ناکثین در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار'
جز (جایگزینی متن - 'ref>[[دانشنامه نهج البلاغه' به 'ref>دینپرور، سید حسین، [[دانشنامه نهج البلاغه') |
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار') |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
* [[امام]] در فرازی دیگر در [[کلامی]] به رمزگشایی از [[فتنه]] [[طلحه]] میپردازد: به [[خدا]] [[طلحه]] بدین کار نپرداخت و [[خونخواهی عثمان]] را بهانه نساخت جز از بین آنکه [[خون]] [[عثمان]] را از خواهند، که در اینباره متهم مینمود و در میان [[مردم]] آزمندتر از او به کشتن [[عثمان]] کس نبود. پس خواست تا در آنچه خود در آن دست داشت [[مردمان]] را به [[خطا]] دراندازد و کار را بههم آمیزد و [[شک]] پدید آرد و [[حقیقت]] را مشتبه سازد<ref>{{متن حدیث|قَدْ كُنْتُ وَ مَا أُهَدَّدُ بِالْحَرْبِ وَ لَا أُرَهَّبُ بِالضَّرْبِ وَ أَنَا عَلَى مَا قَدْ وَعَدَنِي رَبِّي مِنَ النَّصْرِ. وَ اللَّهِ مَا اسْتَعْجَلَ مُتَجَرِّداً لِلطَّلَبِ بِدَمِ عُثْمَانَ إِلَّا خَوْفاً مِنْ أَنْ يُطَالَبَ بِدَمِهِ لِأَنَّهُ مَظِنَّتُهُ وَ لَمْ يَكُنْ فِي الْقَوْمِ أَحْرَصُ عَلَيْهِ مِنْهُ فَأَرَادَ أَنْ يُغَالِطَ بِمَا أَجْلَبَ فِيهِ لِيَلْتَبِسَ الْأَمْرُ وَ يَقَعَ الشَّكُّ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۴.</ref>.<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۷۵۵.</ref> | * [[امام]] در فرازی دیگر در [[کلامی]] به رمزگشایی از [[فتنه]] [[طلحه]] میپردازد: به [[خدا]] [[طلحه]] بدین کار نپرداخت و [[خونخواهی عثمان]] را بهانه نساخت جز از بین آنکه [[خون]] [[عثمان]] را از خواهند، که در اینباره متهم مینمود و در میان [[مردم]] آزمندتر از او به کشتن [[عثمان]] کس نبود. پس خواست تا در آنچه خود در آن دست داشت [[مردمان]] را به [[خطا]] دراندازد و کار را بههم آمیزد و [[شک]] پدید آرد و [[حقیقت]] را مشتبه سازد<ref>{{متن حدیث|قَدْ كُنْتُ وَ مَا أُهَدَّدُ بِالْحَرْبِ وَ لَا أُرَهَّبُ بِالضَّرْبِ وَ أَنَا عَلَى مَا قَدْ وَعَدَنِي رَبِّي مِنَ النَّصْرِ. وَ اللَّهِ مَا اسْتَعْجَلَ مُتَجَرِّداً لِلطَّلَبِ بِدَمِ عُثْمَانَ إِلَّا خَوْفاً مِنْ أَنْ يُطَالَبَ بِدَمِهِ لِأَنَّهُ مَظِنَّتُهُ وَ لَمْ يَكُنْ فِي الْقَوْمِ أَحْرَصُ عَلَيْهِ مِنْهُ فَأَرَادَ أَنْ يُغَالِطَ بِمَا أَجْلَبَ فِيهِ لِيَلْتَبِسَ الْأَمْرُ وَ يَقَعَ الشَّكُّ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۴.</ref>.<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۷۵۵.</ref> | ||
* همچنین [[امام]] {{ع}} در نخستین [[نامه]] [[نهج البلاغه]] این موضوع را به [[مردمان]] [[شهرها]] گزارش میدهد. | * همچنین [[امام]] {{ع}} در نخستین [[نامه]] [[نهج البلاغه]] این موضوع را به [[مردمان]] [[شهرها]] گزارش میدهد. | ||
* نقش [[عایشه]] نیز در تحریک [[مردمان]] و همراه کردن افرادی چند با قافله [[جمل]] نقشی برجسته است. [[امام]] {{ع}} در مورد نقش [[عایشه]] در [[قتل عثمان]] این چنین مینویسد: [[عایشه]] نیز سر برآورد و خشمی را که از او داشت، | * نقش [[عایشه]] نیز در تحریک [[مردمان]] و همراه کردن افرادی چند با قافله [[جمل]] نقشی برجسته است. [[امام]] {{ع}} در مورد نقش [[عایشه]] در [[قتل عثمان]] این چنین مینویسد: [[عایشه]] نیز سر برآورد و خشمی را که از او داشت، آشکار کرد و مردمی فرصت یافتند و کار او را ساختند<ref>{{متن حدیث|وَ كَانَ مِنْ عَائِشَةَ فِيهِ فَلْتَةُ غَضَبٍ فَأُتِيحَ لَهُ قَوْمٌ فَقَتَلُوهُ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۱.</ref>.<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۷۵۵.</ref> | ||
* [[رهبران]] [[ناکثین]]، افزون بر [[عایشه]]، تصمیم داشتند [[فرزند]] [[خلیفه دوم]]، [[عبدالله بن عمر]]، را نیز با خود همسو کنند، اما او نپذیرفت و خود را پیرو اهل [[مدینه]] دانست. آنها سرانجام تصمیم گرفتند بهسوی [[بصره]] روند و از آنجا در تدارک [[خروج]] علیه [[امام]] شوند. آنها سپاهی هزار نفری از [[مردم]] [[مکه]] و [[مدینه]] به همراه ششصد شتر فراهم آوردند و راهی [[بصره]] شدند. افرادی از [[بنیامیه]]، [[دشمنان]] همیشگی [[خاندان]] [[اهل بیت]] {{عم}} نیز به آنها پیوستند؛ کسانی که در زمره [[منافقان]] بودند و از [[امام]] کینههایی بسیار در [[دل]] داشتند؛ افرادی چون [[مروان بن حکم]]، [[عبدالرحمن بن عتاب]]، [[سعید بن عاص]]، [[مغیرة بن شعبه]] ... . گرچه جز [[مروان حکم]]، سه تن دیگر در بین راه از [[ناکثین]] جدا شدند، اما در بین راه نیز کسانی به آنها پیوستند. شخصی از [[منافقان]] بهنام [[یعلی بن منیه]] چهارصد هزار درهم به [[زبیر]] پرداخت و برای هفتاد نفر از قریشیان مرکب و شتری سرخموی به نام [[عسکر]] نیز برای [[عایشه]] فراهم کرد<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۷۵۵.</ref>. | * [[رهبران]] [[ناکثین]]، افزون بر [[عایشه]]، تصمیم داشتند [[فرزند]] [[خلیفه دوم]]، [[عبدالله بن عمر]]، را نیز با خود همسو کنند، اما او نپذیرفت و خود را پیرو اهل [[مدینه]] دانست. آنها سرانجام تصمیم گرفتند بهسوی [[بصره]] روند و از آنجا در تدارک [[خروج]] علیه [[امام]] شوند. آنها سپاهی هزار نفری از [[مردم]] [[مکه]] و [[مدینه]] به همراه ششصد شتر فراهم آوردند و راهی [[بصره]] شدند. افرادی از [[بنیامیه]]، [[دشمنان]] همیشگی [[خاندان]] [[اهل