پرش به محتوا

باذان فارسی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۹: خط ۲۹:


== نامه [[پیامبر]] {{صل}} به خسرو پرویز ==  
== نامه [[پیامبر]] {{صل}} به خسرو پرویز ==  
[[واقدی]] می‌گوید [[رسول خدا]] {{صل}}، [[عبدالله بن حذافة السهمی]] را به سوی کسری فرستاد و همراه او نامه‌ای بود و  او را دعوت کرد که اسلام بیاور تا [[سلامت]] بمانی، پس اگر ابا کنی [[گناه]] [[مجوس]] ([[زرتشتیان]]) بر توست. عبدالله بن حذافة گفت: همراه نامه به در (کاخ) کسری رسیدم، [[طلب]] [[اذن]] بر کسری را کردم تا نزد او (کسری برسم. نامه رسول خدا {{صل}} را به او دادم، برای او قرائت کردند. سپس آن را گرفت و پاره کرد و گفت: "او که برده من است برای من نامه می‌نویسد". سپس در نامه‌ای به باذان نوشت افرادی را بفرست تا این مرد در [[حجاز]] را نزد من بیاورند»<ref>تاریخ تحقیقی اسلام، یوسفی غروی (ترجمه: حسین علی عربی)، ج۴، ص۷۶.</ref>.
[[واقدی]] می‌گوید [[رسول خدا]] {{صل}}، [[عبدالله بن حذافه سهمی]] را به سوی کسری فرستاد و همراه او نامه‌ای بود و  او را دعوت کرد که اسلام بیاور تا [[سلامت]] بمانی، پس اگر ابا کنی [[گناه]] [[مجوس]] ([[زرتشتیان]]) بر توست. عبدالله بن حذافة گفت: همراه نامه به در (کاخ) کسری رسیدم، [[طلب]] [[اذن]] بر کسری را کردم تا نزد او (کسری برسم. نامه رسول خدا {{صل}} را به او دادم، برای او قرائت کردند. سپس آن را گرفت و پاره کرد و گفت: "او که برده من است برای من نامه می‌نویسد". سپس در نامه‌ای به باذان نوشت افرادی را بفرست تا این مرد در [[حجاز]] را نزد من بیاورند»<ref>تاریخ تحقیقی اسلام، یوسفی غروی (ترجمه: حسین علی عربی)، ج۴، ص۷۶.</ref>.


هنگامی که این خبر به [[رسول خدا]] {{صل}} رسید، فرمود: "ملکش پاره شود" (یعنی پادشاهی‌اش از هم بپاشد) پسرش او را کشت. اما رسول خدا {{صل}} درباره [[مرگ]] کسری به فرستاده‌های [[باذان]] گفته بود و جواب [[نامه]] آنها را به تأخیر انداخت و بعد خبر مرگ کسری را به آنها داد<ref>عیون الاثر، ابن سید الناس، ج۲،  ۳۲۸.</ref>.<ref>[[پروین حبیبی|حبیبی، پروین]]، [[باذان (مقاله)|مقاله «باذان»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص۲۹-۳۰؛ [[حسین مرادی‌نسب|مرادی‌نسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «باذان فارسی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص۱۹۶-۱۹۷.</ref>
هنگامی که این خبر به [[رسول خدا]] {{صل}} رسید، فرمود: "ملکش پاره شود" (یعنی پادشاهی‌اش از هم بپاشد) پسرش او را کشت. اما رسول خدا {{صل}} درباره [[مرگ]] کسری به فرستاده‌های [[باذان]] گفته بود و جواب [[نامه]] آنها را به تأخیر انداخت و بعد خبر مرگ کسری را به آنها داد<ref>عیون الاثر، ابن سید الناس، ج۲،  ۳۲۸.</ref>.<ref>[[پروین حبیبی|حبیبی، پروین]]، [[باذان (مقاله)|مقاله «باذان»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص۲۹-۳۰؛ [[حسین مرادی‌نسب|مرادی‌نسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «باذان فارسی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص۱۹۶-۱۹۷.</ref>
۱۱۳٬۲۵۵

ویرایش