بدون خلاصۀ ویرایش
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = امامت | | موضوع مرتبط = امامت | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = امامت | ||
| مداخل مرتبط = [[امامت در لغت]] - [[امامت در قرآن]] - [[امامت در حدیث]] - [[امامت در نهج البلاغه]] - [[امامت در کلام اسلامی]] - [[امامت در عرفان اسلامی]] - [[امامت در فلسفه اسلامی]] - [[امامت در معارف و سیره رضوی]] - [[امامت در فرق و مذاهب]] - [[امامت در فقه سیاسی]] - [[امامت در معارف دعا و زیارات]] - [[امامت در معارف و سیره فاطمی]] - [[امامت در معارف و سیره حسینی]] - [[امامت در معارف و سیره سجادی]] - [[امامت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[امامت از دیدگاه اهل سنت]] | | مداخل مرتبط = [[امامت در لغت]] - [[امامت در قرآن]] - [[امامت در حدیث]] - [[امامت در نهج البلاغه]] - [[امامت در کلام اسلامی]] - [[امامت در عرفان اسلامی]] - [[امامت در فلسفه اسلامی]] - [[امامت در معارف و سیره رضوی]] - [[امامت در فرق و مذاهب]] - [[امامت در فقه سیاسی]] - [[امامت در معارف دعا و زیارات]] - [[امامت در معارف و سیره فاطمی]] - [[امامت در معارف و سیره حسینی]] - [[امامت در معارف و سیره سجادی]] - [[امامت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[امامت از دیدگاه اهل سنت]] | ||
| پرسش مرتبط = امامت (پرسش) | | پرسش مرتبط = امامت (پرسش) | ||
}} | }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[امام علی]] {{ع}} از موضع کسی که [[حق]] او پایمال شده در وضعیتی که [[جمهور]] [[مردم]] به سوی او روی آوردهاند، چنین سخن میگوید: | [[امام علی]] {{ع}} از موضع کسی که [[حق]] او پایمال شده در وضعیتی که [[جمهور]] [[مردم]] به سوی او روی آوردهاند، چنین سخن میگوید: | ||
«به [[خدا]] قسم از [[زمان]] [[رحلت پیامبر]] {{صل}} پیوسته حق من پایمال شده و تا دوره این [[نسل]] جدید نیز ادامه داشته است»<ref>{{متن حدیث|فَوَاللَّهِ مَا زِلْتُ مَدْفُوعاً عَنْ حَقِّي مُسْتَأْثَراً عَلَيَّ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ نَبِيَّهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ حَتَّى يَوْمِ النَّاسِ هَذَا}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۶، ص۵۳.</ref>. | «به [[خدا]] قسم از [[زمان]] [[رحلت پیامبر]] {{صل}} پیوسته حق من پایمال شده و تا دوره این [[نسل]] جدید نیز ادامه داشته است»<ref>{{متن حدیث|فَوَاللَّهِ مَا زِلْتُ مَدْفُوعاً عَنْ حَقِّي مُسْتَأْثَراً عَلَيَّ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ نَبِيَّهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ حَتَّى يَوْمِ النَّاسِ هَذَا}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۶، ص۵۳.</ref>. | ||
بیان این سخن و با این درجه از تأکید در زمانی که مردم [[زعامت سیاسی]] را به او واگذار کردهاند، نشان از این دارد که [[جایگاه امامت]] فراتر از صرف زعامت سیاسی است، به گونهای که زعامت سیاسی تنها شأنی از [[شئون امامت]] است. | بیان این سخن و با این درجه از تأکید در زمانی که مردم [[زعامت سیاسی]] را به او واگذار کردهاند، نشان از این دارد که [[جایگاه امامت]] فراتر از صرف زعامت سیاسی است، به گونهای که زعامت سیاسی تنها شأنی از [[شئون امامت]] است. | ||
خط ۱۶: | خط ۱۸: | ||
«گفته آنان [[[خوارج]]] که میگویند، هیچ کس غیر از خدا [[حاکمیت]] ندارد، درست است، ولی آنان این کلمه [[حق]] را در بستری دیگر به کار میبرند و میگویند هیچ کس جز [[خدا]] [[زعامت سیاسی]] ندارد. [[آگاه]] باشید که [[مردم]] به هر روی نیازمند [[فرماندهی]] هستند چه متصف به نیکویی باشد و یا متصف به گناهکاری»<ref>{{متن حدیث|كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ نَعَمْ إِنَّهُ لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ وَ لَكِنَّ هَؤُلَاءِ يَقُولُونَ لَا إِمْرَةَ إِلَّا لِلَّهِ وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ يَعْمَلُ فِي إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ...}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۴۰، ص۸۲.</ref>. | «گفته آنان [[[خوارج]]] که میگویند، هیچ کس غیر از خدا [[حاکمیت]] ندارد، درست است، ولی آنان این کلمه [[حق]] را در بستری دیگر به کار میبرند و میگویند هیچ کس جز [[خدا]] [[زعامت سیاسی]] ندارد. [[آگاه]] باشید که [[مردم]] به هر روی نیازمند [[فرماندهی]] هستند چه متصف به نیکویی باشد و یا متصف به گناهکاری»<ref>{{متن حدیث|كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ نَعَمْ إِنَّهُ لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ وَ لَكِنَّ هَؤُلَاءِ يَقُولُونَ لَا إِمْرَةَ إِلَّا لِلَّهِ وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ يَعْمَلُ فِي إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ...}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۴۰، ص۸۲.</ref>. | ||
[[علی]] {{ع}} در وضعیتی قرار گرفته بود که ابهام زبانی دو دسته را در مقابل هم قرار میداد از یک سو عدهای آن چنان امر [[سیاست]] را نازل در نظر میگرفتند که هر کس توان اداره آن را دارد و از طرفی عدهای آن چنان امر سیاست را ارتقا میدادند که فقط [[خداوند]] را [[شایسته]] اداره امر سیاست میدانستند. او به اقتضای این که [[امامان]] [[معیار حق]] هستند، بر این است که هر امر [[دینی]] باید در پرتو آن معیارها سنجیده شود، چنان که فرمودهاند: | [[علی]] {{ع}} در وضعیتی قرار گرفته بود که ابهام زبانی دو دسته را در مقابل هم قرار میداد از یک سو عدهای آن چنان امر [[سیاست]] را نازل در نظر میگرفتند که هر کس توان اداره آن را دارد و از طرفی عدهای آن چنان امر سیاست را ارتقا میدادند که فقط [[خداوند]] را [[شایسته]] اداره امر سیاست میدانستند. او به اقتضای این که [[امامان]] [[معیار حق]] هستند، بر این است که هر امر [[دینی]] باید در پرتو آن معیارها سنجیده شود، چنان که فرمودهاند: «آنان [[اساس دین]] و پایه [[یقین]] هستند که [[افراط]] گر باید خود را ملازم با آنان قرار دهد و تفریطگرا باید به آنها ملحق شود»<ref>{{متن حدیث|هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ وَ عِمَادُ الْيَقِينِ إِلَيْهِمْ يَفِيءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يُلْحَقُ التَّالِي}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲، ص۴۷.</ref>. | ||
«آنان [[اساس دین]] و پایه [[یقین]] هستند که [[افراط]] گر باید خود را ملازم با آنان قرار دهد و تفریطگرا باید به آنها ملحق شود»<ref>{{متن حدیث|هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ وَ عِمَادُ الْيَقِينِ إِلَيْهِمْ يَفِيءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يُلْحَقُ التَّالِي}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲، ص۴۷.</ref>. | |||
برای ابهامزدایی از مفهوم [[امامت]]، [[منطق]] [[زبان دین]] را بیان میکند و [[دین]] نیز با [[معرفت خداوند]] شروع میشود. این [[معرفت]] باید درجه به درجه کمال یابد. در گام اول [[تصدیق]] به وجود خداست، گام دوم یگانه دانستن اوست، گام سوم [[اخلاص]] برای او و گام چهارم جاری نکردن صفات [[مخلوقات]] بر خداست. | برای ابهامزدایی از مفهوم [[امامت]]، [[منطق]] [[زبان دین]] را بیان میکند و [[دین]] نیز با [[معرفت خداوند]] شروع میشود. این [[معرفت]] باید درجه به درجه کمال یابد. در گام اول [[تصدیق]] به وجود خداست، گام دوم یگانه دانستن اوست، گام سوم [[اخلاص]] برای او و گام چهارم جاری نکردن صفات [[مخلوقات]] بر خداست. | ||
آن خدایی که یکتای بیهمتاست و [[قادر]] به [[خلق]] موجودات است، در مرحله اول، آسمانهای هفتگانه را [[آفریده]] است، در مرحله دوم، ملایکه را پدید آورده تا امر و [[فرمان]] او را در [[آسمانها]] [[اجرا]] کنند. ملایکه انواع کارکردها را دارند و در [[شناخت خدا]] به عالیترین مرحله رسیدهاند، یعنی علاوه بر [[تصدیق]]، [[توحید]] و [[اخلاص]]، به مرحله [[نفی]] صفات [[مخلوقات]] از [[خداوند]] رسیدهاند. چنان که [[امیرمؤمنان]] فرمودهاند: | آن خدایی که یکتای بیهمتاست و [[قادر]] به [[خلق]] موجودات است، در مرحله اول، آسمانهای هفتگانه را [[آفریده]] است، در مرحله دوم، ملایکه را پدید آورده تا امر و [[فرمان]] او را در [[آسمانها]] [[اجرا]] کنند. ملایکه انواع کارکردها را دارند و در [[شناخت خدا]] به عالیترین مرحله رسیدهاند، یعنی علاوه بر [[تصدیق]]، [[توحید]] و [[اخلاص]]، به مرحله [[نفی]] صفات [[مخلوقات]] از [[خداوند]] رسیدهاند. چنان که [[امیرمؤمنان]] فرمودهاند: «ملایکه به مرتبهای رسیدهاند که [[پروردگار]] خود را در قالب تصاویر محدود نمیکنند و صفات مصنوعات و مخلوقات را بر او حمل نمیکنند»<ref>{{متن حدیث|لَا يَتَوَهَّمُونَ رَبَّهُمْ بِالتَّصْوِيرِ وَ لَا يُجْرُونَ عَلَيْهِ صِفَاتِ الْمَصْنُوعِينَ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱، ص۴۱ - ۴۲.</ref>.<ref>[[عباس حیدری بهنوئیه|حیدری بهنوئیه، عباس]]، [[جایگاه رهبری در دولت اسلامی (مقاله)|جایگاه رهبری در دولت اسلامی]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۳۳۷.</ref> | ||
«ملایکه به مرتبهای رسیدهاند که [[پروردگار]] خود را در قالب تصاویر محدود نمیکنند و صفات مصنوعات و مخلوقات را بر او حمل نمیکنند»<ref>{{متن حدیث|لَا يَتَوَهَّمُونَ رَبَّهُمْ بِالتَّصْوِيرِ وَ لَا يُجْرُونَ عَلَيْهِ صِفَاتِ الْمَصْنُوعِينَ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱، ص۴۱ - ۴۲.</ref><ref>[[عباس حیدری بهنوئیه|حیدری بهنوئیه، عباس]]، [[جایگاه رهبری در دولت اسلامی (مقاله)|جایگاه رهبری در دولت اسلامی]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۳۳۷.</ref> | |||
== رهبری الهی == | == رهبری الهی == | ||
[[هدایت الهی]] از طریق [[رهبران]] شایستهای که [[خدا]] آنان را برای [[هدایت]] بندگانش [[برگزیده]]، [[سنّت]] همیشگی [[خداوند]] در مورد آن دسته از [[آفریدگان]] خویش بوده است که از [[اندیشه]] و [[دانش]] بهرهمند و به [[اراده]] و [[اختیار]] مسلّحشان ساخته است. | [[هدایت الهی]] از طریق [[رهبران]] شایستهای که [[خدا]] آنان را برای [[هدایت]] بندگانش [[برگزیده]]، [[سنّت]] همیشگی [[خداوند]] در مورد آن دسته از [[آفریدگان]] خویش بوده است که از [[اندیشه]] و [[دانش]] بهرهمند و به [[اراده]] و [[اختیار]] مسلّحشان ساخته است. | ||
این [[سنّت الهی]] برای [[بشر]] با [[گزینش]] [[حضرت آدم]] به عنوان برگزیدهترین آفریدههای او، آغاز میگردد: "... خداوند او [آدم] را پس از [[توبه]] از [[بهشت]] به [[زمین]] فرستاد تا با [[نسل]] خود زمین را آباد سازد و بدین وسیله [[حجت]] را بر [[بندگان]] تمام کرد. پس از [[مرگ]] حضرت آدم، زمین را خالی از [[حجّت]] نگذاشت و میان [[فرزندان]] آن [[حضرت]] و [[شناسایی]] خود پیوندی برقرار کرد. حجّتها و دلیلهای خود را قرن به قرن بر زبان [[پیامبران برگزیده]] و [[حاملان رسالت]] خویش برای آنان اقامه نمود... ذریّه [[پاک]] آنها را در بهترین جایگاه به [[ودیعه]] نهاد، و در بهترین مکان مستقر ساخت از صلب کریمانه [[پدران]] به رحمهای پاک [[مادران]] منتقل نمود... و [[پیامبر]] ما [[حضرت محمد]] {{صل}} را به عنوان [[آخرین پیامبر]] از اصیلترین و عزیزترین [[خاندانها]] و از همان درختی که [[پیامبران]] و امینان درگاه خود را [[آفریده]] بود، به وجود آورد". | این [[سنّت الهی]] برای [[بشر]] با [[گزینش]] [[حضرت آدم]] به عنوان برگزیدهترین آفریدههای او، آغاز میگردد: "... خداوند او [آدم] را پس از [[توبه]] از [[بهشت]] به [[زمین]] فرستاد تا با [[نسل]] خود زمین را آباد سازد و بدین وسیله [[حجت]] را بر [[بندگان]] تمام کرد. پس از [[مرگ]] حضرت آدم، زمین را خالی از [[حجّت]] نگذاشت و میان [[فرزندان]] آن [[حضرت]] و [[شناسایی]] خود پیوندی برقرار کرد. حجّتها و دلیلهای خود را قرن به قرن بر زبان [[پیامبران برگزیده]] و [[حاملان رسالت]] خویش برای آنان اقامه نمود... ذریّه [[پاک]] آنها را در بهترین جایگاه به [[ودیعه]] نهاد، و در بهترین مکان مستقر ساخت از صلب کریمانه [[پدران]] به رحمهای پاک [[مادران]] منتقل نمود... و [[پیامبر]] ما [[حضرت محمد]] {{صل}} را به عنوان [[آخرین پیامبر]] از اصیلترین و عزیزترین [[خاندانها]] و از همان درختی که [[پیامبران]] و امینان درگاه خود را [[آفریده]] بود، به وجود آورد". | ||
خط ۳۲: | خط ۳۳: | ||
روند هدایت الهی طی روزگاران تا [[قیامت]] ادامه خواهد داشت و زمین از [[حجت خدا]] خالی نخواهد ماند یا آشکار است و شناخته شده و یا بیمناک و پنهان، تا [[حجتهای الهی]] و نشانههای او به [[تباهی]] نگراید... با پایان یافتن [[نبوّت]] به وجود [[مقدس]] [[خاتم الانبیاء]] {{صل}} [[مسئولیت]] [[هدایت]] و [[ارشاد]] [[مردم]] به [[عترت پاک پیامبر]] که [[برترین]] عترتهایند، موکول گردید. آنان که اگر سخن گویند به [[راستی]] سخن گویند و اگر [[سکوت]] کنند، کسی بر آنان پیشی نگیرد، [[شجره]] نبوّت و خاستگاه [[رسالت]] و جایگاه آمد و شد [[فرشتگان]] و [[معادن]] [[علم]] و [[دانش]] و چشمههای حکمتاند و در پیشگاه [[خدا]] از پرارجترین [[مقام]] و رتبه برخوردارند. | روند هدایت الهی طی روزگاران تا [[قیامت]] ادامه خواهد داشت و زمین از [[حجت خدا]] خالی نخواهد ماند یا آشکار است و شناخته شده و یا بیمناک و پنهان، تا [[حجتهای الهی]] و نشانههای او به [[تباهی]] نگراید... با پایان یافتن [[نبوّت]] به وجود [[مقدس]] [[خاتم الانبیاء]] {{صل}} [[مسئولیت]] [[هدایت]] و [[ارشاد]] [[مردم]] به [[عترت پاک پیامبر]] که [[برترین]] عترتهایند، موکول گردید. آنان که اگر سخن گویند به [[راستی]] سخن گویند و اگر [[سکوت]] کنند، کسی بر آنان پیشی نگیرد، [[شجره]] نبوّت و خاستگاه [[رسالت]] و جایگاه آمد و شد [[فرشتگان]] و [[معادن]] [[علم]] و [[دانش]] و چشمههای حکمتاند و در پیشگاه [[خدا]] از پرارجترین [[مقام]] و رتبه برخوردارند. | ||
[[خداوند]] به وسیله آنان [[حجتها]] و نشانههای آشکار خود را [[حفظ]] میکند... | [[خداوند]] به وسیله آنان [[حجتها]] و نشانههای آشکار خود را [[حفظ]] میکند... به وسیله آنان [[کتاب الهی]] دانسته میشود و آنان به وسیله [[قرآن]] شناخته میشوند، [[آیات]] کریمهای در [[حق]] آنان نازل شده است و گنجهای [[علوم]] [[خدای رحمان]] و [[راسخان در علم]] و دانشاند. | ||
به وسیله آنان [[کتاب الهی]] دانسته میشود و آنان به وسیله [[قرآن]] شناخته میشوند، [[آیات]] کریمهای در [[حق]] آنان نازل شده است و گنجهای [[علوم]] [[خدای رحمان]] و [[راسخان در علم]] و دانشاند. | |||
[[حلم]] و [[بردباری]] آنان حاکی از علم و دانش آنها و ظاهرشان گویای [[باطن]] آنان و سکوتشان حاکی از [[حکمت]] [[منطق]] آنهاست. هرگز با حق [[مخالفت]] نمیورزند و در آن [[اختلاف]] ندارند، پایه و ارکان اسلاماند و [[پناهگاه]] تمسّک مردماند به وسیله آنان حق به نصاب خود رسید و [[باطل]] ریشهکن گردید، [[اساس دین]] و ارکان یقیناند، غلّوکننده باید به سوی آنان باز گردد، و عقب مانده باید بدانان بپیوندد، ویژگیهای [[ولایت]] و [[حکومت]] از آن [[عترت]] و [[وصیّت]] [[پیامبر]] و [[وراثت]] وی میان آن بزرگواران است. | [[حلم]] و [[بردباری]] آنان حاکی از علم و دانش آنها و ظاهرشان گویای [[باطن]] آنان و سکوتشان حاکی از [[حکمت]] [[منطق]] آنهاست. هرگز با حق [[مخالفت]] نمیورزند و در آن [[اختلاف]] ندارند، پایه و ارکان اسلاماند و [[پناهگاه]] تمسّک مردماند به وسیله آنان حق به نصاب خود رسید و [[باطل]] ریشهکن گردید، [[اساس دین]] و ارکان یقیناند، غلّوکننده باید به سوی آنان باز گردد، و عقب مانده باید بدانان بپیوندد، ویژگیهای [[ولایت]] و [[حکومت]] از آن [[عترت]] و [[وصیّت]] [[پیامبر]] و [[وراثت]] وی میان آن بزرگواران است. | ||
[[امام علی]] {{ع}} با تأکید بر موقعیت [[رهبری فکری]] و [[سیاسی]] [[اهل بیت]]، جابهجا کردن [[رهبری]] را از جایگاهی که [[رسول خدا]] {{صل}} معیّن فرموده بود، محکوم نمود و با اینکه ناگزیر شد از حق خویش بگذرد، خط و مشی [[خلفا]] را مختصر و مشروح مورد [[اعتراض]] قرار داد، طرحهای [[نبوی]] را در امر رهبری پس از رسول خدا {{صل}} خالصانه ارائه داد و برای [[احقاق حق]] مردم به گونهای حکیمانه و به شیوهای تلاش کرد که با حساسیّت شرایط و اوضاعی که بر [[دولت]] و [[امّت اسلامی]] در آن دوران، حکمفرما بود، سازگاری داشت و توانست در این زمینه نظریه کاملی ارائه دهد و برای اجرای آن در صورت به وجود آمدن شرایط، [[تدارک]] لازم را ببیند<ref>معجم موضوعی نهج البلاغه، ص۸۷- ۱۱۶ و ۳۷۴- ۴۴۵.</ref><ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۳۲۸.</ref> | [[امام علی]] {{ع}} با تأکید بر موقعیت [[رهبری فکری]] و [[سیاسی]] [[اهل بیت]]، جابهجا کردن [[رهبری]] را از جایگاهی که [[رسول خدا]] {{صل}} معیّن فرموده بود، محکوم نمود و با اینکه ناگزیر شد از حق خویش بگذرد، خط و مشی [[خلفا]] را مختصر و مشروح مورد [[اعتراض]] قرار داد، طرحهای [[نبوی]] را در امر رهبری پس از رسول خدا {{صل}} خالصانه ارائه داد و برای [[احقاق حق]] مردم به گونهای حکیمانه و به شیوهای تلاش کرد که با حساسیّت شرایط و اوضاعی که بر [[دولت]] و [[امّت اسلامی]] در آن دوران، حکمفرما بود، سازگاری داشت و توانست در این زمینه نظریه کاملی ارائه دهد و برای اجرای آن در صورت به وجود آمدن شرایط، [[تدارک]] لازم را ببیند<ref>معجم موضوعی نهج البلاغه، ص۸۷- ۱۱۶ و ۳۷۴- ۴۴۵.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۳۲۸.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |