تحریفناپذیری قرآن در حدیث: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'داود' به 'داوود'
جز (جایگزینی متن - 'جست و جوی' به 'جستجوی') |
جز (جایگزینی متن - 'داود' به 'داوود') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
در منابع و مدارک [[اهل سنت]]، کهنترین منبعی که از چالشی در [[تحریفناپذیری قرآن]] حکایت میکند، [[موطأ مالک بن انس]] است؛ مالک با [[سند]] خود از [[عایشه]] چنین [[نقل]] میکند: از جمله [[آیات قرآن]] [[آیه]] {{عربی|" خَمسُ رَضَعات معلومات یحرِمنَ"}} بود. [[پیامبر خدا]] {{صل}} از [[دنیا]] رفت، در حالی که این [[آیات]] از [[قرآن]]، قرائت میشد<ref> الموطاء، ج۲، ص۶۰۸.</ref> و از [[مالک بن انس]] [[نقل]] شده که چون اوایل [[سوره]] [[برائت]] ساقط شد، در پی آن {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ}} هم افتاد و این ثابت است که حجم [[سوره]] [[برائت]] به اندازه [[سوره بقره]] بوده است<ref> الاتقان، ج۱، ص۱۴۲.</ref>. | در منابع و مدارک [[اهل سنت]]، کهنترین منبعی که از چالشی در [[تحریفناپذیری قرآن]] حکایت میکند، [[موطأ مالک بن انس]] است؛ مالک با [[سند]] خود از [[عایشه]] چنین [[نقل]] میکند: از جمله [[آیات قرآن]] [[آیه]] {{عربی|" خَمسُ رَضَعات معلومات یحرِمنَ"}} بود. [[پیامبر خدا]] {{صل}} از [[دنیا]] رفت، در حالی که این [[آیات]] از [[قرآن]]، قرائت میشد<ref> الموطاء، ج۲، ص۶۰۸.</ref> و از [[مالک بن انس]] [[نقل]] شده که چون اوایل [[سوره]] [[برائت]] ساقط شد، در پی آن {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ}} هم افتاد و این ثابت است که حجم [[سوره]] [[برائت]] به اندازه [[سوره بقره]] بوده است<ref> الاتقان، ج۱، ص۱۴۲.</ref>. | ||
پس از آن در [[منابع حدیثی]] متقدم [[اهل سنت]] از قبیل [[صحاح]]<ref> صحیح البخاری، ج۸، ص۲۶؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۱۰۰؛ صحیح ابن خزیمه، ج۱، ص۲۸۰.</ref>، مسانید<ref> مسنداحمد، ج۴، ص۳۶۸؛ | پس از آن در [[منابع حدیثی]] متقدم [[اهل سنت]] از قبیل [[صحاح]]<ref> صحیح البخاری، ج۸، ص۲۶؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۱۰۰؛ صحیح ابن خزیمه، ج۱، ص۲۸۰.</ref>، مسانید<ref> مسنداحمد، ج۴، ص۳۶۸؛ مسندابیداوود، ص۱۲؛ المصنف، ابن ابی شیبه، ج۸، ص۵۷۰.</ref> و [[سنن]]<ref> السنن الکبری، ج۸، ص۲۱۱؛ المصنف، صنعانی، ج۲، ص۹۱؛ ج۳، ص۳۶۵.</ref> کم و بیش احادیثی به چشم میخورند که در ظاهر بر [[تحریف قرآن]] دلالت دارند. پس از [[قرن سوم]] نیز [[نسائی]]<ref> نک: سنن النسائی، ج۴، ص۲۷۱.</ref>، [[طبری]]<ref> نک: جامعالبیان، ج۹، ص۱۸؛ ج۱۷، ص۱۳۱؛ ج۱۸، ص۸۷.</ref>، [[طبرانی]]<ref> نک: المعجم الکبیر، ج۱، ص۲۹۳.</ref> و [[حاکم نیشابوری]]<ref> المستدرک، ج۲، ص۴۱۵، ۵۳۱.</ref> [[روایات]] تحریفنما را در کتابهایشان [[نقل]] کردهاند. | ||
بررسی تفصیلی [[دانشمندان]] [[اهلسنت]] درباره اسانید و توجیه مضامین گوناگون این [[احادیث]] همزمان با صدور این [[روایات]] نیست. این بررسیها به زمانهای متأخرتر تعلّق دارند. قراین و شواهد نشان میدهند این رویکرد در [[قرن سوم]] یعنی همزمان با تدوین [[صحاح]]، مسانید و [[سنن]] شکل گرفته است. به نظر میرسد [[قاسم بن سلام]] نخستین گام را در کتاب [[فضائل]] القرآن در این زمینه برداشته است. وی پس از ذکر بخشی از این [[اخبار]] مینویسد: این امور "مواردی که بر نقصان در [[قرآن]] دلالت میکنند" مانند تعبیر {{عربی|"صَلَاةَ الْعَصْر"}} در [[آیه]] ۲۳۸ [[سوره بقره]]: {{متن قرآن|حَافِظُواْ عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلاةِ الْوُسْطَى}} در [[تفسیر قرآن]] به کار میآیند<ref>فضائل القرآن، ص۱۹۵.</ref>. [[ابن سلام]] کتابی دیگر با نام الناسخ والمنسوخ نگاشته است که [[ابو جعفر نحاس]] ضمن اشاره به مطالب آن از نوعی از [[نسخ]] نیز یاد میکند و آن این است که آیهای نازل شود و مدتی هم [[تلاوت]] گردد. سپس [[تلاوت]] آن [[آیه نسخ]] شود؛ ولی حکمش باقی باشد<ref> الناسخ و المنسوخ، ج۱، ص۴۳۴-۴۳۶.</ref>. این عبارت سندی [[تاریخی]] درباره نظریه معروف "نسخ تلاوت و نه [[حکم]] [[آیه]]" و همواره در توجیه [[احادیث]] [[تحریف]] به نقیصه مورد توجه [[دانشمندان]] [[اهل سنت]] بوده است، هرچند [[ابو جعفر نحاس]] از [[پذیرش]] این نظریه سرباز زده و خود راه حلی دیگر برای این [[روایات]] نشان داده است<ref> الناسخ و المنسوخ، ج۱، ص۴۳۸.</ref>. | بررسی تفصیلی [[دانشمندان]] [[اهلسنت]] درباره اسانید و توجیه مضامین گوناگون این [[احادیث]] همزمان با صدور این [[روایات]] نیست. این بررسیها به زمانهای متأخرتر تعلّق دارند. قراین و شواهد نشان میدهند این رویکرد در [[قرن سوم]] یعنی همزمان با تدوین [[صحاح]]، مسانید و [[سنن]] شکل گرفته است. به نظر میرسد [[قاسم بن سلام]] نخستین گام را در کتاب [[فضائل]] القرآن در این زمینه برداشته است. وی پس از ذکر بخشی از این [[اخبار]] مینویسد: این امور "مواردی که بر نقصان در [[قرآن]] دلالت میکنند" مانند تعبیر {{عربی|"صَلَاةَ الْعَصْر"}} در [[آیه]] ۲۳۸ [[سوره بقره]]: {{متن قرآن|حَافِظُواْ عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلاةِ الْوُسْطَى}} در [[تفسیر قرآن]] به کار میآیند<ref>فضائل القرآن، ص۱۹۵.</ref>. [[ابن سلام]] کتابی دیگر با نام الناسخ والمنسوخ نگاشته است که [[ابو جعفر نحاس]] ضمن اشاره به مطالب آن از نوعی از [[نسخ]] نیز یاد میکند و آن این است که آیهای نازل شود و مدتی هم [[تلاوت]] گردد. سپس [[تلاوت]] آن [[آیه نسخ]] شود؛ ولی حکمش باقی باشد<ref> الناسخ و المنسوخ، ج۱، ص۴۳۴-۴۳۶.</ref>. این عبارت سندی [[تاریخی]] درباره نظریه معروف "نسخ تلاوت و نه [[حکم]] [[آیه]]" و همواره در توجیه [[احادیث]] [[تحریف]] به نقیصه مورد توجه [[دانشمندان]] [[اهل سنت]] بوده است، هرچند [[ابو جعفر نحاس]] از [[پذیرش]] این نظریه سرباز زده و خود راه حلی دیگر برای این [[روایات]] نشان داده است<ref> الناسخ و المنسوخ، ج۱، ص۴۳۸.</ref>. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
مجموع [[روایات]] تحریفنما را در منابع [[اهل سنت]] که از ظاهر آنها استفاده [[تحریف]] میشود در ۵ محور بررسی میکنیم: | مجموع [[روایات]] تحریفنما را در منابع [[اهل سنت]] که از ظاهر آنها استفاده [[تحریف]] میشود در ۵ محور بررسی میکنیم: | ||
# '''وجود لحن و [[خطا]] در [[قرآن]]:'''وجود لحن و [[خطا]] در [[قرآن]] به نوعی با [[تحریف]] در الفاظ [[وحی]]، پیوند دارد. در این زمینه چندین [[حدیث]] در منابع [[اهل سنت]] به چشم میخورد؛ از جمله [[حدیثی]] از [[ابن عروه]] که از پدرش چنین [[نقل]] میکند: از [[عایشه]] درباره [[خطا]] در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ}}<ref>سوره طه، آیه:۶۳.</ref>. بنا به [[قرائت]] [[ابن کثیر]] که {{متن قرآن|إِنْ}} را مشدد خوانده و از [[خطا]] در [[آیه]] {{متن قرآن|لَّكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَالْمُقِيمِينَ الصَّلاةَ وَالْمُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ أُوْلَئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref> امّا استواران در دانش از آنان و آن مؤمنان بدانچه بر تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است، ایمان میآورند و برپادارندگان نماز و دهندگان زکات و مؤمنان به خدا و روز واپسین؛ به آنان زودا که پاداشی سترگ دهیم؛ سوره نساء، آیه:۱۶۲.</ref> و از [[خطا]] در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَادُواْ وَالصَّابِؤُونَ وَالنَّصَارَى مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref> بیگمان (از) مؤمنان و یهودیان و صابئان و مسیحیان، کسانی که به خداوند و روز بازپسین ایمان آورند و کار شایسته کنند، نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند؛ سوره مائده، آیه:۶۹.</ref> پرسیدم. گفت: این کار کاتبان [[وحی]] است که در [[نگارش]] [[قرآن]] به [[خطا]] رفتهاند ["باید به جای هذان، المقیمین، والصابئون، به ترتیب هذین، المقیمون، والصابئین باشد"<ref> فضائل القرآن، ص۱۶۱ ـ ۱۶۲؛ نک: جامع البیان، ج۶، ص۳۴.</ref> [[سُیوطی]] احادیثی دیگر درباره [[خطا]] در [[نگارش]] برخی از کلمات [[قرآن]]، [[نقل]] کرده است<ref> نک: الاتقان، ج۱، ص۱۶۵ ـ ۱۶۹.</ref> از [[عثمان]] نیز [[نقل]] میکنند که وی پس از نظر در [[قرآن]] گفت: در [[نگارش]] آن [[خطا]] میبینم؛ لکن [[عرب]] با [[طبیعت]] زبان خود آن را درست خواهد کرد<ref> تاریخ المدینه، ج۳، ص۱۰۱۳؛ محاضرات الادباء، ج۲، ص۴۴۹.</ref>. برخی از [[اهل سنت]] علت این [[خطا]] را عدم مهارت کاتبان دانستهاند<ref> محاضرات الادباء، ج۲، ص۴۴۹.</ref>؛ لکن اکثر آنان این نوع [[احادیث]] را [[خبر واحد]]، [[غریب]]، و غیر قابل [[اعتماد]] میشناسند و مواردی که بر حسب ظاهر، [[خطا]] در [[نگارش]] محسوب میشود رسمالخط ویژه [[قرآن]] با حکمتی نهفته در آن میدانند که شواهدی فراوان در زبان [[عرب]] نیز آن را [[همراهی]] میکند<ref> نک: جامعالبیان، ج۶، ص۳۶، تفسیرابنکثیر، ج۱،ص۲۹۸، ج۳، ص۱۶۵؛ روح المعانی، ج۶، ص۲۹۳ـ۲۹۴.</ref>. [[فخر رازی]] میگوید: [[مصحف]] موجود به [[تواتر]] از [[رسول خدا]] {{صل}} [[نقل]] شده است، بنابراین چگونه ممکن است در آن لحن باشد<ref> التفسیر الکبیر، ج۱۱، ص۱۰۶.</ref>. درباره سه آیهای نیز که به [[اعراب]] آن اشکال شده [[مفسران]] پاسخ دادهاند<ref> نک: الکشاف، ج۱، ص۵۹۰، ۶۶۰؛ ج۳، ص۷۲؛ روحالمعانی، ج۱، ص۵۴ ـ ۵۵.</ref>. | # '''وجود لحن و [[خطا]] در [[قرآن]]:'''وجود لحن و [[خطا]] در [[قرآن]] به نوعی با [[تحریف]] در الفاظ [[وحی]]، پیوند دارد. در این زمینه چندین [[حدیث]] در منابع [[اهل سنت]] به چشم میخورد؛ از جمله [[حدیثی]] از [[ابن عروه]] که از پدرش چنین [[نقل]] میکند: از [[عایشه]] درباره [[خطا]] در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ}}<ref>سوره طه، آیه:۶۳.</ref>. بنا به [[قرائت]] [[ابن کثیر]] که {{متن قرآن|إِنْ}} را مشدد خوانده و از [[خطا]] در [[آیه]] {{متن قرآن|لَّكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَالْمُقِيمِينَ الصَّلاةَ وَالْمُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ أُوْلَئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref> امّا استواران در دانش از آنان و آن مؤمنان بدانچه بر تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است، ایمان میآورند و برپادارندگان نماز و دهندگان زکات و مؤمنان به خدا و روز واپسین؛ به آنان زودا که پاداشی سترگ دهیم؛ سوره نساء، آیه:۱۶۲.</ref> و از [[خطا]] در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَادُواْ وَالصَّابِؤُونَ وَالنَّصَارَى مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref> بیگمان (از) مؤمنان و یهودیان و صابئان و مسیحیان، کسانی که به خداوند و روز بازپسین ایمان آورند و کار شایسته کنند، نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند؛ سوره مائده، آیه:۶۹.</ref> پرسیدم. گفت: این کار کاتبان [[وحی]] است که در [[نگارش]] [[قرآن]] به [[خطا]] رفتهاند ["باید به جای هذان، المقیمین، والصابئون، به ترتیب هذین، المقیمون، والصابئین باشد"<ref> فضائل القرآن، ص۱۶۱ ـ ۱۶۲؛ نک: جامع البیان، ج۶، ص۳۴.</ref> [[سُیوطی]] احادیثی دیگر درباره [[خطا]] در [[نگارش]] برخی از کلمات [[قرآن]]، [[نقل]] کرده است<ref> نک: الاتقان، ج۱، ص۱۶۵ ـ ۱۶۹.</ref> از [[عثمان]] نیز [[نقل]] میکنند که وی پس از نظر در [[قرآن]] گفت: در [[نگارش]] آن [[خطا]] میبینم؛ لکن [[عرب]] با [[طبیعت]] زبان خود آن را درست خواهد کرد<ref> تاریخ المدینه، ج۳، ص۱۰۱۳؛ محاضرات الادباء، ج۲، ص۴۴۹.</ref>. برخی از [[اهل سنت]] علت این [[خطا]] را عدم مهارت کاتبان دانستهاند<ref> محاضرات الادباء، ج۲، ص۴۴۹.</ref>؛ لکن اکثر آنان این نوع [[احادیث]] را [[خبر واحد]]، [[غریب]]، و غیر قابل [[اعتماد]] میشناسند و مواردی که بر حسب ظاهر، [[خطا]] در [[نگارش]] محسوب میشود رسمالخط ویژه [[قرآن]] با حکمتی نهفته در آن میدانند که شواهدی فراوان در زبان [[عرب]] نیز آن را [[همراهی]] میکند<ref> نک: جامعالبیان، ج۶، ص۳۶، تفسیرابنکثیر، ج۱،ص۲۹۸، ج۳، ص۱۶۵؛ روح المعانی، ج۶، ص۲۹۳ـ۲۹۴.</ref>. [[فخر رازی]] میگوید: [[مصحف]] موجود به [[تواتر]] از [[رسول خدا]] {{صل}} [[نقل]] شده است، بنابراین چگونه ممکن است در آن لحن باشد<ref> التفسیر الکبیر، ج۱۱، ص۱۰۶.</ref>. درباره سه آیهای نیز که به [[اعراب]] آن اشکال شده [[مفسران]] پاسخ دادهاند<ref> نک: الکشاف، ج۱، ص۵۹۰، ۶۶۰؛ ج۳، ص۷۲؛ روحالمعانی، ج۱، ص۵۴ ـ ۵۵.</ref>. | ||
# '''تغییر برخی از کلمات [[قرآن]]:''' [[ابن ابی | # '''تغییر برخی از کلمات [[قرآن]]:''' [[ابن ابی داوود سجستانی]] از طریق [[عَبّاد بن صُهَیب]] میگوید: حجاج ۱۱ مورد از حروف برخی از کلمات [[قرآن]] را تغییر داد<ref> المصاحف، ص۲۸۰؛ نیز نک: نکت الانتصار، ص۳۹۹.</ref>. افزون بر آنکه اکثر این موارد از مقوله قرائاتاند<ref> نک: آراء المستشرقین، ج۱، ص۴۳۰ ـ ۴۳۱.</ref> این تغییر، افسانهای بیش نیست، چون اولا "ابن ابی داوود" این قصه خیالی را از قول [[عَبّاد بن صُهَیب بصری]] از [[عَوف بن ابی جمیله]] [[نقل]] کرده است و عبّاد عادتاً نمیتواند [[راوی]] عَوف به شمار رود و [[دانشمندان]] [[رجال]] شناس نیز وی را از [[راویان]] عَوف ندانستهاند<ref> تهذیب الکمال، ج۲۲، ص۴۳۸-۴۳۹.</ref>، افزون بر آن عبّاد در نزد [[دانشمندان]] [[رجال]] شناس ضعیف و حدیثش متروک است<ref> الجرح والتعدیل، ج۶، ص۸۱-۸۲؛ لسان المیزان، ج۳، ص۲۳۰؛ تاریخ الاسلام، ج۱۵، ص۱۹۸-۱۹۹.</ref>. ثانیاً در عصر [[حجّاج]] چنین امری عادتاً محال است، زیرا در آن عصر [[قرآن]] در سینهها و کتابها به صورت گسترده در آفاق منتشر شده، هرگز امکان جمعآوری و دست بردن در آن نبوده است<ref> البیان، ص۲۱۹.</ref>. بنابراین بر فرض صحت چنین روایاتی شاید در [[مصحف]] شخصی [[حجّاج]] چنین نابسامانیهایی بوده و وی آنها را با [[الگو]] برداری از دیگر مصاحف، [[تغییر]] داده است؛ ولی دیگران به عمد برای کاستن از [[منزلت]] [[قرآن]] یا به [[اشتباه]]، به تمام مصاحف نسبت دادهاند<ref> نک: القرآن و روایات المدرستین، ج۲، ص۶۹۳ ـ ۶۹۷.</ref>. | ||
# '''فراموش شدن برخی [[آیات]]:'''[[احادیث]] بیانگر این مضمون در [[مصادر اهل سنت]] از کمیت بیشتری برخوردارند، چنان که از قول [[عمر بن خطاب]] [[نقل]] شده که قرآن۱۰۲۷۰۰۰ حرف دارد<ref> نک: الاتقان، ج۱، ص۱۵۲؛ الدرالمنثور، ج۶، ص۴۲۲.</ref>؛ یعنی باید بیش از ۳/ ۲ [[قرآن]] از دست رفته باشد<ref> البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۴۹.</ref>. [[قاسم بن سلام]] نیز به [[نقل]] از [[عبدالله بن عمر]] چنین [[نقل]] میکند: هیچکس از شما نمیتواند ادعا کند تمام [[قرآن]] نزد اوست... بیشتر [[قرآن]] از دست رفته است<ref> فضائلالقرآن، ص۱۹۰؛ الاتقان، ج۲، ص۵۲.</ref>. در روایتی [[ابو موسی اشعری]] از سورهای شبیه [[سوره]] [[برائت]] در زمان [[پیامبر]] {{صل}} یاد میکند که به جز یک [[آیه]]، همه آن را فراموش کرده است. همو از [[سوره]] دیگری شبیه به مُسبّحات سخن میگوید که جز یک [[آیه]]، همه آن را فراموش کرده است<ref> صحیح مسلم، ج۳، ص۵۳۰؛ فضائل القرآن، ص۱۹۲.</ref> از [[حذیفة بن یمان]] [[نقل]] شده که حجم [[سوره]] [[برائت]] سه<ref> الدرالمنثور، ج۴، ص۱۲۱.</ref> یا ۴ برابر حجم کنونی آن بوده است<ref> الدرالمنثور، ج۴، ص۱۲۰، المستدرک، ج۲، ص۳۳۱.</ref>. در روایتی دیگر از [[مالک بن انس]] این [[سوره]] از نظر حجم همانند [[سوره بقره]] یاد شده است که [[آیه]] {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ}} به همراه [[آیات]] آغازین آن ساقط شده است<ref> الاتقان، ج۱، ص۱۴۲.</ref>. این پندار درباره [[سوره]] احزاب نیز هست<ref> نک: الدرالمنثور، ج۵، ص۱۸۰؛ فضائل القرآن، ص۱۹۰ ـ ۱۹۱؛ المستدرک، ج۲، ص۴۱۵.</ref>. [[احمد بن حنبل]]<ref> مسند ابی | # '''فراموش شدن برخی [[آیات]]:'''[[احادیث]] بیانگر این مضمون در [[مصادر اهل سنت]] از کمیت بیشتری برخوردارند، چنان که از قول [[عمر بن خطاب]] [[نقل]] شده که قرآن۱۰۲۷۰۰۰ حرف دارد<ref> نک: الاتقان، ج۱، ص۱۵۲؛ الدرالمنثور، ج۶، ص۴۲۲.</ref>؛ یعنی باید بیش از ۳/ ۲ [[قرآن]] از دست رفته باشد<ref> البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۴۹.</ref>. [[قاسم بن سلام]] نیز به [[نقل]] از [[عبدالله بن عمر]] چنین [[نقل]] میکند: هیچکس از شما نمیتواند ادعا کند تمام [[قرآن]] نزد اوست... بیشتر [[قرآن]] از دست رفته است<ref> فضائلالقرآن، ص۱۹۰؛ الاتقان، ج۲، ص۵۲.</ref>. در روایتی [[ابو موسی اشعری]] از سورهای شبیه [[سوره]] [[برائت]] در زمان [[پیامبر]] {{صل}} یاد میکند که به جز یک [[آیه]]، همه آن را فراموش کرده است. همو از [[سوره]] دیگری شبیه به مُسبّحات سخن میگوید که جز یک [[آیه]]، همه آن را فراموش کرده است<ref> صحیح مسلم، ج۳، ص۵۳۰؛ فضائل القرآن، ص۱۹۲.</ref> از [[حذیفة بن یمان]] [[نقل]] شده که حجم [[سوره]] [[برائت]] سه<ref> الدرالمنثور، ج۴، ص۱۲۱.</ref> یا ۴ برابر حجم کنونی آن بوده است<ref> الدرالمنثور، ج۴، ص۱۲۰، المستدرک، ج۲، ص۳۳۱.</ref>. در روایتی دیگر از [[مالک بن انس]] این [[سوره]] از نظر حجم همانند [[سوره بقره]] یاد شده است که [[آیه]] {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ}} به همراه [[آیات]] آغازین آن ساقط شده است<ref> الاتقان، ج۱، ص۱۴۲.</ref>. این پندار درباره [[سوره]] احزاب نیز هست<ref> نک: الدرالمنثور، ج۵، ص۱۸۰؛ فضائل القرآن، ص۱۹۰ ـ ۱۹۱؛ المستدرک، ج۲، ص۴۱۵.</ref>. [[احمد بن حنبل]]<ref> مسند ابی داوود، ج۵، ص۱۳۱ ـ ۱۳۲.</ref> و دیگران<ref> نک: المستدرک، ج۲، ص۵۳۱؛ مجمع الزوائد، ج۷، ص۱۴۰.</ref> به [[نقل]] از [[اُبی بن کعب]] مینویسند: در ضمن [[سوره]] [[بینه]] [[آیات]] دیگری نیز بوده است. [[ترمذی]] این [[حدیث]] را "[[حسن]] صحیح" میشناسد<ref> سنن الترمذی، ج۵، ص۳۷۰.</ref> و [[راغب اصفهانی]] میگوید: "[[ابن مسعود]] در [[مصحف]] خود تعبیر {{عربی|"لَوْ كَانَ لِابْنِ آدَمَ"}} را نگاشته بود<ref> محاضرات الادباء، ج۲، ص۴۴۸.</ref>. در چند [[روایت]] منقول از [[امام علی]] {{ع}}<ref> فضائل القرآن، ص۱۸۹.</ref> و [[عایشه]]<ref> الموطأ، ج۲، ص۶۰۸؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۱۰۰؛ مسند احمد، ج۴، ص۳۶۸.</ref> و [[عمر]] از آیاتی یاد شده است که از [[قرآن]] ساقط شدهاند<ref> الدرالمنثور، ج۱، ص۱۰۶.</ref>. بنا به [[نقلی]] [[عمر]] جملهای را که در آن حد رجم ذکر شده است از [[قرآن]] میدانست و میگفت: اگر گفته نمیشد [[عمر]] در [[مصحف]] چیزی افزوده، با دست خود آن را در [[مصحف]] مینگاشتم<ref> صحیح البخاری، ج۸، ص۱۱۳؛ صحیح مسلم، ج۶، ص۱۶۲-۱۶۳؛ المصنف، ابن ابی شیبه، ج۸، ص۵۷۰.</ref>. در میان برخی از این [[روایات]] نیز سخن از حذف و [[تبدیل کلمات]] و عبارات در برخی از [[آیات]] به چشم میخورد<ref> نک: فتحالباری، ج۱۱، ص۲۱۷؛ کنزالعمال، ج۲، ص۵۶۹، ۵۹۴.</ref>. [[قاسم بن سلاّم]] ۱۲۴ مورد از آنها را در باب "الزوائد من الحروف التی خولف بها الخط فی القرآن" گرد آورده است<ref> فضائل القرآن، ص۱۶۲-۱۹۰؛ الاتقان، ج۱، ص۵۲ ـ ۵۵؛ روح المعانی، ج۱، ص۴۶.</ref>. هرچند [[اهل سنت]] درباره صحت و سقم سندهای این [[روایات]] [[اختلاف]] نظر دارند<ref> نک: مقدمتان فی علوم القرآن، ص۸۳؛ المحلی، ج۱۰، ص۱۴ ـ ۱۶؛ الناسخ والمنسوخ، ج۱، ص۴۳۸.</ref>؛ لکن به اتفاق، محتوای این [[احادیث]] را دال بر [[تحریف]] در الفاظ [[قرآن]] ندانسته، با توجه به قراین و شواهد، آنها را فراخور مضامینشان توجیه کردهاند. جمعی از [[اهل سنت]] مضامین این [[احادیث]] را از جنس [[تفسیر]] و [[معانی قرآن]] میشناسند<ref> فضائلالقرآن، ص۱۹۵.</ref> و جمعی آنها را حمل بر [[سنت]] میکنند؛ مانند نحّاس که درباره [[حدیث]] رجم میگوید:... آن سنّتی ثابت است<ref> الناسخ والمنسوخ، ج۱، ص۴۳۸؛ مقدمتان فی علوم القرآن، ص۷۹.</ref>. شماری دیگر مانند [[زبیدی]]<ref> مقدمتان فی علوم القرآن، ص۸۵.</ref> و [[مسلم]]<ref> صحیح مسلم، ج۳، ص۱۰۰؛ صحیحابنحبان، ج۸، ص۲۸.</ref> و برخی دیگر نیز درباره [[آیه]] مزعومه {{عربی|"لَوْ كَانَ لِابْنِ آدَمَ"}} همین دیدگاه را دارند. برخی دیگر از [[اهل سنت]] این احادیث را در زمره [[وحی]] غیر [[قرآنی]] "[[حدیث قدسی]]" قلمداد میکنند<ref> تأویل مختلف الحدیث، ص۲۹۲؛ مقدمتان فی علوم القرآن، ص۸۵ ـ ۸۶.</ref>. حمل این [[احادیث]] بر [[جعل]] یا خطای [[راوی]]، راه حلی دیگر است<ref>روح المعانی، ج۱۲، ص۲۱۷؛ سلامة القرآن من التحریف، ص۲۰۶.</ref>. عدهای نیز آنها را منسوخ التلاوه میشمارند. [[دانشمندان]] مسلمان به اتفاق و بدون تردید، این سنخ [[روایات]] را چنانچه تأویلی مناسب نداشته باشند [[باطل]] شمردهاند. از جمله قدمای [[امامیه]] میتوان به [[فضلبن شاذان]] در ردّ نسبتی که به [[ابن مسعود]] درباره معوّذتین دادهاند<ref> الایضاح، ص۲۲۹.</ref>، [[سید مرتضی]]<ref> نک: سلامة القرآن من التحریف، ص۲۲۶.</ref> و [[طبرسی]] در ردّ و ابطال وجود [[خطا]] در الفاظ [[قرآن]]<ref> مجمع البیان، ج۱، ص۸۳-۸۴.</ref>، [[علی بن طاووس حلی]] در نقد پندار زیادت [[آیه بسمله]] در [[قرآن]]<ref> سعد السعود، ص۲۹۲.</ref>، [[علامه حلی]] در بررسی و نقد سورههای [[خلع]] و حفد<ref> تذکرة الفقهاء، ج۳، ص۲۶۳.</ref> اشاره کرد. از جمله متأخران نیز میتوان [[شیخ]] [[محمد جواد بلاغی]]<ref> آلاء الرحمن، ج۱، ص۲۲۷ ـ ۲۲۸؛ الهدی الی دین المصطفی {{صل}}، ص۱۲۳ ـ ۱۲۴.</ref>، [[علامه طباطبایی]]<ref> المیزان، ج۱۲، ص۱۱۷.</ref>، [[آیة الله]] [[سید ابوالقاسم خویی]]<ref> البیان، ص۲۰۶-۲۳۵.</ref>، [[سید مرتضی عسکری]]<ref> القرآن و روایات المدرستین، ج۲، ص۴۰ ـ ۶۷، ۶۳۰ ـ ۶۳۱.</ref>، [[محمد هادی معرفت]]<ref>صیانة القرآن، ص۱۵۸ ـ ۱۶۲.</ref> و [[جوادی آملی]]<ref> نزاهت قرآن، ص۱۴۲ ـ ۱۵۴.</ref> را نام برد. | ||
# '''نقصان در جمع [[قرآن]]:'''برخی جمع [[قرآن]] توسط [[خلیفه اول]] را به طور طبیعی موجب وقوع [[تحریف]] به نقیصه و تغییر در [[قرآن]]<ref> فصل الخطاب، ص۱۴۱.</ref> و [[توحید]] مصاحف به دست [[عثمان]] را نیز، موجب سقوط برخی از کلمات و [[آیات]] میپندارند<ref> فصل الخطاب، ص۱۴۷.</ref>. بر فرض اینکه [[ابوبکر]] گردآورنده [[قرآن]] باشد، بدون تردید گردآورنده [[قرآن]]، هرچه از [[قرآن]] در سینهها و مکتوبات به صورت [[متواتر]] بوده در [[مصحف]] گرد آورده است<ref> البیان، ص۲۵۷.</ref>؛ امّا اگر دیدگاه [[سید مرتضی]] و همفکرانش را مبنی بر جمع و تدوین [[قرآن]] در عصر [[پیامبر اکرم]] {{صل}}بپذیریم<ref> ر. ک: مجمع البیان، ج۱، ص۸۴.</ref>، این مناقشه موضوعاً منتفی است. [[تحریف قرآن]] در [[عصر عثمان]]<ref> نک: آراء المستشرقین، ج۱، ص۴۶۵ ـ ۴۸۰؛ شبهات حول القرآن، ص۴۶.</ref> نیز پنداری بیش نیست. کار [[عثمان]] الغای قرائتهایی که از [[پیامبر خدا]] {{صل}} اخذ نشده و یکدست کردن [[مصحف]] و اکتفا به متن [[آیات]] با حذف [[تأویل]] و [[تفسیر]] از متن [[قرآن]] بوده است. بدون آنکه موجب [[تحریف]] در الفاظ [[آیات]] شود<ref> البیان، ص۲۵۷ ـ ۲۵۸.</ref>. | # '''نقصان در جمع [[قرآن]]:'''برخی جمع [[قرآن]] توسط [[خلیفه اول]] را به طور طبیعی موجب وقوع [[تحریف]] به نقیصه و تغییر در [[قرآن]]<ref> فصل الخطاب، ص۱۴۱.</ref> و [[توحید]] مصاحف به دست [[عثمان]] را نیز، موجب سقوط برخی از کلمات و [[آیات]] میپندارند<ref> فصل الخطاب، ص۱۴۷.</ref>. بر فرض اینکه [[ابوبکر]] گردآورنده [[قرآن]] باشد، بدون تردید گردآورنده [[قرآن]]، هرچه از [[قرآن]] در سینهها و مکتوبات به صورت [[متواتر]] بوده در [[مصحف]] گرد آورده است<ref> البیان، ص۲۵۷.</ref>؛ امّا اگر دیدگاه [[سید مرتضی]] و همفکرانش را مبنی بر جمع و تدوین [[قرآن]] در عصر [[پیامبر اکرم]] {{صل}}بپذیریم<ref> ر. ک: مجمع البیان، ج۱، ص۸۴.</ref>، این مناقشه موضوعاً منتفی است. [[تحریف قرآن]] در [[عصر عثمان]]<ref> نک: آراء المستشرقین، ج۱، ص۴۶۵ ـ ۴۸۰؛ شبهات حول القرآن، ص۴۶.</ref> نیز پنداری بیش نیست. کار [[عثمان]] الغای قرائتهایی که از [[پیامبر خدا]] {{صل}} اخذ نشده و یکدست کردن [[مصحف]] و اکتفا به متن [[آیات]] با حذف [[تأویل]] و [[تفسیر]] از متن [[قرآن]] بوده است. بدون آنکه موجب [[تحریف]] در الفاظ [[آیات]] شود<ref> البیان، ص۲۵۷ ـ ۲۵۸.</ref>. | ||
# '''تفاوت در مصاحف [[صحابه]]:''' برخی از [[ادله]] قائلان به [[تحریف قرآن]]، روایاتیاند که درباره [[مصحف]] [[امام علی]] {{ع}}، [[عبدالله بن مسعود]] و [[ابی بن کعب]]، [[نقل]] شدهاند<ref> نک: فصل الخطاب، ص۱۲۰، ۱۲۴.</ref>. طبق مدارک [[فریقین]] اصل وجود [[مصحف امام علی]] {{ع}} محرز است و جای تردید ندارد<ref> نک: مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۲۹۶، سلامة القرآن من التحریف، ص۴۱۲ ـ ۴۲۰.</ref>؛ اما اضافاتی که در [[مصحف]] آن [[حضرت]] [[نقل]] شدهاند همگی در حدّ [[تفسیر]] و تأویلاند که در [[مصحف]] کنونی نیستند<ref> اوائل المقالات، ص۹۳؛ الصافی، ج۱، ص۵۲؛ البیان، ص۲۲۳.</ref>. | # '''تفاوت در مصاحف [[صحابه]]:''' برخی از [[ادله]] قائلان به [[تحریف قرآن]]، روایاتیاند که درباره [[مصحف]] [[امام علی]] {{ع}}، [[عبدالله بن مسعود]] و [[ابی بن کعب]]، [[نقل]] شدهاند<ref> نک: فصل الخطاب، ص۱۲۰، ۱۲۴.</ref>. طبق مدارک [[فریقین]] اصل وجود [[مصحف امام علی]] {{ع}} محرز است و جای تردید ندارد<ref> نک: مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۲۹۶، سلامة القرآن من التحریف، ص۴۱۲ ـ ۴۲۰.</ref>؛ اما اضافاتی که در [[مصحف]] آن [[حضرت]] [[نقل]] شدهاند همگی در حدّ [[تفسیر]] و تأویلاند که در [[مصحف]] کنونی نیستند<ref> اوائل المقالات، ص۹۳؛ الصافی، ج۱، ص۵۲؛ البیان، ص۲۲۳.</ref>. |