بدعت: تفاوت میان نسخهها
←بدعتگذاری در شرایع و ملل پیشین
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
==بدعتگذاری در شرایع و ملل پیشین== | ==بدعتگذاری در شرایع و ملل پیشین== | ||
===بدعتهای اهل کتاب=== | |||
*یهود و نصارا بدعتهای اعتقادی و عملی متعددی در شریعت خود پدید آوردند که [[قرآن]] به برخی از آنها اشاره کرده است؛ از جمله: | |||
#'''فرزند خدا دانستن عُزَیر:''' از بدعتهای یهود آن بود که عُزَیر را فرزند خدا شمردند {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ}}﴾}}<ref> یهودیان گفتند عزیر پسر خداوند است و مسیحیان گفتند: مسیح پسر خداوند است؛ این گفتار، سر زبان آنهاست که با گفته کافران پیشین همانندی میکند؛ خداوندشان بکشاد! چگونه (از حقّ) باز گردانیده میشوند؟؛ سوره توبه، آیه:۳۰.</ref> به نظر بسیاری از مفسران، این بدعت زمانی در میان یهود پدید آمد که آن حضرت تورات را پس از مفقود شدن، دوباره گردآوری و احیا کرد<ref>مجمعالبیان، ج۵، ص۳۶؛ تفسیر قرطبی، ج۸، ص۷۵؛ المیزان، ج۹، ص۲۴۳.</ref>. مردم این کار را امری خارقالعاده شمردند که از دست بشر عادی ساخته نیست و ازاینرو او را فرزند خدا دانستند. | |||
#'''تثلیث و فرزند خدا دانستن [[حضرت عیسی{{ع}}:''' نصارا نیز پس از گذشت مدتی از غیبت [[حضرت عیسی{{ع}} از توحید رویگردان شده، به تثلیث روی آوردند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً }}﴾}}<ref> ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سهگانه سر مکنید، باز ایستید که برایتان بهتر است، بیگمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمانها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۱.</ref> و نیز {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِن لَّمْ يَنتَهُواْ عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}﴾}}<ref> به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است کافر شدند و هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و اگر از آنچه میگویند دست نکشند به یقین به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید؛ سوره مائده، آیه: ۷۳.</ref> مراد از {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ثَلاثَةٌ }}﴾}} عبارت است از خدای پدر، خدای پسر "[[حضرت عیسی{{ع}}" و [[روح القدس]]<ref>المیزان، ج۶، ص۷۰.</ref>؛ همچنین آنان [[حضرت عیسی{{ع}} را فرزند خداوند خواندند {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ}}﴾}}<ref> یهودیان گفتند عزیر پسر خداوند است و مسیحیان گفتند: مسیح پسر خداوند است؛ این گفتار، سر زبان آنهاست که با گفته کافران پیشین همانندی میکند؛ خداوندشان بکشاد! چگونه (از حقّ) باز گردانیده میشوند؟؛ سوره توبه، آیه:۳۰.</ref> برخی برآناند که نصارا اندیشه فرزند خدا بودن [[حضرت عیسی{{ع}} و نیز تثلیث را از بتپرستان پیش از خود گرفته، آنها را وارد شریعت عیسی کردند<ref>مجمعالبیان، ج۵، ص۳۶؛ النصرانیه، ص۱۴۱ـ۱۸۸.</ref>. به نظر برخی محققان نخستین کسی که به این کار اقدام کرد "پولس" بود که پس از مطرحکردن این عقاید باطل، به ترویج آن درمیان مسیحیان پرداخت<ref>النصرانیه، ص۱۴۱ - ۱۸۸؛ عقاید الوثنیه، ص۱۷ - ۱۴۷.</ref>. | |||
یهود و نصارا | #'''محدود بودن زمان عذاب:''' از عقاید بدعتآمیز یهود<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۲۹۳؛ تفسیر قرطبی، ج۲، ص۹.</ref> آن بود که معتقد بودند خداوند آنان را جز مدتی محدود به آتش دوزخ کیفر نخواهد داد. [[قرآن]] این عقیده آنان را نیز باطل دانسته است {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَقَالُواْ لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَيَّامًا مَّعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِندَ اللَّهِ عَهْدًا فَلَن يُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ }}﴾}}<ref> و گفتند آتش (دوزخ) جز چند روزی، به ما نمیرسد، بگو: آیا از خداوند پیمانی گرفتهاید- (اگر گرفته باشید) خداوند هرگز پیمان خود را نمیشکند- یا اینکه چیزی را که نمیدانید بر خداوند میبندید؟؛ سوره بقره، آیه: ۸۰.</ref>. | ||
#'''تحریف تورات:''' یکی از بدعتهای عالمان یهود تغییر و تحریف تورات است<ref>الکشاف، ج۱، ص۱۵۷؛ مجمعالبیان، ج۱، ص۲۹۲.</ref>. آنان گاهی مطالبی را از جانب خود مینوشتند و به نام تورات در میان پیروانشان ترویج میکردند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللَّهِ لِيَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَّهُمْ مِّمَّا يَكْسِبُونَ}}﴾}}<ref> بنابراین، وای بر کسانی که (یک) نوشته را با دستهای خود مینویسند آنگاه میگویند که این از سوی خداوند است تا با آن بهایی کم به دست آورند؛ و وای بر آنان از آنچه دستهایشان نگاشت و وای بر آنان از آنچه به دست میآورند؛ سوره بقره، آیه: ۷۹.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَفَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُواْ لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ }}﴾}}<ref> آیا امید دارید که (آن یهودیان) به (خاطر دعوت) شما ایمان بیاورند با آنکه دستهای از آنان سخن خداوند را میشنیدند و آن را پس از آنکه در مییافتند آگاهانه دگرگون میکردند؟؛ سوره بقره، آیه:۷۵.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقًا يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْكِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}}﴾}}<ref> و برخی از آنان گروهی هستند که به تحریف کتاب (آسمانی) زبان میگردانند تا آن را از کتاب بپندارید در حالی که از کتاب نیست و میگویند که از سوی خداوند است و از سوی خداوند نیست؛ آنان دانسته بر خداوند دروغ میبندند؛ سوره آل عمران، آیه:۷۸.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَبِمَا نَقْضِهِم مِّيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُكِّرُواْ بِهِ وَلاَ تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىَ خَائِنَةٍ مِّنْهُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمُ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}﴾}}<ref> پس، برای پیمانشکنی لعنتشان کردیم و دلهاشان را سخت گردانیدیم زیرا عبارات (کتاب آسمانی) را از جای خویش پس و پیش میکردند و بخشی از آنچه را بدیشان یادآور شده بودند از یاد بردند و تو پیوسته از خیانت آنان- جز شمار اندکی از ایشان- آگاهی مییابی؛ آنان را ببخشای و درگذر! بیگمان خداوند نیکوکاران را دوست میدارد؛ سوره مائده، آیه: ۱۳.</ref> برخی گفتهاند که آنان حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال کرده، آن را به عنوان حکم تورات و دستور الهی برای مردم قلمداد میکردند<ref>جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۵۲۰؛ مجمع البیان، ج۱، ص۲۸۵.</ref>. به نظر برخی دیگر، مراد تغییر دادن نام و اوصاف [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در تورات و جایگزینی آن با اوصاف دیگری برای انکار [[نبوت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} بوده است<ref>مجمعالبیان، ج۱، ص۲۹۲؛ تفسیر قرطبی، ج۲، ص۹.</ref>. | |||
#'''تجویز خیانت در امانت:''' یهود خیانت کردن در مورد امانت اعراب و غیر همکیشان خود را مباح دانسته، آن را حکمی الهی میشمردند<ref>التبیان، ج۲، ص۵۰۴ـ۵۰۵؛ التحریر والتنویر، ج۳، ص۲۸۵.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لاَّ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلاَّ مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ }}﴾}}<ref> و از اهل کتاب کسی هست که اگر دارایی فراوانی بدو بسپاری به تو باز پس میدهد و از ایشان کسی نیز هست که چون دیناری بدو بسپاری به تو باز نخواهد داد مگر آنکه پیوسته بر سرش ایستاده باشی؛ این بدان روی است که آنان میگویند: درباره بیسوادان راهی (برای بازخواست) بر ما نیست و بر خداوند دروغ میبندند با آنکه خود میدانند؛ سوره آل عمران، آیه:۷۵.</ref> برخی گفتهاند: مراد آیه شریفه، [[فَنْحاص بن عازوراء]] از یهودیان مدینه بود که با این اعتقاد امانت مردی از قریش را غصب کرد<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۷۷۷؛ التحریر والتنویر، ج۳، ص۲۸۵.</ref>؛ اما نظر دیگر این است که مراد همه یهودیاناند<ref>التبیان، ج۲، ص۵۰۴ـ۵۰۵؛ مجمعالبیان، ج۲، ص۷۷۷.</ref>. | |||
#'''تحریم برخی خوراکیها:''' [[قرآن]] از حرام شمردن برخی از خوراکیها از سوی یهود یاد کرده و آن را افترا بر خداوند دانسته است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلاًّ لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ إِلاَّ مَا حَرَّمَ إِسْرَائِيلُ عَلَى نَفْسِهِ مِن قَبْلِ أَن تُنَزَّلَ التَّوْرَاةُ قُلْ فَأْتُواْ بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ}}﴾}}<ref> همه خوردنیها برای بنی اسرائیل حلال بود جز آنچه اسرائیل (- یعقوب) پیش از آنکه تورات فرو فرستاده شود، بر خویش حرام کرده بود، بگو: اگر راست میگویید تورات را بیاورید و آن را بخوانید؛ سوره آل عمران، آیه: ۹۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَمَنِ افْتَرَىَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ مِن بَعْدِ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}﴾}}<ref> پس کسانی که بعد از آن بر خداوند دروغ بندند ستمکارند؛ سوره آل عمران، آیه:۹۴.</ref> طبق برخی روایات، یعقوب(علیه السلام)خوردن گوشت شتر را به جهت ناسازگار بودن آن با مزاج خویش بر خود ممنوع کرد<ref>تفسیر قرطبی، ج۴، ص۸۷؛ نورالثقلین، ج۱، ص۳۶۴؛ المیزان،ج۳، ص۳۴۹.</ref>؛ ولی یهود به تبعیت از آن حضرت گوشت شتر یا برخی خوراکیهای دیگر را بر خود حرام کرده، آن را به خدا نسبت دادند<ref>جامعالبیان، مج۳، ج۴، ص۸ـ۹؛ مجمعالبیان، ج۲، ص۷۹۴ـ۷۹۵.</ref>. | |||
#'''رهبانیت:''' [[قرآن]] در آیه ۲۷ سوره حدید به ابداع روش رهبانیت از سوی نصارا اشاره کرده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الإِنجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغَاء رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ}}﴾}}<ref> سپس پیامبران خود را در پی آنان آوردیم و (نیز) عیسی پسر مریم را و به او انجیل دادیم و در دل پیروان او مهر و بخشایشی نهادیم و ما رها کردن این جهان را که از خود درآوردند بر آنان مقرّر نداشتیم جز آنکه برای رسیدن به خشنودی خداوند چنین کردند امّا آن را چنان که سزاوار نگاهداشت آن است نگاه نداشتند آنگاه ما پاداش مؤمنانشان را ارزانی داشتیم و بسیاری از آنان بزهکارند؛ سوره حدید، آیه:۲۷.</ref> در تفسیر این روش نقل شده که آنان به قصد عبادت بیشتر، ارتباط مشروع با زنان یا اختلاط با افراد جامعه را رها کردند و به کنیسهها یا کوهها و بیابانها پناه بردند<ref>مجمعالبیان، ج۹، ص۳۶۵ـ۳۶۶؛ التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۲۴۵؛ تفسیر قرطبی، ج۱۷، ص۱۷۰.</ref>. بنابر نقلی دیگر پس از آنکه حاکمان قوانین تورات و انجیل را تغییر دادند، گروهی از مسیحیان لباس پشمین پوشیده، در اطراف زمین منتشر گردیدند<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۲۴۵؛ التحریر والتنویر، ج۲۷، ص۴۲۲.</ref>. نظر دیگر آن است که برخی مسیحیان که توان جنگیدن با دشمنان یا امر به معروف و نهی از منکر را در خود نمیدیدند، از جامعه جدا شده، به کوهها و بیابانها رفتند<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۲۴۵؛ الدر المنثور، ج۸، ص۶۴ـ۶۵.</ref>. در ادامه آیه شریفه آمده که آنان پس از ابداع رهبانیت، حق آن را به درستی ادا نکردند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا}}﴾}}؛ یعنی آنان یا نسلهای بعدیشان این روش ابداعی را با شرک و آموزههای غیر الهی درهم آمیختند<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۲۴۶؛ نمونه، ج۲۳، ص۳۸۲.</ref>. به نظر برخی، مراد از رعایت نکردن حق رهبانیت، [[ایمان]] نیاوردن بیشتر آنان به [[پیامبر اسلام]] بود، چنانکه ادامه آیه که به [[ایمان]] آورندگان از آنان وعده پاداش داده مؤید این نظر است<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۳۶۶.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ}}﴾}} برخی مفسران ابداع چنین روشی از سوی نصارا را از آن رو که مجوز شرعی از جانب خداوند نداشت امری ناپسند و بدعتی حرام دانستهاند<ref>تفسیر ابنکثیر، ج۴، ص۳۳۸؛ البدعه، سبحانی، ص۱۳، ۳۳.</ref>؛ ولی شماری دیگر این امر را نوآوری پسندیدهای شمردهاند که در ابتدا مورد رضایت الهی بود<ref>المیزان، ج۱۹، ص۱۷۳؛ المنیر، ج۲۷، ص۳۳۸.</ref>، هرچند بعدها به انحراف کشیده شد. بنابر تفسیر اخیر مراد از ماده بدعت در آیه مذکور معنای لغوی آن است<ref>البدعه، باقری، ص۱۴۲ـ۱۴۳.</ref>. | |||
===بدعتهای عصر جاهلیت=== | |||
*اعراب جاهلی نیز اموری را از جانب خود حلال یا حرام شمرده، آن را به خدا یا شریعت الهی نسبت میدادند؛ از جمله: | |||
#طواف کردن با بدن برهنه: | |||
در جاهلیت مشرکان با بدن برهنه طواف کرده، این کار را فرمان خداوند میشمردند[۷۸]: «و اِذا فَعَلوا فـحِشَةً قالوا وجَدنا عَلَیها ءاباءَنا واللّهُ اَمَرَنا بِها» . (اعراف/۷،۲۸) توجیه آنان این بود که در لباسی که در آن مرتکب گناه شدهایم، نباید خانه خدا را طواف کرد[۷۹]؛ ولی قرآن این عمل آنان را فاحشه و نوعی افترا بر خداوند خواند که او هیچگاه به آن فرمان نمیدهد: «قُل اِنَّ اللّهَ لا یأمُرُ بِالفَحشاءِ اَتَقولونَ عَلَیاللّهِ ما لاتَعلَمون» . (اعراف/۷،۲۸)[۸۰] | در جاهلیت مشرکان با بدن برهنه طواف کرده، این کار را فرمان خداوند میشمردند[۷۸]: «و اِذا فَعَلوا فـحِشَةً قالوا وجَدنا عَلَیها ءاباءَنا واللّهُ اَمَرَنا بِها» . (اعراف/۷،۲۸) توجیه آنان این بود که در لباسی که در آن مرتکب گناه شدهایم، نباید خانه خدا را طواف کرد[۷۹]؛ ولی قرآن این عمل آنان را فاحشه و نوعی افترا بر خداوند خواند که او هیچگاه به آن فرمان نمیدهد: «قُل اِنَّ اللّهَ لا یأمُرُ بِالفَحشاءِ اَتَقولونَ عَلَیاللّهِ ما لاتَعلَمون» . (اعراف/۷،۲۸)[۸۰] | ||