اصحاب امام مهدی چه ویژگیهایی دارند؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۶ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۰۴
، ۱۶ اکتبر ۲۰۲۲جایگزینی متن - 'عکس العمل' به 'عکسالعمل'
جز (جایگزینی متن - 'طاقت فرسا' به 'طاقتفرسا') |
جز (جایگزینی متن - 'عکس العمل' به 'عکسالعمل') |
||
خط ۲۹۵: | خط ۲۹۵: | ||
#'''[[خداجویی]]:''' [[خداجویی]] و [[توحید]]، سرلوحه [[عقاید]] و خصال [[یاران مهدی]]{{ع}} است. آنان [[خدا]] را به [[شایستگی]] شناخته و همه وجودشان غرق جلوه [[نور]] ایزدی است. همهچیز را جلوه او دیده و جز یاد او، سخن دیگران در نظرشان بیلطف و جاذبه است. [[غیب]] را چونان [[شهود]] دیده و از صفای [[روحانی]] عالم معنی نوش کردهاند. ایمانی خالصانه در سینه دارند که [[شک]] و [[تردید]] با آن بیگانه است<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ۳۷۸.</ref> در [[شناخت]] [[حقیقت]]، به مرتبه [[یقین]] رسیدهاند و حقایق را بدون پرده مشاهده میکنند<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۱، ۲۹۱.</ref>. کمال [[معرفت]] و آشنایی با حقایق آنان را به مرحله عالی [[خشیت]] نائل کرده و از کوتاهی در انجام [[وظیفه]]، هراس دارند، زیرا آنکس که به [[خدا]] نزدیکتر است و به [[عزت]] و [[قدرت]] بیپایان او، بیشتر [[آگاهی]] دارد ترسش از [[خدا]] فزونتر است و در انجام [[وظیفه]] شکیباتر. [[شوق دیدار]] [[محبوب]]، دلهایشان را به وجد آورده و در [[اشتیاق]] وصل او، شب و روز نمیشناسند. [[امام صادق]] {{ع}} درباره اینان میفرماید: "مردانی که گویا دلهایشان [[پارههای آهن]] است. غبار [[تردید]] در [[ذات مقدس]] خدای، خاطرشان را نمیآلاید... همانند چراغهای فروزانند، گویا دلهایشان نورباران است. از ناخشنودی پروردگارشان هراس دارند. برای [[شهادت]] [[دعا]] میکنند و آرزومند کشته شدن در راه خدایند"<ref>{{عربی|"رجال کان قلوبهم زبر الحدید لا یشوبها شک فی ذات الله... كَالْمَصَابِيحِ كَأَنَّ قُلُوبَهُمُ الْقَنَادِيلُ وَ هُمْ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ مُشْفِقُونَ يَدْعُونَ بِالشَّهَادَةِ وَ يَتَمَنَّوْنَ أَنْ يُقْتَلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ "}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ۳۰۸.</ref>. [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} [[یاران مهدی]]{{ع}} را گنجهایی میداند آکنده از [[معرفت]] خدایی: "خوشا به حال [[طالقان]] که خدای بزرگ در آن [[گنجهای نهفته]] دارد [[برتر]] از طلا و نقره. آن گنجها، مردانی مؤمناند که خدای را به [[شایستگی]] شناختهاند. آنان، [[یاران مهدی]]{{ع}} در [[آخر الزمان]] هستند"<ref>{{عربی|"وَيْحاً لِلطَّالَقَانِ فَإِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا كُنُوزاً لَيْسَتْ مِنْ ذَهَبٍ وَ لَا فِضَّةٍ وَ لَكِنْ بِهَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ عَرَفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ وَ هُمْ أَيْضاً أَنْصَارُ الْمَهْدِيِّ فِي آخِرِ الزَّمَانِ"}}؛ ینابیع الموده، ۴۴۹.</ref>. | #'''[[خداجویی]]:''' [[خداجویی]] و [[توحید]]، سرلوحه [[عقاید]] و خصال [[یاران مهدی]]{{ع}} است. آنان [[خدا]] را به [[شایستگی]] شناخته و همه وجودشان غرق جلوه [[نور]] ایزدی است. همهچیز را جلوه او دیده و جز یاد او، سخن دیگران در نظرشان بیلطف و جاذبه است. [[غیب]] را چونان [[شهود]] دیده و از صفای [[روحانی]] عالم معنی نوش کردهاند. ایمانی خالصانه در سینه دارند که [[شک]] و [[تردید]] با آن بیگانه است<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ۳۷۸.</ref> در [[شناخت]] [[حقیقت]]، به مرتبه [[یقین]] رسیدهاند و حقایق را بدون پرده مشاهده میکنند<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۱، ۲۹۱.</ref>. کمال [[معرفت]] و آشنایی با حقایق آنان را به مرحله عالی [[خشیت]] نائل کرده و از کوتاهی در انجام [[وظیفه]]، هراس دارند، زیرا آنکس که به [[خدا]] نزدیکتر است و به [[عزت]] و [[قدرت]] بیپایان او، بیشتر [[آگاهی]] دارد ترسش از [[خدا]] فزونتر است و در انجام [[وظیفه]] شکیباتر. [[شوق دیدار]] [[محبوب]]، دلهایشان را به وجد آورده و در [[اشتیاق]] وصل او، شب و روز نمیشناسند. [[امام صادق]] {{ع}} درباره اینان میفرماید: "مردانی که گویا دلهایشان [[پارههای آهن]] است. غبار [[تردید]] در [[ذات مقدس]] خدای، خاطرشان را نمیآلاید... همانند چراغهای فروزانند، گویا دلهایشان نورباران است. از ناخشنودی پروردگارشان هراس دارند. برای [[شهادت]] [[دعا]] میکنند و آرزومند کشته شدن در راه خدایند"<ref>{{عربی|"رجال کان قلوبهم زبر الحدید لا یشوبها شک فی ذات الله... كَالْمَصَابِيحِ كَأَنَّ قُلُوبَهُمُ الْقَنَادِيلُ وَ هُمْ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ مُشْفِقُونَ يَدْعُونَ بِالشَّهَادَةِ وَ يَتَمَنَّوْنَ أَنْ يُقْتَلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ "}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ۳۰۸.</ref>. [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} [[یاران مهدی]]{{ع}} را گنجهایی میداند آکنده از [[معرفت]] خدایی: "خوشا به حال [[طالقان]] که خدای بزرگ در آن [[گنجهای نهفته]] دارد [[برتر]] از طلا و نقره. آن گنجها، مردانی مؤمناند که خدای را به [[شایستگی]] شناختهاند. آنان، [[یاران مهدی]]{{ع}} در [[آخر الزمان]] هستند"<ref>{{عربی|"وَيْحاً لِلطَّالَقَانِ فَإِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا كُنُوزاً لَيْسَتْ مِنْ ذَهَبٍ وَ لَا فِضَّةٍ وَ لَكِنْ بِهَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ عَرَفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ وَ هُمْ أَيْضاً أَنْصَارُ الْمَهْدِيِّ فِي آخِرِ الزَّمَانِ"}}؛ ینابیع الموده، ۴۴۹.</ref>. | ||
#'''[[بصیرت]] و [[آگاهی]]:''' [[شناخت]] مقصد چراغ راه است، راه را بر رونده آشکار و آسان میسازد. در دوراهیها، او را از سرگردانی رهایی میبخشد. مردان [[حقیقت]] آشنا، از دوری راه، [[ناامید]] نمیگردند و در بحرانها، کمر [[خم]] نمیکنند. پیچ و خمهای زندگی و کژیها، آنان را به [[بیراهه]] نمیکشاند. چراغی فراروی دارند و بردبارانه به سوی آن راه میگشایند<ref>نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه ۸۶.</ref>. [[امام علی|علی]]{{ع}} رویارویی با فتنههای کور و ورطههای هراسانگیز، چون جنگیدن با [[مسلمانان]] بیشعور و جاهلان پینه بر پیشانی بسته را، نه در صلاحیت هرکس که در توان دلیرمردانی میبیند کارکشته و ژرفنگر، که در [[ظواهر]] درنگ نکرده و از ورای همه موانع پایان را تماشا کنند و [[اسلام ناب محمدی]] را از [[اسلام]] ناخالص و شرکآلود متمایز سازند. حضرت در آغاز درگیری با [[مسلمانان]] مقدسنمای پیمانشکن، خطاب به [[یاران]]، فرمود: "میان شما و اهل [[قبله]] در [[جنگ]] گشوده شد و این [[علم]] را برندارد مگر آنکس که بینا و شکیبا باشد و داند که [[حق]] در کجا است"<ref>{{عربی|" وَ قَدْ فُتِحَ بَابُ الْحَرْبِ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ أَهْلِ الْقِبْلَةِ، وَ لَا يَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ بِمَوَاقِعِ الْحَق"}}؛ نهج البلاغه، ترجمه دکتر شهیدی، خطبه ۱۷۳، ۱۷۹، انقلاب اسلامی.</ref>. [[یاران مهدی]]{{ع}}، در [[بصیرت]]، [[درایت]] و [[خردمندی]] سرآمدند. در فتنههایی که زیرکان در آن فرو میمانند، هوشیارانه راه جویند و [[حق]] را از [[باطل]] بازشناسند. چنان از جامهای [[حکمت]] سیرابند و آماده کار که: "چون [[فرمان خدا]] [[آزمایش]] را به سرآورد، شمشیرها در راه [[حق]] آختند و بصیرتی را که در کار [[دین]] داشتند آشکار کردند. [[طاعت]] پروردگارشان را پذیرفتند و [[فرمان]] واعظشان را شنیدند"<ref>{{عربی|" حَتَّى إِذَا وَافَقَ وَارِدُ الْقَضَاءِ انْقِطَاعَ مُدَّةِ الْبَلَاءِ، حَمَلُوا بَصَائِرَهُمْ عَلَى أَسْيَافِهِمْ، وَ دَانُوا لِرَبِّهِمْ بِأَمْرِ وَاعِظِهِم"}}؛ نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه ۱۵۰.</ref>. [[بصیرت]] و [[آگاهی]] عمیق از [[هدفها]] و راهها و [[شناخت]] [[دوستان]] و [[دشمنان اسلام]]، سبب میشود که در احیای [[سنت]] و [[مبارزه]] با [[بدعت]] درنگ نکنند و در پی [[رسالت]] شرکتزدایی، به همراه [[امام]] خود، تبر بردارند و بتشکنی کنند، پیرایههایی که به اسم [[دین]] در ذهنها جای گرفته و با گذشت زمان تقدس یافتهاند نابود سازند و [[اسلام]] را در [[صفا]] و [[خلوص]] نخستین خود عرضه بدارند. | #'''[[بصیرت]] و [[آگاهی]]:''' [[شناخت]] مقصد چراغ راه است، راه را بر رونده آشکار و آسان میسازد. در دوراهیها، او را از سرگردانی رهایی میبخشد. مردان [[حقیقت]] آشنا، از دوری راه، [[ناامید]] نمیگردند و در بحرانها، کمر [[خم]] نمیکنند. پیچ و خمهای زندگی و کژیها، آنان را به [[بیراهه]] نمیکشاند. چراغی فراروی دارند و بردبارانه به سوی آن راه میگشایند<ref>نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه ۸۶.</ref>. [[امام علی|علی]]{{ع}} رویارویی با فتنههای کور و ورطههای هراسانگیز، چون جنگیدن با [[مسلمانان]] بیشعور و جاهلان پینه بر پیشانی بسته را، نه در صلاحیت هرکس که در توان دلیرمردانی میبیند کارکشته و ژرفنگر، که در [[ظواهر]] درنگ نکرده و از ورای همه موانع پایان را تماشا کنند و [[اسلام ناب محمدی]] را از [[اسلام]] ناخالص و شرکآلود متمایز سازند. حضرت در آغاز درگیری با [[مسلمانان]] مقدسنمای پیمانشکن، خطاب به [[یاران]]، فرمود: "میان شما و اهل [[قبله]] در [[جنگ]] گشوده شد و این [[علم]] را برندارد مگر آنکس که بینا و شکیبا باشد و داند که [[حق]] در کجا است"<ref>{{عربی|" وَ قَدْ فُتِحَ بَابُ الْحَرْبِ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ أَهْلِ الْقِبْلَةِ، وَ لَا يَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ بِمَوَاقِعِ الْحَق"}}؛ نهج البلاغه، ترجمه دکتر شهیدی، خطبه ۱۷۳، ۱۷۹، انقلاب اسلامی.</ref>. [[یاران مهدی]]{{ع}}، در [[بصیرت]]، [[درایت]] و [[خردمندی]] سرآمدند. در فتنههایی که زیرکان در آن فرو میمانند، هوشیارانه راه جویند و [[حق]] را از [[باطل]] بازشناسند. چنان از جامهای [[حکمت]] سیرابند و آماده کار که: "چون [[فرمان خدا]] [[آزمایش]] را به سرآورد، شمشیرها در راه [[حق]] آختند و بصیرتی را که در کار [[دین]] داشتند آشکار کردند. [[طاعت]] پروردگارشان را پذیرفتند و [[فرمان]] واعظشان را شنیدند"<ref>{{عربی|" حَتَّى إِذَا وَافَقَ وَارِدُ الْقَضَاءِ انْقِطَاعَ مُدَّةِ الْبَلَاءِ، حَمَلُوا بَصَائِرَهُمْ عَلَى أَسْيَافِهِمْ، وَ دَانُوا لِرَبِّهِمْ بِأَمْرِ وَاعِظِهِم"}}؛ نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه ۱۵۰.</ref>. [[بصیرت]] و [[آگاهی]] عمیق از [[هدفها]] و راهها و [[شناخت]] [[دوستان]] و [[دشمنان اسلام]]، سبب میشود که در احیای [[سنت]] و [[مبارزه]] با [[بدعت]] درنگ نکنند و در پی [[رسالت]] شرکتزدایی، به همراه [[امام]] خود، تبر بردارند و بتشکنی کنند، پیرایههایی که به اسم [[دین]] در ذهنها جای گرفته و با گذشت زمان تقدس یافتهاند نابود سازند و [[اسلام]] را در [[صفا]] و [[خلوص]] نخستین خود عرضه بدارند. | ||
#'''[[عبادت]] و [[بندگی]]:''' [[یاران مهدی]]{{ع}}، مردان عبادتند و [[نیایش]]، شیران روز و نیایشگران شب. آن هم نه عبادتی عادتگونه و یا چون [[پرستش]] مزدوران و تاجران، بلکه نیایشی عارفانه و پاکبازانه، پیوند [[روح]] با ابدیت، عالیترین | #'''[[عبادت]] و [[بندگی]]:''' [[یاران مهدی]]{{ع}}، مردان عبادتند و [[نیایش]]، شیران روز و نیایشگران شب. آن هم نه عبادتی عادتگونه و یا چون [[پرستش]] مزدوران و تاجران، بلکه نیایشی عارفانه و پاکبازانه، پیوند [[روح]] با ابدیت، عالیترین عکسالعمل سپاسگزارانه [[انسان]] در برابر [[خدا]]. [[عبادت]] آزادگان. [[نیایش]] پرجوش و خروش و [[سیر و سلوک]]. [[روح]] [[بندگی]] و [[راز]] و نیاز با جانشان درهمآمیخته، همواره خود را در محضر [[خدا]] میبینند و از یاد او لحظهای [[غفلت]] نمیورزند. از [[ترس]] [[خداوند]]، نیمه شب، چونان مادران [[فرزند]] مرده میگریند. [[شبزندهداران]] و روزهداران<ref>الزام الناصب، شیخ علی یزدی حائری، ج ۲، ۲۰.</ref>. به گفته [[فضیل بن یسار]]: "مردانی که سبک خوابند و در [[نماز]]، بسان [[زنبور عسل]]، زمزمهکنان"<ref>{{عربی|" رِجَالٌ لَا يَنَامُونَ اللَّيْلَ لَهُمْ دَوِيٌّ فِي صَلَاتِهِمْ كَدَوِيِّ النَّحْلِ يَبِيتُونَ قِيَاماً عَلَى أَطْرَافِهِمْ وَ يُصْبِحُونَ عَلَى خُيُولِهِمْ رُهْبَانٌ بِاللَّيْلِ لُيُوثٌ بِالنَّهَار"}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ۳۰۸.</ref>. [[امام]]، در سفر و حضر، [[جنگ]] و [[صلح]] [[یاران]] را به [[تعبد]] و [[تضرع]] سفارش میکند، تا مقصد فراموش نگردد و پیروزیهای پیاپی، آنان را به [[غفلت]] و [[غرور]] دچار نسازد. همواره [[پیروزی]] را از جانب [[خدا]] ببینند و [[مناجات]] و [[نماز]] را کلید [[نصرت]] او. | ||
#'''حافظان [[حدود]] [[خدا]]:''' [[اسلام]]، [[دین]] مرزهاست و همهچیز در آن، قانون دارد. [[واجبات]] و [[محرمات]] مرزهای [[دین]] خدایند حرکت در مرز، حرکت در راه است و [[تجاوز]] از آن، [[بیراهه]] و [[گمراهی]]. [[یاران مهدی]]، مرزبان [[دین]] خدایند و حافظان [[حدود]] او. در اجرای فرمانهای [[حق]]، سخت و پیگیر و استوارند و در انجام دستورها و وظیفهها، دستخوش احساسات و دوستیهای بیمورد واقع نمیشوند. [[قدرت]] و حشمت آنان را مغرور نمیکند و سنگدلی [[دشمنان]]، ایشان را به [[افراط]] نمیکشاند. [[جنگهای مهیب]] و دشواریهای [[نبرد]]، آنان را در [[عبادت]] سهلانگار نمیکند و تهیدستی ایشان را به مالاندوزی و [[تجاوز]] وا نمیدارد. نخستین شرط [[بیعت]] [[امام]] با [[یاران]]، [[حفاظت]] [[حدود]] [[خدا]] است. [[امام علی|علی]]{{ع}} میفرماید: "[[یاران]] با این شرائط با امامشان [[بیعت]] میکنند که دست [[پاک]] باشند و پاکدامن زبان به دشنام نگشایند و [[خون]] کس، به ناحق نریزند. به سکونتگاه [[مردم]] هجوم نبرند و کس را به ناحق نیازارند. بر مرکبهای ممتاز سوار نشوند و لباسهای فاخر نپوشند. مسجدی را خراب نکنند و بر [[مردم]] راه نبندند. به یتیم [[ستم]] روا ندارند و راهی را [[ناامن]] نکنند. [[شاهد]] باز نبوده و شراب ننوشند. در [[امانت]]، [[خیانت]] نکرده و پیمانشکن نباشند. احتکار نکنند و پناهنده را نکشند، فراریان را دنبال نکرده، مجروح را نکشند. ساده بزیند و در [[راه خدا]] به [[شایستگی]] [[جهاد]] کنند. [[امام]] نیز، [[متعهد]] میشود، بسان همراهان زندگی کند، دربان و [[حاجب]] برای خود نگیرد. به اندک قانع باشد و به [[یاری]] [[خدا]] در راه استقرار [[عدالت]] بکوشد و [[خدا]] را به [[شایستگی]] [[عبادت]] کند"<ref>الملاحم و الفتن، ۱۴۹.</ref>. [[امام]]، بر [[رفتار]] [[کارگزاران]] خود و مواظبت آنان بر اجرای [[وظایف]] خود نظارت دوچندان دارد<ref>[[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ۳۱۱.</ref>. باید چنین باشد، زیرا ایجاد [[حکومت]] اسلامی، در گرو حفظ [[حدود]] خداست و ایجاد [[جامعه آرمانی]]، جز با [[تربیت]] استوانههای پولادین ممکن نمیگردد. اگر [[کارگزاران]] [[نظام]] توحیدی، با [[فضیلت]] باشند و وظیفهشناس، [[مردم]] نیز [[حرمت]] [[دین]] نگه دارند و پیشاپیش بر کاروان [[عدالت]] راه گشایند. [[پیروزی]] [[حق]] و [[شکست]] [[باطل]] در گرو [[تعهد]] و پایمردی پرچمداران آن است. | #'''حافظان [[حدود]] [[خدا]]:''' [[اسلام]]، [[دین]] مرزهاست و همهچیز در آن، قانون دارد. [[واجبات]] و [[محرمات]] مرزهای [[دین]] خدایند حرکت در مرز، حرکت در راه است و [[تجاوز]] از آن، [[بیراهه]] و [[گمراهی]]. [[یاران مهدی]]، مرزبان [[دین]] خدایند و حافظان [[حدود]] او. در اجرای فرمانهای [[حق]]، سخت و پیگیر و استوارند و در انجام دستورها و وظیفهها، دستخوش احساسات و دوستیهای بیمورد واقع نمیشوند. [[قدرت]] و حشمت آنان را مغرور نمیکند و سنگدلی [[دشمنان]]، ایشان را به [[افراط]] نمیکشاند. [[جنگهای مهیب]] و دشواریهای [[نبرد]]، آنان را در [[عبادت]] سهلانگار نمیکند و تهیدستی ایشان را به مالاندوزی و [[تجاوز]] وا نمیدارد. نخستین شرط [[بیعت]] [[امام]] با [[یاران]]، [[حفاظت]] [[حدود]] [[خدا]] است. [[امام علی|علی]]{{ع}} میفرماید: "[[یاران]] با این شرائط با امامشان [[بیعت]] میکنند که دست [[پاک]] باشند و پاکدامن زبان به دشنام نگشایند و [[خون]] کس، به ناحق نریزند. به سکونتگاه [[مردم]] هجوم نبرند و کس را به ناحق نیازارند. بر مرکبهای ممتاز سوار نشوند و لباسهای فاخر نپوشند. مسجدی را خراب نکنند و بر [[مردم]] راه نبندند. به یتیم [[ستم]] روا ندارند و راهی را [[ناامن]] نکنند. [[شاهد]] باز نبوده و شراب ننوشند. در [[امانت]]، [[خیانت]] نکرده و پیمانشکن نباشند. احتکار نکنند و پناهنده را نکشند، فراریان را دنبال نکرده، مجروح را نکشند. ساده بزیند و در [[راه خدا]] به [[شایستگی]] [[جهاد]] کنند. [[امام]] نیز، [[متعهد]] میشود، بسان همراهان زندگی کند، دربان و [[حاجب]] برای خود نگیرد. به اندک قانع باشد و به [[یاری]] [[خدا]] در راه استقرار [[عدالت]] بکوشد و [[خدا]] را به [[شایستگی]] [[عبادت]] کند"<ref>الملاحم و الفتن، ۱۴۹.</ref>. [[امام]]، بر [[رفتار]] [[کارگزاران]] خود و مواظبت آنان بر اجرای [[وظایف]] خود نظارت دوچندان دارد<ref>[[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ۳۱۱.</ref>. باید چنین باشد، زیرا ایجاد [[حکومت]] اسلامی، در گرو حفظ [[حدود]] خداست و ایجاد [[جامعه آرمانی]]، جز با [[تربیت]] استوانههای پولادین ممکن نمیگردد. اگر [[کارگزاران]] [[نظام]] توحیدی، با [[فضیلت]] باشند و وظیفهشناس، [[مردم]] نیز [[حرمت]] [[دین]] نگه دارند و پیشاپیش بر کاروان [[عدالت]] راه گشایند. [[پیروزی]] [[حق]] و [[شکست]] [[باطل]] در گرو [[تعهد]] و پایمردی پرچمداران آن است. | ||
#'''[[شجاعت]]:''' [[یاران مهدی]]، دلیرمردند و جنگاوران میدانهای [[نبرد]]. دلهایی چون پولاد دارند و از انبوه [[دشمن]]، هراسی به [[دل]] راه نمیدهند. [[ایمان]] به [[هدف]]، همه وجودشان را تسخیر کرده و [[عشق]] به [[خاندان]] [[پیامبر]]{{صل}} به بازوانشان قوت بخشیده است. [[اراده]] جنگیدن، سرشار از شجاعتی بیهمانند، آنان را به رزمگاه میکشاند. [[دل]] مردن دارند و [[عشق]] به [[شهادت]]. [[عزت]] [[نفس]] و بلندی [[همت]]، آنان را از کوه بلندپایهتر کرده و هیبتشان را در سینه [[ستمکاران]] دوچندان. غیورمردانند و ترسویان و زبونان، در جمعشان راه ندارند. مولایشان، اندامی پهلوانانه دارد، سینهای ستبر و بازوان پولادین و ورزیده<ref>کشف الغمه فی معرفة الائمه، علی بن عیسی اربلی، ج ۳، ۲۷۱ دار الکتاب الاسلامی.</ref>. یارانش قوت چهل مرد دارند. شیران میدان رزمند و جانهایشان از خاراسنگ، محکمتر<ref>خصال، شیخ صدوق، ترجمه کمرهای، ج ۲، ۳۱۸. اسلامیه.</ref>. [[شجاعت]] بیبدلیشان، [[ترس]] را بر دلهای مستکبران چیره ساخته و پیشاپیش راه گریز پیش میگیرند. [[امام باقر]]{{ع}} میفرماید: "گویا، آنان را مینگرم، سیصد و اندی مرد بر بلندای [[نجف]] [[کوفه]] ایستادهاند. دلهایی چون پولاد دارند. در هرسو، تا مسافت یک ماه راه، [[ترس]] بر دلهای [[دشمنان]] سایه میافکند"<ref>{{عربی|" لَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ مُصْعِدِينَ مِنْ نَجَفِ الْكُوفَةِ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ بِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلًا كَأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبَرُ الْحَدِيدِ جَبْرَئِيلُ عَنْ يَمِينِهِ وَ مِيكَائِيلُ عَنْ يَسَارِهِ يَسِيرُ الرُّعْبُ أَمَامَهُ شَهْراً وَ خَلْفَهُ شَهْراً "}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ۳۴۳.</ref>. در سوارکاری و تیراندازی بینظیرند: {{عربی|" خَيْرُ الْفَوَارِسِ "}}. در رزمگاه نشان شجاعان بر تن دارند و چونان [[یاران پیامبر]] {{صل}} در [[نبرد]] [[بدر]]، نشانه ویژه بر سر نهادهاند<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ۳۱۰.</ref>. [[دلیری]]، ویژه [[یاران]] برگزیده نیست، همه خداجویان و [[مستضعفان]] از پدیدار شدن طلایه [[حق]] و [[عدالت]] قویدل میگردند و حیاتی دوباره مییابند. [[ترس]] را کنار مینهند و به صف رزمآوران میپیوندند. | #'''[[شجاعت]]:''' [[یاران مهدی]]، دلیرمردند و جنگاوران میدانهای [[نبرد]]. دلهایی چون پولاد دارند و از انبوه [[دشمن]]، هراسی به [[دل]] راه نمیدهند. [[ایمان]] به [[هدف]]، همه وجودشان را تسخیر کرده و [[عشق]] به [[خاندان]] [[پیامبر]]{{صل}} به بازوانشان قوت بخشیده است. [[اراده]] جنگیدن، سرشار از شجاعتی بیهمانند، آنان را به رزمگاه میکشاند. [[دل]] مردن دارند و [[عشق]] به [[شهادت]]. [[عزت]] [[نفس]] و بلندی [[همت]]، آنان را از کوه بلندپایهتر کرده و هیبتشان را در سینه [[ستمکاران]] دوچندان. غیورمردانند و ترسویان و زبونان، در جمعشان راه ندارند. مولایشان، اندامی پهلوانانه دارد، سینهای ستبر و بازوان پولادین و ورزیده<ref>کشف الغمه فی معرفة الائمه، علی بن عیسی اربلی، ج ۳، ۲۷۱ دار الکتاب الاسلامی.</ref>. یارانش قوت چهل مرد دارند. شیران میدان رزمند و جانهایشان از خاراسنگ، محکمتر<ref>خصال، شیخ صدوق، ترجمه کمرهای، ج ۲، ۳۱۸. اسلامیه.</ref>. [[شجاعت]] بیبدلیشان، [[ترس]] را بر دلهای مستکبران چیره ساخته و پیشاپیش راه گریز پیش میگیرند. [[امام باقر]]{{ع}} میفرماید: "گویا، آنان را مینگرم، سیصد و اندی مرد بر بلندای [[نجف]] [[کوفه]] ایستادهاند. دلهایی چون پولاد دارند. در هرسو، تا مسافت یک ماه راه، [[ترس]] بر دلهای [[دشمنان]] سایه میافکند"<ref>{{عربی|" لَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ مُصْعِدِينَ مِنْ نَجَفِ الْكُوفَةِ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ بِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلًا كَأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبَرُ الْحَدِيدِ جَبْرَئِيلُ عَنْ يَمِينِهِ وَ مِيكَائِيلُ عَنْ يَسَارِهِ يَسِيرُ الرُّعْبُ أَمَامَهُ شَهْراً وَ خَلْفَهُ شَهْراً "}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ۳۴۳.</ref>. در سوارکاری و تیراندازی بینظیرند: {{عربی|" خَيْرُ الْفَوَارِسِ "}}. در رزمگاه نشان شجاعان بر تن دارند و چونان [[یاران پیامبر]] {{صل}} در [[نبرد]] [[بدر]]، نشانه ویژه بر سر نهادهاند<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ۳۱۰.</ref>. [[دلیری]]، ویژه [[یاران]] برگزیده نیست، همه خداجویان و [[مستضعفان]] از پدیدار شدن طلایه [[حق]] و [[عدالت]] قویدل میگردند و حیاتی دوباره مییابند. [[ترس]] را کنار مینهند و به صف رزمآوران میپیوندند. |