پرش به محتوا

ازدواج پیامبر خاتم با حضرت خدیجه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابن‌شهرآشوب'
جز (جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابن‌شهرآشوب')
خط ۲۶: خط ۲۶:
[[ابوطالب]] در مجلس خواستگاری، گفت: "[[حمد]] و [[سپاس]] خدای این [[خانه]] را، آن کسی که ما را از ذریة [[ابراهیم]] و [[اسماعیل]] قرار داد و ما را در [[حرم]] امنی فرود آورد، بر [[مردم]] [[برتری]] داد و به این سرزمین [[برکت]] و [[نعمت]] بخشید؛ اما این [[برادر]] زاده‌ام بر تمام مردان [[قریش]]، [[برتری]] و رجحان دارد.
[[ابوطالب]] در مجلس خواستگاری، گفت: "[[حمد]] و [[سپاس]] خدای این [[خانه]] را، آن کسی که ما را از ذریة [[ابراهیم]] و [[اسماعیل]] قرار داد و ما را در [[حرم]] امنی فرود آورد، بر [[مردم]] [[برتری]] داد و به این سرزمین [[برکت]] و [[نعمت]] بخشید؛ اما این [[برادر]] زاده‌ام بر تمام مردان [[قریش]]، [[برتری]] و رجحان دارد.


در این [[برتری]] با هیچ کس مقایسه نشود و در میان [[مردم]]، برایش همانندی نیست. اگر چه از لحاظ [[مالی]] تهیدست است؛ اما [[مال]]، عاریه‌ای است که پایدار نمی‌ماند و سایه‌ای است که زایل می‌شود. او به [[خدیجه]] {{س}} راغب و [[خدیجه]] {{س}} نیز به او [[مشتاق]] است. ما آمده‌ایم که با [[رضایت]] [[خدیجه]] {{س}} او را از شما خواستگاری کنیم. مهریه او بر عهده من است که اگر بخواهید پرداخت می‌کنم. قسم به خدای این [[خانه]]! [[محمد]] {{صل}} دارای اقبالی بلند، [[دینی]] شایع و خردی کاستی‌ناپذیر است"<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۴۲؛ کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۴؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۲۰۱-۲۰۲؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰.</ref>.
در این [[برتری]] با هیچ کس مقایسه نشود و در میان [[مردم]]، برایش همانندی نیست. اگر چه از لحاظ [[مالی]] تهیدست است؛ اما [[مال]]، عاریه‌ای است که پایدار نمی‌ماند و سایه‌ای است که زایل می‌شود. او به [[خدیجه]] {{س}} راغب و [[خدیجه]] {{س}} نیز به او [[مشتاق]] است. ما آمده‌ایم که با [[رضایت]] [[خدیجه]] {{س}} او را از شما خواستگاری کنیم. مهریه او بر عهده من است که اگر بخواهید پرداخت می‌کنم. قسم به خدای این [[خانه]]! [[محمد]] {{صل}} دارای اقبالی بلند، [[دینی]] شایع و خردی کاستی‌ناپذیر است"<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۴۲؛ کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۴؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۲۰۱-۲۰۲؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰.</ref>.


سپس عموزاده [[خدیجه]] {{س}}، شروع به سخن کرد؛ اما به لکنت افتاد و از پاسخ [[ابوطالب]] بازماند. پس [[خدیجه]] {{س}} شروع به سخن کرد و [[رضایت]] خود را از این [[ازدواج]] اعلام فرمود و بیان داشت که حاضر است مهریه خود را از [[مال]] خویش بپردازد که این سخن، [[تعجب]] حاضران را برانگیخت؛ دیگران گفتند: "عجیب است که مهریه مرد را [[زنان]] می‌دهند؟" [[ابوطالب]] [[خشمگین]] شد، از جای برخاست و گفت: "اگر مثل برادرزاده‌ام بودید، [[زنان]]، شما را با بیشترین کابین (مهریه) طلب می‌کردند و اگر فردی مثل شما باشد؛ حتی با کابینه‌ای بالا، [[زنان]] حاضر به [[ازدواج]] با او نیستند"<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۴۲؛ کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۵.</ref>. آن‌گاه [[ابوطالب]] شتری کشت و [[رسول خدا]] {{صل}} به [[ازدواج]] [[خدیجه]] {{س}} در آمد.
سپس عموزاده [[خدیجه]] {{س}}، شروع به سخن کرد؛ اما به لکنت افتاد و از پاسخ [[ابوطالب]] بازماند. پس [[خدیجه]] {{س}} شروع به سخن کرد و [[رضایت]] خود را از این [[ازدواج]] اعلام فرمود و بیان داشت که حاضر است مهریه خود را از [[مال]] خویش بپردازد که این سخن، [[تعجب]] حاضران را برانگیخت؛ دیگران گفتند: "عجیب است که مهریه مرد را [[زنان]] می‌دهند؟" [[ابوطالب]] [[خشمگین]] شد، از جای برخاست و گفت: "اگر مثل برادرزاده‌ام بودید، [[زنان]]، شما را با بیشترین کابین (مهریه) طلب می‌کردند و اگر فردی مثل شما باشد؛ حتی با کابینه‌ای بالا، [[زنان]] حاضر به [[ازدواج]] با او نیستند"<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۴۲؛ کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۵.</ref>. آن‌گاه [[ابوطالب]] شتری کشت و [[رسول خدا]] {{صل}} به [[ازدواج]] [[خدیجه]] {{س}} در آمد.


این سخنان به خوبی نشان از [[جایگاه]] [[پیامبر]] {{صل}} در [[قلوب]] [[مردم]] [[مکه]] در قبل از [[بعثت]] داشت و خود می‌تواند در ردّ [[روایات]] جعلی که آن حضرت {{صل}} را [[یتیم]] [[ابی‌طالب]] معرفی می‌کنند، کافی باشد. این [[روایات]]، چنان [[شخصیت]] [[پست]] و حقیری را برای حضرت {{صل}} ساخته و پرداخته‌اند که جریان خواستگاری ایشان از [[خدیجه]] {{س}} را [[مسخره کردن]] [[شخصیت]] حضرت و دیگران دانسته‌اند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۲؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰-۲۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۶ به بعد.</ref>. [[روایات]] بی‌پایه و اساسی که تنها برای کاستن از [[شخصیت پیامبر]] {{صل}} و [[انحراف]] ذهن‌های [[مردم]]، از سوی [[دشمنان دین]] [[جعل]] شده‌اند؛ از این‌رو [[نقل]] این دروغ‌ها را [[شایسته]] [[مقام]] منیع ایشان ندیدیم و از پرداختن به آن صرف‌نظر کردیم<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۲: محمد بن احمد دولابی، الذریة الطاهره، ص۵۱؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۸۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۶ به بعد.</ref>.
این سخنان به خوبی نشان از [[جایگاه]] [[پیامبر]] {{صل}} در [[قلوب]] [[مردم]] [[مکه]] در قبل از [[بعثت]] داشت و خود می‌تواند در ردّ [[روایات]] جعلی که آن حضرت {{صل}} را [[یتیم]] [[ابی‌طالب]] معرفی می‌کنند، کافی باشد. این [[روایات]]، چنان [[شخصیت]] [[پست]] و حقیری را برای حضرت {{صل}} ساخته و پرداخته‌اند که جریان خواستگاری ایشان از [[خدیجه]] {{س}} را [[مسخره کردن]] [[شخصیت]] حضرت و دیگران دانسته‌اند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۲؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰-۲۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۶ به بعد.</ref>. [[روایات]] بی‌پایه و اساسی که تنها برای کاستن از [[شخصیت پیامبر]] {{صل}} و [[انحراف]] ذهن‌های [[مردم]]، از سوی [[دشمنان دین]] [[جعل]] شده‌اند؛ از این‌رو [[نقل]] این دروغ‌ها را [[شایسته]] [[مقام]] منیع ایشان ندیدیم و از پرداختن به آن صرف‌نظر کردیم<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۲: محمد بن احمد دولابی، الذریة الطاهره، ص۵۱؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۸۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۶ به بعد.</ref>.
خط ۵۲: خط ۵۲:
=== ازدواج خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر {{صل}} ===
=== ازدواج خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر {{صل}} ===
بعضی گفته‌اند که [[خدیجه]] {{س}} قبل از [[ازدواج با رسول خدا]] {{صل}}، دو بار [[ازدواج]] کرده بود و از شوهران سابقش فرزندانی داشت<ref>ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۳.</ref>. در صحت این ادعا که [[شهرت]] را نیز به آن نسبت داده‌اند، ابهام‌هایی وجود دارد که باید بدان پرداخته شود. نکاتی را که می‌توان در اینجا به آنها اشاره کرد بدین قرار است:
بعضی گفته‌اند که [[خدیجه]] {{س}} قبل از [[ازدواج با رسول خدا]] {{صل}}، دو بار [[ازدواج]] کرده بود و از شوهران سابقش فرزندانی داشت<ref>ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۳.</ref>. در صحت این ادعا که [[شهرت]] را نیز به آن نسبت داده‌اند، ابهام‌هایی وجود دارد که باید بدان پرداخته شود. نکاتی را که می‌توان در اینجا به آنها اشاره کرد بدین قرار است:
# از [[ابن‌شهر آشوب]] [[نقل]] شده است که [[احمد بلاذری]] و [[ابوالقاسم کوفی]] در کتاب‌هایشان، [[سید مرتضی]] در الشافی و [[ابوجعفر]] [[شیخ طوسی]] در تلخیص الشافی متذکر این امر شده‌اند که [[پیامبر]] {{صل}} با [[خدیجه]] {{س}} [[ازدواج]] کرد؛ در حالی که ایشان دختری باکره بود. کتاب‌های الانوار و البدع نیز بر این نکته، تأکید کرده‌اند؛ آنجا که می‌گوید: "[[رقیه]] و [[زینب]]، دختران هاله، [[خواهر]] خدیجه‌اند"<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۱۵۹.</ref>.
# از [[ابن‌شهر آشوب]] [[نقل]] شده است که [[احمد بلاذری]] و [[ابوالقاسم کوفی]] در کتاب‌هایشان، [[سید مرتضی]] در الشافی و [[ابوجعفر]] [[شیخ طوسی]] در تلخیص الشافی متذکر این امر شده‌اند که [[پیامبر]] {{صل}} با [[خدیجه]] {{س}} [[ازدواج]] کرد؛ در حالی که ایشان دختری باکره بود. کتاب‌های الانوار و البدع نیز بر این نکته، تأکید کرده‌اند؛ آنجا که می‌گوید: "[[رقیه]] و [[زینب]]، دختران هاله، [[خواهر]] خدیجه‌اند"<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۱۵۹.</ref>.
# [[ابوالقاسم کوفی]] [[نقل]] کرده است که از [[اجماع]] [[عام و خاص]] و از آثار اهل [[علم]] و [[راویان]] [[اخبار]] چنین بر می‌آید که کسی از اشراف و بزرگان [[قریش]] باقی نماند؛ مگر آنکه به خواستگاری [[خدیجه]] {{س}} رفته و جواب رد شنیده باشد. پس چون [[خدیجه]] {{س}} با [[رسول خدا]] {{صل}} [[ازدواج]] کرد [[زنان]] [[قریش]] بر او [[غضب]] کردند و از او دور شدند. آنان به [[خدیجه]] {{س}} گفتند: "اشراف و بزرگان [[قوم]] از تو خواستگاری کردند؛ اما نپذیرفتی و حال با [[محمد]] {{صل}}، [[یتیم]] [[ابوطالب]] که فردی [[فقیر]] و تهیدست است [[ازدواج]] کرده‌ای؟".
# [[ابوالقاسم کوفی]] [[نقل]] کرده است که از [[اجماع]] [[عام و خاص]] و از آثار اهل [[علم]] و [[راویان]] [[اخبار]] چنین بر می‌آید که کسی از اشراف و بزرگان [[قریش]] باقی نماند؛ مگر آنکه به خواستگاری [[خدیجه]] {{س}} رفته و جواب رد شنیده باشد. پس چون [[خدیجه]] {{س}} با [[رسول خدا]] {{صل}} [[ازدواج]] کرد [[زنان]] [[قریش]] بر او [[غضب]] کردند و از او دور شدند. آنان به [[خدیجه]] {{س}} گفتند: "اشراف و بزرگان [[قوم]] از تو خواستگاری کردند؛ اما نپذیرفتی و حال با [[محمد]] {{صل}}، [[یتیم]] [[ابوطالب]] که فردی [[فقیر]] و تهیدست است [[ازدواج]] کرده‌ای؟".


۲۱۷٬۸۱۸

ویرایش