|
|
خط ۶: |
خط ۶: |
| }} | | }} |
|
| |
|
| از جمله [[مقامات]] [[امامان معصوم]] {{عم}} [[مقام]] [[ایمان]] که در [[زیارت جامعه کبیره]] با عبارت {{عربی|"بِهِ تُؤْمِنُونَ"}} آمده است. | | از جمله مقامات [[امامان معصوم]] {{عم}} [[مقام]] [[ایمان]] که در [[زیارت جامعه کبیره]] با عبارت {{متن حدیث|بِهِ تُؤْمِنُونَ}} آمده است. |
|
| |
|
| == واژهشناسی لغوی == | | == معناشناسی == |
| * [[ایمان]] مصدر [[باب]] [[افعال]]، از ریشه "أ ـ م ـ ن" به معنای ایجاد [[اطمینان]] و [[آرامش]] در [[قلب]] خویش یا دیگری است. [[تصدیق]] کردن خبر کسی بر اثر [[اطمینان]] یافتن از صحت و عدم [[کذب]] آن، و از بین رفتن [[ترس]]، [[اضطراب]] و [[وحشت]] از دیگر معانی کاربردی آن است<ref>مقاییساللغه، ج۱، ص۱۳۳؛ لسان العرب، ج۱، ص۲۲۳ـ۲۲۷، «امن».</ref>. دستیابی [[انسان]] به [[آرامش]] و [[اطمینان]] با [[اعتقاد]] به [[خدا]] و [[تصدیق]] او احتمالا سبب استفاده از «امن» برای مفهوم [[ایمان]] بوده است<ref>التحقیق، ج۱، ص۱۵۰ـ۱۵۱، «امن».</ref><ref>[[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[ایمان - عالمی (مقاله)|مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۵۶۹-۵۸۵.</ref>.
| | [[ایمان]] مصدر [[باب]] [[افعال]]، از ریشه "أ ـ م ـ ن" به معنای ایجاد [[اطمینان]] و [[آرامش]] در [[قلب]] خویش یا دیگری است. [[تصدیق]] کردن خبر کسی بر اثر [[اطمینان]] یافتن از صحت و عدم [[کذب]] آن و از بین رفتن [[ترس]]، [[اضطراب]] و [[وحشت]] از دیگر معانی کاربردی آن است<ref>مقاییساللغه، ج۱، ص۱۳۳؛ لسان العرب، ج۱، ص۲۲۳ـ۲۲۷، «امن».</ref>. دستیابی [[انسان]] به [[آرامش]] و [[اطمینان]] با [[اعتقاد]] به [[خدا]] و [[تصدیق]] او احتمالا سبب استفاده از «امن» برای مفهوم [[ایمان]] بوده است<ref>التحقیق، ج۱، ص۱۵۰ـ۱۵۱، «امن».</ref>. |
| * واژه [[ایمان]] از ریشه "أمن" گرفته شده است که فعل ثلاثی مجرد آن أمِنَ، یأمن وأمناً به معنای [[آرامش]] و [[اطمینان]] [[قلب]] و نبود [[ترس]] است. فعل ثلاثی مزید آن آمَن، یؤمن و ایماناً است، که اگر متعدی به با و لام باشد به اتفاق اهل لغت به معنای [[تصدیق]] کردن است. و به همین معناست [[آیه]] {{متن قرآن| وَمَا أَنتَ بِمُؤْمِنٍ لَّنَا }}<ref> اگر (هم) راستگو میبودیم؛ سوره یوسف، آیه: ۱۷.</ref>ای: بمصدِّق<ref>کتاب العین، ص ۴۰؛ معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص ۱۳۳ـ ۱۳۵؛ لسان العرب، ج۱، ص ۱۶۳ـ ۱۶۴۴؛ اقرب الموارد، ج۱، ص ۷۳۳</ref>.
| | |
| * و امّا اگر متعدی به ذات خود باشد به معنای [[اطمینان]] پیدا کردن است که در برابر ترسیدن و هراسان کردن است و در این صورت با ثلاثی مجرد هم معنا است<ref>لسان العرب، ج۱، ص ۱۶۳.</ref><ref>[[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[ایمان - عالمی (مقاله)|مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۵۶۹-۵۸۵.</ref>.
| | واژه [[ایمان]] از ریشه "أمن" گرفته شده است که فعل ثلاثی مجرد آن أمِنَ، یأمن وأمناً به معنای [[آرامش]] و [[اطمینان]] [[قلب]] و نبود [[ترس]] است. فعل ثلاثی مزید آن آمَن، یؤمن و ایماناً است، که اگر متعدی به با و لام باشد به اتفاق اهل لغت به معنای [[تصدیق]] کردن است. و به همین معناست [[آیه]] {{متن قرآن| وَمَا أَنتَ بِمُؤْمِنٍ لَّنَا }}<ref> اگر (هم) راستگو میبودیم؛ سوره یوسف، آیه۱۷.</ref> ای: بمصدِّق<ref>کتاب العین، ص ۴۰؛ معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص ۱۳۳ـ ۱۳۵؛ لسان العرب، ج۱، ص ۱۶۳ـ ۱۶۴۴؛ اقرب الموارد، ج۱، ص ۷۳۳</ref>. |
| * برخلاف معنای لغوی نسبتاً روشن [[ایمان]]، درباره معنای اصطلاحی آن بر اثر طرح درگیریهای [[کلامی]] زودرس پیرامون آن، چندگانگی گستردهای وجود دارد؛ فرقههایی مانند [[خوارج]]، [[مرجئه]]، قدریّه و جهمیّه به زوایای گوناگونی از این بحث پرداخته و پرسشهای فراوانی درباره [[ایمان]] و [[کفر]] مطرح کردهاند. در ادامه این روند [[متکلمان شیعی]]، معتزلی و [[اشعری]] در دورههای بعد به نظریهپردازی در این باب پرداخته و قلمرو بحثهای [[کلامی]] در حوزه [[ایمان]] را توسعهدادهاند<ref>سیر فلسفه در جهان اسلام، ص۵۸ـ۶۳؛ مفهوم ایمان در کلام اسلامی، ص۳۳، ۱۲۹.</ref><ref>[[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[ایمان - عالمی (مقاله)|مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۵۶۹-۵۸۵.</ref>.
| | |
| | امّا اگر متعدی به ذات خود باشد به معنای [[اطمینان]] پیدا کردن است که در برابر ترسیدن و هراسان کردن است و در این صورت با ثلاثی مجرد هم معناست<ref>لسان العرب، ج۱، ص ۱۶۳.</ref>. |
| | |
| | برخلاف معنای لغوی نسبتاً روشن، [[ایمان]]، درباره معنای اصطلاحی آن بر اثر طرح درگیریهای [[کلامی]] زودرس پیرامون آن، چندگانگی گستردهای وجود دارد؛ فرقههایی مانند [[خوارج]]، [[مرجئه]]، قدریّه و جهمیّه به زوایای گوناگونی از این بحث پرداخته و پرسشهای فراوانی درباره [[ایمان]] و [[کفر]] مطرح کردهاند. در ادامه این روند [[متکلمان شیعی]]، معتزلی و [[اشعری]] در دورههای بعد به نظریهپردازی در این باب پرداخته و قلمرو بحثهای [[کلامی]] در حوزه [[ایمان]] را توسعهدادهاند<ref>سیر فلسفه در جهان اسلام، ص۵۸ـ۶۳؛ مفهوم ایمان در کلام اسلامی، ص۳۳، ۱۲۹.</ref>.<ref>[[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[ایمان - عالمی (مقاله)|مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۵۶۹-۵۸۵.</ref> |
|
| |
|
| == [[امامان معصوم]] {{عم}}، [[خدا]] باوران [[راستین]] == | | == [[امامان معصوم]] {{عم}}، [[خدا]] باوران [[راستین]] == |
| *{{عربی|" وَ بِهِ تُؤْمِنُونَ "}}؛ "[[امامان معصوم]] {{عم}} تجلّی برجسته [[خداباوران]] [[راستین]] بودند"<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۵۵۸.</ref>.
| | {{متن حدیث|وَ بِهِ تُؤْمِنُونَ}}؛ "[[امامان معصوم]] {{عم}} تجلّی برجسته [[خداباوران]] [[راستین]] بودند". |
| *"[[علم]]" مقولهای و "[[باور]]" مقوله دیگری است. "[[باور]]"، بسی [[برتر]] از [[علم]] است؛ چه بسا دانشمندی در [[باب]]"مضرّات سیگار" کتاب نوشته، اما خودش سیگار بر لب دارد! او عالم به مضرّات سیگار هست، اما [[باور]] نکرده است! و چه بسا دانشمندی کتاب "[[توحید]]" نوشته، اما خود در رفتارش شرکآلود عمل میکند؛ او به "[[علم]]" رسیده، اما به "[[باور]]" نرسیده است؛ چه بسا عالمی کتاب "[[اخلاق]]" نوشته، اما خود متخلّق نیست و [[رذایل]] فراوانی دارد؛ او به آنچه نوشته [[علم]] دارد، اما [[باور]] ندارد؟<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۵۵۸.</ref>.
| | |
| * این افتخار برجسته [[امامان معصوم]] {{عم}} است که بر "قلّه [[باور]]" نشستهاند، همانند جدّ بزرگوار خویش: {{متن قرآن| آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ}}<ref>پیامبر به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده ایمان آورده است و مؤمنان؛ سوره بقره، آیه:۲۸۵.</ref><ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۵۵۸.</ref>.
| | "[[علم]]" مقولهای و "[[باور]]" مقوله دیگری است. "[[باور]]"، بسی [[برتر]] از [[علم]] است؛ چه بسا دانشمندی در [[باب]]"مضرّات سیگار" کتاب نوشته، اما خودش سیگار بر لب دارد! او عالم به مضرّات سیگار هست، اما [[باور]] نکرده است! و چه بسا دانشمندی کتاب "[[توحید]]" نوشته، اما خود در رفتارش شرکآلود عمل میکند؛ او به "[[علم]]" رسیده، اما به "[[باور]]" نرسیده است؛ چه بسا عالمی کتاب "[[اخلاق]]" نوشته، اما خود متخلّق نیست و [[رذایل]] فراوانی دارد؛ او به آنچه نوشته [[علم]] دارد، اما [[باور]] ندارد؟. |
| * این از امتیازات [[انبیای الهی]] است که عموماً به مرام و [[مکتب]] خویش [[ایمان]] [[قاطع]] داشتند و هیچگونه تزلزلی در [[اعتقادات]] خود نداشتند. قبل از همه خودشان [[مؤمن]] بودند و بیش از همه [[استقامت]] و پایمردی داشتند<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۵۵۸.</ref>.
| | |
| * در [[آیه]] ۱۵۸ از [[سوره اعراف]] این موضوع را یکی از صفات ویژه [[پیامبر اکرم]] {{صل}} شمرده است که: {{متن قرآن| فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ }}<ref>به خدا و پیامبر و رسولش؛ همان پیامبر درس نخواندهای که ایمان به خدا و کلمات او دارد، ایمان بیاورید؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۸.</ref><ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۵۵۸.</ref>.
| | این افتخار برجسته [[امامان معصوم]] {{عم}} است که بر "قلّه [[باور]]" نشستهاند، همانند جدّ بزرگوار خویش: {{متن قرآن| آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ}}<ref>پیامبر به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده ایمان آورده است و مؤمنان؛ سوره بقره، آیه۲۸۵.</ref>. |
| | |
| | این از امتیازات [[انبیای الهی]] است که عموماً به مرام و [[مکتب]] خویش [[ایمان]] [[قاطع]] داشتند و هیچگونه تزلزلی در [[اعتقادات]] خود نداشتند. قبل از همه خودشان [[مؤمن]] بودند و بیش از همه [[استقامت]] و پایمردی داشتند. |
| | |
| | در [[آیه]] ۱۵۸ از [[سوره اعراف]] این موضوع را یکی از صفات ویژه [[پیامبر اکرم]] {{صل}} شمرده است که: {{متن قرآن| فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ }}<ref>به خدا و پیامبر و رسولش؛ همان پیامبر درس نخواندهای که ایمان به خدا و کلمات او دارد، ایمان بیاورید؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۸.</ref>.<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۵۵۸.</ref> |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |