عمار بن یاسر در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'عکس العمل' به 'عکسالعمل'
جز (جایگزینی متن - '؛ [[دانشنامه نهج البلاغه' به '؛ دینپرور، سید حسین، [[دانشنامه نهج البلاغه') |
جز (جایگزینی متن - 'عکس العمل' به 'عکسالعمل') |
||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
== عمار و [[زمامداری]] [[عثمان بن عفان]] == | == عمار و [[زمامداری]] [[عثمان بن عفان]] == | ||
دوران زمامداری [[عثمان]]، به ویژه نیمه دوم آن سختترین روزگاری بود که بر [[اصحاب]] [[راستین]] [[رسول خدا]] {{صل}} گذشت. ملاکهای اصیل و معیارهای دقیق [[اسلامی]] کنار گذاشته شده و به طور علنی برخلاف [[دستور]] صریح [[قرآن]] و [[سنت]] [[رفتار]] میشد و شکاف طبقاتی و فامیلگرایی بر [[جامعه اسلامی]] [[سایه]] افکنده بود و هر کسی که لب به [[اعتراض]] میگشود، سختترین [[مجازات]] برای او در نظر گرفته میشد. آشکارترین نمونه این اوضاع [[تبعید]] مکرر [[ابوذر غفاری]] است که به [[نص]] صریح و صحیح [[حدیث نبوی]] [[راستگوترین]] [[فرد]] روی کره [[زمین]] بود. نمونه دیگر آن [[عمار بن یاسر]] است که در مقابل پایمال شدن [[اصول اسلامی]] و معیارهای [[انسانی]] [[سکوت]] نمیکرد و اعتراض میکرد ولی در مقابل او را کتک زده، به [[قتل]] و تبعید و... [[تهدید]] میکردند و بدترین ناسزاها را به او میگفتند. در ادامه نمونههایی از اعتراضات اصحاب و | دوران زمامداری [[عثمان]]، به ویژه نیمه دوم آن سختترین روزگاری بود که بر [[اصحاب]] [[راستین]] [[رسول خدا]] {{صل}} گذشت. ملاکهای اصیل و معیارهای دقیق [[اسلامی]] کنار گذاشته شده و به طور علنی برخلاف [[دستور]] صریح [[قرآن]] و [[سنت]] [[رفتار]] میشد و شکاف طبقاتی و فامیلگرایی بر [[جامعه اسلامی]] [[سایه]] افکنده بود و هر کسی که لب به [[اعتراض]] میگشود، سختترین [[مجازات]] برای او در نظر گرفته میشد. آشکارترین نمونه این اوضاع [[تبعید]] مکرر [[ابوذر غفاری]] است که به [[نص]] صریح و صحیح [[حدیث نبوی]] [[راستگوترین]] [[فرد]] روی کره [[زمین]] بود. نمونه دیگر آن [[عمار بن یاسر]] است که در مقابل پایمال شدن [[اصول اسلامی]] و معیارهای [[انسانی]] [[سکوت]] نمیکرد و اعتراض میکرد ولی در مقابل او را کتک زده، به [[قتل]] و تبعید و... [[تهدید]] میکردند و بدترین ناسزاها را به او میگفتند. در ادامه نمونههایی از اعتراضات اصحاب و عکسالعمل [[هیئت]] [[حاکم]] را از منابع معتبر و کتب [[تاریخ]] و [[سیره]] ذکر میکنیم<ref>علامه امینی مطالب فراوانی را درباره اعتراضات اصحاب رسول خدا {{صل}} و به ویژه عمار یاسر نسبت به پایمال شدن حقوق اسلامی و بیتوجهی به اصول اصیل دینی از منابع معتبر گردآوری کرده است. رک: الغدیر، ج۹، ص۳۰ - ۱۴ و ۱۱۴- ۱۱۰.</ref>. | ||
[[نقل]] شده، در [[بیت المال]] صندوق جواهری بود که عثمان مقداری از آنها را برداشته و به [[زنان]] خود داد تا ایشان خود را با آن آراسته و از آن استفاده کنند. این عمل بر [[مسلمانان]] دشوار آمد و به خاطر این [[عمل ناشایست]] از هر طرف سیل اعتراضات به سوی عثمان روانه شد تا اینکه او را خشمناک کرد. پس عثمان به [[منبر]] رفت و ضمن [[سخنرانی]] چنین گفت: "آنچه احتیاج دارم را از بیت المال بر میدارم، هر چند بینی عدهای به [[خاک]] مالیده شود". [[علی]] {{ع}} به او فرمود: "تو را [[آزاد]] نخواهند گذاشت بلکه دستت را از [[بیت المال]] کوتاه میکنند". [[عمار یاسر]] گفت: "به [[خدا]] [[سوگند]]، بینی من قبل از همه به [[خاک]] مالیده میشود". [[عثمان]] ناراحت شد و گفت: "ای پسر [[زن]] شکم گنده، با من چنین گستاخی میکنی؟ او را بگیرید". پس [[عمار]] را بازداشت کردند. چون عثمان به [[خانه]] برگشت، عمار را طلبید و [[دستور]] داد او را کتک بزنند. آنقدر او را زدند که [[غش]] کرد، در همان حال او را به خانه [[ام سلمه]] [[همسر]]، [[رسول خدا]] {{صل}} بردند. عمار به خاطر بیهوشی [[نماز ظهر]] و عصر و [[مغرب]] را نخواند و نیمههای [[شب]] که به هوش آمد، [[وضو]] ساخت و نمازهای خود را [[قضا]] کرد و گفت: "در هر حال خدا را سپاسگزارم؛ زیرا این اولین باری نیست که در [[راه خدا]] [[شکنجه]] میشوم"<ref>الغدیر، علامه امینی، ج۹، ص۱۵؛ به نقل از: الدرجات الرفیعه، سید علی خان مدنی، ص۲۲۶؛ آفرینش و تاریخ، مطهر بن طاهر مقدسی (ترجمه: شفیعی کدکنی)، ج۲، ص۷۸۱.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[عمار یاسر (مقاله)|مقاله «عمار یاسر»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۱۸-۴۱۹.</ref> | [[نقل]] شده، در [[بیت المال]] صندوق جواهری بود که عثمان مقداری از آنها را برداشته و به [[زنان]] خود داد تا ایشان خود را با آن آراسته و از آن استفاده کنند. این عمل بر [[مسلمانان]] دشوار آمد و به خاطر این [[عمل ناشایست]] از هر طرف سیل اعتراضات به سوی عثمان روانه شد تا اینکه او را خشمناک کرد. پس عثمان به [[منبر]] رفت و ضمن [[سخنرانی]] چنین گفت: "آنچه احتیاج دارم را از بیت المال بر میدارم، هر چند بینی عدهای به [[خاک]] مالیده شود". [[علی]] {{ع}} به او فرمود: "تو را [[آزاد]] نخواهند گذاشت بلکه دستت را از [[بیت المال]] کوتاه میکنند". [[عمار یاسر]] گفت: "به [[خدا]] [[سوگند]]، بینی من قبل از همه به [[خاک]] مالیده میشود". [[عثمان]] ناراحت شد و گفت: "ای پسر [[زن]] شکم گنده، با من چنین گستاخی میکنی؟ او را بگیرید". پس [[عمار]] را بازداشت کردند. چون عثمان به [[خانه]] برگشت، عمار را طلبید و [[دستور]] داد او را کتک بزنند. آنقدر او را زدند که [[غش]] کرد، در همان حال او را به خانه [[ام سلمه]] [[همسر]]، [[رسول خدا]] {{صل}} بردند. عمار به خاطر بیهوشی [[نماز ظهر]] و عصر و [[مغرب]] را نخواند و نیمههای [[شب]] که به هوش آمد، [[وضو]] ساخت و نمازهای خود را [[قضا]] کرد و گفت: "در هر حال خدا را سپاسگزارم؛ زیرا این اولین باری نیست که در [[راه خدا]] [[شکنجه]] میشوم"<ref>الغدیر، علامه امینی، ج۹، ص۱۵؛ به نقل از: الدرجات الرفیعه، سید علی خان مدنی، ص۲۲۶؛ آفرینش و تاریخ، مطهر بن طاهر مقدسی (ترجمه: شفیعی کدکنی)، ج۲، ص۷۸۱.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[عمار یاسر (مقاله)|مقاله «عمار یاسر»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۱۸-۴۱۹.</ref> |