محمد بن ابیعمیر ازدی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'گرایشات' به 'گرایشهای'
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ') |
جز (جایگزینی متن - 'گرایشات' به 'گرایشهای') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
[[ابو احمد محمد بن ابیعمیر زیاد بن عیسی ازدی بغدادی]]، معروف به [[ابن ابیعمیر]] از بزرگان [[شیعه]] و [[شخصیت]] مورد [[اعتماد]] در میان [[راویان]] و مؤلفان [[امامیه]] است. [[نجاشی]] او را [[اهل بغداد]] و ساکن آنجا و مولای [[مهلب بن ابیصفره ازدی]] میداند و نظر برخی را که گفتهاند: او [[موالی]] [[بنی امیه]] بوده، نمیپذیرد.<ref>رجال النجاشی ۲/۲۰۴.</ref> [[شیخ طوسی]] میگوید: ابن ابیعمیر [[امامان]] هفتم، هشتم و نهم {{ع}} را [[درک]] کرد، هر چند از [[امام کاظم]] {{ع}} روایتی ندارد،<ref>الفهرست (طوسی) ۱۴۲.</ref> لکن نجاشی میگوید که از آن [[حضرت]] و [[امام رضا]] {{ع}} [[حدیث]] شنیده است.<ref>رجال النجاشی ۲/۲۰۴.</ref> | [[ابو احمد محمد بن ابیعمیر زیاد بن عیسی ازدی بغدادی]]، معروف به [[ابن ابیعمیر]] از بزرگان [[شیعه]] و [[شخصیت]] مورد [[اعتماد]] در میان [[راویان]] و مؤلفان [[امامیه]] است. [[نجاشی]] او را [[اهل بغداد]] و ساکن آنجا و مولای [[مهلب بن ابیصفره ازدی]] میداند و نظر برخی را که گفتهاند: او [[موالی]] [[بنی امیه]] بوده، نمیپذیرد.<ref>رجال النجاشی ۲/۲۰۴.</ref> [[شیخ طوسی]] میگوید: ابن ابیعمیر [[امامان]] هفتم، هشتم و نهم {{ع}} را [[درک]] کرد، هر چند از [[امام کاظم]] {{ع}} روایتی ندارد،<ref>الفهرست (طوسی) ۱۴۲.</ref> لکن نجاشی میگوید که از آن [[حضرت]] و [[امام رضا]] {{ع}} [[حدیث]] شنیده است.<ref>رجال النجاشی ۲/۲۰۴.</ref> | ||
ابن ابیعمیر را با تقواترین، موثقترین و [[عابدترین]] [[مردم]] دانستهاند،<ref>الفهرست (طوسی) ۱۴۲.</ref> به گونهای که گفته شده: اگر چشم کسی از طول [[سجده]] آسیب ببیند همانا آن شخص، ابن ابیعمیر است.<ref>اختیار معرفة الرجال ۲۱۱ و ۵۹۲.</ref> [[رجالیون]] از [[عظمت]] وی نزد شیعه و [[اهل سنت]] و از [[مقام]] و [[منزلت]] وی نزد افرادی چون [[جاحظ]] که | ابن ابیعمیر را با تقواترین، موثقترین و [[عابدترین]] [[مردم]] دانستهاند،<ref>الفهرست (طوسی) ۱۴۲.</ref> به گونهای که گفته شده: اگر چشم کسی از طول [[سجده]] آسیب ببیند همانا آن شخص، ابن ابیعمیر است.<ref>اختیار معرفة الرجال ۲۱۱ و ۵۹۲.</ref> [[رجالیون]] از [[عظمت]] وی نزد شیعه و [[اهل سنت]] و از [[مقام]] و [[منزلت]] وی نزد افرادی چون [[جاحظ]] که گرایشهای [[ضد]] [[شیعی]] او روشن است، [[سخن]] گفتهاند.<ref>رجال النجاشی ۲/۲۰۴ و پاورقی الفهرست (طوسی) ۱۴۲.</ref> [[علی بن حسن بن فضال]]، [[ابن ابیعمیر]] را فاضلتر و فقیهتر از [[یونس بن عبدالرحمان]] دانسته و یونس او را دریایی از [[دانش]] معرفی کرده و [[فقهای شیعه]] او را از [[اصحاب اجماع]] دانستهاند.<ref>اختیار معرفة الرجال ۵۵۶، ۵۹۰ و ۵۹۱.</ref> | ||
ابن ابیعمیر به دلیل [[مخالفت]] با [[مأمون]] مدتی به [[زندان]] افتاد و به دلیل عدم افشای [[اسرار]] شیعه با [[بدن]] برهنه صد ضربه شلاق را [[تحمل]] کرد، به گونهای که نزدیک بود زبان بگشاید، اما صدای [[محمد بن یونس بن عبدالرحمان]] را شنید که او را به [[صبر]] میخواند و سرانجام با صبر و [[بردباری]] برای او [[گشایش]] حاصل شد.<ref>اختیار معرفة الرجال ۵۹۰ و ۵۹۱.</ref> گفته شده که متولی تازیانه زدن به او [[سندی بن شاهک]]، و دلیل آن [[تشیع]] ابن ابیعمیر بوده و در این حادثه ضرر فراوانی متوجه وی شده است و از آنجا که [[ثروت]] زیادی داشت با پرداختن مبلغ هنگفتی [[آزاد]] شد.<ref>اختیار معرفة الرجال ۵۹۰ ـ ۵۹۲.</ref> همچنین گفته شده که [[مأمون]] او را [[زندانی]] کرد تا حاضر شد سمت [[قضاوت]] برخی مناطق را بپذیرد و چون [[حبس]] او چهار سال به درازا کشید، خواهرش کتب او را [[دفن]] کرد و در اثر رطوبت [[زمین]]، آن کتب از بین رفت، بدین جهت محمد [[احادیث]] را از [[حفظ]] یا آنچه به دیگران آموخته بود، [[روایت]] میکرد و [[فقهای شیعه]] نیز مراسیل او را معتبر میدانند. دلیل نابودی کتابهای وی را آب گرفتگی به سبب [[باران]] نیز گفتهاند.<ref>رجال النجاشی ۲/۲۰۴.</ref> | ابن ابیعمیر به دلیل [[مخالفت]] با [[مأمون]] مدتی به [[زندان]] افتاد و به دلیل عدم افشای [[اسرار]] شیعه با [[بدن]] برهنه صد ضربه شلاق را [[تحمل]] کرد، به گونهای که نزدیک بود زبان بگشاید، اما صدای [[محمد بن یونس بن عبدالرحمان]] را شنید که او را به [[صبر]] میخواند و سرانجام با صبر و [[بردباری]] برای او [[گشایش]] حاصل شد.<ref>اختیار معرفة الرجال ۵۹۰ و ۵۹۱.</ref> گفته شده که متولی تازیانه زدن به او [[سندی بن شاهک]]، و دلیل آن [[تشیع]] ابن ابیعمیر بوده و در این حادثه ضرر فراوانی متوجه وی شده است و از آنجا که [[ثروت]] زیادی داشت با پرداختن مبلغ هنگفتی [[آزاد]] شد.<ref>اختیار معرفة الرجال ۵۹۰ ـ ۵۹۲.</ref> همچنین گفته شده که [[مأمون]] او را [[زندانی]] کرد تا حاضر شد سمت [[قضاوت]] برخی مناطق را بپذیرد و چون [[حبس]] او چهار سال به درازا کشید، خواهرش کتب او را [[دفن]] کرد و در اثر رطوبت [[زمین]]، آن کتب از بین رفت، بدین جهت محمد [[احادیث]] را از [[حفظ]] یا آنچه به دیگران آموخته بود، [[روایت]] میکرد و [[فقهای شیعه]] نیز مراسیل او را معتبر میدانند. دلیل نابودی کتابهای وی را آب گرفتگی به سبب [[باران]] نیز گفتهاند.<ref>رجال النجاشی ۲/۲۰۴.</ref> |