بیت]] {{عم}} نیز به آنها پیوستند؛ کسانی که در زمره [[منافقان]] بودند و از [[امام]] کینههایی بسیار در [[دل]] داشتند؛ افرادی چون [[مروان بن حکم]]، [[عبدالرحمن بن عتاب]]، [[سعید بن عاص]]، [[مغیرة بن شعبه]] ... . گرچه جز [[مروان حکم]]، سه تن دیگر در بین راه از [[ناکثین]] جدا شدند، اما در بین راه نیز کسانی به آنها پیوستند. شخصی از [[منافقان]] بهنام [[یعلی بن منیه]] چهارصد هزار درهم به [[زبیر]] پرداخت و برای هفتاد نفر از قریشیان مرکب و شتری سرخموی به نام [[عسکر]] نیز برای [[عایشه]] فراهم کرد<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۷۵۵.</ref>. | ||
* [[امام]] {{ع}} بسیار کوشید تا با [[خیرخواهی]] آنها را از فتنهجویی و [[کینهتوزی]] بازدارد<ref>{{متن حدیث|أَمَّا بَعْدُ، فَقَدْ عَلِمْتُمَا وَ إِنْ كَتَمْتُمَا أَنِّي لَمْ أُرِدِ النَّاسَ حَتَّى أَرَادُونِي وَ لَمْ أُبَايِعْهُمْ حَتَّى بَايَعُونِي وَ إِنَّكُمَا مِمَّنْ أَرَادَنِي وَ بَايَعَنِي وَ إِنَّ الْعَامَّةَ لَمْ تُبَايِعْنِي لِسُلْطَانٍ غَالِبٍ وَ لَا [لِحِرْصٍ] لِعَرَضٍ حَاضِرٍ؛ فَإِنْ كُنْتُمَا بَايَعْتُمَانِي طَائِعَيْنِ فَارْجِعَا وَ تُوبَا إِلَى اللَّهِ مِنْ قَرِيبٍ وَ إِنْ كُنْتُمَا بَايَعْتُمَانِي كَارِهَيْنِ فَقَدْ جَعَلْتُمَا لِي عَلَيْكُمَا السَّبِيلَ بِإِظْهَارِكُمَا الطَّاعَةَ وَ إِسْرَارِكُمَا الْمَعْصِيَةَ؛ وَ لَعَمْرِي مَا كُنْتُمَا بِأَحَقِّ الْمُهَاجِرِينَ بِالتَّقِيَّةِ وَ الْكِتْمَانِ وَ إِنَّ دَفْعَكُمَا هَذَا الْأَمْرَ [قَبْلَ] مِنْ قَبْلِ أَنْ تَدْخُلَا فِيهِ كَانَ أَوْسَعَ عَلَيْكُمَا مِنْ خُرُوجِكُمَا مِنْهُ بَعْدَ إِقْرَارِكُمَا بِهِ. وَ قَدْ زَعَمْتُمَا أَنِّي قَتَلْتُ عُثْمَانَ، فَبَيْنِي وَ بَيْنَكُمَا مَنْ تَخَلَّفَ عَنِّي وَ عَنْكُمَا مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ ثُمَّ يُلْزَمُ كُلُّ امْرِئٍ بِقَدْرِ مَا احْتَمَلَ. فَارْجِعَا أَيُّهَا الشَّيْخَانِ عَنْ رَأْيِكُمَا، فَإِنَّ الْآنَ [أَعْظَمُ] أَعْظَمَ أَمْرِكُمَا الْعَارُ مِنْ قَبْلِ أَنْ [يَجْتَمِعَ] يَتَجَمَّعَ الْعَارُ وَ النَّارُ، وَ السَّلَام}}؛ نهج البلاغه، نامه ۵۴.</ref>، اما آنها به [[سخنان امام]] وقعی ننهادند و برسرگشتگی خود [[اصرار]] ورزیدند. در بین راه با رسیدن به منطقه [[حوأب]] و پارس سگها [[حوأب]]، [[عایشه]] به یاد [[سخن پیامبر]] افتاد که [[همسران]] خود را از پارس سگهای [[حوأب]] منع کرده بود، اما [[طلحه]] و [[زبیر]] دسیسه چیدند و پنجاه نفر را اجیر کردند تا به [[دروغ]] [[شهادت]] بدهند که آنجا [[حوأب]] نیست. [[طلحه]] و [[زبیر]] برای اینکه زمینه را برای ورود به [[بصره]] آماده سازد، به بزرگان [[بصره]] که سه تن بودند، یعنی کعب بن سور، منذر بن [[ربیعه]] و [[احنف بن قیس]]، [[نامه]] نگاشتند و آنان را به [[خونخواهی عثمان]] تحریک کردند. آنها نیز جوابی به [[ناکثین]] ندادند و در عمل با آنها [[مخالفت]] کردند<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص۷۵۵-۷۵۶.</ref>. | * [[امام]] {{ع}} بسیار کوشید تا با [[خیرخواهی]] آنها را از فتنهجویی و [[کینهتوزی]] بازدارد<ref>{{متن حدیث|أَمَّا بَعْدُ، فَقَدْ عَلِمْتُمَا وَ إِنْ كَتَمْتُمَا أَنِّي لَمْ أُرِدِ النَّاسَ حَتَّى أَرَادُونِي وَ لَمْ أُبَايِعْهُمْ حَتَّى بَايَعُونِي وَ إِنَّكُمَا مِمَّنْ أَرَادَنِي وَ بَايَعَنِي وَ إِنَّ الْعَامَّةَ لَمْ تُبَايِعْنِي لِسُلْطَانٍ غَالِبٍ وَ لَا [لِحِرْصٍ] لِعَرَضٍ حَاضِرٍ؛ فَإِنْ كُنْتُمَا بَايَعْتُمَانِي طَائِعَيْنِ فَارْجِعَا وَ تُوبَا إِلَى اللَّهِ مِنْ قَرِيبٍ وَ إِنْ كُنْتُمَا بَايَعْتُمَانِي كَارِهَيْنِ فَقَدْ جَعَلْتُمَا لِي عَلَيْكُمَا السَّبِيلَ بِإِظْهَارِكُمَا الطَّاعَةَ وَ إِسْرَارِكُمَا الْمَعْصِيَةَ؛ وَ لَعَمْرِي مَا كُنْتُمَا بِأَحَقِّ الْمُهَاجِرِينَ بِالتَّقِيَّةِ وَ الْكِتْمَانِ وَ إِنَّ دَفْعَكُمَا هَذَا الْأَمْرَ [قَبْلَ] مِنْ قَبْلِ أَنْ تَدْخُلَا فِيهِ كَانَ أَوْسَعَ عَلَيْكُمَا مِنْ خُرُوجِكُمَا مِنْهُ بَعْدَ إِقْرَارِكُمَا بِهِ. وَ قَدْ زَعَمْتُمَا أَنِّي قَتَلْتُ عُثْمَانَ، فَبَيْنِي وَ بَيْنَكُمَا مَنْ تَخَلَّفَ عَنِّي وَ عَنْكُمَا مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ ثُمَّ يُلْزَمُ كُلُّ امْرِئٍ بِقَدْرِ مَا احْتَمَلَ. فَارْجِعَا أَيُّهَا الشَّيْخَانِ عَنْ رَأْيِكُمَا، فَإِنَّ الْآنَ [أَعْظَمُ] أَعْظَمَ أَمْرِكُمَا الْعَارُ مِنْ قَبْلِ أَنْ [يَجْتَمِعَ] يَتَجَمَّعَ الْعَارُ وَ النَّارُ، وَ السَّلَام}}؛ نهج البلاغه، نامه ۵۴.</ref>، اما آنها به [[سخنان امام]] وقعی ننهادند و برسرگشتگی خود [[اصرار]] ورزیدند. در بین راه با رسیدن به منطقه [[حوأب]] و پارس سگها [[حوأب]]، [[عایشه]] به یاد [[سخن پیامبر]] افتاد که [[همسران]] خود را از پارس سگهای [[حوأب]] منع کرده بود، اما [[طلحه]] و [[زبیر]] دسیسه چیدند و پنجاه نفر را اجیر کردند تا به [[دروغ]] [[شهادت]] بدهند که آنجا [[حوأب]] نیست. [[طلحه]] و [[زبیر]] برای اینکه زمینه را برای ورود به [[بصره]] آماده سازد، به بزرگان [[بصره]] که سه تن بودند، یعنی کعب بن سور، منذر بن [[ربیعه]] و [[احنف بن قیس]]، [[نامه]] نگاشتند و آنان را به [[خونخواهی عثمان]] تحریک کردند. آنها نیز جوابی به [[ناکثین]] ندادند و در عمل با آنها [[مخالفت]] کردند<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص۷۵۵-۷۵۶.</ref>. |