سلیم بن قیس هلالی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'جمع آوری' به 'جمعآوری'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'جمع آوری' به 'جمعآوری') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
[[سلیم]] پس از [[شهادت]] مولایش [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بر همان [[اعتقاد]] و [[ایمان]] راسخی که به [[خاندان پیامبر]] {{ع}} و داشت، باقی ماند و هیچ [[انحرافی]] در [[اعتقاد]] او نسبت به [[اهل بیت پیامبر]] و پیدا نشد و به این [[محبت]] و [[ایمان]] [[افتخار]] مینمود، از این رو وقتی [[حجاج بن یوسف ثقفی]] به [[کوفه]] آمد و در [[مقام]] [[دستگیری]] [[شیعیان]] [[مخلص]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} برآمد، به سراغ [[سلیم]] هم رفت تا او را به [[قتل]] برساند، اما [[سلیم]] برای [[حفظ]] جانش از فرصتی استفاده کرد و فرار نمود و به محلی به نام نوبند [[جان]] نزد [[ابان بن ابی عیاش]] مخفی شد، و بدین ترتیب از خطر [[مرگ]] [[نجات]] یافت. و چون [[وفات]] او نزدیک شد، به [[ابان بن ابی عیاش]] [[وصیت]] کرد و کتابی که نوشته بود ([[کتاب سلیم]]) را نزد او گذاشت<ref>ر. ک: مقدمه کتاب سلیم، ص۱-۳.</ref>. | [[سلیم]] پس از [[شهادت]] مولایش [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بر همان [[اعتقاد]] و [[ایمان]] راسخی که به [[خاندان پیامبر]] {{ع}} و داشت، باقی ماند و هیچ [[انحرافی]] در [[اعتقاد]] او نسبت به [[اهل بیت پیامبر]] و پیدا نشد و به این [[محبت]] و [[ایمان]] [[افتخار]] مینمود، از این رو وقتی [[حجاج بن یوسف ثقفی]] به [[کوفه]] آمد و در [[مقام]] [[دستگیری]] [[شیعیان]] [[مخلص]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} برآمد، به سراغ [[سلیم]] هم رفت تا او را به [[قتل]] برساند، اما [[سلیم]] برای [[حفظ]] جانش از فرصتی استفاده کرد و فرار نمود و به محلی به نام نوبند [[جان]] نزد [[ابان بن ابی عیاش]] مخفی شد، و بدین ترتیب از خطر [[مرگ]] [[نجات]] یافت. و چون [[وفات]] او نزدیک شد، به [[ابان بن ابی عیاش]] [[وصیت]] کرد و کتابی که نوشته بود ([[کتاب سلیم]]) را نزد او گذاشت<ref>ر. ک: مقدمه کتاب سلیم، ص۱-۳.</ref>. | ||
[[آیت الله]] [[سید ابوالقاسم خوئی]] در ادامه از کتاب خلاصه [[علامه حلی]] [[نقل]] میکند: [[سلیم بن قیس]] از [[اصحاب]] [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} است که [[حجاج]] به دنبال او فرستاد تا وی را به [[قتل]] برساند، اما [[سلیم]] فرار کرد و به نزد [[ابان بن ابی عیاش]] [[پناه]] برد و هنگامی که وفاتش فرا رسید به ابان گفت: تو، به گردن من حقی داری و اکنون [[مرگ]] من فرا رسیده، همانا بعد از [[رحلت پیامبر]] {{صل}} حوادث و اتفاقهایی افتاده که همه آنها را | [[آیت الله]] [[سید ابوالقاسم خوئی]] در ادامه از کتاب خلاصه [[علامه حلی]] [[نقل]] میکند: [[سلیم بن قیس]] از [[اصحاب]] [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} است که [[حجاج]] به دنبال او فرستاد تا وی را به [[قتل]] برساند، اما [[سلیم]] فرار کرد و به نزد [[ابان بن ابی عیاش]] [[پناه]] برد و هنگامی که وفاتش فرا رسید به ابان گفت: تو، به گردن من حقی داری و اکنون [[مرگ]] من فرا رسیده، همانا بعد از [[رحلت پیامبر]] {{صل}} حوادث و اتفاقهایی افتاده که همه آنها را جمعآوری کردهام - و سپس آن کتاب را به ابان داد که هیچ کس از [[سلیم]] غیر از ابان این کتاب را [[نقل]] نکرده است<ref>ر. ک: مقدمه کتاب سلیم، ص۱-۳.</ref>. | ||
بعضی از بزرگان [[شیعه]] مثل [[شیخ طوسی]]، [[ابان بن عیاش]] را [[تضعیف]] کردهاند<ref>رجال طوسی، ص۱۰۶، اصحاب الباقر ۳، ش۳۶.</ref> و [[شیخ مفید]] در آخر تصحیح الاعتقاد مینویسد: [[کتاب سلیم]] مورد [[وثوق]] نیست و جایز نیست عمل به اکثر آن، چون در آن خلط و تدلیس شده است<ref>تصحیح الاعتقاد، ص۱۲۶.</ref>. و در تنقیح المقال [[مامقانی]] از [[ابن غضائری]] [[نقل]] میکند که: [[کتاب سلیم]] دارای اشکال است و علائمی در این رابطه وجود دارد. | بعضی از بزرگان [[شیعه]] مثل [[شیخ طوسی]]، [[ابان بن عیاش]] را [[تضعیف]] کردهاند<ref>رجال طوسی، ص۱۰۶، اصحاب الباقر ۳، ش۳۶.</ref> و [[شیخ مفید]] در آخر تصحیح الاعتقاد مینویسد: [[کتاب سلیم]] مورد [[وثوق]] نیست و جایز نیست عمل به اکثر آن، چون در آن خلط و تدلیس شده است<ref>تصحیح الاعتقاد، ص۱۲۶.</ref>. و در تنقیح المقال [[مامقانی]] از [[ابن غضائری]] [[نقل]] میکند که: [[کتاب سلیم]] دارای اشکال است و علائمی در این رابطه وجود دارد. |