هرمنوتیک: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'پیش فرضها' به 'پیشفرضها'
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار') |
جز (جایگزینی متن - 'پیش فرضها' به 'پیشفرضها') |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
# هرمنوتیک کلاسیک: در قرن ۱۶ میلادی با رواج [[اندیشه]] پروتستانتیسم، [[نهضت]] [[اصلاح]] مذهبی و از میان رفتن [[مرجعیت]] کلیسای رم در [[تفسیر]] کتاب مقدس، [[نیاز]] به تنظیم قواعدی برای [[تفسیر]] را آشکار ساخت. هرمنوتیک در پی آن بود تا روشی برای [[تفسیر]] کتاب مقدس پیش کشد و ابهام را بزداید<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۷۰.</ref>. | # هرمنوتیک کلاسیک: در قرن ۱۶ میلادی با رواج [[اندیشه]] پروتستانتیسم، [[نهضت]] [[اصلاح]] مذهبی و از میان رفتن [[مرجعیت]] کلیسای رم در [[تفسیر]] کتاب مقدس، [[نیاز]] به تنظیم قواعدی برای [[تفسیر]] را آشکار ساخت. هرمنوتیک در پی آن بود تا روشی برای [[تفسیر]] کتاب مقدس پیش کشد و ابهام را بزداید<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۷۰.</ref>. | ||
# هرمنوتیک رمانتیک: هرمنوتیک [[جدید]] با نظریههای شلایر ماخر، از روش فهم متون مقدس به روش [[فهم]] مطلق متون ادبی در همۀ [[علوم]] مبدل گشت و [[تفسیر]] که اساساً [[تفسیر]] [[نصوص دینی]] بود، غیردینی شد، او بر آن بود که "[[فهم]]" امری طبیعی و عادی نیست؛ بلکه "بدفهمی" است که عادی و طبیعی است و هرمنوتیک، وسیلهای برای پرهیز از بدفهمی است و از فاصلۀ زمانی میان [[مفسر]] و متن سرچشمه میگیرد. فهمِ معنای نهایی متن ناممکن نیست. برای رسیدن به آن باید افزون بر [[فهم]] دستوری متن، به [[فهم]] روانشناختی ذهنیت مؤلف متن نیز پرداخت و [[اندیشه]] او را بازساخت<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۷۱.</ref>. شلایر ماخر نخستین کسی بود که [[تبیین]] سازگار و منظمی از هرمنوتیک ارائه داد و آن را [[علم]] یا فن نائل آمدن به [[فهم]] دانست. از آنرو او را بنیانگذار "هرمنوتیک مدرن" میخوانند. ویلهم دیلتای نیز هرمنوتیک را از سنخ روششناختی و معرفتشناختی میدانست که آن را به طور عام در [[خدمت]] [[علوم]] میخواست. از این رو هرمنوتیک شلایر ماخر و ویلهم دیلتای، "هرمنوتیک عام" نام دارند که از مقولۀ روششناسیاند، در مقابل هرمنوتیک خاص و [[فلسفی]]<ref>ر. ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۶۳.</ref>. | # هرمنوتیک رمانتیک: هرمنوتیک [[جدید]] با نظریههای شلایر ماخر، از روش فهم متون مقدس به روش [[فهم]] مطلق متون ادبی در همۀ [[علوم]] مبدل گشت و [[تفسیر]] که اساساً [[تفسیر]] [[نصوص دینی]] بود، غیردینی شد، او بر آن بود که "[[فهم]]" امری طبیعی و عادی نیست؛ بلکه "بدفهمی" است که عادی و طبیعی است و هرمنوتیک، وسیلهای برای پرهیز از بدفهمی است و از فاصلۀ زمانی میان [[مفسر]] و متن سرچشمه میگیرد. فهمِ معنای نهایی متن ناممکن نیست. برای رسیدن به آن باید افزون بر [[فهم]] دستوری متن، به [[فهم]] روانشناختی ذهنیت مؤلف متن نیز پرداخت و [[اندیشه]] او را بازساخت<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۷۱.</ref>. شلایر ماخر نخستین کسی بود که [[تبیین]] سازگار و منظمی از هرمنوتیک ارائه داد و آن را [[علم]] یا فن نائل آمدن به [[فهم]] دانست. از آنرو او را بنیانگذار "هرمنوتیک مدرن" میخوانند. ویلهم دیلتای نیز هرمنوتیک را از سنخ روششناختی و معرفتشناختی میدانست که آن را به طور عام در [[خدمت]] [[علوم]] میخواست. از این رو هرمنوتیک شلایر ماخر و ویلهم دیلتای، "هرمنوتیک عام" نام دارند که از مقولۀ روششناسیاند، در مقابل هرمنوتیک خاص و [[فلسفی]]<ref>ر. ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۶۳.</ref>. | ||
# هرمنوتیک [[فلسفی]]: نظریههای هیدگر، هرمنوتیک [[فلسفی]] را آغاز کرد و به جای روش [[فهم]]، به [[درک]] معنای هستی و تأمل فسلفی در پدیدۀ [[فهم]] روی آورد و کاری به اصول و قواعد [[حاکم]] بر [[فهم]] و [[تفسیر]] نداشت. در نظر هیدگر، فلسفۀ [[حقیقی]] باید معنای هستی را به [[فهم]] آوَرَد و این [[هدف]]، از گذر تحلیل پدیدارشناسانه از نحوۀ وجود [[انسان]] به دست میآید که هستی [[انسان]] از دو طریق بر [[انسان]] آشکار میشود: از طریق احوال و [[احساسات]] و از طریق [[فهم]]. | # هرمنوتیک [[فلسفی]]: نظریههای هیدگر، هرمنوتیک [[فلسفی]] را آغاز کرد و به جای روش [[فهم]]، به [[درک]] معنای هستی و تأمل فسلفی در پدیدۀ [[فهم]] روی آورد و کاری به اصول و قواعد [[حاکم]] بر [[فهم]] و [[تفسیر]] نداشت. در نظر هیدگر، فلسفۀ [[حقیقی]] باید معنای هستی را به [[فهم]] آوَرَد و این [[هدف]]، از گذر تحلیل پدیدارشناسانه از نحوۀ وجود [[انسان]] به دست میآید که هستی [[انسان]] از دو طریق بر [[انسان]] آشکار میشود: از طریق احوال و [[احساسات]] و از طریق [[فهم]]. پیشفرضها و تفسیرهایی که از وجود [[انسان]] داریم، در [[تفسیر]] متون دخیلاند. زبان، ابزار [[بیان]] نیست؛ بلکه نمود هستی است و واژگان را معانی ثابت و واحدی مستقل از کاربرد و استعمال آنها نیست<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۷۱.</ref>. | ||
* گادامر از هرمنوتیک [[فلسفی]] هیدگر [[پیروی]] کرد. هرمنوتیک در [[باور]] او، کاوشی است در ماهیت [[فهم]] و [[تبیین]] شرایط وجودی و نیز عوامل مؤثر بر آن. او [[معتقد]] است هیچ فهمی بدون پیش فرض نیست و [[گرایشها]] و دیدگاهها و انتظارات [[مفسر]] در فرآیند [[فهم]] دست دارند. فرآیند [[فهم]] از طریق گفت و گویی میان [[مفسر]] و متن به دست میآید. در این گفت و گو، افق [[فکری]] [[مفسر]] با افق معنایی متن درمیآمیزد و معانی جدیدی از آن میان برمیخیزند که حتی مورد نظر مؤلف متن نیز نبودهاند. افق [[فکری]] [[مفسر]]، پیوسته تغییر میپذیرد و از این رو است که هیچ تفسیری کامل نیست. [[فهم]] متن، همواره فهمی است عصری و به فضای ویژۀ روزگار خود وابسته است. هیچ گاه نمیتوان به صورت قطعی معنای یک متن را دریافت. بنابر مبانی هرمنوتیک [[فلسفی]]، [[هدف]] [[تفسیر]] متن، دریافتن مراد مؤلف آن نیست. [[تفسیر]] متن، فرآیندی بی پایان است و متن قابلیت قرائتهای گوناگون دارد. پیشداوریهای [[مفسر]]، شرط وجودی فهماند و معیاری یگانه برای [[داوری]] میان قرائتها و تفسیرهای متعدد وجود ندارد<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۷۲.</ref>. | * گادامر از هرمنوتیک [[فلسفی]] هیدگر [[پیروی]] کرد. هرمنوتیک در [[باور]] او، کاوشی است در ماهیت [[فهم]] و [[تبیین]] شرایط وجودی و نیز عوامل مؤثر بر آن. او [[معتقد]] است هیچ فهمی بدون پیش فرض نیست و [[گرایشها]] و دیدگاهها و انتظارات [[مفسر]] در فرآیند [[فهم]] دست دارند. فرآیند [[فهم]] از طریق گفت و گویی میان [[مفسر]] و متن به دست میآید. در این گفت و گو، افق [[فکری]] [[مفسر]] با افق معنایی متن درمیآمیزد و معانی جدیدی از آن میان برمیخیزند که حتی مورد نظر مؤلف متن نیز نبودهاند. افق [[فکری]] [[مفسر]]، پیوسته تغییر میپذیرد و از این رو است که هیچ تفسیری کامل نیست. [[فهم]] متن، همواره فهمی است عصری و به فضای ویژۀ روزگار خود وابسته است. هیچ گاه نمیتوان به صورت قطعی معنای یک متن را دریافت. بنابر مبانی هرمنوتیک [[فلسفی]]، [[هدف]] [[تفسیر]] متن، دریافتن مراد مؤلف آن نیست. [[تفسیر]] متن، فرآیندی بی پایان است و متن قابلیت قرائتهای گوناگون دارد. پیشداوریهای [[مفسر]]، شرط وجودی فهماند و معیاری یگانه برای [[داوری]] میان قرائتها و تفسیرهای متعدد وجود ندارد<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۷۲.</ref>. | ||
* دیدگاههای گادامر تکاملیافتۀ تمام مراحل هرمنوتیک از آغازین مراحل تا به امروز است، علاوه بر آنکه دیدگاههای گادامر آینۀ تمامنمای رویکرد [[فلسفی]] هیدگر است و نظریات چالش برانگیزتری را نیز خود ارائه میدهد. هرمنوتیک گادامر، تأثیرات عمیق [[فکری]] بر تعدادی از روشنفکران [[مسلمان]] داشته که در [[مجادلات]] [[کلامی]] و [[فلسفی]] سالهای اخیر فراوان به چشم میخورد<ref>ر. ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۶۳.</ref>. | * دیدگاههای گادامر تکاملیافتۀ تمام مراحل هرمنوتیک از آغازین مراحل تا به امروز است، علاوه بر آنکه دیدگاههای گادامر آینۀ تمامنمای رویکرد [[فلسفی]] هیدگر است و نظریات چالش برانگیزتری را نیز خود ارائه میدهد. هرمنوتیک گادامر، تأثیرات عمیق [[فکری]] بر تعدادی از روشنفکران [[مسلمان]] داشته که در [[مجادلات]] [[کلامی]] و [[فلسفی]] سالهای اخیر فراوان به چشم میخورد<ref>ر. ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۶۳.</ref>. | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
== هرمنوتیک در [[اسلام]] == | == هرمنوتیک در [[اسلام]] == | ||
* [[آیات قرآنی]] حکایت از آن دارند که مقصود از [[نزول قرآن]] و دیگر [[کتب آسمانی]] این است که [[انسان]] در آن بیندیشد و به مراد [[خداوند]] برسد و آن را به کار گیرد. بنابراین، [[تفسیر]] باید "مؤلف محور" و روشی باشد نه [[فلسفی]]. بدین روی، [[مفسران]] بزرگ [[قرآن]]، برای "[[مفسر]]" شرطها و ویژگیهایی همانند [[دانش]] قواعد ادبی، [[منطق]] و لغت؛ را لازم شمردهاند<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۷۲.</ref>. | * [[آیات قرآنی]] حکایت از آن دارند که مقصود از [[نزول قرآن]] و دیگر [[کتب آسمانی]] این است که [[انسان]] در آن بیندیشد و به مراد [[خداوند]] برسد و آن را به کار گیرد. بنابراین، [[تفسیر]] باید "مؤلف محور" و روشی باشد نه [[فلسفی]]. بدین روی، [[مفسران]] بزرگ [[قرآن]]، برای "[[مفسر]]" شرطها و ویژگیهایی همانند [[دانش]] قواعد ادبی، [[منطق]] و لغت؛ را لازم شمردهاند<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۷۲.</ref>. | ||
* | * پیشفرضهای [[تفسیر]] هر متنی عبارتاند از اینکه: [[صاحب]] متن [[حکیم]] و [[عاقل]] است و قصد شوخی نداشته و از متن، مفهومی خلاف ظاهر [[اراده]] نکرده و خلاف قواعد زبانی سخن نگفته است و هر واژه را در معنای خود به کار برده است<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۷۳.</ref>. | ||
[[مفسر]] گاهی میکوشد تا [[گرایشها]] و فضای خاص ذهنی خویش را در فرآیند [[تفسیر]] دخالت دهد و آرای ظنی و مقصود خود را بر متن تحمیل کند. این فرآیند، تطبیق متن بر آرا و [[عقاید]] [[مفسر]] است، نه [[تفسیر]] متن و در [[روایات]] از آن با عنوان "[[تفسیر به رأی]]" یاد شده است<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۷۳.</ref>. | [[مفسر]] گاهی میکوشد تا [[گرایشها]] و فضای خاص ذهنی خویش را در فرآیند [[تفسیر]] دخالت دهد و آرای ظنی و مقصود خود را بر متن تحمیل کند. این فرآیند، تطبیق متن بر آرا و [[عقاید]] [[مفسر]] است، نه [[تفسیر]] متن و در [[روایات]] از آن با عنوان "[[تفسیر به رأی]]" یاد شده است<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۷۳.</ref>. | ||
* [[قرآن]] فصیحترین نمونۀ [[کلام]] [[عربی]] است و مفاهیم آن به روشنی پدیدار است. از این رو، [[اختلاف]] [[مفسران]] [[قرآن]] در تعیین مصادیق [[آیات]] و [[فهم]] مدالیل تصوری و تصدیقی آن است. مهمترین عواملی که چنین اختلافی را برمیانگیزند، عبارتاند از: [[اختلاف]] در روشهای تفسیری و دانشهای پیشنیاز [[تفسیر]]، تفاوت [[میزان]] دقت و [[تیزهوشی]] [[مفسران]]، طرح پرسشهای نوین از متن و گرفتن پاسخهای مناسب از آن. با این حال، [[مفسران]] [[مسلمان]]، فهمهای مشترک فراوانی به ویژه در مدلول لفظی [[آیات]] و [[روایات]] دارند و [[فهم]] متون [[دینی]] در [[اسلام]]، روشمند و منظم است و وجود پارهای [[اختلافات]] میان آنان، [[دلیل]] بر جواز قرائتهای گوناگون و بیضابطه از [[دین]] نیست<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۷۴.</ref>. | * [[قرآن]] فصیحترین نمونۀ [[کلام]] [[عربی]] است و مفاهیم آن به روشنی پدیدار است. از این رو، [[اختلاف]] [[مفسران]] [[قرآن]] در تعیین مصادیق [[آیات]] و [[فهم]] مدالیل تصوری و تصدیقی آن است. مهمترین عواملی که چنین اختلافی را برمیانگیزند، عبارتاند از: [[اختلاف]] در روشهای تفسیری و دانشهای پیشنیاز [[تفسیر]]، تفاوت [[میزان]] دقت و [[تیزهوشی]] [[مفسران]]، طرح پرسشهای نوین از متن و گرفتن پاسخهای مناسب از آن. با این حال، [[مفسران]] [[مسلمان]]، فهمهای مشترک فراوانی به ویژه در مدلول لفظی [[آیات]] و [[روایات]] دارند و [[فهم]] متون [[دینی]] در [[اسلام]]، روشمند و منظم است و وجود پارهای [[اختلافات]] میان آنان، [[دلیل]] بر جواز قرائتهای گوناگون و بیضابطه از [[دین]] نیست<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۷۴.</ref>. |