت ابوبکر]]، عمر بن خطاب آن حضرت را [[تهدید]] کرد که: تو را رها نمی‌کنیم تا [[بیعت]] کنی، چه بخواهی چه نخواهی، حضرت با اشاره به همین نکته فرمود: "بدوش دوشیدنی که بخشی از آن سهم توست و امروز برای آن به [[سختی]] بکوش و آن را محکم کن، تا فردا به خودت بازگردد"<ref>{{متن حدیث|احْلِبْ حَلْباً لَكَ شَطْرُهُ اشْدُدْ لَهُ الْيَوْمَ لِيَرِدَ عَلَيْكَ غَدا}}؛ بحار الأنوار، ج ۲۸ ص ۱۸۵.</ref> هنگام [[مرگ]] نیز شورای شش‌ نفره‌ای برای [[انتخاب]] خلیفۀ بعدی [[تعیین]] کرد که نتیجۀ آن [[قدرت]] یافتن [[عثمان]] و کنار گذاشتن [[امام علی|علی بن ابی طالب]] {{ع}} بود.<ref>برخی از قضایای او را در شرح ابن ابی الحدید، ج ۱ ص ۱۷۳ و بحار الأنوار، ج ۳۱ مطالعه کنید، نیز کتاب «من حیاة الخلیفه عمر بن خطاب» عبد الرحمان احمد البکری</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۲۴.</ref>
وی از نخستین کسانی بود که در روز [[غدیر خم]] با [[امام علی|علی]] {{ع}} بر مسألۀ [[ولایت]]، [[بیعت]] کرد و به وی تهنیت گفت، امّا پس از [[پیامبر]] [[بیعت]] [[شکست]] و [[خلافت]] را از [[اهل بیت]] [[پیامبر]] دور ساخت. او بود که نگذاشت [[پیامبر]] در آخرین روزهای [[زندگی]]، سندی مکتوب دربارۀ [[خلافت امام علی|خلافت علی]] {{ع}} برجای بگذارد و [[شعار]] [[حسبنا کتاب الله]] سرداد. تلاش وی برای [[بیعت]] [[مردم]] با [[ابوبکر]]، [[زمینه‌سازی]] برای [[خلافت]] خود بود. وقتی در ماجرای وادارکردن [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} به [[بیعت اجباری]] با [[خلافت ابوبکر]]، عمر بن خطاب آن حضرت را [[تهدید]] کرد که: تو را رها نمی‌کنیم تا [[بیعت]] کنی، چه بخواهی چه نخواهی، حضرت با اشاره به همین نکته فرمود: "بدوش دوشیدنی که بخشی از آن سهم توست و امروز برای آن به [[سختی]] بکوش و آن را محکم کن، تا فردا به خودت بازگردد"<ref>{{متن حدیث|احْلِبْ حَلْباً لَكَ شَطْرُهُ اشْدُدْ لَهُ الْيَوْمَ لِيَرِدَ عَلَيْكَ غَدا}}؛ بحار الأنوار، ج ۲۸ ص ۱۸۵.</ref> هنگام [[مرگ]] نیز شورای شش‌ نفره‌ای برای [[انتخاب]] خلیفۀ بعدی [[تعیین]] کرد که نتیجۀ آن [[قدرت]] یافتن [[عثمان]] و کنار گذاشتن [[امام علی|علی بن ابی طالب]] {{ع}} بود.<ref>برخی از قضایای او را در شرح ابن ابی الحدید، ج ۱ ص ۱۷۳ و بحار الأنوار، ج ۳۱ مطالعه کنید، نیز کتاب «من حیاة الخلیفه عمر بن خطاب» عبد الرحمان احمد البکری</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۲۴.</ref>


== فضیلت عمر ==
== [[دلایل]] [[مؤمن الطاق]] بر عدم [[فضیلت]] [[خلیفه دوم]] [[عمر بن خطاب]] ==
[[مؤمن الطاق]] دلایلی را بر عدم [[فضیلت]] [[خلیفه دوم]] بیان کرده است مانند:
[[مؤمن الطاق]] دلایلی را بر عدم [[فضیلت]] [[خلیفه دوم]] بیان کرده است مانند:
# [[عمر]] نمی‌دانست حکمِ نمازِ شخصِ جنبی که آب برای [[غسل]] پیدا نکرده چیست و گفته: شخص جنب [[نماز]] نخواند حتی اگر یک سال طول بکشد.
# [[عمر]] نمی‌دانست حکمِ نمازِ شخصِ جنبی که آب برای [[غسل]] پیدا نکرده چیست و گفته: شخص جنب [[نماز]] نخواند حتی اگر یک سال طول بکشد.
خط ۳۰: خط ۳۰:
# همان‌گونه که بنا به گفته [[عمر]]، [[وصیت پیامبر]] {{صل}} در حال [[بیماری]] اعتبار ندارد [با اینکه [[قرآن]] بر صحت [[گفتار پیامبر]] {{صل}} و دور بودن آن از هرگونه [[لغزش]] [[گواه]] است] پس [[عهد]] و [[وصیّت]] [[ابوبکر]] در حال [[بیماری]] به طریق اولی فاقد هرگونه [[ارزش]] و اعتبار است.
# همان‌گونه که بنا به گفته [[عمر]]، [[وصیت پیامبر]] {{صل}} در حال [[بیماری]] اعتبار ندارد [با اینکه [[قرآن]] بر صحت [[گفتار پیامبر]] {{صل}} و دور بودن آن از هرگونه [[لغزش]] [[گواه]] است] پس [[عهد]] و [[وصیّت]] [[ابوبکر]] در حال [[بیماری]] به طریق اولی فاقد هرگونه [[ارزش]] و اعتبار است.
# این [[وصیت]] در جمع [[صحابه]] و به [[اختیار]] و [[انتخاب]] [[اهل حل و عقد]] نبوده، بلکه تنها [[عثمان]] [[شاهد]] صحنه بوده است<ref>ر. ک: الکامل فی التاریخ، ابن‌اثیر، ج۲، ص۴۲۵ – ۴۲۶.</ref>.
# این [[وصیت]] در جمع [[صحابه]] و به [[اختیار]] و [[انتخاب]] [[اهل حل و عقد]] نبوده، بلکه تنها [[عثمان]] [[شاهد]] صحنه بوده است<ref>ر. ک: الکامل فی التاریخ، ابن‌اثیر، ج۲، ص۴۲۵ – ۴۲۶.</ref>.
# چرا [[ابوبکر]] در امر [[خلافت]] از [[سیره پیامبر]] {{صل}} [[تبعیت]] نکرد؟ که مدعی‌اند درباره [[خلافت]] نصّی صادر نکرده و آن را به تصمیم‌گیری [[امت]] واگذار کرده است<ref>ر. ک: شرح المقاصد، تفتازانی، ج۵، ص۲۶۳.</ref> در حالی که سزاوار بود [[ابوبکر]] نیز چنین می‌کرد<ref>[[عبدالله ابراهیم‌زاده آملی|ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیم‌زاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص:۱۲۴-۱۲۵.</ref>
# چرا [[ابوبکر]] در امر [[خلافت]] از [[سیره پیامبر]] {{صل}} [[تبعیت]] نکرد؟ که مدعی‌اند درباره [[خلافت]] نصّی صادر نکرده و آن را به تصمیم‌گیری [[امت]] واگذار کرده است<ref>ر. ک: شرح المقاصد، تفتازانی، ج۵، ص۲۶۳.</ref> در حالی که سزاوار بود [[ابوبکر]] نیز چنین می‌کرد<ref>[[عبدالله ابراهیم‌زاده آملی|ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیم‌زاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص۱۲۴-۱۲۵.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۷٬۲۲۵

ویرایش