پرش به محتوا

صمد (اسم الهی): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'خدای متعالی' به 'خدای متعال'
جز (جایگزینی متن - 'لام' به 'لام')
جز (جایگزینی متن - 'خدای متعالی' به 'خدای متعال')
 
خط ۱۷: خط ۱۷:


== تبیین اسم صمد ==
== تبیین اسم صمد ==
[[خداوند]] پدیدآورنده موجودات و مقصود نهایی آنها در ذات و صفات و آثارشان است؛ زیرا موجودات در همه امور نیازمند به وی هستند و [[آفرینش]] و [[تدبیر]] ایشان هر دو به [[خدا]] اختصاص دارد: {{متن قرآن|ِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ}}<ref>«آفرینش و فرمان او راست» سوره اعراف، آیه ۵۴.</ref> و اوست که در نهایت، نیازها و خواسته‌های آنها را برآورده می‌سازد، چنان‌که به گونه مطلق، [[غایت]] و منتهای هرچیزی [[پروردگار]] است: {{متن قرآن|وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى}}<ref>«و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست» سوره نجم، آیه ۴۲.</ref> و چون در [[آیه]] {{متن قرآن|اللَّهُ الصَّمَدُ}}<ref>«خداوند صمد است» سوره اخلاص، آیه ۲.</ref> «صمد» مطلق ذکر شده است، پس خدای متعالی در هر حاجتی که در عالم وجود [[تصور]] شود، صمد است؛ یعنی هیچ چیزی قصد چیز دیگری را نمی‌کند، جز آنکه قصدش به او منتهی و حاجتش به دست او برآورده می‌شود و لازمه آن، غنای ذاتی خداوند و [[فقر]] و احتیاج ماسوا به اوست، چنان‌که درباره [[انسان‌ها]] آمده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ}}<ref>«ای مردم! شما نیازمندان درگاه خداوند هستید و خداوند است که بی‌نیاز ستوده است» سوره فاطر، آیه ۱۵.</ref> و در [[عالم آفرینش]] تنها [[خداوند]] [[صمد]] مطلق است <ref>المیزان، ج ۲۰، ص۳۸۸.</ref> و از این رو برای افاده [[حصر]] در [[آیه]] {{متن قرآن|اللَّهُ الصَّمَدُ}}<ref>«خداوند صمد است» سوره اخلاص، آیه ۲.</ref> الف و لام بر سر واژه صمد در آمده است؛ زیرا از این راه، [[مسند]] معرفه به الف و لام (الصَّمَد) در مسندالیه (اللّه) حصر می‌شود.<ref> روح المعانی، ج ۱۵، ص۵۱۱-۵۱۳.</ref> در روایتی از [[امام جواد]] {{ع}} نیز صمد به {{متن حدیث|اَلسَّيِّدُ اَلْمَصْمُودُ إِلَيْهِ فِي اَلْقَلِيلِ وَ اَلْكَثِيرِ}}؛ یعنی سیّد و سالاری که [[مردم]] در همه نیازهای خُرد و کلان خود به او [[رجوع]] می‌کنند <ref> المیزان، ج ۲۰، ص۳۸۸.</ref> و در روایتی از [[امام باقر]] {{ع}} به کسی [[تفسیر]] شده است که [[شرافت]] و [[سیادت]] به او منتهی می‌شود.<ref>التوحید، ص۹۰؛ بحارالانوار، ج ۳، ص۲۲۳.</ref> وجه کاربرد صفت [[مشبهه]] «صمد» به جای وزن مفعول (مصمود) در آیه مورد بحث نیز ثَبات و دوام و استمرار است؛ زیرا وزن مفعول برای وقوع یک بار یک صفت هم به کار می‌رود؛ یعنی اگر یک بار هم به سوی شخصی روی آورند، وی مصمود است؛ بر خلاف صفت مشبهه که اصل در آن ثَبات و دوام و استمرار است.<ref>درآمدی بر تفسیر بیانی قرآن کریم، بحث معنی «الله الصمد» در سوره توحید.</ref> در دیدگاهی دیگر اسم «الصَّمَد» به مصمت یعنی توپُر معنا شده است، که نمی‌خورد، نمی‌آشامد، نمی‌خوابد و زاد و ولد ندارد،<ref>المیزان، ج ۲۰، ص۳۸۸.</ref> چنان‌که امام باقر {{ع}} از [[امام حسین]] {{ع}} نقل فرموده که صمد توخالی نیست و نمی‌خورد و نمی‌آشامد و نمی‌خوابد و [[ازلی]] و [[ابدی]] است و [[قائم]] به خویش و از غیر [[بی‌نیاز]] است و تغییرات و کون و [[فساد]] ندارد.<ref>التوحید، ص۹۰؛ بحارالانوار، ج ۳، ص۲۲۳.</ref> در [[دعای جوشن کبیر]] نیز خداوند با اسم {{متن قرآن| يَا صَمَداً لاَ يُطْعَمُ}}: صمدی که اِطعام نمی‌شود» خوانده شده است.<ref>مفاتیح الجنان، «دعای جوشن کبیر».</ref> بنابر این دیدگاه، آیه {{متن قرآن|لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ}}<ref>«نه زاده است و نه او را زاده‌اند» سوره اخلاص، آیه ۳.</ref> تفسیر صمد خواهد بود،<ref>المیزان، ج ۲۰، ص۳۸۸.</ref> چنان‌که بر پایه روایتی از [[امام حسین]] {{ع}} در پاسخ [[نامه]] [[اهل بصره]]، [[خدا]] خود «[[صمد]]» را در [[سوره اخلاص]] با عبارات و صفاتی [[تفسیر]] کرده که از وی [[نفی]] شده‌اند: {{متن قرآن|لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ}}<ref>«نه زاده است و نه او را زاده‌اند» سوره اخلاص، آیه ۳.</ref>، {{متن قرآن|وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ}}<ref>«و نه هیچ کس او را همانند است» سوره اخلاص، آیه ۴.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص۸۶۲.</ref> [[خداوند]] چیزی را نمی‌زاید و از چیزی زاییده نشده و همتا ندارد؛ زیرا زاییدن مستلزم تجزیه‌پذیری و ترکیب است و به عبارت دیگر باید ذاتش متجزی شود و جزئی از او جدا گردد و هر مرکّبی به اجزای خود نیاز دارد، در حالی که خدا صمد و [[بی‌نیاز]] است و نیاز همه [[نیازمندان]] به او منتهی می‌شود. افزون براینکه خدا مجانس و همسری نیز ندارد تا با مشارکت او [[فرزندی]] پدید آید. بنابر این سخن [[یهود]] و [[نصارا]] که عُزیر و [[مسیح]] را [[پسر خدا]] می‌دانند {{متن قرآن|وَقَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ}}<ref>«و گفتند خداوند فرزندی گزیده است؛ پاکا که اوست، بلکه هر چه در آسمان و زمین است از اوست؛ همه فرمانبردار اویند» سوره بقره، آیه ۱۱۶.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱، ص۲۶۱.</ref> و نیز سخن [[باطل]] [[بت‌پرستان]] که [[ملائکه]] {{متن قرآن|وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ}}<ref>«و گفتند خداوند بخشنده (از فرشتگان) فرزندی گزیده است؛ پاکا که اوست؛ بلکه (فرشته‌ها تنها) بندگانی ارجمندند؛» سوره انبیاء، آیه ۲۶.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۴، ص۲۷۵.</ref> و [[جن]] و [[مصلحان]] از [[بشر]] {{متن قرآن|وَيُنْذِرَ الَّذِينَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا}}<ref>«و تا به آن کسان که می‌گویند: «خداوند فرزندی گزیده است»، بیم دهد» سوره کهف، آیه ۴.</ref>.<ref> المیزان، ج ۱۳، ص۲۳۸.</ref> را [[فرزندان]] خدا می‌دانستند نفی می‌شود.
[[خداوند]] پدیدآورنده موجودات و مقصود نهایی آنها در ذات و صفات و آثارشان است؛ زیرا موجودات در همه امور نیازمند به وی هستند و [[آفرینش]] و [[تدبیر]] ایشان هر دو به [[خدا]] اختصاص دارد: {{متن قرآن|ِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ}}<ref>«آفرینش و فرمان او راست» سوره اعراف، آیه ۵۴.</ref> و اوست که در نهایت، نیازها و خواسته‌های آنها را برآورده می‌سازد، چنان‌که به گونه مطلق، [[غایت]] و منتهای هرچیزی [[پروردگار]] است: {{متن قرآن|وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى}}<ref>«و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست» سوره نجم، آیه ۴۲.</ref> و چون در [[آیه]] {{متن قرآن|اللَّهُ الصَّمَدُ}}<ref>«خداوند صمد است» سوره اخلاص، آیه ۲.</ref> «صمد» مطلق ذکر شده است، پس [[خدای متعال]] در هر حاجتی که در عالم وجود [[تصور]] شود، صمد است؛ یعنی هیچ چیزی قصد چیز دیگری را نمی‌کند، جز آنکه قصدش به او منتهی و حاجتش به دست او برآورده می‌شود و لازمه آن، غنای ذاتی خداوند و [[فقر]] و احتیاج ماسوا به اوست، چنان‌که درباره [[انسان‌ها]] آمده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ}}<ref>«ای مردم! شما نیازمندان درگاه خداوند هستید و خداوند است که بی‌نیاز ستوده است» سوره فاطر، آیه ۱۵.</ref> و در [[عالم آفرینش]] تنها [[خداوند]] [[صمد]] مطلق است <ref>المیزان، ج ۲۰، ص۳۸۸.</ref> و از این رو برای افاده [[حصر]] در [[آیه]] {{متن قرآن|اللَّهُ الصَّمَدُ}}<ref>«خداوند صمد است» سوره اخلاص، آیه ۲.</ref> الف و لام بر سر واژه صمد در آمده است؛ زیرا از این راه، [[مسند]] معرفه به الف و لام (الصَّمَد) در مسندالیه (اللّه) حصر می‌شود.<ref> روح المعانی، ج ۱۵، ص۵۱۱-۵۱۳.</ref> در روایتی از [[امام جواد]] {{ع}} نیز صمد به {{متن حدیث|اَلسَّيِّدُ اَلْمَصْمُودُ إِلَيْهِ فِي اَلْقَلِيلِ وَ اَلْكَثِيرِ}}؛ یعنی سیّد و سالاری که [[مردم]] در همه نیازهای خُرد و کلان خود به او [[رجوع]] می‌کنند <ref> المیزان، ج ۲۰، ص۳۸۸.</ref> و در روایتی از [[امام باقر]] {{ع}} به کسی [[تفسیر]] شده است که [[شرافت]] و [[سیادت]] به او منتهی می‌شود.<ref>التوحید، ص۹۰؛ بحارالانوار، ج ۳، ص۲۲۳.</ref> وجه کاربرد صفت [[مشبهه]] «صمد» به جای وزن مفعول (مصمود) در آیه مورد بحث نیز ثَبات و دوام و استمرار است؛ زیرا وزن مفعول برای وقوع یک بار یک صفت هم به کار می‌رود؛ یعنی اگر یک بار هم به سوی شخصی روی آورند، وی مصمود است؛ بر خلاف صفت مشبهه که اصل در آن ثَبات و دوام و استمرار است.<ref>درآمدی بر تفسیر بیانی قرآن کریم، بحث معنی «الله الصمد» در سوره توحید.</ref> در دیدگاهی دیگر اسم «الصَّمَد» به مصمت یعنی توپُر معنا شده است، که نمی‌خورد، نمی‌آشامد، نمی‌خوابد و زاد و ولد ندارد،<ref>المیزان، ج ۲۰، ص۳۸۸.</ref> چنان‌که امام باقر {{ع}} از [[امام حسین]] {{ع}} نقل فرموده که صمد توخالی نیست و نمی‌خورد و نمی‌آشامد و نمی‌خوابد و [[ازلی]] و [[ابدی]] است و [[قائم]] به خویش و از غیر [[بی‌نیاز]] است و تغییرات و کون و [[فساد]] ندارد.<ref>التوحید، ص۹۰؛ بحارالانوار، ج ۳، ص۲۲۳.</ref> در [[دعای جوشن کبیر]] نیز خداوند با اسم {{متن قرآن| يَا صَمَداً لاَ يُطْعَمُ}}: صمدی که اِطعام نمی‌شود» خوانده شده است.<ref>مفاتیح الجنان، «دعای جوشن کبیر».</ref> بنابر این دیدگاه، آیه {{متن قرآن|لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ}}<ref>«نه زاده است و نه او را زاده‌اند» سوره اخلاص، آیه ۳.</ref> تفسیر صمد خواهد بود،<ref>المیزان، ج ۲۰، ص۳۸۸.</ref> چنان‌که بر پایه روایتی از [[امام حسین]] {{ع}} در پاسخ [[نامه]] [[اهل بصره]]، [[خدا]] خود «[[صمد]]» را در [[سوره اخلاص]] با عبارات و صفاتی [[تفسیر]] کرده که از وی [[نفی]] شده‌اند: {{متن قرآن|لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ}}<ref>«نه زاده است و نه او را زاده‌اند» سوره اخلاص، آیه ۳.</ref>، {{متن قرآن|وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ}}<ref>«و نه هیچ کس او را همانند است» سوره اخلاص، آیه ۴.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص۸۶۲.</ref> [[خداوند]] چیزی را نمی‌زاید و از چیزی زاییده نشده و همتا ندارد؛ زیرا زاییدن مستلزم تجزیه‌پذیری و ترکیب است و به عبارت دیگر باید ذاتش متجزی شود و جزئی از او جدا گردد و هر مرکّبی به اجزای خود نیاز دارد، در حالی که خدا صمد و [[بی‌نیاز]] است و نیاز همه [[نیازمندان]] به او منتهی می‌شود. افزون براینکه خدا مجانس و همسری نیز ندارد تا با مشارکت او [[فرزندی]] پدید آید. بنابر این سخن [[یهود]] و [[نصارا]] که عُزیر و [[مسیح]] را [[پسر خدا]] می‌دانند {{متن قرآن|وَقَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ}}<ref>«و گفتند خداوند فرزندی گزیده است؛ پاکا که اوست، بلکه هر چه در آسمان و زمین است از اوست؛ همه فرمانبردار اویند» سوره بقره، آیه ۱۱۶.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱، ص۲۶۱.</ref> و نیز سخن [[باطل]] [[بت‌پرستان]] که [[ملائکه]] {{متن قرآن|وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ}}<ref>«و گفتند خداوند بخشنده (از فرشتگان) فرزندی گزیده است؛ پاکا که اوست؛ بلکه (فرشته‌ها تنها) بندگانی ارجمندند؛» سوره انبیاء، آیه ۲۶.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۴، ص۲۷۵.</ref> و [[جن]] و [[مصلحان]] از [[بشر]] {{متن قرآن|وَيُنْذِرَ الَّذِينَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا}}<ref>«و تا به آن کسان که می‌گویند: «خداوند فرزندی گزیده است»، بیم دهد» سوره کهف، آیه ۴.</ref>.<ref> المیزان، ج ۱۳، ص۲۳۸.</ref> را [[فرزندان]] خدا می‌دانستند نفی می‌شود.


زاییده شدن نیز موجب نیاز مولود به والد است و خدای متعالی صمد است. افزون بر اینکه هر مولودی حادث و [[جسمانی]] است و این درباره خدا محال است؛ همچنین همتا داشتن خواه در ذات یا فعل جز با فرض [[استقلال]] و [[بی‌نیازی]] از خدا [[تصور]] نمی‌شود؛ با اینکه خداوند صمد مطلق است و همه موجودات محتاج اویند.<ref> المیزان، ج ۲۰، ص۳۸۹.</ref> [[اثبات]] [[صمدیت]] خدا و صفات نفی‌شده از وی که متفرع بر آن‌اند، به اثبات [[وحدانیت]] ذاتی، صفاتی و افعالی خدا می‌انجامد و بر اساس آن، خدا در ذات و صفت و فعلْ بی‌نیاز از غیر، و ماسوای او از جهات یادشده به [[افاضه]] او نیازمندند. بنابر این [[آیات]] {{متن قرآن|اللَّهُ الصَّمَدُ}}<ref>«خداوند صمد است» سوره اخلاص، آیه ۲.</ref>، {{متن قرآن|لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ}}<ref>«نه زاده است و نه او را زاده‌اند» سوره اخلاص، آیه ۳.</ref>، {{متن قرآن|وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ}}<ref>«و نه هیچ کس او را همانند است» سوره اخلاص، آیه ۴.</ref> بیانگر وصف «واحد» برای خداست، چنان‌که [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ}}<ref>«بگو او خداوند یگانه است» سوره اخلاص، آیه ۱.</ref> وصف {{متن قرآن|أَحَدٌ}} را در بردارد. و هر یک از این دو وصف برای شناساندن ذات وی کافی است و از این‌رو درپی یکدیگر در یک آیه و بدون تکرار [[الله]]، یعنی به صورت {{عربی|"قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ صَمَدٌ"}} ذکر نشده‌اند.<ref>المیزان، ج ۲۰، ص۳۸۹.</ref> برخی با نگاه [[عرفانی]] «هُوَ» در آیه {{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ}}<ref>«بگو او خداوند یگانه است» سوره اخلاص، آیه ۱.</ref> را به مرتبه [[غیب]] الغیوب و ادامه آن یعنی {{متن قرآن|اللَّهُ أَحَدٌ}} را به مرتبه اَحَدیّت و آیه {{متن قرآن|اللَّهُ الصَّمَدُ}}<ref>«خداوند صمد است» سوره اخلاص، آیه ۲.</ref> را به مرتبه واحدیّت اشاره دانسته‌اند. در این نگاه، مرتبه واحدیت با ملاحظه ذات با همه [[اسماء و صفات]] لازم ذات، تحقق می‌یابد و در این مرتبه، صفات از ذات و همچنین از یکدیگر برحسب مفهوم و نه به لحاظ وجود و مصداق از یکدیگر امتیاز دارند.<ref> تعلیقه بر فصوص، ص۲۲.</ref>
زاییده شدن نیز موجب نیاز مولود به والد است و [[خدای متعال]] صمد است. افزون بر اینکه هر مولودی حادث و [[جسمانی]] است و این درباره خدا محال است؛ همچنین همتا داشتن خواه در ذات یا فعل جز با فرض [[استقلال]] و [[بی‌نیازی]] از خدا [[تصور]] نمی‌شود؛ با اینکه خداوند صمد مطلق است و همه موجودات محتاج اویند.<ref> المیزان، ج ۲۰، ص۳۸۹.</ref> [[اثبات]] [[صمدیت]] خدا و صفات نفی‌شده از وی که متفرع بر آن‌اند، به اثبات [[وحدانیت]] ذاتی، صفاتی و افعالی خدا می‌انجامد و بر اساس آن، خدا در ذات و صفت و فعلْ بی‌نیاز از غیر، و ماسوای او از جهات یادشده به [[افاضه]] او نیازمندند. بنابر این [[آیات]] {{متن قرآن|اللَّهُ الصَّمَدُ}}<ref>«خداوند صمد است» سوره اخلاص، آیه ۲.</ref>، {{متن قرآن|لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ}}<ref>«نه زاده است و نه او را زاده‌اند» سوره اخلاص، آیه ۳.</ref>، {{متن قرآن|وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ}}<ref>«و نه هیچ کس او را همانند است» سوره اخلاص، آیه ۴.</ref> بیانگر وصف «واحد» برای خداست، چنان‌که [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ}}<ref>«بگو او خداوند یگانه است» سوره اخلاص، آیه ۱.</ref> وصف {{متن قرآن|أَحَدٌ}} را در بردارد. و هر یک از این دو وصف برای شناساندن ذات وی کافی است و از این‌رو درپی یکدیگر در یک آیه و بدون تکرار [[الله]]، یعنی به صورت {{عربی|"قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ صَمَدٌ"}} ذکر نشده‌اند.<ref>المیزان، ج ۲۰، ص۳۸۹.</ref> برخی با نگاه [[عرفانی]] «هُوَ» در آیه {{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ}}<ref>«بگو او خداوند یگانه است» سوره اخلاص، آیه ۱.</ref> را به مرتبه [[غیب]] الغیوب و ادامه آن یعنی {{متن قرآن|اللَّهُ أَحَدٌ}} را به مرتبه اَحَدیّت و آیه {{متن قرآن|اللَّهُ الصَّمَدُ}}<ref>«خداوند صمد است» سوره اخلاص، آیه ۲.</ref> را به مرتبه واحدیّت اشاره دانسته‌اند. در این نگاه، مرتبه واحدیت با ملاحظه ذات با همه [[اسماء و صفات]] لازم ذات، تحقق می‌یابد و در این مرتبه، صفات از ذات و همچنین از یکدیگر برحسب مفهوم و نه به لحاظ وجود و مصداق از یکدیگر امتیاز دارند.<ref> تعلیقه بر فصوص، ص۲۲.</ref>


از نگاه برخی [[محدثان]] (بر پایه [[احادیث]]) و [[مفسران]] نیز صفت [[صمد]] به [[اجمال]]، همه [[صفات کمال]] و [[جمال]] را دربر دارد.<ref> التوحید، ص۹۰؛ بحارالانوار، ج ۳، ص۲۲۳.</ref> به گفته [[فخر رازی]]، صمد به لحاظ دلالتش بر [[وجوب]] ذاتی بر [[نفی]] همه [[صفات سلبی]] و به لحاظ دلالتش بر مبدأ هستی بر [[صفات ثبوتی]] دلالت می‌کند.<ref> التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص۳۶۳.</ref> از [[امام علی]] {{ع}} نقل شده که صمد نه اسم است و نه [[جسم]]؛ نه مانند دارد و نه صورت و نه حدّ؛ نه محل و نه کیف؛ نه پر است و نه خالی؛ نه ایستاده است و نه نشسته؛ نه سکون دارد و نه حرکت؛ نه ظلمانی است و نه [[نورانی]]؛ نه [[روحانی]] است و نه [[نفسانی]]. با این حال، هیچ محلی از او خالی نیست و هیچ مکانی گنجایش او را ندارد؛ نه رنگ دارد و نه بو؛ نه بر [[قلب]] [[انسانی]] خطور کرده است و همه اینها از ذات پاکش منتفی است.<ref>جامع الاخبار، ص۶؛ بحارالانوار، ج ۳، ص۲۳۰.</ref> [[بدیهی]] است [[نفی]] اسم از [[صمد]]، بدین معناست که صمد اسم مغایر با ذات نیست؛ نه اینکه اصلاً اسم نیست.
از نگاه برخی [[محدثان]] (بر پایه [[احادیث]]) و [[مفسران]] نیز صفت [[صمد]] به [[اجمال]]، همه [[صفات کمال]] و [[جمال]] را دربر دارد.<ref> التوحید، ص۹۰؛ بحارالانوار، ج ۳، ص۲۲۳.</ref> به گفته [[فخر رازی]]، صمد به لحاظ دلالتش بر [[وجوب]] ذاتی بر [[نفی]] همه [[صفات سلبی]] و به لحاظ دلالتش بر مبدأ هستی بر [[صفات ثبوتی]] دلالت می‌کند.<ref> التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص۳۶۳.</ref> از [[امام علی]] {{ع}} نقل شده که صمد نه اسم است و نه [[جسم]]؛ نه مانند دارد و نه صورت و نه حدّ؛ نه محل و نه کیف؛ نه پر است و نه خالی؛ نه ایستاده است و نه نشسته؛ نه سکون دارد و نه حرکت؛ نه ظلمانی است و نه [[نورانی]]؛ نه [[روحانی]] است و نه [[نفسانی]]. با این حال، هیچ محلی از او خالی نیست و هیچ مکانی گنجایش او را ندارد؛ نه رنگ دارد و نه بو؛ نه بر [[قلب]] [[انسانی]] خطور کرده است و همه اینها از ذات پاکش منتفی است.<ref>جامع الاخبار، ص۶؛ بحارالانوار، ج ۳، ص۲۳۰.</ref> [[بدیهی]] است [[نفی]] اسم از [[صمد]]، بدین معناست که صمد اسم مغایر با ذات نیست؛ نه اینکه اصلاً اسم نیست.


از [[امام سجاد]] {{ع}} نقل شده که «صمد کسی است که [[شریک]] ندارد و [[حفظ]] چیزی برای او مشکل نیست و چیزی از او مخفی نمی‌ماند»<ref>التوحید، ص۹۰؛ بحارالانوار، ج ۳، ص۲۲۳.</ref> یا «صمد کسی است که هر گاه چیزی را [[اراده]] کند، می‌گوید موجود باش و آن چیز بی‌درنگ موجود می‌شود و آن است که اشیاء را با اوصاف متضاد و اَشکال گوناگون و به صورت جفت آفرید و حال آنکه او در [[وحدت]] یگانه است، بدون شکل و نظیر ومثل».<ref> معانی الاخبار، ص۷؛ بحار الانوار، ج ۳، ص۲۲۳.</ref> [[امام باقر]] {{ع}} نیز فرمودند: «صمد آقا و [[سرور]] و [[فرماندهی]] است که دستوردهنده و نهی‌کننده‌ای [[برتر]] از او نیست»؛<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص۸۶۱.</ref> نیز فرمودند: «الصَّمَد ۵ حرف دارد و هر حرفش بر مطلبی درباره [[خدا]] دلالت دارد». سپس به صورت رمز، بسیاری از [[صفات خدا]] مانند اِنیّت، اُلوهیت، [[صادق بودن]]، مُلْک و [[سلطنت]] و نیز دوام [[ملک]] وی را بیان و در ادامه فرمودند: «اگر برای دانشی که خدا بر من ارزانی داشته، حاملانی می‌یافتم، [[توحید]]، [[اسلام]]، [[ایمان]]، [[دین]] و [[شرایع]] را از صمد منتشر می‌کردم؛ اما کسی را نمی‌یابم تا این [[علوم]] را به او بیاموزم».<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص۸۶۲.</ref> در توضیح این [[حدیث شریف]] گفته شده خدای متعالی ثبوت و [[وجوب]] ذاتی دارد و هیچ‌گونه [[فقر]] و [[ضعف]] و خللی ندارد. پس قهراً [[ازلی]] و [[ابدی]] و نامتناهی خواهد بود و این مستلزم آن است که همه صفات وی ذاتی و نامحدود باشند و اگر صفات او عین ذاتش نباشند، محتاج و [[ضعیف]] و اجوف خواهد بود. بنابراین همه موجودات در برابر [[عظمت]] او [[خضوع]] و [[خشوع]] داشته و متوجه اویند و خصوصیات و جزئیات خضوع و [[اطاعت]] را که متناسب [[مقام]] رفیع او باشد، باید [[خداوند]] خود معیّن فرماید و [[امام]] {{ع}} که [[جانشین پیامبر]] {{صل}} و مرتبط با مرکز [[وحی]] و [[علم]] است می‌تواند به همه این موارد و [[احکام]] [[آگاه]] باشد.<ref>احادیث صعب امام هفتم {{ع}}، ص۷۳-۷۵.</ref>
از [[امام سجاد]] {{ع}} نقل شده که «صمد کسی است که [[شریک]] ندارد و [[حفظ]] چیزی برای او مشکل نیست و چیزی از او مخفی نمی‌ماند»<ref>التوحید، ص۹۰؛ بحارالانوار، ج ۳، ص۲۲۳.</ref> یا «صمد کسی است که هر گاه چیزی را [[اراده]] کند، می‌گوید موجود باش و آن چیز بی‌درنگ موجود می‌شود و آن است که اشیاء را با اوصاف متضاد و اَشکال گوناگون و به صورت جفت آفرید و حال آنکه او در [[وحدت]] یگانه است، بدون شکل و نظیر ومثل».<ref> معانی الاخبار، ص۷؛ بحار الانوار، ج ۳، ص۲۲۳.</ref> [[امام باقر]] {{ع}} نیز فرمودند: «صمد آقا و [[سرور]] و [[فرماندهی]] است که دستوردهنده و نهی‌کننده‌ای [[برتر]] از او نیست»؛<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص۸۶۱.</ref> نیز فرمودند: «الصَّمَد ۵ حرف دارد و هر حرفش بر مطلبی درباره [[خدا]] دلالت دارد». سپس به صورت رمز، بسیاری از [[صفات خدا]] مانند اِنیّت، اُلوهیت، [[صادق بودن]]، مُلْک و [[سلطنت]] و نیز دوام [[ملک]] وی را بیان و در ادامه فرمودند: «اگر برای دانشی که خدا بر من ارزانی داشته، حاملانی می‌یافتم، [[توحید]]، [[اسلام]]، [[ایمان]]، [[دین]] و [[شرایع]] را از صمد منتشر می‌کردم؛ اما کسی را نمی‌یابم تا این [[علوم]] را به او بیاموزم».<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص۸۶۲.</ref> در توضیح این [[حدیث شریف]] گفته شده [[خدای متعال]] ثبوت و [[وجوب]] ذاتی دارد و هیچ‌گونه [[فقر]] و [[ضعف]] و خللی ندارد. پس قهراً [[ازلی]] و [[ابدی]] و نامتناهی خواهد بود و این مستلزم آن است که همه صفات وی ذاتی و نامحدود باشند و اگر صفات او عین ذاتش نباشند، محتاج و [[ضعیف]] و اجوف خواهد بود. بنابراین همه موجودات در برابر [[عظمت]] او [[خضوع]] و [[خشوع]] داشته و متوجه اویند و خصوصیات و جزئیات خضوع و [[اطاعت]] را که متناسب [[مقام]] رفیع او باشد، باید [[خداوند]] خود معیّن فرماید و [[امام]] {{ع}} که [[جانشین پیامبر]] {{صل}} و مرتبط با مرکز [[وحی]] و [[علم]] است می‌تواند به همه این موارد و [[احکام]] [[آگاه]] باشد.<ref>احادیث صعب امام هفتم {{ع}}، ص۷۳-۷۵.</ref>


برخی با توجه به [[احادیث]] گوناگون در بیان معنای [[صمد]]، بر این باورند که صمد مفهومی بسیار جامع و گسترده دارد که هرگونه [[صفات]] [[مخلوقات]] را از ساحت [[مقدس]] [[خدا]] [[نفی]] می‌کند؛ زیرا اسم‌های مشخص و محدود و جسمیت و عوارض آن از [[صفات ممکنات]] و مخلوقات و اوصاف [[جهان]] ماده‌اند و خداوند از همه اینها [[برتر]] است.<ref>نمونه، ج ۲۷، ص۴۳۷-۴۳۹.</ref> در نتیجه می‌توان همه معانی یاد شده در [[روایات]] را با هم جمع کرد و گفت صمد، ذاتی است که از همه موجودات برتر و [[غنی]] بالذات و [[بی‌نیاز]] از غیر است و هیچ کمبود و نقصی ندارد و از همه اوصاف مخلوقات مبرّاست و همه آنها هستی و نیازهای خود را از او دریافت می‌کنند و همواره نیازمند [[لطف]] و نظر و [[فیض]] اویند.
برخی با توجه به [[احادیث]] گوناگون در بیان معنای [[صمد]]، بر این باورند که صمد مفهومی بسیار جامع و گسترده دارد که هرگونه [[صفات]] [[مخلوقات]] را از ساحت [[مقدس]] [[خدا]] [[نفی]] می‌کند؛ زیرا اسم‌های مشخص و محدود و جسمیت و عوارض آن از [[صفات ممکنات]] و مخلوقات و اوصاف [[جهان]] ماده‌اند و خداوند از همه اینها [[برتر]] است.<ref>نمونه، ج ۲۷، ص۴۳۷-۴۳۹.</ref> در نتیجه می‌توان همه معانی یاد شده در [[روایات]] را با هم جمع کرد و گفت صمد، ذاتی است که از همه موجودات برتر و [[غنی]] بالذات و [[بی‌نیاز]] از غیر است و هیچ کمبود و نقصی ندارد و از همه اوصاف مخلوقات مبرّاست و همه آنها هستی و نیازهای خود را از او دریافت می‌کنند و همواره نیازمند [[لطف]] و نظر و [[فیض]] اویند.
۲۱۸٬۰۵۸

ویرایش