پرش به محتوا

مباهله در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۷: خط ۲۷:
خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب را [[حمد]] و [[ستایش]] می‌کنم و شما را از [[پرستش]] [[بندگان]]، به پرستش [[خدای متعال]] و از [[ولایت]] بندگان، به [[ولایت خدا]] دعوت می‌کنم. اگر این دعوت مرا نپذیرفتید باید به [[حکومت اسلامی]] [[جزیه]] بپردازید، در غیر این صورت به شما اعلام خطر می‌شود»<ref>الدرالمنثور، ج۲، ص۲۲۹؛ تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر)، ج۲، ص۴۵؛ البدایة و النهایة، ج۷، ص۲۶۳؛ امتاع الاسماع، ج۱۴، ص۶۷؛ سبل الهدی، ج۶، ص۴۱۵؛ تفسیر روح المعانی (آلوسی)، ج۳، ص۱۸۶؛ مکاتیب الرسول، ج۲، ص۴۹۰.</ref>.
خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب را [[حمد]] و [[ستایش]] می‌کنم و شما را از [[پرستش]] [[بندگان]]، به پرستش [[خدای متعال]] و از [[ولایت]] بندگان، به [[ولایت خدا]] دعوت می‌کنم. اگر این دعوت مرا نپذیرفتید باید به [[حکومت اسلامی]] [[جزیه]] بپردازید، در غیر این صورت به شما اعلام خطر می‌شود»<ref>الدرالمنثور، ج۲، ص۲۲۹؛ تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر)، ج۲، ص۴۵؛ البدایة و النهایة، ج۷، ص۲۶۳؛ امتاع الاسماع، ج۱۴، ص۶۷؛ سبل الهدی، ج۶، ص۴۱۵؛ تفسیر روح المعانی (آلوسی)، ج۳، ص۱۸۶؛ مکاتیب الرسول، ج۲، ص۴۹۰.</ref>.


علمای نجران پس از مذاکرات طولانی به نتیجۀ مشخص نرسیدند و قرار شد با [[دیدار]] پیامبر{{صل}} راه حل مناسبی بیابند<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۲؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۵۴.</ref>، بنابراین چهارده تن<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۷۵.</ref> از صاحب‎نظران و [[نخبگان]] مسیحی که سه تن از آنان [[رهبران]] مذهبی [[مسیحیت]] و در رأس هیئت بودند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۷۵.</ref>: "[[ابوحارثة]] بن [[علقمه]]"، [[اسقف]] اعظم و نمایندۀ رسمی کلیسا‎های [[روم]] و [[حجاز]]؛ "عبدالمسیح"، ملقب به عاقب که در [[عقل]] و [[درایت]] [[شهرت]] داش و "ایهم" که به او [[سید]] می‌‎گفتند، با لباس‎های فاخر ابریشمی و انگشتر‎های طلا، بنا به برخی نقل‌‎ها وارد مسجدی در [[مدینه]]، شمال [[بقیع]] که به نام "[[مسجد]] الإجابه" و "مسجد مباهله" معروف است شدند<ref>ر.ک: حسنی، علی اکبر، سیری در اماکن سرزمین وحی، ص۵۹.</ref> پیامبر{{صل}} با آنها سخن نگفت. آنها علت این [[رفتار]] را به [[راهنمایی]] آشنایانشان از [[امام علی]]{{ع}} پرسیدند. [[حضرت]] فرمودند: «با همان لباس‎های [[سفر]]، نزد پیامبر{{صل}} بروید». آنها چنین کردند و هنگام [[ملاقات]] با [[رسول خدا]]{{صل}}، ایشان فرمودند: «به [[خدا]] [[سوگند]]! بار نخست، [[شیطان]] همراهتان بود»<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۵۲.</ref>. هنگام [[گفتگو]] با پیامبر{{صل}}، آنها ابتدا دربارۀ ماهیت [[عیسی]]{{ع}} سؤال کردند. [[رسول اکرم]]{{صل}} از ایشان به عنوان [[بنده]] و [[پیامبر خدا]] یاد کرد<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۶۷؛ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۲.</ref>. آنان شگفت‌‎زده پرسیدند: "چگونه ممکن است در حالی که همۀ [[آدمیان]] پدری دارند، [[عیسی]]{{ع}} بدون [[پدر]] به [[دنیا]] آمده باشد؟" [[پیامبر]]{{صل}} فرمودند: «[[آدم]] از [[خاک]] و بدون پدر [[آفریده]] شد، [[آفرینش]] عیسی{{ع}} نیز همانند [[آفرینش آدم]]، بدون پدر و از نفخۀ [[روح القدس]] است: {{متن قرآن|إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«داستان عیسی نزد خداوند چون داستان آدم است که او را از خاک آفرید و سپس فرمود: باش! و بی‌درنگ موجود شد» سوره آل عمران، آیه ۵۹.</ref>.<ref>ر.ک: زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب، مباهله (مقاله)|مباهله، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۲۶۱ ـ ۲۶۴؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۲۸؛ [[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۳۱۴.</ref>
علمای نجران پس از مذاکرات طولانی به نتیجۀ مشخص نرسیدند و قرار شد با [[دیدار]] پیامبر{{صل}} راه حل مناسبی بیابند<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۲؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۵۴.</ref>، بنابراین چهارده تن<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۷۵.</ref> از صاحب‎نظران و [[نخبگان]] مسیحی که سه تن از آنان [[رهبران]] مذهبی [[مسیحیت]] و در رأس هیئت بودند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۷۵.</ref>: "[[ابوحارثة]] بن [[علقمه]]"، [[اسقف]] اعظم و نمایندۀ رسمی کلیسا‎های [[روم]] و [[حجاز]]؛ "عبدالمسیح"، ملقب به عاقب که در [[عقل]] و [[درایت]] [[شهرت]] داش و "ایهم" که به او [[سید]] می‌‎گفتند، با لباس‎های فاخر ابریشمی و انگشتر‎های طلا، بنا به برخی نقل‌‎ها وارد مسجدی در [[مدینه]]، شمال [[بقیع]] که به نام "[[مسجد]] الإجابه" و "مسجد مباهله" معروف است شدند<ref>ر.ک: حسنی، علی اکبر، سیری در اماکن سرزمین وحی، ص۵۹.</ref> پیامبر{{صل}} با آنها سخن نگفت. آنها علت این [[رفتار]] را به [[راهنمایی]] آشنایانشان از [[امام علی]]{{ع}} پرسیدند. [[حضرت]] فرمودند: «با همان لباس‎های [[سفر]]، نزد پیامبر{{صل}} بروید». آنها چنین کردند و هنگام [[ملاقات]] با [[رسول خدا]]{{صل}}، ایشان فرمودند: «به [[خدا]] [[سوگند]]! بار نخست، [[شیطان]] همراهتان بود»<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۵۲.</ref>. هنگام [[گفتگو]] با پیامبر{{صل}}، آنها ابتدا دربارۀ ماهیت [[عیسی]]{{ع}} سؤال کردند. [[رسول اکرم]]{{صل}} از ایشان به عنوان [[بنده]] و [[پیامبر خدا]] یاد کرد<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۶۷؛ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۲.</ref>. آنان شگفت‌‎زده پرسیدند: "چگونه ممکن است در حالی که همۀ [[آدمیان]] پدری دارند، [[عیسی]]{{ع}} بدون [[پدر]] به [[دنیا]] آمده باشد؟" [[پیامبر]]{{صل}} فرمودند: «[[آدم]] از [[خاک]] و بدون پدر [[آفریده]] شد، [[آفرینش]] عیسی{{ع}} نیز همانند [[آفرینش آدم]]، بدون پدر و از نفخۀ [[روح القدس]] است: {{متن قرآن|إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«داستان عیسی نزد خداوند چون داستان آدم است که او را از خاک آفرید و سپس فرمود: باش! و بی‌درنگ موجود شد» سوره آل عمران، آیه ۵۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[مباهله (مقاله)|مباهله]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۲۶۱ ـ ۲۶۴؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۲۸؛ [[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۳۱۴.</ref>


== [[دستور الهی]] برای [[مباهله]] ==
== [[دستور الهی]] برای [[مباهله]] ==
۱۱۷٬۲۱۳

ویرایش