پرش به محتوا

بصیرت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۱۸
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{خرد}} {{علم معصوم}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:cen...» ایجاد کرد)
 
خط ۲۸: خط ۲۸:
*در [[قرآن]] هرگاه از کوری یا تاریکی سخن می‌رود، بیشتر ناظر به کوری دل و بهره نبردن از نور هدایت الهی است، چنان که در توبیخ ستمگران گفته شده:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لا تَعْمَى الأَبْصَارُ وَلَكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ}}﴾}}<ref> آیا در زمین نگشته‌اند تا آنان را دل‌هایی باشد که بدان دریابند یا گوش‌هایی که بدان بشنوند؟ زیرا (تنها) چشم‌ها نابینا نمی‌شوند بلکه آن دل‌ها که درون سینه‌ها جا دارند (نیز) نابینا می‌گردند؛ سوره حج، آیه:۴۶.</ref> سپس در ادامه چنین آمده که این چشمان آنها نیست که نابینا می‌شود، بلکه قلبهایشان است که در سینه‌ها قرار دارد:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَإِنَّهَا لا تَعْمَى الأَبْصَارُ وَلَكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ}}﴾}}. در جایی دیگر کافران،  افرادی قلمداد می‌شوند با چشمانی که نمی‌بیند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا }}﴾}}<ref>دیدگانی که با آن نمی‌نگرند؛ سوره اعراف، آیه: ۷۹.</ref> و گوشهایی که نمی‌شنود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا}}﴾}}<ref>گوش‌هایی که با آن نمی‌شنوند؛ سوره اعراف، آیه: ۷۹.</ref> همین تعبیرها برای منافقان نیز به کار رفته و آنان کر،  گنگ و کور معرفی شده‌اند{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَرْجِعُونَ }}﴾}}<ref> کرند، لالند، نابینایند پس (به سوی حق) باز نمی‌گردند؛ سوره بقره، آیه: ۱۸.</ref> این موارد بیشتر ناظر به جنبه معنوی اعضاست، چنان‌که برخی بر این باورند که همه اعضای بدن نظایری معنوی دارند<ref>تسنیم، ج‌۲، ص‌۲۴۲.</ref>. روایاتی نیز در تأیید این سخن نقل شده است<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۶۵‌، ۱۰۵؛ بحارالانوار، ج‌۶۵‌، ص‌۲۷۴؛ میزان‌الحکمه، ج‌۱، ص‌۲۶۶.</ref>؛ همچنین در روایاتی به کور شدن چشمان قلب اشاره شده است<ref>الدرالمنثور، ج‌۷، ص‌۶۹‌؛ نورالثقلین، ج‌۳، ص‌۵۰۸‌.</ref>. در جایی دیگر از [[قرآن]]، خداوند از محو کردن چشمان کافران سخن می‌گوید که به معنای محروم کردن آنها از ادراک حقایق است{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَوْ نَشَاء لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ}}﴾}}<ref> و اگر می‌خواستیم دیدگانشان را بی‌فروغ می‌کردیم آنگاه به سوی راه پیشی می‌جستند امّا چگونه می‌دیدند؟؛ سوره یس، آیه: ۶۶.</ref> در حقیقت کافران هرچند استعداد شناخت راه درست را دارند؛ اما به‌سبب انکار آیات الهی، بصیرت باطنی آنها کور‌می‌شود<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۵‌، ص‌۳۱۰‌ـ‌۳۱۲.</ref><ref>[[الهه هادیان رسنانی|هادیان رسنانی، الهه]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص:۵۷۳- ۵۸۱.</ref>.
*در [[قرآن]] هرگاه از کوری یا تاریکی سخن می‌رود، بیشتر ناظر به کوری دل و بهره نبردن از نور هدایت الهی است، چنان که در توبیخ ستمگران گفته شده:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لا تَعْمَى الأَبْصَارُ وَلَكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ}}﴾}}<ref> آیا در زمین نگشته‌اند تا آنان را دل‌هایی باشد که بدان دریابند یا گوش‌هایی که بدان بشنوند؟ زیرا (تنها) چشم‌ها نابینا نمی‌شوند بلکه آن دل‌ها که درون سینه‌ها جا دارند (نیز) نابینا می‌گردند؛ سوره حج، آیه:۴۶.</ref> سپس در ادامه چنین آمده که این چشمان آنها نیست که نابینا می‌شود، بلکه قلبهایشان است که در سینه‌ها قرار دارد:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَإِنَّهَا لا تَعْمَى الأَبْصَارُ وَلَكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ}}﴾}}. در جایی دیگر کافران،  افرادی قلمداد می‌شوند با چشمانی که نمی‌بیند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا }}﴾}}<ref>دیدگانی که با آن نمی‌نگرند؛ سوره اعراف، آیه: ۷۹.</ref> و گوشهایی که نمی‌شنود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا}}﴾}}<ref>گوش‌هایی که با آن نمی‌شنوند؛ سوره اعراف، آیه: ۷۹.</ref> همین تعبیرها برای منافقان نیز به کار رفته و آنان کر،  گنگ و کور معرفی شده‌اند{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَرْجِعُونَ }}﴾}}<ref> کرند، لالند، نابینایند پس (به سوی حق) باز نمی‌گردند؛ سوره بقره، آیه: ۱۸.</ref> این موارد بیشتر ناظر به جنبه معنوی اعضاست، چنان‌که برخی بر این باورند که همه اعضای بدن نظایری معنوی دارند<ref>تسنیم، ج‌۲، ص‌۲۴۲.</ref>. روایاتی نیز در تأیید این سخن نقل شده است<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۶۵‌، ۱۰۵؛ بحارالانوار، ج‌۶۵‌، ص‌۲۷۴؛ میزان‌الحکمه، ج‌۱، ص‌۲۶۶.</ref>؛ همچنین در روایاتی به کور شدن چشمان قلب اشاره شده است<ref>الدرالمنثور، ج‌۷، ص‌۶۹‌؛ نورالثقلین، ج‌۳، ص‌۵۰۸‌.</ref>. در جایی دیگر از [[قرآن]]، خداوند از محو کردن چشمان کافران سخن می‌گوید که به معنای محروم کردن آنها از ادراک حقایق است{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَوْ نَشَاء لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ}}﴾}}<ref> و اگر می‌خواستیم دیدگانشان را بی‌فروغ می‌کردیم آنگاه به سوی راه پیشی می‌جستند امّا چگونه می‌دیدند؟؛ سوره یس، آیه: ۶۶.</ref> در حقیقت کافران هرچند استعداد شناخت راه درست را دارند؛ اما به‌سبب انکار آیات الهی، بصیرت باطنی آنها کور‌می‌شود<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۵‌، ص‌۳۱۰‌ـ‌۳۱۲.</ref><ref>[[الهه هادیان رسنانی|هادیان رسنانی، الهه]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص:۵۷۳- ۵۸۱.</ref>.
*همچنین در وصف احوال انسان در روز قیامت خطاب به وی چنین آمده: تو از این صحنه غافل بودی و ما پرده از چشم تو برداشتیم و امروز چشمت کاملا تیزبین است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَقَدْ كُنتَ فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ}}﴾}}<ref> به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است؛ سوره ق، آیه:۲۲.</ref> بینایی انسان در روز قیامت نافذ و دقیق خواهد شد و نسبت به آنچه در دنیا از آن غافل بوده، آگاهی و شناخت می‌یابد و این خود بهترین و عادل‌ترین گواه و شاهد بر اوست<ref>جامع البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۶، ص‌۲۱۱.</ref>. این بصیرت  به قلب است و انسان با شهود قلبی، سیئات و حسنات خود را می‌بیند<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۱۷، ص‌۱۲.</ref>. در آیه دیگری غافلان در آن جهان کور توصیف می‌شوند{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى}}﴾}}<ref> و هر که از یادکرد من روی برتابد بی‌گمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت؛ سوره طه، آیه: ۱۲۴.</ref> این نابینایی به معنای متعارف جسمی آن تفسیر شده است<ref>التبیان، ج‌۷، ص‌۲۲۰؛ جوامع الجامع، ج‌۲، ص‌۴۷.</ref>. با این حال در آیات دیگری مانند{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاكِسُو رُؤُوسِهِمْ عِندَ رَبِّهِمْ رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ}}﴾}}<ref> و کاش گناهکاران را آنگاه که نزد پروردگارشان سرافکنده‌اند می‌دیدی (که می‌گویند:) پروردگارا! دیدیم و شنیدیم اکنون بازمان گردان تا کاری شایسته کنیم که ما (اکنون) یقین داریم؛ سوره سجده، آیه: ۱۲.</ref> و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا}}﴾}}<ref> کارنامه‌ات را (خود) بخوان که امروز تو خود بر خویش حسابرسی را بسنده‌ای؛ سوره اسراء، آیه:۱۴.</ref> از مشاهده اموری حسّی مانند عذاب و نامه اعمال یاد شده است که برخی مفسران را به این نظر کشانده است که کوری و  بینایی انسانها در قیامت نسبی است و در خصوص لذتها و زیباییها ـ که تجسم همان آیات الهی در این دنیاست ـ کور و نابینا و نسبت‌به عذابها و رنجهای آن جهان ـ که تجسّم همان اعمال بد آنهاست ـ بینا هستند<ref>مجمع البیان، ج‌۷، ص‌۵۵‌ـ‌۵۶‌؛ المیزان، ج‌۱۴، ص‌۲۲۶.</ref><ref>[[الهه هادیان رسنانی|هادیان رسنانی، الهه]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص:۵۷۳- ۵۸۱.</ref>.
*همچنین در وصف احوال انسان در روز قیامت خطاب به وی چنین آمده: تو از این صحنه غافل بودی و ما پرده از چشم تو برداشتیم و امروز چشمت کاملا تیزبین است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَقَدْ كُنتَ فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ}}﴾}}<ref> به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است؛ سوره ق، آیه:۲۲.</ref> بینایی انسان در روز قیامت نافذ و دقیق خواهد شد و نسبت به آنچه در دنیا از آن غافل بوده، آگاهی و شناخت می‌یابد و این خود بهترین و عادل‌ترین گواه و شاهد بر اوست<ref>جامع البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۶، ص‌۲۱۱.</ref>. این بصیرت  به قلب است و انسان با شهود قلبی، سیئات و حسنات خود را می‌بیند<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۱۷، ص‌۱۲.</ref>. در آیه دیگری غافلان در آن جهان کور توصیف می‌شوند{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى}}﴾}}<ref> و هر که از یادکرد من روی برتابد بی‌گمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت؛ سوره طه، آیه: ۱۲۴.</ref> این نابینایی به معنای متعارف جسمی آن تفسیر شده است<ref>التبیان، ج‌۷، ص‌۲۲۰؛ جوامع الجامع، ج‌۲، ص‌۴۷.</ref>. با این حال در آیات دیگری مانند{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاكِسُو رُؤُوسِهِمْ عِندَ رَبِّهِمْ رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ}}﴾}}<ref> و کاش گناهکاران را آنگاه که نزد پروردگارشان سرافکنده‌اند می‌دیدی (که می‌گویند:) پروردگارا! دیدیم و شنیدیم اکنون بازمان گردان تا کاری شایسته کنیم که ما (اکنون) یقین داریم؛ سوره سجده، آیه: ۱۲.</ref> و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا}}﴾}}<ref> کارنامه‌ات را (خود) بخوان که امروز تو خود بر خویش حسابرسی را بسنده‌ای؛ سوره اسراء، آیه:۱۴.</ref> از مشاهده اموری حسّی مانند عذاب و نامه اعمال یاد شده است که برخی مفسران را به این نظر کشانده است که کوری و  بینایی انسانها در قیامت نسبی است و در خصوص لذتها و زیباییها ـ که تجسم همان آیات الهی در این دنیاست ـ کور و نابینا و نسبت‌به عذابها و رنجهای آن جهان ـ که تجسّم همان اعمال بد آنهاست ـ بینا هستند<ref>مجمع البیان، ج‌۷، ص‌۵۵‌ـ‌۵۶‌؛ المیزان، ج‌۱۴، ص‌۲۲۶.</ref><ref>[[الهه هادیان رسنانی|هادیان رسنانی، الهه]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص:۵۷۳- ۵۸۱.</ref>.
===بصیرت و نور===
===بصیرت و [[نور]]===
*بصیرت چون بصر برای دیدن نیازمند نور است<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۴، ص‌۲۹۶.</ref>، با این تفاوت که نور بصیرت، متفاوت از نور ظاهری است و به "نور‌اللّه" یا "نور حق" و همچنین "نور تجلی"، "نور‌ [[الهام]]"، "نور [[وحی]]" و "نور کشف" نامیده شده است<ref>جامع الاسرار، ص‌۵۱۰‌، ۵۷۹‌ـ‌۵۸۰‌.</ref>، بر همین اساس دانشمندان مسلمان گاه از بصیرت به نور الهی اشاره شده در [[قرآن]] تعبیر می‌کنند که بر قلب مؤمن می‌تابد<ref>احیاء علوم الدین، ج‌۱۴، ص‌۶۲‌، ۶۳‌؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۲، ص‌۳۳۲؛ ج‌۷، ص‌۴۰.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلإِسْلامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ فَوَيْلٌ لِّلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِكْرِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ }}﴾}}<ref> آیا کسی که خداوند دلش را برای اسلام گشاده داشته است و او از پروردگار خویش با خود فروغی دارد (چون سنگدلان بی‌فروغ است)؟ بنابراین وای بر سخت‌دلان در یاد خداوند! آنان در گمراهی آشکارند؛ سوره زمر، آیه: ۲۲.</ref> خداوند هرکه را بخواهد به سوی نور خود هدایت کرده، چشم دلش را به نور معرفت خود روشن می‌کند که این، سعادت جاودان را برای او در پی دارد<ref>المیزان، ج‌۱۵، ص‌۱۲۰‌ـ‌۱۲۱.</ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لّا شَرْقِيَّةٍ وَلا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاء وَيَضْرِبُ اللَّهُ الأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ }}﴾}}<ref> خداوند، نور آسمان‌ها و زمین است، مثل نور او چون چراغدانی است در آن چراغی، آن چراغ در شیشه‌ای، آن شیشه گویی ستاره‌ای درخشان است کز درخت خجسته زیتونی می‌فروزد که نه خاوری است و نه باختری، نزدیک است روغن آن هر چند آتشی بدان نرسیده برفروزد، نوری است فرا نوری، خداوند هر که را بخواهد به نور خویش رهنمون می‌گردد و خداوند این مثل‌ها را برای مردم می‌زند و خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره نور، آیه:۳۵.</ref> از آیات بعد چنین برمی‌آید که کسانی از نور الهی  بهره‌مند می‌شوند که هیچ تجارت و داد و ستد مادی آنها را از یاد خدا باز نمی‌دارد<ref>المیزان، ج‌۱۵، ص‌۱۲۱، ۱۲۵.</ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| رِجَالٌ لّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالأَبْصَارُ }}﴾}}<ref> مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد؛ از روزی می‌هراسند که دل‌ها و دیده‌ها در آن زیرورو می‌شوند؛ سوره نور، آیه: ۳۷.</ref>؛ همچنین [[قرآن]] در جایی دیگر از مفهوم بصیرت با تعبیر فرقان یاد کرده و تنها کسانی را شایسته آن دانسته است که تقوای الهی پیشه کنند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِن تَتَّقُواْ اللَّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ }}﴾}}<ref> ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی می‌نهد و از گناهانتان چشم می‌پوشد و شما را می‌آمرزد و خداوند دارای بخشش سترگ است؛ سوره انفال، آیه:۲۹.</ref> فرقان هدایت و نوری در قلب است که موجب تشخیص حق از باطل می‌شود<ref>روح المعانی، مج‌۶‌، ج‌۹، ص‌۲۸۵؛ صفوة التفاسیر، ج‌۱، ص‌۵۰۱‌؛ الفرقان، ج‌۲۸، ص‌۱۸۴.</ref>. برخی در تفسیر این آیه گفته‌اند که اگر انسان تقوای الهی پیشه کرده، به مقتضای دین و سنت الهی عمل کند، خداوند برای او ملکه‌ای از علم و حکمت پدید می‌آورد که میان حق و باطل، نور و ظلمت، سود و زیان و... تفاوت ببیند<ref>تفسیر المنار، ج‌۹، ص‌۶۴۸‌.</ref>. هر دو تفسیر ارائه شده به گونه‌ای بیانگر بصیرت قلبی برای مؤمن است. البته احتمالهای دیگری نیز در تفسیر فرقان داده شده؛ مانند متمایز ساختن کافران از مؤمنان در دنیا و آخرت که برخی مجموع این اقوال را در بیان معنای فرقان پذیرفته‌اند<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۵، ص‌۱۵۳.</ref>.
*بصیرت چون بصر برای دیدن نیازمند نور است<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۴، ص‌۲۹۶.</ref>، با این تفاوت که نور بصیرت، متفاوت از نور ظاهری است و به "نور‌اللّه" یا "نور حق" و همچنین "نور تجلی"، "نور‌ [[الهام]]"، "نور [[وحی]]" و "نور کشف" نامیده شده است<ref>جامع الاسرار، ص‌۵۱۰‌، ۵۷۹‌ـ‌۵۸۰‌.</ref>، بر همین اساس دانشمندان مسلمان گاه از بصیرت به نور الهی اشاره شده در [[قرآن]] تعبیر می‌کنند که بر قلب مؤمن می‌تابد<ref>احیاء علوم الدین، ج‌۱۴، ص‌۶۲‌، ۶۳‌؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۲، ص‌۳۳۲؛ ج‌۷، ص‌۴۰.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلإِسْلامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ فَوَيْلٌ لِّلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِكْرِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ }}﴾}}<ref> آیا کسی که خداوند دلش را برای اسلام گشاده داشته است و او از پروردگار خویش با خود فروغی دارد (چون سنگدلان بی‌فروغ است)؟ بنابراین وای بر سخت‌دلان در یاد خداوند! آنان در گمراهی آشکارند؛ سوره زمر، آیه: ۲۲.</ref> خداوند هرکه را بخواهد به سوی نور خود هدایت کرده، چشم دلش را به نور معرفت خود روشن می‌کند که این، سعادت جاودان را برای او در پی دارد<ref>المیزان، ج‌۱۵، ص‌۱۲۰‌ـ‌۱۲۱.</ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لّا شَرْقِيَّةٍ وَلا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاء وَيَضْرِبُ اللَّهُ الأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ }}﴾}}<ref> خداوند، نور آسمان‌ها و زمین است، مثل نور او چون چراغدانی است در آن چراغی، آن چراغ در شیشه‌ای، آن شیشه گویی ستاره‌ای درخشان است کز درخت خجسته زیتونی می‌فروزد که نه خاوری است و نه باختری، نزدیک است روغن آن هر چند آتشی بدان نرسیده برفروزد، نوری است فرا نوری، خداوند هر که را بخواهد به نور خویش رهنمون می‌گردد و خداوند این مثل‌ها را برای مردم می‌زند و خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره نور، آیه:۳۵.</ref> از آیات بعد چنین برمی‌آید که کسانی از نور الهی  بهره‌مند می‌شوند که هیچ تجارت و داد و ستد مادی آنها را از یاد خدا باز نمی‌دارد<ref>المیزان، ج‌۱۵، ص‌۱۲۱، ۱۲۵.</ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| رِجَالٌ لّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالأَبْصَارُ }}﴾}}<ref> مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد؛ از روزی می‌هراسند که دل‌ها و دیده‌ها در آن زیرورو می‌شوند؛ سوره نور، آیه: ۳۷.</ref>؛ همچنین [[قرآن]] در جایی دیگر از مفهوم بصیرت با تعبیر فرقان یاد کرده و تنها کسانی را شایسته آن دانسته است که تقوای الهی پیشه کنند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِن تَتَّقُواْ اللَّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ }}﴾}}<ref> ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی می‌نهد و از گناهانتان چشم می‌پوشد و شما را می‌آمرزد و خداوند دارای بخشش سترگ است؛ سوره انفال، آیه:۲۹.</ref> فرقان هدایت و نوری در قلب است که موجب تشخیص حق از باطل می‌شود<ref>روح المعانی، مج‌۶‌، ج‌۹، ص‌۲۸۵؛ صفوة التفاسیر، ج‌۱، ص‌۵۰۱‌؛ الفرقان، ج‌۲۸، ص‌۱۸۴.</ref>. برخی در تفسیر این آیه گفته‌اند که اگر انسان تقوای الهی پیشه کرده، به مقتضای دین و سنت الهی عمل کند، خداوند برای او ملکه‌ای از علم و حکمت پدید می‌آورد که میان حق و باطل، نور و ظلمت، سود و زیان و... تفاوت ببیند<ref>تفسیر المنار، ج‌۹، ص‌۶۴۸‌.</ref>. هر دو تفسیر ارائه شده به گونه‌ای بیانگر بصیرت قلبی برای مؤمن است. البته احتمالهای دیگری نیز در تفسیر فرقان داده شده؛ مانند متمایز ساختن کافران از مؤمنان در دنیا و آخرت که برخی مجموع این اقوال را در بیان معنای فرقان پذیرفته‌اند<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۵، ص‌۱۵۳.</ref>.
*از سوی دیگر خداوند گاه چشمان بصیرت افرادی را کور کرده، نور هدایت خود را از آنها می‌ستاند که منافقان از این دسته‌اند. [[قرآن]] آنان را به کسانی تشبیه می‌کند که نوری یافته و پیرامون خود را روشن ساخته‌اند؛ اما سپس نور آنها گرفته می‌شود و در تاریکی مطلق رها می‌شوند<ref>صفوة التفاسیر، ج‌۱، ص‌۳۷.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لاَّ يُبْصِرُونَ}}﴾}}<ref> داستان اینان، چون داستان کسانی است که آتشی برافروزند و همین که دور و برشان روشن شد، خداوند روشنایی‌شان را ببرد و آنان را در تاریکی‌ها که چیزی نمی‌بینند رها کند؛ سوره بقره، آیه: ۱۷.</ref> کافران نیز  هیچ‌گاه چشم بصیرتشان با نور الهی روشن نمی‌شود<ref>الفرقان، ج‌۱۸، ص‌۱۸۶.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُّجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَن لَّمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ }}﴾}}<ref> یا چون تاریکی‌هایی است در دریایی ژرف که موجی فرا موجی، فراز آن ابری آن را فرو می‌پوشد، تاریکی‌هایی است پشت بر پشت که اگر کسی دست خویش را بر آورد دشوار آن را ببیند، و آنکه خداوند برای او فروغی ننهاده است فروغی نخواهد داشت؛ سوره نور، آیه: ۴۰.</ref>، زیرا گناهان بسیار، قلبهایشان را مهر و موم کرده است<ref>صفوة التفاسیر، ج‌۱، ص‌۳۳.</ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}﴾}}<ref> خداوند بر دل‌ها و بر شنوایی آنان مهر نهاده و بر بینایی‌های آنها پرده‌ای است و عذابی سترگ خواهند داشت؛ سوره بقره، آیه:۷.</ref><ref>[[الهه هادیان رسنانی|هادیان رسنانی، الهه]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص:۵۷۳- ۵۸۱.</ref>.
*از سوی دیگر خداوند گاه چشمان بصیرت افرادی را کور کرده، نور هدایت خود را از آنها می‌ستاند که منافقان از این دسته‌اند. [[قرآن]] آنان را به کسانی تشبیه می‌کند که نوری یافته و پیرامون خود را روشن ساخته‌اند؛ اما سپس نور آنها گرفته می‌شود و در تاریکی مطلق رها می‌شوند<ref>صفوة التفاسیر، ج‌۱، ص‌۳۷.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لاَّ يُبْصِرُونَ}}﴾}}<ref> داستان اینان، چون داستان کسانی است که آتشی برافروزند و همین که دور و برشان روشن شد، خداوند روشنایی‌شان را ببرد و آنان را در تاریکی‌ها که چیزی نمی‌بینند رها کند؛ سوره بقره، آیه: ۱۷.</ref> کافران نیز  هیچ‌گاه چشم بصیرتشان با نور الهی روشن نمی‌شود<ref>الفرقان، ج‌۱۸، ص‌۱۸۶.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُّجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَن لَّمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ }}﴾}}<ref> یا چون تاریکی‌هایی است در دریایی ژرف که موجی فرا موجی، فراز آن ابری آن را فرو می‌پوشد، تاریکی‌هایی است پشت بر پشت که اگر کسی دست خویش را بر آورد دشوار آن را ببیند، و آنکه خداوند برای او فروغی ننهاده است فروغی نخواهد داشت؛ سوره نور، آیه: ۴۰.</ref>، زیرا گناهان بسیار، قلبهایشان را مهر و موم کرده است<ref>صفوة التفاسیر، ج‌۱، ص‌۳۳.</ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}﴾}}<ref> خداوند بر دل‌ها و بر شنوایی آنان مهر نهاده و بر بینایی‌های آنها پرده‌ای است و عذابی سترگ خواهند داشت؛ سوره بقره، آیه:۷.</ref><ref>[[الهه هادیان رسنانی|هادیان رسنانی، الهه]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص:۵۷۳- ۵۸۱.</ref>.
===بصیرت و حکمت و عقل===
===بصیرت و حکمت و عقل===
*برخی با توجه به تعابیری که در [[قرآن]] درباره عقل بکار رفته، عقل را دارای مراتب شعور، فقه، فکر، ذکر و نُهی دانسته‌اند: و بصیرت به معنای بینش عمیق در مرحله‌ای بالاتر از اینها قرار دارد<ref>پیام قرآن، ج‌۱، ص‌۱۵۰.</ref>. [[غزالی]]<ref>احیاء علوم الدین، ج‌۱۴، ص‌۶۲‌ـ‌۶۳‌.</ref>. و [[صدرالمتألهین]]<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۲، ص‌۳۳۲؛ ج‌۷، ص‌۴۰.</ref> و دیگر حکما نیز از بصیرت به عقل تعبیر کرده‌اند. [[غزالی]] تفاوت عقل و بصیرت را تنها در لفظ دانسته و آن دو را از لحاظ معنایی کاملا مترادف می‌شمرد؛ البته‌عقل مورد  نظر او آن عقلی نیست که به کار مجادله و مناظره پرداخته و مورد نکوهش متصوّفه قرار گرفته است<ref>احیاء علوم الدین، ج‌۱۴، ص‌۶۲‌ـ‌۶۳‌.</ref>، بلکه همان‌گونه که در شرح منازل السائرین آمده، بصیرت عبارت است از عقلی که به نور قدسی منوّر شده و به برهان نیازی ندارد<ref>مقامات معنوی، ص‌۲۵؛ فرهنگ اصطلاحات عرفانی، ص‌۱۹۶.</ref>. همین‌گونه ارتباط میان حکمت و بصیرت نیز وجود دارد. در تفسیر حکمت اقوال گوناگونی ارائه شده و هر یک از مفسران و حکما و عرفا به گونه‌ای آن‌را تعریف کرده‌اند<ref>البحرالمحیط، ج‌۲، ص‌۶۸۳‌ـ‌۶۸۴‌؛ مقامات معنوی، ص۱۶ـ۱۷؛ بحارالانوار، ج۱، ص۲۱۵ـ۲۱۶.</ref>؛ اما ظاهر این است که حکمت معنای وسیعی دارد و چنان‌که در آیه‌{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاء وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}﴾}}<ref> به هر که خواهد فرزانگی می‌بخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان داده‌اند؛ و جز خردمندان در یاد نمی‌گیرند؛ سوره بقره، آیه: ۲۶۹.</ref> آمده موهبتی الهی به شمار می‌رود و مقام و منزلت آن فراتر از علوم‌ متعارف است و موجب زیاد شدن بصیرت و تهذیب نفس<ref>مقامات معنوی، ص‌۱۶.</ref> و تمایز شر از خیر و باطل از حق می‌شود<ref>پرتوی ازقرآن، ج‌۲، ص‌۲۴۲.</ref>. در حقیقت می‌توان بصیرت را درجه‌ای از حکمت و بالاترین مرحله آن دانست<ref>مقامات معنوی، ص‌۲۰.</ref>. از  نحوه توبیخ ستمگران در آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لا تَعْمَى الأَبْصَارُ وَلَكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ}}﴾}}<ref> آیا در زمین نگشته‌اند تا آنان را دل‌هایی باشد که بدان دریابند یا گوش‌هایی که بدان بشنوند؟ زیرا (تنها) چشم‌ها نابینا نمی‌شوند بلکه آن دل‌ها که درون سینه‌ها جا دارند (نیز) نابینا می‌گردند؛ سوره حج، آیه: ۴۶.</ref> نیز چنین استنتاج می‌شود که بصیرت، معرفت و حکمت اکتسابی است، همان‌گونه که در آیات فراوانی تعبیر {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لِّأُولِي الأَبْصَارِ }}﴾}} به معنای  صاحبان بینش با‌عبرت‌پذیری و دقت همراه شده است{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَأُخْرَى كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُم مِّثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَاللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَن يَشَاء إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِّأُولِي الأَبْصَارِ }}﴾}}<ref> به راستی شما را در کار دو گروهی که (در «بدر») با هم رو به رو شدند، نشانه‌ای (برای پند گیری) بود: گروهی برای خداوند جنگ می‌کردند و (گروه) دیگری کافر بودند که آنها را دو چندان خود به چشم می‌دیدند (و می‌هراسیدند) و خداوند هر کسی را بخواهد با یاوری خویش پشتیبانی می‌کند؛ بی‌گمان در این امر پندی برای اهل بینش است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۳.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِّأُولِي الأَبْصَارِ}}﴾}}<ref> خداوند شب و روز را برمی‌گرداند، بی‌گمان در این پندی برای دیده‌وران است؛ سوره نور، آیه: ۴۴.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنتُمْ أَن يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الأَبْصَارِ }}﴾}}<ref> اوست که کافران اهل کتاب  را از خانه‌هایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمی‌کردید که بیرون روند و (خودشان) گمان می‌کردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمی‌بردند بدیشان رسید و در دل‌هایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانه‌های خویش را ویران می‌کردند؛ پس ای دیده‌وران پند بگیرید!؛ سوره حشر، آیه:۲.</ref><ref>[[الهه هادیان رسنانی|هادیان رسنانی، الهه]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص:۵۷۳- ۵۸۱.</ref>.
*برخی با توجه به تعابیری که در [[قرآن]] درباره عقل بکار رفته، عقل را دارای مراتب شعور، فقه، فکر، ذکر و نُهی دانسته‌اند: و بصیرت به معنای بینش عمیق در مرحله‌ای بالاتر از اینها قرار دارد<ref>پیام قرآن، ج‌۱، ص‌۱۵۰.</ref>. [[غزالی]]<ref>احیاء علوم الدین، ج‌۱۴، ص‌۶۲‌ـ‌۶۳‌.</ref>. و [[صدرالمتألهین]]<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۲، ص‌۳۳۲؛ ج‌۷، ص‌۴۰.</ref> و دیگر حکما نیز از بصیرت به عقل تعبیر کرده‌اند. [[غزالی]] تفاوت عقل و بصیرت را تنها در لفظ دانسته و آن دو را از لحاظ معنایی کاملا مترادف می‌شمرد؛ البته‌عقل مورد  نظر او آن عقلی نیست که به کار مجادله و مناظره پرداخته و مورد نکوهش متصوّفه قرار گرفته است<ref>احیاء علوم الدین، ج‌۱۴، ص‌۶۲‌ـ‌۶۳‌.</ref>، بلکه همان‌گونه که در شرح منازل السائرین آمده، بصیرت عبارت است از عقلی که به نور قدسی منوّر شده و به برهان نیازی ندارد<ref>مقامات معنوی، ص‌۲۵؛ فرهنگ اصطلاحات عرفانی، ص‌۱۹۶.</ref>. همین‌گونه ارتباط میان حکمت و بصیرت نیز وجود دارد. در تفسیر حکمت اقوال گوناگونی ارائه شده و هر یک از مفسران و حکما و عرفا به گونه‌ای آن‌را تعریف کرده‌اند<ref>البحرالمحیط، ج‌۲، ص‌۶۸۳‌ـ‌۶۸۴‌؛ مقامات معنوی، ص۱۶ـ۱۷؛ بحارالانوار، ج۱، ص۲۱۵ـ۲۱۶.</ref>؛ اما ظاهر این است که حکمت معنای وسیعی دارد و چنان‌که در آیه‌{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاء وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}﴾}}<ref> به هر که خواهد فرزانگی می‌بخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان داده‌اند؛ و جز خردمندان در یاد نمی‌گیرند؛ سوره بقره، آیه: ۲۶۹.</ref> آمده موهبتی الهی به شمار می‌رود و مقام و منزلت آن فراتر از علوم‌ متعارف است و موجب زیاد شدن بصیرت و تهذیب نفس<ref>مقامات معنوی، ص‌۱۶.</ref> و تمایز شر از خیر و باطل از حق می‌شود<ref>پرتوی ازقرآن، ج‌۲، ص‌۲۴۲.</ref>. در حقیقت می‌توان بصیرت را درجه‌ای از حکمت و بالاترین مرحله آن دانست<ref>مقامات معنوی، ص‌۲۰.</ref>. از  نحوه توبیخ ستمگران در آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لا تَعْمَى الأَبْصَارُ وَلَكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ}}﴾}}<ref> آیا در زمین نگشته‌اند تا آنان را دل‌هایی باشد که بدان دریابند یا گوش‌هایی که بدان بشنوند؟ زیرا (تنها) چشم‌ها نابینا نمی‌شوند بلکه آن دل‌ها که درون سینه‌ها جا دارند (نیز) نابینا می‌گردند؛ سوره حج، آیه: ۴۶.</ref> نیز چنین استنتاج می‌شود که بصیرت، معرفت و حکمت اکتسابی است، همان‌گونه که در آیات فراوانی تعبیر {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لِّأُولِي الأَبْصَارِ }}﴾}} به معنای  صاحبان بینش با‌عبرت‌پذیری و دقت همراه شده است{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَأُخْرَى كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُم مِّثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَاللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَن يَشَاء إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِّأُولِي الأَبْصَارِ }}﴾}}<ref> به راستی شما را در کار دو گروهی که (در «بدر») با هم رو به رو شدند، نشانه‌ای (برای پند گیری) بود: گروهی برای خداوند جنگ می‌کردند و (گروه) دیگری کافر بودند که آنها را دو چندان خود به چشم می‌دیدند (و می‌هراسیدند) و خداوند هر کسی را بخواهد با یاوری خویش پشتیبانی می‌کند؛ بی‌گمان در این امر پندی برای اهل بینش است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۳.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِّأُولِي الأَبْصَارِ}}﴾}}<ref> خداوند شب و روز را برمی‌گرداند، بی‌گمان در این پندی برای دیده‌وران است؛ سوره نور، آیه: ۴۴.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنتُمْ أَن يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الأَبْصَارِ }}﴾}}<ref> اوست که کافران اهل کتاب  را از خانه‌هایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمی‌کردید که بیرون روند و (خودشان) گمان می‌کردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمی‌بردند بدیشان رسید و در دل‌هایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانه‌های خویش را ویران می‌کردند؛ پس ای دیده‌وران پند بگیرید!؛ سوره حشر، آیه:۲.</ref><ref>[[الهه هادیان رسنانی|هادیان رسنانی، الهه]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص:۵۷۳- ۵۸۱.</ref>.
۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش