حکمیت در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←تحمیل حکمیت به امیرالمؤمنین{{ع}}
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
== [[تحمیل]] [[حکمیت]] به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} == | == [[تحمیل]] [[حکمیت]] به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} == | ||
پس از آنکه [[سپاه]] [[امام علی|علی]] {{ع}} در آستانۀ [[پیروزی]] [[قاطع]] بر [[معاویه]] قرار گرفته بود و [[معاویه]] که کار را تمامشده میدید، در [[فکر]] فرار بود و از [[عمرو عاص]] خواست که چارهای بیندیشد. [[عمرو عاص]] طرح [[قرآن]] بر نیزهکردن را پیشنهاد کرد و فراخواندن [[امام علی|علی]] {{ع}} و یارانش به تن دادن به [[داوری]] [[قرآن]] بین دو گروه متخاصم. توطئۀ آنان کارگر افتاد. هرچه [[امام]] به یارانش فرمود که این [[نیرنگ]] است و اینان [[اصحاب]] [[قرآن]] نیستند و [[قرآن ناطق]] منم، گوش ندادند. میانشان [[اختلاف]] افتاد. عدهای گفتند میجنگیم، جمعی گفتند بر ما روا نیست که با اینان بجنگیم چون ما را به [[حکم]] [[قرآن]] میخوانند<ref>بحار الأنوار، ج ۳۲ ص ۵۲۹</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۳۲.</ref> | پس از آنکه [[سپاه]] [[امام علی|علی]] {{ع}} در [[جنگ صفین]] در آستانۀ [[پیروزی]] [[قاطع]] بر [[معاویه]] قرار گرفته بود و [[معاویه]] که کار را تمامشده میدید، در [[فکر]] فرار بود و از [[عمرو عاص]] خواست که چارهای بیندیشد. [[عمرو عاص]] طرح [[قرآن]] بر نیزهکردن را پیشنهاد کرد و فراخواندن [[امام علی|علی]] {{ع}} و یارانش به تن دادن به [[داوری]] [[قرآن]] بین دو گروه متخاصم. توطئۀ آنان کارگر افتاد. هرچه [[امام]] به یارانش فرمود که این [[نیرنگ]] است و اینان [[اصحاب]] [[قرآن]] نیستند و [[قرآن ناطق]] منم، گوش ندادند. میانشان [[اختلاف]] افتاد. عدهای گفتند میجنگیم، جمعی گفتند بر ما روا نیست که با اینان بجنگیم چون ما را به [[حکم]] [[قرآن]] میخوانند<ref>بحار الأنوار، ج ۳۲ ص ۵۲۹</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۳۲.</ref> | ||
عدهای از [[مردم]] [[عراق]] به سرکردگی [[اشعث بن قیس]] و [[مسعر بن فدکی تمیمی]] و [[زید بن حصین طایی سنبسی]] (به ظاهر) [[فریب]] خوردند و همراه با گروهی از [[قاریان]] که هم [[رأی]] ایشان بودند و بعد از آن، [[خوارج]] نام گرفتند، گفتند: ای علی! اینک که تو را به [[کتاب خدا]] [[دعوت]] میکنند، قبول کن وگرنه تو و یارانت را به آنها [[تسلیم]] میکنیم یا با تو همان کاری را میکنیم که با پسر [[عفان]] ([[عثمان]]) کردیم. ما [[مکلف]] به عمل به آن چیزی هستیم که در [[قرآن]] است و آن را میپذیریم. به [[خدا]] اگر نپذیری با تو همان که گفتیم خواهیم کرد<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۳۴.</ref>. با [[اصرار]] و پافشاری این گروه، امیرالمؤمنین{{ع}} به [[اجبار]] و [[اکراه]]، توقف جنگ و [[مذاکره]] و تعیین داور را پذیرفت. | عدهای از [[مردم]] [[عراق]] به سرکردگی [[اشعث بن قیس]] و [[مسعر بن فدکی تمیمی]] و [[زید بن حصین طایی سنبسی]] (به ظاهر) [[فریب]] خوردند و همراه با گروهی از [[قاریان]] که هم [[رأی]] ایشان بودند و بعد از آن، [[خوارج]] نام گرفتند، گفتند: ای علی! اینک که تو را به [[کتاب خدا]] [[دعوت]] میکنند، قبول کن وگرنه تو و یارانت را به آنها [[تسلیم]] میکنیم یا با تو همان کاری را میکنیم که با پسر [[عفان]] ([[عثمان]]) کردیم. ما [[مکلف]] به عمل به آن چیزی هستیم که در [[قرآن]] است و آن را میپذیریم. به [[خدا]] اگر نپذیری با تو همان که گفتیم خواهیم کرد<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۳۴.</ref>. با [[اصرار]] و پافشاری این گروه، امیرالمؤمنین{{ع}} به [[اجبار]] و [[اکراه]]، توقف جنگ و [[مذاکره]] و تعیین داور را پذیرفت. |