|
|
خط ۸: |
خط ۸: |
| ==[[دانشمندان]] و [[شاعران]] مشهور [[کوفه]] از [[اصحاب]] [[اهل بیت]]{{ع}}== | | ==[[دانشمندان]] و [[شاعران]] مشهور [[کوفه]] از [[اصحاب]] [[اهل بیت]]{{ع}}== |
| در میان [[شاگردان]] و [[اصحاب امامان]] عالیقدر [[شیعه]]{{عم}}، دانشمندان و شاعران نامداری دیده میشوند که برجستهترین آنها [[اهل]] و یا ساکن کوفه بودهاند. این بزرگان در [[تاریخ اسلام]] از ابعاد مختلف [[فکری]]، مذهبی، [[علمی]]، [[فرهنگی]] و یا [[سیاسی]] و نظامی نقش بسیار با اهمیت و درخشانی داشتهاند که به اختصار برخی از مشاهیر آنان که بعضاً تا نیمه [[قرن دوم]] میزیستهاند، معرفی میشوند: | | در میان [[شاگردان]] و [[اصحاب امامان]] عالیقدر [[شیعه]]{{عم}}، دانشمندان و شاعران نامداری دیده میشوند که برجستهترین آنها [[اهل]] و یا ساکن کوفه بودهاند. این بزرگان در [[تاریخ اسلام]] از ابعاد مختلف [[فکری]]، مذهبی، [[علمی]]، [[فرهنگی]] و یا [[سیاسی]] و نظامی نقش بسیار با اهمیت و درخشانی داشتهاند که به اختصار برخی از مشاهیر آنان که بعضاً تا نیمه [[قرن دوم]] میزیستهاند، معرفی میشوند: |
| * [[ابورافع]]: نخستین کسی که در [[حدیث]]، کتاب نوشت، ابورافع [[غلام]] [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} بود که از [[شیعیان امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} به شمار میرفت. او ابتدا غلام عباس، عموی [[پیغمبر]]{{صل}} بود که به آن [[حضرت]] بخشیده شد. وقتی ابورافع خبر [[مسلمان]] شدن عباس را به پیغمبر اکرم{{صل}} داد، حضرت او را [[آزاد]] کرد، ولی همچنان در [[خدمت]] [[رسول خدا]]{{صل}} بود. پس از پیغمبر{{صل}}، ملازم [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} شد و در [[مدینه]] و کوفه متصدی [[بیت المال]] آن حضرت بود. دو پسرش علی و عبیدالله هم [[کاتبان]] امیرالمؤمنین{{ع}} بودند. کتاب «السنن و الاحکام و القضایا» از تألیفات اوست. این کتاب بابهایی با عنوان باب [[صلوة]]، باب صیام، باب [[حج]]، باب [[زکات]] و باب قضایا داشته است. اصل وی را از [[مصر]] یا [[ایران]] دانستهاند<ref>تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام، ص۲۸۰.</ref>.
| | |
| * عبدالله یا [[عبیدالله بن ابی رافع]]: پسر ابورافع است و چنانکه گفته شد او و برادرش علی، کاتب امیرالمؤمنین{{ع}} بودند. وی از [[نزدیکان]] آن حضرت و [[برگزیدگان]] شیعه بود. کتاب «قضایای امیرالمؤمنین»، و کتابی در ذکر اسامی کسانی از [[صحابه]] که در جنگهای [[جمل]] و [[صفین]] و [[نهروان]] با امیرالمؤمنین{{ع}} بودند، از اوست. وی بعد از سال ۱۰۰ از [[دنیا]] رفت<ref>تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام، ص۲۸۱.</ref>.
| | ===[[ابورافع]]=== |
| * [[اویس قرنی]]: [[اویس]] مانند [[کمیل]] و [[مالک اشتر]] و [[حارث]] هَمدانی و بسیاری دیگر از [[اصحاب امیرالمؤمنین]]{{ع}} از [[مردم یمن]] بود. در [[زمان]] [[خلافت]] آن حضرت در کوفه میزیست و ملازم آن وجود [[مقدس]] بود. او مردی عالم، [[سخنور]] و [[زاهد]] بود و مشهورترین فرد از «زهاد ثمانیه» یعنی هشت [[زاهد]] نامدار [[اسلام]] است. [[اویس]] در [[جنگ صفین]] در رکاب [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به [[شهادت]] رسید. در [[جنگ جمل]] صد تن از [[یاران خاص]] [[حضرت]] با او [[بیعت]] کردند که تا پای [[جان]] در رکاب آن حضرت خواهند بود و اویس آخرین آنها بود<ref>۱۵. تحفة الأحباب، ص۲۶؛ تأسیس الشیعه، ص۳۵۷. مرقد اویس قرنی و عمار یاسر، که هر دو در جنگ صفین به شهادت رسیدند، به امر امام خمینی در سوریه بازسازی شده و امروز زیارتگاه شیعیان است. متأسفانه با ظهور جریانهای جنایتکار تکفیری در عالم تسنن مرقد مطهر این دو شخصیت برجسته اسلام توسط گروه وحشی و خونخوار داعش منفجر و تخریب شده است.</ref>.
| | |
| * [[صعصعة بن صوحان عبدی]]: از [[اصحاب خاص]] [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[کوفه]] بود. وی از خطبای [[عرب]] و زعمای [[اهل]] [[ادب]] و مردی [[فصیح]] اللسان بود. [[ابوعمرو کشی]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] کرده است که فرمود: «کسی با امیرالمؤمنین{{ع}} نبود که او را درست بشناسد، مگر [[صعصعه]] و [[یاران]] او». کشی همچنین روایت کرده است که [[معاویه]] وقتی پس از [[صلح]] با [[امام حسن]]{{ع}} وارد کوفه شد، [[امام]] از وی برای اشخاصی به نام، [[امان]] گرفته بود. صعصعه از جمله این اشخاص بود و بالاجبار به [[ملاقات]] معاویه رفت. معاویه گفت: «به [[خدا]] خوش نداشتم که به تو امان بدهم». صعصعه هم گفت: «به خدا من هم نمیخواستم تو را با این نام جدید (امیرالمؤمنین) بخوانم». صعصعه در [[زمان]] [[خلافت]] غاصبانه معاویه از [[دنیا]] رفت<ref>۶. تحفـة الاحباب، ص۱۴۵؛ تأسیس الشیعه، ص۳۵۵. مسعودی مورخ متقدم و مشهور قرن چهارم در کتاب مروج الذهب مطالب متعدد و جالب و خواندنی از فصاحت و حاضرجوابی صعصة بن صومان نقل کرده است.</ref>. بنابر مشهور، معاویه او را از کوفه [[تبعید]] کرد.
| | ===عبدالله یا [[عبیدالله بن ابی رافع]]=== |
| * [[میثم بن یحیی تمار]]: از [[یاران باوفای امیرالمؤمنین]]{{ع}} و اهل [[تأویل]] و [[تفسیر قرآن]] و [[علوم]] [[باطن]] بود. او در کوفه، [[خطیب]] [[شیعه]] و سخنگوی آنها به شمار میرفت. [[دانش]] را از امیرالمؤمنین علی{{ع}} فراگرفت و [[اهل]] [[راز]] آن [[حضرت]] و نیز اهل [[مکاشفه]] و [[کرامت]] بود. [[میثم]]، [[ایرانی]] و در [[کوفه]] خرمافروش بود. گاهی اوقات [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در محل کسب او به جایش مینشست و خرما میفروخت و او را به دنبال کاری میفرستاد. [[روز]] جمعهای [[ابوخالد]] خرما فروش با میثم در کشتی نشسته بود و در [[نهر فرات]] به جایی میرفتند. در آن حال باد [[سختی]] وزید. میثم گفت هم اکنون [[معاویه]] مرد. [[جمعه]] بعد قاصدی از [[شام]] خبر آورد که معاویه، جمعه قبل در همان وقتی که میثم بیان کرده بود، مرده است. میثم، [[هنگام قیام]] و [[شهادت مسلم بن عقیل]] در [[زندان]] بود و مختار هم پس از [[دستگیری]] نزد وی به زندان افکنده شد. سپس [[عبیدالله بن زیاد میثم]] را بیرون آورد و به طرز فجیعی دست و پا و زبانش را قطع کرد و آنگاه او را به دار آویخت و به [[شهادت]] رسانید<ref>تحفة الاحباب، ص۳۸۲؛ تأسیس الشیعه، ص۳۵۵. مسعودی مورخ متقدم و مشهور قرن چهارم در کتاب مروج الذهب مطالب متعدد جالب و خواندنی از فصاحت و حاضر جوابی صعصمة بن صوحان نقل کرده است.</ref>.
| | |
| * [[ابوالاسود دئلی]]: یکی از فضلای فصیحان [[عرب]] و از طبقه اول شعرای [[اسلام]] و [[شیعیان امیرالمؤمنین]]{{ع}} است. او [[دیوان]] شعری داشته که به گفته [[ابن ندیم]]، اصعمی و [[ابوعمرو بن علا]]، آن را تدوین کرده بودند. [[ابوالاسود]]، [[قائم مقام]] [[ابن عباس]] [[حکمران]] [[بصره]] بود و بعد از [[شهادت حضرت علی]]{{ع}} مقیم آن [[شهر]] گردید. در کوفه مواد اولیه [[علم]] نحو و دستور [[زبان عربی]] را از امیرالمؤمنین{{ع}} آموخت. ابوالاسود در سال ۶۹ در بصره درگذشت<ref>تحفة الاحباب، ص۱۸۶.</ref>.
| | ===[[اویس قرنی]]=== |
| * [[کمیل بن زیاد نخعی]]: از [[یاران خاص]] و [[والیان]] امیرالمؤمنین{{ع}} بود و علومی را از آن وجود [[مقدس]] آموخته بود. سخنان [[حضرت امیر]]{{ع}} با وی در [[نهج البلاغه]] معروف، و دعای مشهور [[کمیل]] را نیز او از زبان [[حضرت]] ثبت کرده است. [[کمیل]] در [[کوفه]] سکونت داشت و از [[عابدان]] و زاهدان به شمار میرفت. وی را نیز از [[اصحاب]] سر [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} دانستهاند که [[لیاقت]] یافته بود علومی که دیگران [[تحمل]] آن را نداشتند، از آن حضرت فراگیرد. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} به او خبر داده بود که [[حجاج بن یوسف]] او را خواهد کشت؛ همینطور هم شد. کمیل در سال ۸۳ در کوفه به دار آویخته شد و امروز مرقدش نزدیک [[مرقد]] [[میثم تمار]]، بین کوفه و [[نجف]]، [[زیارتگاه]] است<ref>تحفة الاحباب، ص۲۹۶؛ تأسیس الشیعه، ص۳۵۶.</ref>.
| | |
| * [[اصبغ بن نباته]]: [[ابوالقاسم اصبغ بن نباته مجاشعی تمیمی]] [[کوفی]] از [[خواص]] [[یاران امیرالمؤمنین]]{{ع}} بود. [[فرمان]] [[مالک اشتر]] و [[وصیت]] آن حضرت به فرزندش [[محمد حنفیه]] را از [[حضرت علی]]{{ع}} [[روایت]] کرده است. [[شیخ طوسی]] [[کتاب مقتل الحسین]]{{ع}} را از او دانسته است<ref>۰. تأسیس الشیعه، ص۲۸۱.</ref>. [[اصبغ]] از افراد زبدهای بود که با امیرالمؤمنین{{ع}} شرط کرده بودند تا پای [[جان]] در [[التزام]] آن حضرت خواهند بود و به این افراد «[[شرطة الخمیس]]» میگفتند. اصبغ در [[علم کلام]]، استاد و عالم به [[حدیث]] بود. [[نجاشی]] او را یکی از مصنفان [[شیعه]] دانسته است<ref>۱. تحفة الاحباب، ص۲۴؛ تأسیس الشیعه، ص۳۵۸.</ref>.
| | ===[[صعصعة بن صوحان عبدی]]=== |
| * [[حارث همدانی]]: [[حارث بن عبدالله همدانی]] از [[قبیله همدان]] [[یمن]]، ساکن کوفه و از [[اصحاب خاص حضرت علی]]{{ع}} بود. او همان است که امیرالمؤمنین{{ع}} به وی فرمود: «ای [[حارث]] هَمدانی هر کس بمیرد، مرا خواهد دید چه [[مؤمن]] باشد و چه [[کافر]]». کتاب «مسائل [[یهودی]]» حاوی مسائلی که حارث از آن حضرت پرسیده، از اوست<ref>۲. تحفة الاحباب، ص۴۸؛ تأسیس الشیعه، ص۲۸۲.</ref>.
| | |
| * [[ابومخنف لوط بن یحیی ازدی]]: [[ابن ندیم]] در فهرست گفته است او از [[اصحاب علی]]{{ع}} بود و از [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} روایت کرده است. نجاشی نیز در فهرست آورده است وی پیشوای علمای [[شیعه در کوفه]] و از [[اصحاب امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} بوده است. شیخ طوسی میگوید: صحیح این است پدرش از [[اصحاب امیرمؤمنان]] علی{{ع}} بوده و او آن [[حضرت]] را [[ملاقات]] نکرده است. [[ابن ندیم]] کتابهای بسیاری را از او در [[اخبار]] و [[تاریخ]] و [[انساب]] نام برده است. [[شیخ طوسی]] و [[نجاشی]] هم کتابهای دیگری را بر آن افزودهاند. [[هشام بن محمد بن سائب کلبی]] از وی [[روایت]] کرده و او [[شاگرد]] [[امام]] [[جعفر صادق]]{{ع}} بوده است<ref>تحفة الاحباب، ص۲۹۹؛ تأسیس الشیعه، ص۲۳۵.</ref>.
| | ===[[میثم بن یحیی تمار]]=== |
| * [[فرزدق]]: [[ابوفراس]] [[همام بن غالب کوفی]]، [[شاعر]] نامدار که به گفته [[سیوطی]]، [[جریر]]، شاعر معاصرش او را [[اشعر]] شعرای [[اسلام]] دانسته است. فرزدق از [[اصحاب امیرالمؤمنین]]{{ع}} بود. وی هنگام عزیمت [[امام حسین]]{{ع}} به [[کوفه]] (که به [[کربلا]] ختم شد) در راه، آن حضرت را ملاقات کرده است. قصیدهاش در [[مدح]] [[امام زین العابدین]]{{ع}} مشهور است. فرزدق در سال ۱۱۰ یا ۱۱۳ درگذشت<ref>تأسیس الشیعه، ص۱۸۶.</ref>.
| | |
| * [[ابوالطفیل عامر بن واثله]]: از [[صحابه]] و مردی [[فاضل]] و از بزرگان [[شیعه]] و [[اصحاب خاص]] [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} بوده است. وی در همه جنگهای آن حضرت شرکت داشت. [[عامر]] برای [[خونخواهی امام حسین]]{{ع}} همراه با مختار خروج کرد و [[پرچمدار]] او بود و پس از مختار عمری طولانی داشت. عامر در سال ۱۰۰ از [[دنیا]] رفت و او آخرین فرد [[صحابی]] [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} بود<ref>تأسیس الشیعه، ص۱۸۶.</ref>.
| | ===[[ابوالاسود دئلی]]=== |
| * [[عبید الله بن حر جعفی]]: شاعر معروف و از دلاوران کوفه بود. او کتابی دارد که آن را از امیرالمؤمنین علی{{ع}} روایت کرده است. عبیدالله در [[قیام مختار]] ابتدا از [[فرماندهان سپاه]] او بود، ولی از وی جدا شد و سر به [[شورش]] برداشت. مختار هم خانهاش را در کوفه خراب کرد. او همان است که امام حسین{{ع}} از وی خواست به یاریش بشتابد، ولی [[عبیدالله بن حر]] نیامد و تا آخر [[عمر]] از این واقعه متأسف بود و در این باره اشعار تأثرانگیزی سروده است. عبیدالله سرانجام به وضع دردناکی [[جان]] داد<ref>تحفة الاحباب، ص۲۰۲؛ تأسیس الشیعه، ص۳۸۳. در مورد وی و تغییر مواضع سیاسی و نظامی او و سرانجامش نگاه کنید به پاورقی صفحه ۳۴۳ همین کتاب در مبحث حرکت امام حسین{{ع}} به سوی کوفه و فرود در کربلا».</ref>.
| | |
| * [[سعید بن جبیر]]: از [[اصحاب امام زین العابدین]]{{ع}} بود و [[حضرت]] او را میستود. شیخ کشی و [[علامه حلی]] و سایر [[علمای رجال]] او را [[شیعه]] دانستهاند. وی در [[زمان]] خود استاد بلامنازع [[علم قرائت]] و [[تفسیر]] بود. سعید از [[قبیله بنی اسد]] و [[کوفی]] بود. با روی کار آمدن [[حجاج بن یوسف ثقفی]] در [[کوفه]] از [[بیم]] او متواری شد. مدتی به [[مکه]] رفت و از آنجا به [[عراق]] بازگشت و پنهانی به [[فارس]] ([[ایران]]) آمد و در [[اصفهان]] [[سکونت]] گزید. پس از مدتی به کوفه بازگشت و در [[قیام]] [[عبدالرحمن بن محمد بن اشعث]] بر [[ضد]] [[حجاج]] شرکت کرد. [[قیام عبدالرحمن]] [[شکست]] خورد و سعید دستگیر شد و به دستور حجاج به طرز فجیعی به [[شهادت]] رسید<ref>تحفة الاحباب، ص۱۲۲؛ تأسیس الشیعه، ص۳۲۳.</ref>.
| | ===[[کمیل بن زیاد نخعی]]=== |
| * قیس بن ماصر: از افاضل [[شاگردان امام زین العابدین]]{{ع}} ([[شهید]] در سال ۹۵) تا [[امام صادق]]{{ع}} (شهید در سال ۱۴۸) بود. او را در [[علم]] [[مناظره]] و [[علم کلام]] از [[هشام بن سالم]]، [[حمران بن اعین]] و [[مؤمن طاق]] [[برتر]] دانستهاند؛ تا جایی که وی را از مشاهیر [[متکلمین]] شیعه میدانند. [[مناظرات]] و گفتوگوی قیس با [[مخالفان]] از جمله [[ابوحنیفه]] در کوفه معروف است<ref>تحفة الاحباب، ص۲۸۷؛ تأسیس الشیعه، ص۳۵۸.</ref>.
| | |
| * حمران بن اعین و برادرش [[زرارة بن اعین]]: [[حمران]] از [[عالمان]] بزرگ نحو و عالم به [[حدیث]]، علم لغت و [[علوم قرآنی]] بود. علم نحو و قرائت را از [[ابوالاسود دئلی]] فرا گرفت. علم قرائت را از [[حمزه]] یکی از قراء سبعه آموخت. حدیث را هم از [[امام سجاد]] و [[امام باقر]] و امام صادق{{عم}} فراگرفت. [[زراره]] نیز از [[محدثان]] بزرگ بود و کتابی دارد که آن را از امام باقر{{ع}} [[روایت]] میکند. [[آل اعین]] [[خاندان]] بزرگ [[شیعه در کوفه]] بود<ref>۹. تأسیس الشیعه، ص۳۵-۶۸.</ref>.
| | ===[[اصبغ بن نباته]]=== |
| * [[جابر جعفی]]: [[جابر بن یزید جعفی]] از [[اصحاب]] بزرگ [[امام زین العابدین]] و فرزندش [[امام محمد باقر]]{{ع}} بود. کتابهایی در [[تفسیر قرآن]] و [[احکام دین]] و غیر آن نوشت که نام آنها در فهرست شیخ و [[رجال نجاشی]] آمده است. او را حامل [[اسرار]] [[علوم اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]]{{عم}} دانستهاند؛ گاهی سخنانی بیان میداشت که [[عقول]] [[مردم]] تاب شنیدن آن را نداشت<ref>تحفة الاحباب، ص۴۰؛ تأسیس الشیعه، ص۲۸۴.</ref>. جابر [[تفسیری]] مشتمل بر [[احادیث]] [[امام باقر]]{{ع}} تصنیف کرده است. وی در سال ۱۲۷ یا به نقل [[ابن حجر عسقلانی]] در «تقریب» به سال ۱۳۲ از [[دنیا]] رفت<ref>تأسیس الشیعه، ص۳۲۶.</ref>.
| | |
| * [[اسماعیل بن عبدالرحمن سدی کوفی]]: (متوفی به سال ۱۲۷) از [[اصحاب امام زین العابدین]]{{ع}} بود و [[شیعه]] آن [[حضرت]] به شمار میآید. [[سیوطی]] در «[[اتقان]]»، [[تفسیر]] او را عالیترین [[تفاسیر قرآن]] [[مجید]] دانسته است. [[شیخ طوسی]] و [[نجاشی]] هم در فهرست و [[رجال]] خود، وی را از مصنفان شیعه و از [[اصحاب امام سجاد]] و امام باقر و [[امام صادق]]{{عم}} به شمار آوردهاند. این «سدی» را [[سدی کبیر]] مینامند؛ در مقابل [[محمد بن مروان بن عبدالله بن اسماعیل]] معروف به [[سدی صغیر]] دخترزاده یا خواهرزاده [[سدی بزرگ]] که شیعه نبوده است<ref>تأسیس الشیعه، ص۳۲۶.</ref>.
| | ===[[حارث همدانی]]=== |
| * [[ابوحمزه ثمالی]]: [[ثابت بن دینار]] مشهور به ابوحمزه ثمالی از بزرگان [[شیعه کوفه]] و از [[اصحاب خاص]] [[امام سجاد]] و امام باقر و امام صادق{{عم}} بود. [[ابوحمزه]] کتابی از احادیث آن بزرگواران در [[علم تفسیر]] و [[حدیث]] نوشته است. [[ابن ندیم]] در «تفسیر قرآن» نام او را برده و [[ثعلبی]] از تفسیر وی در تفسیر خود استفاده و به آن [[اعتماد]] کرده است. نجاشی تفسیر او را در کتاب رجالش نام برده است. ابوحمزه در سال ۱۵۰ [[وفات]] یافت<ref>تأسیس الشیعه، ص۳۲۷.</ref>.
| | |
| * [[کمیت بن زید]] یا [[زیاد اسدی]]: از [[شاعران]] بزرگ [[اسلام]] و آشنا به لغت [[عرب]] بوده است. زمانی از [[ابومسلم معاذ بن مسلم]] لغتدان مشهور، درباره وی سؤال کردند؛ گفت: «او در [[شعر]] از اولین و آخرین [[برتر]] است». [[عکرمه]] ضُبّی هم گفته است اگر [[شعر]] کمیت نبود، مترجمی برای لغت و بیانی برای زبان [[عرب]] نبود. کمیت، [[خطیب]] [[بنی اسد]] و [[فقیه]] [[شیعه]] و [[حافظ قرآن]] و نسبدان و خوشنویس بود. قصائد [[هاشمیات]] او، از بهترین نوع شعر [[عربی]] است. وی به [[شرف]] [[ملاقات امام]] [[زین العابدین]] و [[امام باقر]] و [[امام صادق]]{{عم}} رسیده و قصائدش را در [[مدح]] و رثای [[اهل بیت]]{{عم}} برای آنها خوانده و مورد توجه خاص آن ذوات [[مقدس]] واقع شده است. کمیت در سال ۱۲۶ به دست [[یوسف بن عمر]] [[حکمران]] [[کوفه]] به [[شهادت]] رسید<ref>تأسیس الشیعه، ص۱۸۹.</ref>.
| | ===[[ابومخنف لوط بن یحیی ازدی]]=== |
| * [[ابوعبیده حذاء]]: [[زیان بن عیسی]] معروف به ابوعبیده حذاء و [[ابورجاء کوفی]]، کتابی دارد که [[احادیث]] آن را از [[امام محمد باقر]]{{ع}} [[روایت]] کرده است و از [[اصحاب]] آن [[حضرت]] به شمار میرود<ref>تأسیس الشیعه، ص۲۸۶.</ref>.
| | |
| * [[ابوعبدالله کوفی]]: [[عبدالمؤمن بن قیس بن محمد انصاری]] معروف به ابوعبدالله کوفی کتابی دارد که احادیث آن را از امام محمد باقر{{ع}} روایت میکند. [[ابوعبدالله]] در سال ۱۴۷ [[وفات]] یافت<ref>تأسیس الشیعه، ص۲۸۵.</ref>.
| | ===[[فرزدق]]=== |
| * [[سفیان بن مصعب عبدی کوفی]]: [[شاعر]] مشهور کوفی و از [[برگزیدگان]] [[شاعران]] اهل بیت{{عم}} است. [[ابوعمرو نجاشی]] در [[رجال]] خود روایت میکند که امام صادق{{ع}} فرمود: «شعر [[عبدی]] را به [[فرزندان]] خود بیاموزید؛ زیرا او بر [[دین خدا]] [[استوار]] است». وقتی به حضور امام صادق{{ع}} میرسید، آن حضرت همه [[اهل]] [[خانه]] را جمع میکرد و به [[سفیان بن مصعب]] میفرمود: «حالا مرثیه خود را در [[شهادت امام حسین]]{{ع}} بخوان». با خواندن او صدای [[گریه]] و ناله از همه برمیخاست تا جایی که [[مردم مدینه]] به در خانه میآمدند و میگریستند<ref>تأسیس الشیعه، ص۱۹۲.</ref>.
| | |
| * [[ابوجفر رواسی]]: [[محمد بن حسن بن ابی ساره نیلی]] نحوی، به گفته [[سیوطی]] او نخستین فرد از [[مردم کوفه]] بود که در [[علم]] نحو کتاب نوشته است. ابوجعفر رواسی استاد کسایی و فراء بود. [[عبدالواحد]] لغوی در کتاب «مراتب نحویین» میگوید: «ابوجعفر رواسی، استاد علمای [[کوفه]] است». [[نجاشی]] او و پدرش را از [[شاگردان امام باقر]] و [[امام صادق]]{{عم}} دانسته است. [[سیوطی]] کتابهای دیگر او را به این ترتیب نام برده است: [[معانی القرآن]]، الوقف و الابتداء [[الکبیر]]، الوقف و الابتدا الصغیر، کتاب الهمزه و کتاب [[اعراب]] القرآن. [[ابوجعفر]] در اوایل سده دوم از [[دنیا]] رفته است<ref>تأسیس الشیعه، ص۶۳-۶۸.</ref>.
| | ===[[ابوالطفیل عامر بن واثله]]=== |
| * [[سید اسماعیل حمیری]]: او [[سید]] به معنی اصطلاحی، یعنی از [[اولاد]] هاشم جد [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} نبوده است، بلکه او را سید و [[سرور]] [[شاعران]] میدانستهاند. [[ابن کثیر]] در [[تاریخ]] خود از اصمعی نقل کرده که گفته است اگر او [[صحابه]] را [[دشنام]] نمیداد، هیچکس از طبقه او را بر وی مقدم نمیداشتم؛ زیرا در [[زمان]] وی کسی همتای او نبود. سید اسماعیل حمیری از [[اصحاب امام جعفر صادق]]{{ع}} بود. او از [[مردم کوفه]] بود و در سال ۱۶۹ در [[بغداد]] از دنیا رفت. مانند قصاید سید اسماعیل حمیری در [[فضایل]] و [[مناقب]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[ائمه طاهرین]]{{عم}} از هیچکس دیده نشده است<ref>تحفة الاحباب، ص۲۱؛ تأسیس الشیعه، ص۱۹۱.</ref>.
| | |
| * [[محمد بن سائب کلبی]]: از [[شاگردان]] [[امام محمد باقر]] و [[امام]] [[جعفر صادق]]{{عم}} خالی بود. به گفته [[ابن ندیم]]، او نخستین کسی است که در [[علم تفسیر]] کتاب نوشته و تفسیرش بزرگترین و طولانیترین [[تفاسیر]] آن زمانها بوده است. نام کتابش «[[احکام]] القرآن»، و آن را از [[ابن عباس]] [[روایت]] کرده بود. کلبی در سال ۱۴۶ از دنیا رفت. سیوطی که [[شافعی]] و [[قاسم بن اصبغ بیانی قرطبی]] را نخستین کسانی دانسته است که در [[تفسیر]]، کتاب نوشتهاند، [[اشتباه]] کرده است؛ زیرا شافعی در سال ۲۰۴ و قرطبی در سال ۳۴۰ از دنیا رفتهاند. شاید منظور سیوطی اولین اشخاص از [[اهل تسنن]] باشد<ref>تأسیس الشیعه، ص۳۲۱-۳۲۵.</ref>.
| | ===[[عبید الله بن حر جعفی]]=== |
| * [[هشام بن حکم]]: از [[اصحاب خاص]] امام جعفر صادق و امام [[موسی کاظم]]{{عم}} و استاد در فن [[جدل]] و [[علم کلام]] و [[اصول فقه]] بود. کتاب «الالفاظ و مباحثها» که از مهمترین مباحث [[علم اصول]] و اولین کتاب در این [[علم]] بود، از اوست. [[مناظرات]] [[هشام بن حکم]] با [[عمرو بن عبید]] از رؤسای [[معتزله]] در [[بصره]] معروف است. اینکه [[شافعی]] را اولین کسی دانستهاند که در [[اصول فقه]] کتاب نوشته، [[واقعیت]] ندارد؛ زیرا هشام در سال ۱۷۹ در [[کوفه]] [[وفات]] یافت؛ حال آنکه شافعی در سال ۲۰۴ در [[مصر]] درگذشته است<ref>تحفة الاحباب، ص۴۰۴؛ تأسیس الشیعه، ص۳۱۰.</ref>.<ref>[[محمد حسین رجبی دوانی|رجبی دوانی، محمد حسین]]، [[کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی (کتاب)|کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی]] ص ۴۷۷.</ref>
| | |
| | ===[[سعید بن جبیر]]=== |
| | |
| | ===[[قیس بن ماصر]]=== |
| | |
| | ===[[حمران بن اعین]] و برادرش [[زرارة بن اعین]]=== |
| | |
| | ===[[جابر جعفی]]=== |
| | |
| | ===[[اسماعیل بن عبدالرحمن سدی کوفی]]=== |
| | |
| | ===[[ابوحمزه ثمالی]]=== |
| | |
| | ===[[کمیت بن زید]] یا زیاد اسدی=== |
| | |
| | ===[[ابوعبیده حذاء]]=== |
| | |
| | ===[[ابوعبدالله کوفی]]=== |
| | |
| | ===[[سفیان بن مصعب عبدی کوفی]]=== |
| | |
| | ===[[ابوجفر رواسی]]=== |
| | |
| | ===[[سید اسماعیل حمیری]]=== |
| | |
| | ===[[محمد بن سائب کلبی]]=== |
| | |
| | ===[[هشام بن حکم]]=== |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |