پرش به محتوا

بنی حارث بن فهر در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۱ اکتبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:
در پی آغاز [[دعوت الهی]] [[نبی خاتم]]{{صل}}، فهریان از جمله بنی حارث همگام با دیگر [[طوایف]] قریش به مقابله با [[پیامبر]]{{صل}} و [[مسلمانان]] برخاستند و در سال‌های نخست ظهور اسلام حد فاصل بین [[بعثت]] تا [[هجرت پیامبر]]{{صل}} به [[مدینه]]، از هیچ گونه [[آزار]] و اذیتی نسبت به [[حضرت]] و مسلمانان دریغ نورزیدند.<ref> از جمله این افراد قیهلة بن عامر فهری است که نام او در جمع تمسخر کنندگان رسول خدا{{صل}} در پیش از هجرت به ثبت رسیده است. ابن شهر آشوب، المناقب، ج۱، ص۷۴، مجلسی، بحار الانوار، ج۱۸، ص۶۲.</ref> این [[تقابل]]، پس از [[هجرت رسول خدا]]{{صل}} به [[مدینه]] نیز ادامه یافت. چندان که در یکی از این موارد، نافع پسر «عبد قیس» همراه با جمعی دیگر از [[قریشیان]]، [[زینب]] -دختر خوانده بزرگ [[پیامبر]]{{صل}}- را تعقیب کردند تا مانع از [[هجرت]] او به مدینه و پیوستنش به [[حضرت]] شوند.<ref> قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۸، ص۵۴.</ref> با این همه، بودند افرادی از این [[خاندان]] که به [[ندای آسمانی]] [[رسول]] [[ختمی مرتبت]]{{صل}} پاسخ دادند چندان که منابع نام تنی چند از آنان را در شمار [[صحابه]]، حتی برخی از ایشان را در شمار نخستین گروندگان به [[اسلام]] به ثبت رسانده‌اند.
در پی آغاز [[دعوت الهی]] [[نبی خاتم]]{{صل}}، فهریان از جمله بنی حارث همگام با دیگر [[طوایف]] قریش به مقابله با [[پیامبر]]{{صل}} و [[مسلمانان]] برخاستند و در سال‌های نخست ظهور اسلام حد فاصل بین [[بعثت]] تا [[هجرت پیامبر]]{{صل}} به [[مدینه]]، از هیچ گونه [[آزار]] و اذیتی نسبت به [[حضرت]] و مسلمانان دریغ نورزیدند.<ref> از جمله این افراد قیهلة بن عامر فهری است که نام او در جمع تمسخر کنندگان رسول خدا{{صل}} در پیش از هجرت به ثبت رسیده است. ابن شهر آشوب، المناقب، ج۱، ص۷۴، مجلسی، بحار الانوار، ج۱۸، ص۶۲.</ref> این [[تقابل]]، پس از [[هجرت رسول خدا]]{{صل}} به [[مدینه]] نیز ادامه یافت. چندان که در یکی از این موارد، نافع پسر «عبد قیس» همراه با جمعی دیگر از [[قریشیان]]، [[زینب]] -دختر خوانده بزرگ [[پیامبر]]{{صل}}- را تعقیب کردند تا مانع از [[هجرت]] او به مدینه و پیوستنش به [[حضرت]] شوند.<ref> قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۸، ص۵۴.</ref> با این همه، بودند افرادی از این [[خاندان]] که به [[ندای آسمانی]] [[رسول]] [[ختمی مرتبت]]{{صل}} پاسخ دادند چندان که منابع نام تنی چند از آنان را در شمار [[صحابه]]، حتی برخی از ایشان را در شمار نخستین گروندگان به [[اسلام]] به ثبت رسانده‌اند.


از جمع سی و چهار نفره اسلام آورندگان از تیره بنی فهر که نامشان در [[تاریخ]] به عنوان [[صحابی]] به ثبت رسیده است، [[نسب]] ۱۸ تن از آنان به [[بنی حارث بن فهر]] و خاندان‌های فرعی‌تر آن، همچون [[بنی ضبه]] و [[بنی ظرب]] می‌‌رسد. نام‌آورترین خاندان در میان بنی ظرب، [[فرزندان]] [[عبدقیس بن لقیط]] بودند. همچنین فردی به نام [[معمّر بن عبدالله]] از این خاندان در مدینه شهرتی داشته است. از شاخه‌های [[بنی ضبّة بن حارث]]، [[خانواده]] بنوبیضاء است. بیضاء نام یا [[شهرت]] [[مادر]] [[خانواده]] و نام پدرشان [[عمرو بن وهب بن ربیعه]]<ref> شیبانی، الآحاد و المثانی، ج۲، ص۱۳۴؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۱۷۰.</ref> و به قولی وهیب<ref> سمهودی، وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، ج۱، ص۴۳۱.</ref> یا «وهب بن ربیعه»<ref> ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۳۲۰؛ عامری، بهجة المحافل و بغیة الامائل، ج۱، ص۹۵؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۲، ص۶۶۲.</ref> بوده است. همچنین خاندان [[عبدالله بن جراح]]، [[ابوسرح بن ربیعة بن هلال]] و [[زهیر بن ابی شداد فهری]] از دیگر شاخه‌های [[ضبه]] بوده‌اند. از [[خانواده]] [[زهیر بن ابی شداد]] هم نام چهار تن از آنان به ثبت رسیده است که در تحولات [[صدر اسلام]] نقش داشته‌اند<ref> تاریخ و تمدن اسلامی، مقاله «بررسی مقایسه ای نقش دو تیره بنی فهر در تحولات صدر اسلام (با تکیه بر هملکرد صحابیان آنها)»، رضا کردی، ص۷-۸.</ref>.
از جمع سی و چهار نفره اسلام آورندگان از تیره بنی فهر که نامشان در [[تاریخ]] به عنوان [[صحابی]] به ثبت رسیده است، [[نسب]] ۱۸ تن از آنان به [[بنی حارث بن فهر]] و خاندان‌های فرعی‌تر آن، همچون [[بنی ضبه]] و [[بنی ظرب]] می‌‌رسد. نام‌آورترین خاندان در میان بنی ظرب، [[فرزندان]] [[عبدقیس بن لقیط]] بودند. همچنین فردی به نام [[معمّر بن عبدالله]] از این خاندان در مدینه شهرتی داشته است. از شاخه‌های [[بنی ضبّة بن حارث]]، [[خانواده]] بنوبیضاء است. بیضاء نام یا [[شهرت]] [[مادر]] [[خانواده]] و نام پدرشان [[عمرو بن وهب بن ربیعه]]<ref> شیبانی، الآحاد و المثانی، ج۲، ص۱۳۴؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۱۷۰.</ref> و به قولی وهیب<ref> سمهودی، وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، ج۱، ص۴۳۱.</ref> یا «وهب بن ربیعه»<ref> ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۳۲۰؛ عامری، بهجة المحافل و بغیة الامائل، ج۱، ص۹۵؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۲، ص۶۶۲.</ref> بوده است. همچنین خاندان [[عبدالله بن جراح]]، [[ابوسرح بن ربیعة بن هلال]] و [[زهیر بن ابی شداد فهری]] از دیگر شاخه‌های [[ضبه]] بوده‌اند. از [[خانواده]] [[زهیر بن ابی شداد]] هم نام چهار تن از آنان به ثبت رسیده است که در تحولات [[صدر اسلام]] نقش داشته‌اند<ref> تاریخ و تمدن اسلامی، مقاله «بررسی مقایسه ای نقش دو تیره بنی فهر در تحولات صدر اسلام (با تکیه بر عملکرد صحابیان آنها)»، رضا کردی، ص۷-۸.</ref>.


== پیشگامی در پذیرش اسلام ==
== پیشگامی در پذیرش اسلام ==
خط ۲۳: خط ۲۳:
[[بدیهی]] است که امکان خلط و [[اشتباه]] میان سهل و سهیل وجود داشته است. [[سهل بن بیضاء]] در [[مکه]] [[اظهار اسلام]] کرد. او در زمره چند نفری بود که برای ابطال [[صحیفه]] [[قریش]] بر [[ضد]] [[بنی هاشم]] [[کوشش]] کردند.<ref> مقریزی، امتاع الاسماع، ج۱، ص۴۴؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۶۵۹-۶۶۰.</ref> او در [[مکه]] [[اسلام]] آورده بود ولی آن را پنهان می‌‌کرد و حتی [[قریش]] او را به [[جنگ بدر]] هم فرستادند که در آنجا به [[اسارت]] [[مسلمانان]] در آمد و با [[شهادت]] [[عبدالله بن مسعود]] مبنی بر این که او را در مکه در حال [[خواندن نماز]] دیده است، [[آزاد]] شد. او در [[مدینه]] از [[دنیا]] رفت<ref> سخاوی، التحفة الطیفة فی تاریخ المدینه الشریفه، ج۱، ص۴۳۱.</ref> و [[رسول خدا]]{{صل}} در [[مسجد]] [[نبوی]] بر پیکرش [[نماز]] خواند و او را مدفون ساخت. برادرش سهل نیز در بازگشت از [[غزوه تبوک]] در مدینه از دنیا رفت<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۶۶۰؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۲، ص۶۶۲.</ref>.
[[بدیهی]] است که امکان خلط و [[اشتباه]] میان سهل و سهیل وجود داشته است. [[سهل بن بیضاء]] در [[مکه]] [[اظهار اسلام]] کرد. او در زمره چند نفری بود که برای ابطال [[صحیفه]] [[قریش]] بر [[ضد]] [[بنی هاشم]] [[کوشش]] کردند.<ref> مقریزی، امتاع الاسماع، ج۱، ص۴۴؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۶۵۹-۶۶۰.</ref> او در [[مکه]] [[اسلام]] آورده بود ولی آن را پنهان می‌‌کرد و حتی [[قریش]] او را به [[جنگ بدر]] هم فرستادند که در آنجا به [[اسارت]] [[مسلمانان]] در آمد و با [[شهادت]] [[عبدالله بن مسعود]] مبنی بر این که او را در مکه در حال [[خواندن نماز]] دیده است، [[آزاد]] شد. او در [[مدینه]] از [[دنیا]] رفت<ref> سخاوی، التحفة الطیفة فی تاریخ المدینه الشریفه، ج۱، ص۴۳۱.</ref> و [[رسول خدا]]{{صل}} در [[مسجد]] [[نبوی]] بر پیکرش [[نماز]] خواند و او را مدفون ساخت. برادرش سهل نیز در بازگشت از [[غزوه تبوک]] در مدینه از دنیا رفت<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۶۶۰؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۲، ص۶۶۲.</ref>.


[[سهیل بن بیضاء]] نیز در شمار [[مهاجران]] به [[سرزمین حبشه]] یاد شده است<ref> ابن عبدالبر، الدرر، ص۴۹.</ref> و آورده‌اند که چون اسلام آشکار شد به مکه بازگشت و همراه با [[پیامبر]]{{صل}} به مدینه [[هجرت]] نمود. از همین رو او را "صاحب الهجرتین" گفته‌اند.<ref> ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۳۲۰؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۶۶۷؛ تاریخ و تمدن اسلامی، مقاله «بررسی مقایسه ای نقش دو تیره بنی فهر در تحولات صدر اسلام (با تکیه بر هملکرد صحابیان آنها)»، رضا کردی، ص۹.</ref> رسول خدا{{صل}} میان او و [[رافع بن عجلان]] یا [[رافع بن معلی]] پیوند [[برادری]] بست.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۷۲۳؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۵۹۷.</ref> سهیل بن بیضاء در [[سال نهم هجری]] در مدینه [[وفات]] یافت<ref> مشاط، انارة الدجی فی مغازی خیر الوری، ص۷۶۷؛ ابن عماد، شذرات الذهب، ج۱، ص۱۳.</ref>.
[[سهیل بن بیضاء]] نیز در شمار [[مهاجران]] به [[سرزمین حبشه]] یاد شده است<ref> ابن عبدالبر، الدرر، ص۴۹.</ref> و آورده‌اند که چون اسلام آشکار شد به مکه بازگشت و همراه با [[پیامبر]]{{صل}} به مدینه [[هجرت]] نمود. از همین رو او را "صاحب الهجرتین" گفته‌اند.<ref> ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۳۲۰؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۶۶۷؛ تاریخ و تمدن اسلامی، مقاله «بررسی مقایسه ای نقش دو تیره بنی فهر در تحولات صدر اسلام (با تکیه بر عملکرد صحابیان آنها)»، رضا کردی، ص۹.</ref> رسول خدا{{صل}} میان او و [[رافع بن عجلان]] یا [[رافع بن معلی]] پیوند [[برادری]] بست.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۷۲۳؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۵۹۷.</ref> سهیل بن بیضاء در [[سال نهم هجری]] در مدینه [[وفات]] یافت<ref> مشاط، انارة الدجی فی مغازی خیر الوری، ص۷۶۷؛ ابن عماد، شذرات الذهب، ج۱، ص۱۳.</ref>.


«عمرو»، «وهب» و «معمر» پسران ابوسرح در شمار مسلمانان اولیه و از [[مهاجران به حبشه]] بوده‌اند و از حاضران در [[بدر]]<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۱۷۶ و ج۴، ص۱۵۶۰؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۳۲۳؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۳۳۶.</ref> عمرو در سال ۳۰ هجری به [[روزگار]] [[عثمان]] از دنیا رفت.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۱۷۷.</ref> معمر نیز در همین سال در گذشته است که این نشان می‌‌دهد «معمر» و «عمرو» نام تصحیف شده یک نفر است.<ref> نک: ابن حنبل، مسند، ص۱۶۹؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۳۳۶.</ref> و یا خلط و مزجی در [[اخبار]] آن دو صورت گرفته است. [[عیاض بن زهیر بن ابی‌شداد بن ربیعه]] و عموی عیاض بن غنم<ref> ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۳۳۵.</ref> از [[مهاجران به حبشه]] بود<ref> ابن عبدالبر، الدرر، ص۵۲.</ref> او در سال ۳۰ هجری در [[شام]]<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۲۳۳.</ref> و به قولی [[مدینه]]<ref>ابن حبان، الثقات، ص۲۷.</ref> از [[دنیا]] رفته است.
«عمرو»، «وهب» و «معمر» پسران ابوسرح در شمار مسلمانان اولیه و از [[مهاجران به حبشه]] بوده‌اند و از حاضران در [[بدر]]<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۱۷۶ و ج۴، ص۱۵۶۰؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۳۲۳؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۳۳۶.</ref> عمرو در سال ۳۰ هجری به [[روزگار]] [[عثمان]] از دنیا رفت.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۱۷۷.</ref> معمر نیز در همین سال در گذشته است که این نشان می‌‌دهد «معمر» و «عمرو» نام تصحیف شده یک نفر است.<ref> نک: ابن حنبل، مسند، ص۱۶۹؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۳۳۶.</ref> و یا خلط و مزجی در [[اخبار]] آن دو صورت گرفته است. [[عیاض بن زهیر بن ابی‌شداد بن ربیعه]] و عموی عیاض بن غنم<ref> ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۳۳۵.</ref> از [[مهاجران به حبشه]] بود<ref> ابن عبدالبر، الدرر، ص۵۲.</ref> او در سال ۳۰ هجری در [[شام]]<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۲۳۳.</ref> و به قولی [[مدینه]]<ref>ابن حبان، الثقات، ص۲۷.</ref> از [[دنیا]] رفته است.
خط ۲۹: خط ۲۹:
دیگر فرد این [[خاندان]]، «عامر» یا [[عمرو بن حارث بن زهیر بن ابی شداد]] است که در [[مکه]] [[مسلمان]] شد و به گزارش [[ابن اسحاق]] در [[هجرت]] دوم به [[حبشه]] هجرت کرد.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۷۸۹ و ج۲، ص۱۱۷۱؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۳۲۰-۳۲۳.</ref> از شخصی به نام [[عثمان بن عبد غنم فهری]] - نواده زهیر بن ابی شداد- که [[ابن کلبی]] نام او را «عامر» و کنیه‌اش را «ابونافع» ضبط کرده است،<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۱۴؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۳۷.</ref> نیز به عنوان یکی از مهاجران به حبشه در هجرت دوم یاد شده است.<ref> ابن حنبل، مسند، ص۳۰۱.</ref> عیاض پسر غنم یا عبدغنم فهری نواده دیگر زهیر بن ابی شداد هم،<ref> ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۲۱۷؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۱.</ref> پیش از [[حدیبیه]]، [[اسلام]] آورد و در حدیبیه و [[بیعت رضوان]] حضور داشته است.<ref> ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۳۵۴؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۲۳۴. بدین ترتیب کسانی که او را در شمار مسلمانان نخستین و از اصحاب بدر دانسته‌اند، (ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۲۱۶) ظاهراً او را با عمویش عیاض بن زهیر اشتباه گرفته‌اند. (ابن حجر، الاصابه، ج۴، ص۷۵۳).</ref>
دیگر فرد این [[خاندان]]، «عامر» یا [[عمرو بن حارث بن زهیر بن ابی شداد]] است که در [[مکه]] [[مسلمان]] شد و به گزارش [[ابن اسحاق]] در [[هجرت]] دوم به [[حبشه]] هجرت کرد.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۷۸۹ و ج۲، ص۱۱۷۱؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۳۲۰-۳۲۳.</ref> از شخصی به نام [[عثمان بن عبد غنم فهری]] - نواده زهیر بن ابی شداد- که [[ابن کلبی]] نام او را «عامر» و کنیه‌اش را «ابونافع» ضبط کرده است،<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۱۴؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۳۷.</ref> نیز به عنوان یکی از مهاجران به حبشه در هجرت دوم یاد شده است.<ref> ابن حنبل، مسند، ص۳۰۱.</ref> عیاض پسر غنم یا عبدغنم فهری نواده دیگر زهیر بن ابی شداد هم،<ref> ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۲۱۷؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۱.</ref> پیش از [[حدیبیه]]، [[اسلام]] آورد و در حدیبیه و [[بیعت رضوان]] حضور داشته است.<ref> ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۳۵۴؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۲۳۴. بدین ترتیب کسانی که او را در شمار مسلمانان نخستین و از اصحاب بدر دانسته‌اند، (ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۲۱۶) ظاهراً او را با عمویش عیاض بن زهیر اشتباه گرفته‌اند. (ابن حجر، الاصابه، ج۴، ص۷۵۳).</ref>


از [[خانواده]] [[عبدالله بن جراح فهری]] هم، دو مرد به نام‌های و برادرش «یزید» در شمار [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} قرار دارند. یکی عامر معروف به [[ابوعبیده جراح]] که برخی او را از [[مهاجران]] دوم به [[حبشه]] دانسته‌اند.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۷۹۳ و ج۴، ص۱۷۱۰.</ref> و دیگری، [[یزید بن عبدالله فهری]] -[[برادر]] [[ابو عبیده]]- که بنا بر برخی اقوال، [[مسلمان]] شده است<ref> ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۵۲۳؛ تاریخ و تمدن اسلامی، مقاله «بررسی مقایسه ای نقش دو تیره بنی فهر در تحولات صدر اسلام (با تکیه بر هملکرد صحابیان آنها)»، رضا کردی، ص۱۰-۱۲.</ref>.
از [[خانواده]] [[عبدالله بن جراح فهری]] هم، دو مرد به نام‌های و برادرش «یزید» در شمار [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} قرار دارند. یکی عامر معروف به [[ابوعبیده جراح]] که برخی او را از [[مهاجران]] دوم به [[حبشه]] دانسته‌اند.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۷۹۳ و ج۴، ص۱۷۱۰.</ref> و دیگری، [[یزید بن عبدالله فهری]] -[[برادر]] [[ابو عبیده]]- که بنا بر برخی اقوال، [[مسلمان]] شده است<ref> ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۵۲۳؛ تاریخ و تمدن اسلامی، مقاله «بررسی مقایسه ای نقش دو تیره بنی فهر در تحولات صدر اسلام (با تکیه بر عملکرد صحابیان آنها)»، رضا کردی، ص۱۰-۱۲.</ref>.


پس از [[هجرت رسول خدا]]{{صل}} به [[مدینه]] و با آغاز فعالیت‌های نظامی آن [[حضرت]]، جمعی از [[بنی حارث بن فهر]] همراه با دیگر [[مسلمانان]] حاضر در مدینه، پا به عرصه‌های نظامی گذاشتند و در [[غزوات]] و [[سرایای پیامبر]]{{صل}} شرکت جستند. به گونه‌ای که از ۱۸ فرد [[صحابی]] شمرده شده بنی حارث بن فهر، ۱۰ تن در زمره شرکت کنندگان در [[جنگ بدر]] بوده‌اند. از جمله این افراد، [[سهیل بن بیضاء]] بود که برخی، او را از شهدای این [[جنگ]] برشمرده‌اند.<ref> ذهبی،سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۵۹۷، ابن عبدالبر، الدرر، ص۱۰۹.</ref> برادرش [[صفوان بن بیضاء]] نیز، از دیگر شرکت کنندگان در جنگ بدر بود.<ref> ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۳۲۰، ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲،ص۶۶۷.</ref> دیگر برادر ایشان، [[سهل بن بیضاء]] نیز از شرکت کنندگان در [[سریه عبدالله بن جحش]] بود.<ref> ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۲۶۸. البته این خبر با خبر اسارت سهل در بدر به دست مسلمانان ناسازگار است مگر آنکه همچون ذهبی این واقعه را مرتبط با سهیل بن بیضاء بدانیم. (ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۲، ص۴۹.)</ref> از دیگر چهره‌های نام آور حارثی فهری، وهب بن ابوسرح است که در [[جنگ موته]] در حالی که چهل سال از عمرش گذشته بود به [[شهادت]] رسید.<ref> ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۴۸۹.</ref> او به همراه برادرانش «عمرو» و «معمر» در شمار مسلمانان نخستین و از [[مهاجران به حبشه]] و از حاضران در [[بدر]] بودند.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۱۷۶ و ج۴، ص۱۵۶۰؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۳۲۳؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۳۳۶.</ref> [[عمرو بن حارث بن زهیر]] را نیز از حاضران در [[بدر]] حاضر گفته‌اند<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۷۸۹، ج۲، ص۱۱۷۱، ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۳۲۰-۳۲۳.</ref> ضمن این که از «عیاض» پسر «[[زهیر بن ابی شداد بن ربیعه]] و عموی [[عیاض بن غنم]]<ref> ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۳۳۵.</ref> نیز در شمار [[مهاجران به حبشه]]<ref> ابن عبدالبر، الدرر، ص۵۲.</ref> و شرکت کنندگان در [[جنگ بدر]] و دیگر جنگ‌های دوران [[رسول خدا]]{{صل}} نام برده شده است.<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۴۱۷، ابن تغری بردی، النجوم الزاهره، ج۱، ص۸۷.</ref> [[عامر بن عبدالله]] معروف به [[ابو عبیده جراح]] از دیگر چهره‌های [[بنی حارث بن فهر]] بود که در [[بدر]] و [[حدیبیه]]<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲،ص۷۹۳.</ref> و دیگر جنگ‌های دوران رسول خدا{{صل}}<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۲۴؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۵، ص۲۰۶.</ref> حضور داشت. وی در [[جنگ احد]] بواسطه تلاش برای بیرون کشیدن دو حلقه کلاه‌خود که به گونه [[پیامبر]]{{صل}} فرو رفته بود، دو دندانش را از دست داد<ref> خزاعی، تخریج الدلالات السمعیه...، ص۳۸۱؛ تاریخ و تمدن اسلامی، مقاله «بررسی مقایسه ای نقش دو تیره بنی فهر در تحولات صدر اسلام (با تکیه بر هملکرد صحابیان آنها)»، رضا کردی، ص۱۵.</ref>.
پس از [[هجرت رسول خدا]]{{صل}} به [[مدینه]] و با آغاز فعالیت‌های نظامی آن [[حضرت]]، جمعی از [[بنی حارث بن فهر]] همراه با دیگر [[مسلمانان]] حاضر در مدینه، پا به عرصه‌های نظامی گذاشتند و در [[غزوات]] و [[سرایای پیامبر]]{{صل}} شرکت جستند. به گونه‌ای که از ۱۸ فرد [[صحابی]] شمرده شده بنی حارث بن فهر، ۱۰ تن در زمره شرکت کنندگان در [[جنگ بدر]] بوده‌اند. از جمله این افراد، [[سهیل بن بیضاء]] بود که برخی، او را از شهدای این [[جنگ]] برشمرده‌اند.<ref> ذهبی،سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۵۹۷، ابن عبدالبر، الدرر، ص۱۰۹.</ref> برادرش [[صفوان بن بیضاء]] نیز، از دیگر شرکت کنندگان در جنگ بدر بود.<ref> ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۳۲۰، ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲،ص۶۶۷.</ref> دیگر برادر ایشان، [[سهل بن بیضاء]] نیز از شرکت کنندگان در [[سریه عبدالله بن جحش]] بود.<ref> ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۲۶۸. البته این خبر با خبر اسارت سهل در بدر به دست مسلمانان ناسازگار است مگر آنکه همچون ذهبی این واقعه را مرتبط با سهیل بن بیضاء بدانیم. (ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۲، ص۴۹.)</ref> از دیگر چهره‌های نام آور حارثی فهری، وهب بن ابوسرح است که در [[جنگ موته]] در حالی که چهل سال از عمرش گذشته بود به [[شهادت]] رسید.<ref> ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۴۸۹.</ref> او به همراه برادرانش «عمرو» و «معمر» در شمار مسلمانان نخستین و از [[مهاجران به حبشه]] و از حاضران در [[بدر]] بودند.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۱۷۶ و ج۴، ص۱۵۶۰؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۳۲۳؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۳۳۶.</ref> [[عمرو بن حارث بن زهیر]] را نیز از حاضران در [[بدر]] حاضر گفته‌اند<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۷۸۹، ج۲، ص۱۱۷۱، ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۳۲۰-۳۲۳.</ref> ضمن این که از «عیاض» پسر «[[زهیر بن ابی شداد بن ربیعه]] و عموی [[عیاض بن غنم]]<ref> ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۳۳۵.</ref> نیز در شمار [[مهاجران به حبشه]]<ref> ابن عبدالبر، الدرر، ص۵۲.</ref> و شرکت کنندگان در [[جنگ بدر]] و دیگر جنگ‌های دوران [[رسول خدا]]{{صل}} نام برده شده است.<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۴۱۷، ابن تغری بردی، النجوم الزاهره، ج۱، ص۸۷.</ref> [[عامر بن عبدالله]] معروف به [[ابو عبیده جراح]] از دیگر چهره‌های [[بنی حارث بن فهر]] بود که در [[بدر]] و [[حدیبیه]]<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲،ص۷۹۳.</ref> و دیگر جنگ‌های دوران رسول خدا{{صل}}<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۲۴؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۵، ص۲۰۶.</ref> حضور داشت. وی در [[جنگ احد]] بواسطه تلاش برای بیرون کشیدن دو حلقه کلاه‌خود که به گونه [[پیامبر]]{{صل}} فرو رفته بود، دو دندانش را از دست داد<ref> خزاعی، تخریج الدلالات السمعیه...، ص۳۸۱؛ تاریخ و تمدن اسلامی، مقاله «بررسی مقایسه ای نقش دو تیره بنی فهر در تحولات صدر اسلام (با تکیه بر عملکرد صحابیان آنها)»، رضا کردی، ص۱۵.</ref>.


== پس از [[رحلت نبی خاتم]]{{صل}}  ==
== پس از [[رحلت نبی خاتم]]{{صل}}  ==
بنی حارث و دیگر شاخه‌های بنی فهر، نسبت به [[قبیله قریش]] [[تعصب]] ویژ ه‌ای داشتند. آنان به [[روزگار]] [[چیرگی]] گفتمان «[[امامت]] [[قریش]]»، با خلیفگان نخستین و سپس با [[خلفای اموی]]<ref>آنان با بنی امیه ارتباطی بسیار وثیق و محکم داشتند چندان که در ایام حکومت خلفای اموی از مهمترین یاران این حکومت بودند و افراد بسیاری از آنان امارت شهرها و مناطق مختلف خصوصاً در شمال افریقا را عهده دار بودند. آنان حتی پس از انقراض حکومت بنی امیه در خاور اسلامی، با بقایای امویان در اندلس همکاری صمیمانه ای داشتند. (جهت مطالعه ر.ک. ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۷۸-۱۸۰)</ref> [[ارتباط]] و پیوندی نزدیک و تنگاتنگ داشتند<ref> تاریخ و تمدن اسلامی، مقاله «بررسی مقایسه ای نقش دو تیره بنی فهر در تحولات صدر اسلام (با تکیه بر هملکرد صحابیان آنها)»، رضا کردی، ص۱۶.</ref> چندان که برخی از آنان همچون [[ابو عبیده جراح]] در رخدادهای [[سیاسی]] آن [[روزگار]] از جمله در [[ماجرای سقیفه]] و دیگر وقایع سیاسی ایام [[خلفا]]، ایفاگر نقشی مهم بودند<ref>جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ص۴۹، ۵۱، ۶۱، ۶۳، ۶۴، ۶۶، ۹۳، ۱۶۴.</ref>.
بنی حارث و دیگر شاخه‌های بنی فهر، نسبت به [[قبیله قریش]] [[تعصب]] ویژ ه‌ای داشتند. آنان به [[روزگار]] [[چیرگی]] گفتمان «[[امامت]] [[قریش]]»، با خلیفگان نخستین و سپس با [[خلفای اموی]]<ref>آنان با بنی امیه ارتباطی بسیار وثیق و محکم داشتند چندان که در ایام حکومت خلفای اموی از مهمترین یاران این حکومت بودند و افراد بسیاری از آنان امارت شهرها و مناطق مختلف خصوصاً در شمال افریقا را عهده دار بودند. آنان حتی پس از انقراض حکومت بنی امیه در خاور اسلامی، با بقایای امویان در اندلس همکاری صمیمانه ای داشتند. (جهت مطالعه ر.ک. ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۷۸-۱۸۰)</ref> [[ارتباط]] و پیوندی نزدیک و تنگاتنگ داشتند<ref> تاریخ و تمدن اسلامی، مقاله «بررسی مقایسه ای نقش دو تیره بنی فهر در تحولات صدر اسلام (با تکیه بر عملکرد صحابیان آنها)»، رضا کردی، ص۱۶.</ref> چندان که برخی از آنان همچون [[ابو عبیده جراح]] در رخدادهای [[سیاسی]] آن [[روزگار]] از جمله در [[ماجرای سقیفه]] و دیگر وقایع سیاسی ایام [[خلفا]]، ایفاگر نقشی مهم بودند<ref>جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ص۴۹، ۵۱، ۶۱، ۶۳، ۶۴، ۶۶، ۹۳، ۱۶۴.</ref>.


علاوه بر آن، رجالی از این [[طایفه]] در شمار عوامل [[حکومتی]] خلفای ثلاث قرار گرفتند که از جمله آنان می‌‌توان به نام [[عیاض بن غنم]] اشاره کرد. عیاض علاوه بر [[مناصب]] نظامی، مدتی از سوی [[عمر بن خطاب]]، عهده‌دار [[امارت]] قنسرین و جزیره بود.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۷۴</ref> از دیگر نمودهای بارز رفتارهای سیاسی [[بنی حارث]] پس از [[وفات]] [[نبی اکرم]]{{صل}}، شرکت در [[فتوحات]] است. برخی منابع با ذکر نام برخی از ایشان، تعدادی از آنان را در شمار فاتحین بلاد مختلف نام برده‌اند. از جمله این افراد، عیاض بن غنم فهری است که به ادعای [[خطیب بغدادی]]، در جریان [[فتح مدائن]]، در صف [[یاران]] [[سعد بن ابی وقاص]] بوده و سپس به جمع [[سرداران]] فاتح [[شام]] پیوسته است.<ref> خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۸۳.</ref> همچنین عیاض را یکی از پنج سردار [[جنگ یرموک]] گفته‌اند<ref> ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ۳۵۴.</ref> و از [[جلوداری]] او در [[سپاه]] [[ابوعبیده جراح]] هنگام فتح [[حلب]] خبر داده‌اند.<ref> بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۴۸.</ref> [[ابوعبیده]] و پس از او، عمر، عیاض را امارت دادند. عیاض بن غنم در این مدت، همه شهرهای جزیره و [[رقّه]]، نظیر حرّان و نصیبین را به [[صلح]] گشود<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۱۳۹. نیز در باب فتح شهر نصیبین در سال ۱۸هجری ر.ک. یعقوبی، البلدان، ص۲۰۴، حمیری، الروض المعطار، ص۵۷۷.</ref>.
علاوه بر آن، رجالی از این [[طایفه]] در شمار عوامل [[حکومتی]] خلفای ثلاث قرار گرفتند که از جمله آنان می‌‌توان به نام [[عیاض بن غنم]] اشاره کرد. عیاض علاوه بر [[مناصب]] نظامی، مدتی از سوی [[عمر بن خطاب]]، عهده‌دار [[امارت]] قنسرین و جزیره بود.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۷۴</ref> از دیگر نمودهای بارز رفتارهای سیاسی [[بنی حارث]] پس از [[وفات]] [[نبی اکرم]]{{صل}}، شرکت در [[فتوحات]] است. برخی منابع با ذکر نام برخی از ایشان، تعدادی از آنان را در شمار فاتحین بلاد مختلف نام برده‌اند. از جمله این افراد، عیاض بن غنم فهری است که به ادعای [[خطیب بغدادی]]، در جریان [[فتح مدائن]]، در صف [[یاران]] [[سعد بن ابی وقاص]] بوده و سپس به جمع [[سرداران]] فاتح [[شام]] پیوسته است.<ref> خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۸۳.</ref> همچنین عیاض را یکی از پنج سردار [[جنگ یرموک]] گفته‌اند<ref> ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ۳۵۴.</ref> و از [[جلوداری]] او در [[سپاه]] [[ابوعبیده جراح]] هنگام فتح [[حلب]] خبر داده‌اند.<ref> بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۴۸.</ref> [[ابوعبیده]] و پس از او، عمر، عیاض را امارت دادند. عیاض بن غنم در این مدت، همه شهرهای جزیره و [[رقّه]]، نظیر حرّان و نصیبین را به [[صلح]] گشود<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۱۳۹. نیز در باب فتح شهر نصیبین در سال ۱۸هجری ر.ک. یعقوبی، البلدان، ص۲۰۴، حمیری، الروض المعطار، ص۵۷۷.</ref>.


از دیگر [[رجال]] [[بنی حارث بن فهر]] -بلکه از بارزترین و بزرگترین چهره‌های آنان در عرصه‌های میادین [[جنگی]]-، [[عامر بن عبدالله]] معروف به [[ابو عبیده جراح]] است. او در ایام [[خلافت عمر بن خطاب]]، پس از [[عزل]] [[خالد بن ولید]]، جهت ادامه [[فتوحات]] به [[شام]] فرستاده شد.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲،ص۷۹۳ و ج۴، ص۱۷۱۰.</ref> پیش از آن نیز، [[ابوبکر]]، وی را به عنوان یکی از [[فرماندهان]] اصلی به [[نبرد]] در شام گسیل داشته بود.<ref> بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۱۲.</ref> همچنین، برخی منابع، [[نافع بن عبد القیس]] را در شمار شرکت کنندگان در [[فتح مصر]] ذکر کرده‌اند.<ref> ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۳۲۲.</ref> نافع بن عبدالقیس [[برادر]] [[مادری]] [[عاص بن وائل]] بود<ref> ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۳۲۲.</ref> و پسرش عقبه -که در شمار صغار [[صحابه]] قرار داشت،<ref> ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۵۰-۵۱.</ref> - پسر خاله [[عمرو بن عاص]] محسوب می‌‌شد.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۷۵.</ref> [[عمرو عاص]] در [[زمان]] [[امارت]] خود بر [[مصر]]، عقبه را [[والی مصر]] و افریقیه کرد.<ref> خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۲۰۴.</ref> او در فتوحات خود در این منطقه تا لُواته و مِزانه پیش رفت.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۷۵.</ref> همچنین، [[معاویة بن ابوسفیان]] اندکی پس از به‌دست گرفتن [[حکومت]] [[مسلمین]]، [[عقبة بن نافع]] را جهت انجام فتوحات به افریقیه فرستاد<ref> ابن جوزی، المنتظم، ج۶، ص۱۰</ref> و عقبه توانست در سال ۴۳ هجری غِدامُس، [[سرزمین]] سودان و دیگر بلاد اطراف آن را [[تصرف]] کند.<ref> خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۲۰۶، ابن تغری بردی، النجوم الزاهره، ج۱، ص۱۲۵.</ref> او در سال ۵۰ هجری قیروان را بنا [[نهد]].<ref> یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱،ص۲۲۹، قلقشندی، صبح الاعشی، ج۵،ص۱۱۲.</ref> پس از [[مرگ معاویه]]، [[یزید بن معاویه]]، وی را به امارت [[مغرب]] [[منصوب]] کرد<ref> ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۵۱.</ref> تا این که وی، سرانجام در سال ۶۳ هجری، در [[جنگ]] با [[کلیة بن لِمزَم اَورَی]] –رهبر [[قبایل]] بربر اوربه شمال [[آفریقا]]- کشته شد.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۷۶؛ تاریخ و تمدن اسلامی، مقاله «بررسی مقایسه ای نقش دو تیره بنی فهر در تحولات صدر اسلام (با تکیه بر هملکرد صحابیان آنها)»، رضا کردی، ص۱۴-۱۷.</ref> [[عبدالرحمن بن ابوعبیدة بن عقبة بن نافع]]<ref> زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۱۶۵.</ref> و برادرش الیاس<ref> زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۹.</ref> و نیز [[حبیب بن عبدالرحمن بن ابوعبیده]]<ref> زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۱۶۵.</ref> نیز از دیگر چهره‌های معروف بنی حارث بن فهرند که نامشان به عنوان فاتحان افریقا و امرای فهری این منطقه در [[تاریخ]] به ثبت و ضبط رسیده است. ضمن این که از [[یوسف بن عبدالرحمن بن ابوعبیده]] هم در شمار فاتحان [[اندلس]] در [[دوران بنی امیه]]<ref> ابن خلدون، تاریخ، ج۲، ص۳۸۷.</ref> و از امرای آنان در این منطقه<ref>ذهبی، تاریخ اسلام، ج۸، ص۵۷۱؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۷۸.</ref> نام برده شده است.
از دیگر [[رجال]] [[بنی حارث بن فهر]] -بلکه از بارزترین و بزرگترین چهره‌های آنان در عرصه‌های میادین [[جنگی]]-، [[عامر بن عبدالله]] معروف به [[ابو عبیده جراح]] است. او در ایام [[خلافت عمر بن خطاب]]، پس از [[عزل]] [[خالد بن ولید]]، جهت ادامه [[فتوحات]] به [[شام]] فرستاده شد.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲،ص۷۹۳ و ج۴، ص۱۷۱۰.</ref> پیش از آن نیز، [[ابوبکر]]، وی را به عنوان یکی از [[فرماندهان]] اصلی به [[نبرد]] در شام گسیل داشته بود.<ref> بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۱۲.</ref> همچنین، برخی منابع، [[نافع بن عبد القیس]] را در شمار شرکت کنندگان در [[فتح مصر]] ذکر کرده‌اند.<ref> ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۳۲۲.</ref> نافع بن عبدالقیس [[برادر]] [[مادری]] [[عاص بن وائل]] بود<ref> ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۳۲۲.</ref> و پسرش عقبه -که در شمار صغار [[صحابه]] قرار داشت،<ref> ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۵۰-۵۱.</ref> - پسر خاله [[عمرو بن عاص]] محسوب می‌‌شد.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۷۵.</ref> [[عمرو عاص]] در [[زمان]] [[امارت]] خود بر [[مصر]]، عقبه را [[والی مصر]] و افریقیه کرد.<ref> خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۲۰۴.</ref> او در فتوحات خود در این منطقه تا لُواته و مِزانه پیش رفت.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۷۵.</ref> همچنین، [[معاویة بن ابوسفیان]] اندکی پس از به‌دست گرفتن [[حکومت]] [[مسلمین]]، [[عقبة بن نافع]] را جهت انجام فتوحات به افریقیه فرستاد<ref> ابن جوزی، المنتظم، ج۶، ص۱۰</ref> و عقبه توانست در سال ۴۳ هجری غِدامُس، [[سرزمین]] سودان و دیگر بلاد اطراف آن را [[تصرف]] کند.<ref> خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۲۰۶، ابن تغری بردی، النجوم الزاهره، ج۱، ص۱۲۵.</ref> او در سال ۵۰ هجری قیروان را بنا [[نهد]].<ref> یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱،ص۲۲۹، قلقشندی، صبح الاعشی، ج۵،ص۱۱۲.</ref> پس از [[مرگ معاویه]]، [[یزید بن معاویه]]، وی را به امارت [[مغرب]] [[منصوب]] کرد<ref> ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۵۱.</ref> تا این که وی، سرانجام در سال ۶۳ هجری، در [[جنگ]] با [[کلیة بن لِمزَم اَورَی]] –رهبر [[قبایل]] بربر اوربه شمال [[آفریقا]]- کشته شد.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۷۶؛ تاریخ و تمدن اسلامی، مقاله «بررسی مقایسه ای نقش دو تیره بنی فهر در تحولات صدر اسلام (با تکیه بر عملکرد صحابیان آنها)»، رضا کردی، ص۱۴-۱۷.</ref> [[عبدالرحمن بن ابوعبیدة بن عقبة بن نافع]]<ref> زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۱۶۵.</ref> و برادرش الیاس<ref> زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۹.</ref> و نیز [[حبیب بن عبدالرحمن بن ابوعبیده]]<ref> زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۱۶۵.</ref> نیز از دیگر چهره‌های معروف بنی حارث بن فهرند که نامشان به عنوان فاتحان افریقا و امرای فهری این منطقه در [[تاریخ]] به ثبت و ضبط رسیده است. ضمن این که از [[یوسف بن عبدالرحمن بن ابوعبیده]] هم در شمار فاتحان [[اندلس]] در [[دوران بنی امیه]]<ref> ابن خلدون، تاریخ، ج۲، ص۳۸۷.</ref> و از امرای آنان در این منطقه<ref>ذهبی، تاریخ اسلام، ج۸، ص۵۷۱؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۷۸.</ref> نام برده شده است.


از خصیصه‌ها و ویژگی‌های بارز [[بنی حارث بن فهر]] [[همسویی]] با [[سیاست]] [[حاکم]] و تأکید بر [[خلافت]] و [[امامت]] "[[قریش]]" است که از این حیث با دیگر شاخه‌های [[طایفه بنی فهر]] مشترک‌اند. با این حال، گویا تأکید آنان بر امامت عنصر قریش، تنها متوجه طیف خاصی از قریش، با مسلک و مرامی خاص که [[صبغه]] [[جاهلی]] خود را [[حفظ]] کرده بودند، بود. بدین جهت، آنان هیچ گاه میانه خوبی با [[حکومت]] کوتاه [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}–با این که از قریش بودند- و پس از ایشان با دیگر [[اهل بیت]]{{ع}} [[رسالت]] و [[امامت]] نداشتند و حتی به تصریح تاریخ برخی از آنان، در برابر [[سپاه امام علی]]{{ع}} قرار گرفتند.<ref> ر.ک. خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۱۱۳.</ref> بنی حارث و دیگر شعبه‌های طایفه بنی فهر بر اساس [[عقاید]] و مرام خاص [[عقیدتی]] خود، بیش از هر حکومت دیگر با [[حکومت امویان]] همراه و دمساز بودند چندان که حضور چشمگیر و پررنگ آنان را می‌‌توان در سرتاسر [[عمر]] این حکومت و در ادامه در اندلس، [[مشاهده]] کرد.<ref> ر.ک. ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۷۸-۱۷۹.</ref> شاید از این جهت، حضور برخی از آنان در [[واقعه حره]] و کشته شدن جمعی از آنان در جریان این واقعه<ref> خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۱۵۲.</ref> را بتوان از معدود موارد مواجهه آنان با [[حکومت امویان]] برشمرد.
از خصیصه‌ها و ویژگی‌های بارز [[بنی حارث بن فهر]] [[همسویی]] با [[سیاست]] [[حاکم]] و تأکید بر [[خلافت]] و [[امامت]] "[[قریش]]" است که از این حیث با دیگر شاخه‌های [[طایفه بنی فهر]] مشترک‌اند. با این حال، گویا تأکید آنان بر امامت عنصر قریش، تنها متوجه طیف خاصی از قریش، با مسلک و مرامی خاص که [[صبغه]] [[جاهلی]] خود را [[حفظ]] کرده بودند، بود. بدین جهت، آنان هیچ گاه میانه خوبی با [[حکومت]] کوتاه [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}–با این که از قریش بودند- و پس از ایشان با دیگر [[اهل بیت]]{{ع}} [[رسالت]] و [[امامت]] نداشتند و حتی به تصریح تاریخ برخی از آنان، در برابر [[سپاه امام علی]]{{ع}} قرار گرفتند.<ref> ر.ک. خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۱۱۳.</ref> بنی حارث و دیگر شعبه‌های طایفه بنی فهر بر اساس [[عقاید]] و مرام خاص [[عقیدتی]] خود، بیش از هر حکومت دیگر با [[حکومت امویان]] همراه و دمساز بودند چندان که حضور چشمگیر و پررنگ آنان را می‌‌توان در سرتاسر [[عمر]] این حکومت و در ادامه در اندلس، [[مشاهده]] کرد.<ref> ر.ک. ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۷۸-۱۷۹.</ref> شاید از این جهت، حضور برخی از آنان در [[واقعه حره]] و کشته شدن جمعی از آنان در جریان این واقعه<ref> خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۱۵۲.</ref> را بتوان از معدود موارد مواجهه آنان با [[حکومت امویان]] برشمرد.


در هر حال، همان گونه که گفته شد، اقبال عمومی بنی فهر از [[بنی امیه]]، روگردانی آنان از [[حکومت]] و [[ولایت اهل بیت]]{{ع}} را به همراه داشت چندان که آنان در تعامل با [[اهل بیت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} بسیار کم فروغ ظاهر شدند. [[گواه]] این مطلب، تعداد بسیار اندک [[اصحاب]] و روات ارزنده حارثی و در کل فهری در جمع [[اصحاب ائمه]]{{ع}} است. آن سان که می‌‌توان وجود افرادی مانند [[عمرو بن ابی عمرو]] نواده [[زهیر بن ابی‌شداد]] را در شمار [[یاران امام علی]]{{ع}} و از همراهان [[حضرت]] در [[جنگ جمل]]<ref> امینی، اصحاب امیرالمؤمنین{{ع}} و الرواة عنه، ج۲، ص۴۵۱.</ref> را، بر فرض [[صحت]]، از موارد نادر [[گرایش]] [[سیاسی]] و [[عقیدتی]] در میان [[خاندان]] [[بنی حارث بن فهر]] برشمرد<ref> تاریخ و تمدن اسلامی، مقاله «بررسی مقایسه ای نقش دو تیره بنی فهر در تحولات صدر اسلام (با تکیه بر هملکرد صحابیان آنها)»، رضا کردی، ص۱۹.</ref>.
در هر حال، همان گونه که گفته شد، اقبال عمومی بنی فهر از [[بنی امیه]]، روگردانی آنان از [[حکومت]] و [[ولایت اهل بیت]]{{ع}} را به همراه داشت چندان که آنان در تعامل با [[اهل بیت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} بسیار کم فروغ ظاهر شدند. [[گواه]] این مطلب، تعداد بسیار اندک [[اصحاب]] و روات ارزنده حارثی و در کل فهری در جمع [[اصحاب ائمه]]{{ع}} است. آن سان که می‌‌توان وجود افرادی مانند [[عمرو بن ابی عمرو]] نواده [[زهیر بن ابی‌شداد]] را در شمار [[یاران امام علی]]{{ع}} و از همراهان [[حضرت]] در [[جنگ جمل]]<ref> امینی، اصحاب امیرالمؤمنین{{ع}} و الرواة عنه، ج۲، ص۴۵۱.</ref> را، بر فرض [[صحت]]، از موارد نادر [[گرایش]] [[سیاسی]] و [[عقیدتی]] در میان [[خاندان]] [[بنی حارث بن فهر]] برشمرد<ref> تاریخ و تمدن اسلامی، مقاله «بررسی مقایسه ای نقش دو تیره بنی فهر در تحولات صدر اسلام (با تکیه بر عملکرد صحابیان آنها)»، رضا کردی، ص۱۹.</ref>.


== [[رجال]] و مشاهیر بنی حارث بن فهر ==
== [[رجال]] و مشاهیر بنی حارث بن فهر ==
۱۱۵٬۳۲۶

ویرایش