جز
جایگزینی متن - 'کرد' به 'کرد'
جز (جایگزینی متن - 'کرد' به 'کرد') |
|||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
اما در اینکه آیا ولایت در این معانی مختلف، به صورت اشتراک لفظی به کار رفته استیا مشترک [[معنوی]]، [[اتفاق نظر]] وجود ندارد. اما آنچه مسلم است این است که تمام کسانی که در باره [[حکومت دینی]] بحث کردهاند ولایت را به معنای سرپرستی گرفتهاند<ref>ر. ک: دراسات فی ولایة الفقیه، ج۱، ص۷۲: «ان حقیقتها ترجع الی تولی الامر و التصرف و التدبیر و یشتق منها لفظ الوالی به معنای الحاکم و الامیر». </ref> که با معنای [[حاکمیت]] و [[حکومت]] مترادف است. در [[قرآن]] نیز حکومت و حاکمیت با واژه ولایت آمده است. بنابراین، ولایت در معانی مختلف؛ خواه مشترک لفظی باشد یا معنوی، تأثیری در بحث ما ندارد چون در اینکه ولایت به معنای سرپرستی میآید، اتفاق نظر وجود دارد. هر چند برخی منکر ریشه لغوی و [[تاریخی]] ولایت به معنای حکومت وسرپرستی شدهاند <ref>ر.ک: حکمت و حکومت مهدی حائری، ص۱۷۸.</ref>. | اما در اینکه آیا ولایت در این معانی مختلف، به صورت اشتراک لفظی به کار رفته استیا مشترک [[معنوی]]، [[اتفاق نظر]] وجود ندارد. اما آنچه مسلم است این است که تمام کسانی که در باره [[حکومت دینی]] بحث کردهاند ولایت را به معنای سرپرستی گرفتهاند<ref>ر. ک: دراسات فی ولایة الفقیه، ج۱، ص۷۲: «ان حقیقتها ترجع الی تولی الامر و التصرف و التدبیر و یشتق منها لفظ الوالی به معنای الحاکم و الامیر». </ref> که با معنای [[حاکمیت]] و [[حکومت]] مترادف است. در [[قرآن]] نیز حکومت و حاکمیت با واژه ولایت آمده است. بنابراین، ولایت در معانی مختلف؛ خواه مشترک لفظی باشد یا معنوی، تأثیری در بحث ما ندارد چون در اینکه ولایت به معنای سرپرستی میآید، اتفاق نظر وجود دارد. هر چند برخی منکر ریشه لغوی و [[تاریخی]] ولایت به معنای حکومت وسرپرستی شدهاند <ref>ر.ک: حکمت و حکومت مهدی حائری، ص۱۷۸.</ref>. | ||
نکتهای که باید در معنای [[ولایت]] به آن توجه | نکتهای که باید در معنای [[ولایت]] به آن توجه کرد این است که اگر چه ولایت در لغت به معنای سرپرستی است اما از قرائن و شواهد استفاده میشود که ولایت در بحث حکومت دینی به معنای سرپرستی صرف نیست بلکه به معنای [[حق سرپرستی]] است. [[علامه طباطبایی]] میفرمایند: {{عربی|" فالمحصل من معنی الولایة فی موارد استعمالها هو نحو من القرب یوجب نوعا من حق التصرف و مالکیة التدبیر"}} <ref>تفسیر المیزان، ج۶، ص۱۲.</ref>. | ||
علت آن نیز این است که فرق است میان سرپرستی و حق سرپرستی؛ زیرا ممکن است کسی سرپرستی کند اما [[حق سرپرستی]] نداشته باشد؛ مانند [[حکام جائر]] و ممکن است فردی [[سرپرستی]] کند و در عین حال حق سرپرستی هم داشته باشد مانند [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}}. یا ممکن است کسی حق سرپرستی داشته باشد اما امکان [[اعمال]] سرپرستی برای او فراهم نگردد؛ مانند بیشتر ائمه{{عم}}. بنابراین، حق سرپرستی امری اعتباری است. به خلاف خود سرپرستی که امری [[حقیقی]] است و هر کس که حق سرپرستی را انجام دهد متصف به [[والی]] یا ولی میشود اما هر والی لزوما [[حق ولایت]] و سرپرستی را ندارد. | علت آن نیز این است که فرق است میان سرپرستی و حق سرپرستی؛ زیرا ممکن است کسی سرپرستی کند اما [[حق سرپرستی]] نداشته باشد؛ مانند [[حکام جائر]] و ممکن است فردی [[سرپرستی]] کند و در عین حال حق سرپرستی هم داشته باشد مانند [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}}. یا ممکن است کسی حق سرپرستی داشته باشد اما امکان [[اعمال]] سرپرستی برای او فراهم نگردد؛ مانند بیشتر ائمه{{عم}}. بنابراین، حق سرپرستی امری اعتباری است. به خلاف خود سرپرستی که امری [[حقیقی]] است و هر کس که حق سرپرستی را انجام دهد متصف به [[والی]] یا ولی میشود اما هر والی لزوما [[حق ولایت]] و سرپرستی را ندارد. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
#{{متن قرآن|أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَهُوَ يُحْيِي الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref> آیا به جای او سرورانی (را به پرستش) گرفتند؟ اما خداوند است که سرور (راستین) است و او مردگان را زنده میگرداند و او بر هر کاری تواناست؛ سوره شوری، آیه:۹.</ref>. طبق این [[آیه]] ولی مطلق [[خدا]] است؛ زیرا فرض عمده در اتخاذ ولی، [[رهایی]] از [[عذاب]] [[جهنم]] و رسیدن به [[بهشت]] است. از آنجا که مالک [[قیامت]]، که مردهها را زنده جمع میکند، خدا است. پس او باید ولی باشد {{متن قرآن|وَهُوَ يُحْيِي الْمَوْتَى}} و از آنجا که ولی باید [[قدرت]] بر تمام [[شؤون مولی]] علیه داشته باشد "و چنین کسی غیر از خدا نیست" پس باید ولی [[مردم]]، او باشد؛ چون قدرت دیگران به مقداری است که خدا به آنها داده است: {{متن قرآن|وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}. | #{{متن قرآن|أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَهُوَ يُحْيِي الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref> آیا به جای او سرورانی (را به پرستش) گرفتند؟ اما خداوند است که سرور (راستین) است و او مردگان را زنده میگرداند و او بر هر کاری تواناست؛ سوره شوری، آیه:۹.</ref>. طبق این [[آیه]] ولی مطلق [[خدا]] است؛ زیرا فرض عمده در اتخاذ ولی، [[رهایی]] از [[عذاب]] [[جهنم]] و رسیدن به [[بهشت]] است. از آنجا که مالک [[قیامت]]، که مردهها را زنده جمع میکند، خدا است. پس او باید ولی باشد {{متن قرآن|وَهُوَ يُحْيِي الْمَوْتَى}} و از آنجا که ولی باید [[قدرت]] بر تمام [[شؤون مولی]] علیه داشته باشد "و چنین کسی غیر از خدا نیست" پس باید ولی [[مردم]]، او باشد؛ چون قدرت دیگران به مقداری است که خدا به آنها داده است: {{متن قرآن|وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}. | ||
#{{متن قرآن|قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِيَاء لاَ يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَاء خَلَقُواْ كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}}<ref> بگو: پروردگار آسمانها و زمین کیست؟ بگو: خداوند؛ بگو: آیا در برابر او سرورانی گزیدهاید که هیچ سود و زیانی برای خویش در اختیار ندارند؟ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است؟ یا تیرگیها با روشنایی برابرند؟ یا برای خداوند شریکهایی تراشیدهاند که همانند آفرینش او را آفریدهاند بنابراین (این دو) آفرینش بر آنان مشتبه شده است؟ بگو خداوند آفریننده هر چیز است و اوست که یگانه دادفرماست؛ سوره رعد، آیه: ۱۶.</ref>. صاحب [[تفسیر]] کاشف در ذیل [[آیه شریفه]] مینویسد: "این [[آیه]] فقط در رد [[مشرکان]] نیست بلکه رد بر کسانی است که میگویند: [[عقول]] [[مردم]] جایگزین [[ارسال رسل]] و انزال [[کتب آسمانی]] است و نیازی به [[ولایت تشریعی]] [[خدا]] نیست، یعنی آیه در رد اینها میگوید: لازمه ربوبیت [[خداوند]] این است که ولایت تشریعی هم به عهده او باشد"<ref>لیست هذه الآیة ردا علی المشرکین وحدهم بل هی رد ایضا علی من قال: ان فی عقول الناس غنی عن ارسال الرسل و انزال الکتاب من السماء فلقد کان عبدة الاحجار و ما زالوا من اهل العقول عند انفسهم و عندکثیر من الناس؛ التفسیر الکاشف، ج۴، ص۳۹۱. مغنیه محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج۴، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، بیروت، ص۳۹۱.</ref>. | #{{متن قرآن|قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِيَاء لاَ يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَاء خَلَقُواْ كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}}<ref> بگو: پروردگار آسمانها و زمین کیست؟ بگو: خداوند؛ بگو: آیا در برابر او سرورانی گزیدهاید که هیچ سود و زیانی برای خویش در اختیار ندارند؟ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است؟ یا تیرگیها با روشنایی برابرند؟ یا برای خداوند شریکهایی تراشیدهاند که همانند آفرینش او را آفریدهاند بنابراین (این دو) آفرینش بر آنان مشتبه شده است؟ بگو خداوند آفریننده هر چیز است و اوست که یگانه دادفرماست؛ سوره رعد، آیه: ۱۶.</ref>. صاحب [[تفسیر]] کاشف در ذیل [[آیه شریفه]] مینویسد: "این [[آیه]] فقط در رد [[مشرکان]] نیست بلکه رد بر کسانی است که میگویند: [[عقول]] [[مردم]] جایگزین [[ارسال رسل]] و انزال [[کتب آسمانی]] است و نیازی به [[ولایت تشریعی]] [[خدا]] نیست، یعنی آیه در رد اینها میگوید: لازمه ربوبیت [[خداوند]] این است که ولایت تشریعی هم به عهده او باشد"<ref>لیست هذه الآیة ردا علی المشرکین وحدهم بل هی رد ایضا علی من قال: ان فی عقول الناس غنی عن ارسال الرسل و انزال الکتاب من السماء فلقد کان عبدة الاحجار و ما زالوا من اهل العقول عند انفسهم و عندکثیر من الناس؛ التفسیر الکاشف، ج۴، ص۳۹۱. مغنیه محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج۴، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، بیروت، ص۳۹۱.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلا شَفِيعٍ أَفَلا تَتَذَكَّرُونَ}}<ref> خداوند همان است که آسمانها و زمین و آنچه را که میان آنهاست در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ شما را هیچ دوست و میانجییی جز او نیست؛ آیا پند نمیگیرید؟؛ سوره سجده، آیه: ۴.</ref> در این [[آیه]]، بعد از مسأله [[آفرینش]]، به مسأله [[حاکمیت]] خداوند بر [[عالم هستی]] پرداخته و فرمود: سپس [[خداوند]] بر [[عرش]] [[قدرت]] قرار گرفت و بر کل عالم هستی [[حکومت]] | #{{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلا شَفِيعٍ أَفَلا تَتَذَكَّرُونَ}}<ref> خداوند همان است که آسمانها و زمین و آنچه را که میان آنهاست در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ شما را هیچ دوست و میانجییی جز او نیست؛ آیا پند نمیگیرید؟؛ سوره سجده، آیه: ۴.</ref> در این [[آیه]]، بعد از مسأله [[آفرینش]]، به مسأله [[حاکمیت]] خداوند بر [[عالم هستی]] پرداخته و فرمود: سپس [[خداوند]] بر [[عرش]] [[قدرت]] قرار گرفت و بر کل عالم هستی [[حکومت]] کرد. جمله {{متن قرآن|اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ}} کنایه از احاطه کامل [[پروردگار]] و [[تسلط]] او بر [[تدبیر امور]] [[آسمانها]] و [[زمین]]، بعد از [[خلقت]] آنها است. | ||
بنابراین، [[استدلال]] به این آیه، بدین صورت است که "[[خالقیت]] [[جهان]] [[نشانه]]حاکمیت بر آن و حاکمیت بر جهان دلیل بر [[توحید]] ولی و [[شفیع]] و [[معبود]] است"<ref>تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۱۱۲، مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۱۰، ج۱۷، ص۱۱۲.</ref>. | بنابراین، [[استدلال]] به این آیه، بدین صورت است که "[[خالقیت]] [[جهان]] [[نشانه]]حاکمیت بر آن و حاکمیت بر جهان دلیل بر [[توحید]] ولی و [[شفیع]] و [[معبود]] است"<ref>تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۱۱۲، مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۱۰، ج۱۷، ص۱۱۲.</ref>. |