پرش به محتوا

عصمت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۷۲: خط ۱۷۲:
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. آقای صفرزاده؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین انواری؛
| تصویر = 11258.jpg
| پاسخ‌دهنده = جعفر انواری
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[جعفر انواری|انواری]]''' در [[کتاب]] ''«[[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
 
«[[عصمت]] اسم مصدر از ریشه «عصم» است به معنای تحقق محفوظیت و [[دفاع]]<ref>ر.ک: حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۱۸۷.</ref>. برخی لغت‌شناسان، آن را به معنای [[حفظ]] و نگه‌داری دانسته‌اند<ref>ر.ک: اسماعیل بن حماد جوهری، صحاح، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، ج۵، ص۱۹۸۶؛ محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳؛ محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس، ج۸، ص۳۹۹؛ احمد بن محمد فیومی مقری، المصباح المنیر، ص۴۱۴؛ احمد بن فارس، مقاییس اللغه، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، ترتیب و تنقیح علی العسکری و حیدر المسجدی، ج۴، ص۳۳۱.</ref>؛ برخی آن را به معنای منع گرفته‌اند<ref>ر.ک: فخر الدین طریحی، مجمع البحرین، ج۶، ص۱۱۶.</ref>؛ و برخی دیگر معنای دفع را برای آن برگزیده‌اند: {{عربی|أن يعصمك الله من الشر، أي: يدفع عنك}}<ref>خلیل بن احمد فراهیدی، ترتیب کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، ج۲، ص۱۲۲۰.</ref>. با نگاهی کلی به گفتار لغت‌شناسان، به این نتیجه می‌رسیم که اولاً «عصم» به معنای بازداشتن است که فعلی متعدی است، و فاعل آن کسی دیگر است و مطاوعه آن اعتصم یا استعصم است و در [[حقیقت]] [[عاصم]] و [[معتصم]] (مستعصم) دو نفرند؛ ثانیاً عصمت، همان چیزی است که فعل عصم به وسیله آن انجام می‌شود، و از این رو به اموری همچون طناب و قلاده اطلاق شده است؛ ثالثاً در عصمت یا بازداشتن، غالباً یا دائماً به بازداشتن از خطر توجه شده است، که این خطر می‌تواند [[گناه]] باشد یا شری دیگر مانند [[غرق]] شدن؛ رابعاً در تحقق عصمت - به ویژه در کاربردهایی که همراه با گناه، [[سوء]] و مانند آن است- به هر معنایی که در نظر گرفته شود، با [[اختیار]] شخص [[معصوم]] کاملاً سازگار است<ref>ر.ک: محمدحسین فاریاب، عصمت امام در تاریخ تفکر امامیه، ص۳۲.</ref>.
 
'''معنای اصطلاحی و [[حقیقت عصمت]]''': [[مفسران]] و [[متکلمان]] در تعریف معنای اصطلاحی عصمت و حقیقت، آن، تعریف‌های گوناگون و مشابهی بیان کرده‌اند. آنچه از بیشتر آنها می‌توان برداشت کرد، این است که [[عصمت]] لطفی است از جانب [[خداوند]] بر [[بندگان]] معصومش که در پرتو این [[لطف]]، با [[اختیار]] خود از [[لغزش]] به دور خواهند ماند. در این مجال، به نقل پاره‌ای از این تعریف‌ها بسنده می‌کنیم:
[[شیخ مفید]] (متوفای ۴۱۳) چنین نگاشته است: {{عربی|التوفيق واللطف والاعتصام من الحجج بهما عن الذنوب والغلط في دين الله تعالى}}<ref> محمد بن محمد بن نعمان مفید، تصحیح الاعتقادات، ص۱۰۶.</ref>؛ «عصمت در مورد [[حجت‌های الهی]] [[توفیق]] و لطف است و اینکه خود را در پرتو آن از [[گناهان]] و لغزش در [[دین الهی]] بازدارند». وی در این تعریف، با روشن ساختن مصداق‌های بهره‌مندان از این لطف که همان حجت‌های خداوندند، گستره آن را از [[گناه]]، به [[اشتباه]] در [[دین]] [[توسعه]] می‌دهد؛ چه اینکه مفهوم عصمت را درباره اشتباه در دین نیز به کار می‌برد.
 
همچنین وی در تعاریف خود بر برجسته کردن این نکته [[اصرار]] دارد که در فرایند عصمت، [[تفضل]] و [[لطف الهی]] نقش محوری دارد؛ اما این [[حقیقت]] به معنای قهری بودن این فرایند نیست، بلکه تا زمانی که شخص مورد لطف از آن استفاده نکند، فعل عصمت تحقق نمی‌یابد. از این رو [[پرهیز]] [[معصوم]] از گناه، با [[قدرت]] او بر انجام دادن آن منافاتی ندارد. [[تهدیدها]] و وعیدهای خداوند به [[پیامبران]] معصوم نشانه داشتن قدرت بر [[ارتکاب معصیت]] است؛ چراکه اگر پیامبران، چنین قدرتی نداشتند، [[تهدید]] کردن آنها [[بیهوده]] بود<ref>ر.ک: محمد حسین فاریاب، عصمت امام در تاریخ تفکر امامیه، ص۲۷۷-۲۷۹.</ref>.
[[سید مرتضی]] (متوفای ۴۳۶) تعریفی همانند آن بیان کرده است<ref>{{عربی|العصمة هي اللطف الذي يفعله الله تعالى فيختار العبد عنده الامتناع من فعل القبيح}}؛ «عصمت، لطفی است که خداوند در مورد انسان روا می‌دارد که در نتیجه آن، انسان با اختیار خود از انجام کار زشت خودداری می‌کند» (سید مرتضی علم الهدی، امالی، ج۲، ص۳۴۷).</ref> و [[علامه حلی]] (متوفای ۷۲۶)<ref>{{عربی|العصمة لطف يمنع من اختص به من الخطأ و لا يمنعه على وجه القهر}}؛ «عصمت، لطفی است که انسان را با اختیار از لغزش دور می‌سازد (حسن بن یوسف حلی، انوار الملکوت، تحقیق محمد نجفی الزنجانی، ص۱۹۵).</ref> و [[علامه طباطبایی]] (متوفای ۱۴۰۲)<ref>{{عربی|وجود امر في الإنسان المعصوم يصونه عن الوقوع فيما لا يجوز من الخطأ أو المعصية}}؛ «عصمت در انسان معصوم، امری است که او را از لغزش و گناه باز می‌دارد» (سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۲، ص۱۳۴)؛ {{عربی|أن هذه الموهبة الإلهية التي نسميها قوة العصمة نوع من العلم والشعور يغاير سائر أنواع العلوم في أنه غير مغلوب لشيء من القوى الشعورية البتة بل هي الغالبة القاهرة عليها المستخدمة إياها، ولذلك كانت تصون، صاحبها من الضلال والخطيئة مطلقا}} (سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۵، ص۴۵).</ref> و برخی [[مفسران]]<ref>عصمت ملکه نفسانی قدرتمندی است که همواره در وجود انسان معصوم، حضور و ظهور دارد و هیچ نیرویی چون غضب و شهوت و... موجب زوال آن نمی‌شود، (عبدالله جوادی آملی، وحی و نبوت در قرآن، تحقیق مرتضی واعظ جوادی، ج۳، ص۱۹۷).</ref> نیز تعریف‌هایی مشابه برگزیده‌اند.
 
[[اشاعره]] بر اساس [[بینش]] خود در مورد [[توحید]] در [[خلق]] که همه چیز، حتی [[اعمال]] [[بندگان]] را [[آفریده]] [[خداوند]] می‌دانند و هیچ نقشی برای [[انسان]] در آن نمی‌پذیرند، بر این باورند که خداوند هیچ گاه گناهی را در [[معصومان]] نمی‌آفریند. [[ایجی]] می‌نویسد: {{عربی|وهي عندنا أن لا يخلق الله فيهم ذنبا}}<ref>عضدالدین عبدالرحمن بن احمد ایجی، المواقف، ج۸، ص۲۸۰.</ref>؛ «مفهوم [[عصمت]] نزد ما این است که خداوند [[گناه]] را در معصومان ایجاد نمی‌کند». [[جرجانی]] از گروهی نقل می‌کند که عصمت را چنین تعریف کرده‌اند: {{عربی|تكون خاصية في نفس الشخص أو في بدنه يمتنع بسببها صدور الذنب عنه}}؛ «عصمت ویژگی و خاصیتی در نفس یا [[بدن]] است که با وجود آن، [[ارتکاب گناه]] امری ناممکن خواهد شد».
 
ایراد این دیدگاه این است که اگر چنین باشد، دیگر [[ستایش]] شخص [[معصوم]] مورد نخواهد یافت...<ref>ر.ک: علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۲.</ref> و عصمت فضیلتی برای معصومان به شمار نخواهد آمد. در نتیجه باید ایشان را در ردیف [[ملائکه]] دانست که دیگر [[الگو]] و [[اسوه]] برای [[انسان‌ها]] نخواهند بود. درباره [[حقیقت عصمت]] در یک جمله می‌توان گفت که [[عصمت]]، همان حالت [[تقوا]] در [[نفس انسان]] است که به بالاترین درجه خود رسیده و به صورت [[ملکه]] در نفس [[نفوذ]] کرده است»<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص ۴۴.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۶. آقای صفرزاده؛
| تصویر = 1379670.jpg
| تصویر = 1379670.jpg
| پاسخ‌دهنده = ابراهیم صفرزاده
| پاسخ‌دهنده = ابراهیم صفرزاده
خط ۱۹۴: خط ۲۱۲:
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۶. آقای دکتر مینایی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۷. آقای دکتر مینایی؛
| تصویر = IM010274.jpg
| تصویر = IM010274.jpg
| پاسخ‌دهنده = بهروز مینایی
| پاسخ‌دهنده = بهروز مینایی
۷۳٬۳۴۳

ویرایش