حسان بن ثابت در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابنشهرآشوب'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
جز (جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابنشهرآشوب') |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
== حسان و [[پیامبر]] {{صل}} == | == حسان و [[پیامبر]] {{صل}} == | ||
برپایه برخی گزارشها، حسان در [[کودکی]] <ref>الاغانی، ج ۴، ص ۱۴۲.</ref> از یهود یثرب، درباره [[تولد پیامبر]] {{صل}} در [[آینده]] سخنانی شنیده بود که در صورت [[درستی]] این گزارش، وی میبایست همچون دیگر یثربیان برای [[دعوت]] [[رسول خدا]] {{صل}} [[آمادگی]] [[ذهنی]] داشته باشد؛ نیز [[قرابت]] [[بنیهاشم]] با [[بنینجار]] ([[ازدواج]] [[هاشم]] جد آن [[حضرت]] با زنی به نام [[سلمی]] از خزرج) میتوانست از دیگر زمینههای آشنایی باشد. حسان به هنگام [[بعثت پیامبر]] {{صل}} ۶۰ یا ۶۱ سال داشت؛<ref>الاغانی، ج ۴، ص ۱۴۲.</ref> لکن به رغم شهرتش به عنوان شاعر قبیله خود خزرج، در هر دو [[پیمان عقبه]] حضور نداشت؛ به خلاف برادرش، [[اوس]] که در [[عقبه دوم]] بود.<ref> السیرة النبویه، ج ۲، ص ۳۱۳.</ref> درباره چگونگی [[اسلام]] و [[بیعت]] حسان با پیامبر {{صل}} تنها آمده است که پس از [[هجرت]] رسول خدا {{صل}} به یثرب، حسان نیز همانند دیگر [[مردم]] اسلام آورد و از آن پس در [[مدح]] آن حضرت اشعاری سرود.<ref> نک: اخبار مکه، ج ۱، ص ۱۲۸ ـ ۱۲۹؛ مناقب، | برپایه برخی گزارشها، حسان در [[کودکی]] <ref>الاغانی، ج ۴، ص ۱۴۲.</ref> از یهود یثرب، درباره [[تولد پیامبر]] {{صل}} در [[آینده]] سخنانی شنیده بود که در صورت [[درستی]] این گزارش، وی میبایست همچون دیگر یثربیان برای [[دعوت]] [[رسول خدا]] {{صل}} [[آمادگی]] [[ذهنی]] داشته باشد؛ نیز [[قرابت]] [[بنیهاشم]] با [[بنینجار]] ([[ازدواج]] [[هاشم]] جد آن [[حضرت]] با زنی به نام [[سلمی]] از خزرج) میتوانست از دیگر زمینههای آشنایی باشد. حسان به هنگام [[بعثت پیامبر]] {{صل}} ۶۰ یا ۶۱ سال داشت؛<ref>الاغانی، ج ۴، ص ۱۴۲.</ref> لکن به رغم شهرتش به عنوان شاعر قبیله خود خزرج، در هر دو [[پیمان عقبه]] حضور نداشت؛ به خلاف برادرش، [[اوس]] که در [[عقبه دوم]] بود.<ref> السیرة النبویه، ج ۲، ص ۳۱۳.</ref> درباره چگونگی [[اسلام]] و [[بیعت]] حسان با پیامبر {{صل}} تنها آمده است که پس از [[هجرت]] رسول خدا {{صل}} به یثرب، حسان نیز همانند دیگر [[مردم]] اسلام آورد و از آن پس در [[مدح]] آن حضرت اشعاری سرود.<ref> نک: اخبار مکه، ج ۱، ص ۱۲۸ ـ ۱۲۹؛ مناقب، ابنشهرآشوب، ج ۱، ص ۱۱۴، ۱۵۸، ۲۱۳.</ref> از خود حسان [[نقل]] شده که پیامبر {{صل}} از وی [[تمجید]] کرده و فرموده است: خدایا! او را به [[روحالقدس]] [[تأیید]] فرما!<ref> الطبقات، ج ۵، ص ۱۲۰.</ref> حسان پس از [[مسلمان]] شدن، [[زبان]] و [[شعر]] خود را در [[خدمت]] [[اسلام]] بهکار گرفت و به عنوان شاعر [[رسول خدا]] {{صل}} <ref>الاستیعاب، ج ۱، ص ۴۰۰؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۶.</ref> در مناسبتهای گوناگون شعر میسرود. او [[همدلی]] [[انصار]] و [[مهاجران]] را به [[نظم]] کشید.<ref> الاخبار الموفّقیات، ص ۵۸۵ ـ ۵۸۶.</ref> به گزارش [[جاحظ]]، [[پیامبر]] {{صل}} [[شعر]] او بر ضد [[دشمنان]] را از تیر سهمناکتر میدانست.<ref> البیان والتبیین، ج ۱، ص ۲۷۳.</ref> | ||
هنگامی که شعرای [[قریش]]، همچون [[عمروعاص]] و [[ابنزبعری]] و [[ابوسفیان بن حارث]]، زبانشان را بر هجو [[مسلمانان]] گشودند، پیامبر {{صل}} از انصار خواست همانگونه که ایشان با اسلام خود، [[رسول الله]] را [[یاری]] کردند، با زبانشان نیز آن [[حضرت]] را کمک کنند. [[حسان]] [[آمادگی]] خود را برای هجو قریش اعلام کرد و پیامبر {{صل}} از او پرسید: چگونه به هجو قریش میپردازی، در حالی که من از آنان هستم؟ حسان عرض کرد که بهگونهای رسول خدا {{صل}} را از آنان جدا خواهد کرد که مو را از خمیر جدا میکنند، از اینرو پیامبر {{صل}} به او اجازه داد و شرط کرد که حسان از [[ابوبکر]] که آشنا به [[نسب]] بود، نسب قریش را جویا شده؛ آنگاه به هجو ایشان [[اقدام]] کند.<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۵؛ الاغانی، ج ۴، ص ۱۴۴ ـ ۱۴۶؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۴۰۲.</ref> در پی آن، حسان به هجو شعرای قریش مانند ابوسفیان بن حارث پرداخت <ref> اسدالغابه، ج ۲، ص ۶ ـ ۷.</ref> و در مثالب و [[عیوب]] قریش، هجویههایی سرود. وی به [[تشویق]] پیامبر {{صل}} [[مشرکان قریش]] را هجو میکرد. به گزارش [[عایشه]]، در [[مسجد پیامبر]] {{صل}} حسان بر روی چهار پایهای قرار میگرفت و به بیان [[برتری]] افتخارات پیامبر {{صل}} و هجو [[مشرکان]] میپرداخت.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۵۱۴.</ref> گویند: رسول خدا {{صل}} به او فرمود: در هجو مشرکان، مؤید به [[روحالقدس]] هستی <ref> الاستیعاب، ج ۱، ص ۴۰۲؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۵۱۴.</ref> و وی به هجو کسان بسیاری از [[مشرکان]] پرداخت و [[هند]]، [[همسر]] [[ابوسفیان]] از کسانی بود که با این سروده که "هند، زنی [[خودخواه]] و [[مغرور]] است" مورد هجو قرار گرفت.<ref> البدء والتاریخ، ج ۴، ص ۲۰۴؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۷۰.</ref> گویند: به [[حسان]] گفته شد که تو در [[جاهلیت]] بهتر [[شعر]] میگفتی که جواب داد: در آن دوره شاعر قید و بندی نداشت و هر چه میخواست میسرود؛ ولی [[اسلام]] شاعر را از گفتن [[دروغ]] باز داشته است، در صورتی که شعر خوب خالی از [[مبالغه]] و دروغ نیست.<ref> اسدالغابه، ج ۲، ص ۸؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۴۰۴.</ref> چنان که گذشت، برخی [[رزمنده]] نبودن حسان در [[غزوهها]] را نه به جهت [[ترسو بودن]] وی <ref> الشعر والشعراء، ج ۱، ص ۲۲۳؛ المغازی، ج ۲، ص ۴۶۲.</ref> بلکه براثر عارضهای در دستانش دانستهاند که برپایه گزارش برخی، [[صفوان بن معطل]] او را از آنرو که در ماجرای [[افک]] به [[صفوان]] نسبت ناروا داده بود، مجروح ساخت؛<ref> الاستیعاب، ج ۱، ص ۴۰۵.</ref> اما [[پذیرفتن]] این گزارش از این جهت بعید به نظر میرسد که جریان افک مربوط به [[سال ۶ هجری]] است، در حالی که در غزوههای پیشین از ترسو بودن وی و عدم جنگاوریاش گزارشهایی در دست است. به گزارش ابنعبدالبر <ref> الاستیعاب، ج ۱، ص ۴۰۵.</ref> بیشتر [[اهل]] [[اخبار]] و [[سیره]]، حسان را از ترسوترین افراد دانسته و در این زمینه مطالبی [[نقل]] کردهاند که او از بیان آنها [[شرم]] دارد. [[سمعانی]] <ref> الانساب، ج ۴، ص ۱۶۷.</ref> از حضور حسان در [[غزوه بدر]] [[سخن]] گفته است که به نظر میرسد حضورش برای [[جنگیدن]] نبوده است. او درباره فرار [[حارث بن هشام مخزومی]] در [[بدر]] سرودهای دارد.<ref>العقد الفرید، ج ۱، ص ۱۲۹؛ السیرة النبویه، ج ۲، ص ۵۴۳.</ref> پس از [[قتل]] ابوازیهر از [[قبیله ازد]] از [[عرب]] جنوبی، به دست [[هشام بن ولید بن مغیره مخزومی]] از [[قریش]] که پس از [[نبرد]] [[بدر]] انجام شد و [[آتش]] [[اختلاف]] میان "مطیبین" و "احلاف" (همپیمانان) را روشن ساخت، [[حسان]] شعری سرود که در [[آمادگی]] برای [[رویارویی]] میان آنان کارساز افتاد؛ اما [[ابوسفیان]] که به تازگی از [[سفر]] برگشته بود، آنها را برای نبرد با [[پیامبر]] {{صل}} [[ترغیب]] کرد و نزاعشان را پایان داد.<ref> المنمق، ص ۱۹۲، ۱۹۹ ـ ۲۰۳.</ref> حسان درباره [[غزوه]] [[اُحد]] سرودههایی دارد؛ از جمله در مورد کشته شدن صوأب، آخرین [[پرچمدار]] [[قریش]]،<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۵.</ref> [[نکوهش]] فراریان،.<ref> المحبّر، ص ۵۰۲؛ الصحیح من سیرة النبی، ج ۶، ص ۱۹۲.</ref> هجو [[مشرکان]]،<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۵.</ref> سرایش در جواب ابوسفیان <ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۹.</ref> نیز در پاسخ [[ابن زبعری]] که [[خشنودی]] خود را از [[پیروزی]] قریش در نبرد و [[شهادت]] [[حمزه]] اعلام کرده بود.<ref> السیرة النبویه، ج ۳، ص ۶۴۶.</ref> حادثههای تلخ سرایای [[رجیع]] و بئر معونه که به شهادت شماری از مبلّغان [[مسلمان]] انجامید، نیز حسان را وا داشت در رثای شهدای آنها [[شعر]] بسراید <ref>اسدالغابه، ج ۲، ص ۱۱۶؛ المغازی، ج ۱، ص ۳۵۳.</ref>. | هنگامی که شعرای [[قریش]]، همچون [[عمروعاص]] و [[ابنزبعری]] و [[ابوسفیان بن حارث]]، زبانشان را بر هجو [[مسلمانان]] گشودند، پیامبر {{صل}} از انصار خواست همانگونه که ایشان با اسلام خود، [[رسول الله]] را [[یاری]] کردند، با زبانشان نیز آن [[حضرت]] را کمک کنند. [[حسان]] [[آمادگی]] خود را برای هجو قریش اعلام کرد و پیامبر {{صل}} از او پرسید: چگونه به هجو قریش میپردازی، در حالی که من از آنان هستم؟ حسان عرض کرد که بهگونهای رسول خدا {{صل}} را از آنان جدا خواهد کرد که مو را از خمیر جدا میکنند، از اینرو پیامبر {{صل}} به او اجازه داد و شرط کرد که حسان از [[ابوبکر]] که آشنا به [[نسب]] بود، نسب قریش را جویا شده؛ آنگاه به هجو ایشان [[اقدام]] کند.<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۵؛ الاغانی، ج ۴، ص ۱۴۴ ـ ۱۴۶؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۴۰۲.</ref> در پی آن، حسان به هجو شعرای قریش مانند ابوسفیان بن حارث پرداخت <ref> اسدالغابه، ج ۲، ص ۶ ـ ۷.</ref> و در مثالب و [[عیوب]] قریش، هجویههایی سرود. وی به [[تشویق]] پیامبر {{صل}} [[مشرکان قریش]] را هجو میکرد. به گزارش [[عایشه]]، در [[مسجد پیامبر]] {{صل}} حسان بر روی چهار پایهای قرار میگرفت و به بیان [[برتری]] افتخارات پیامبر {{صل}} و هجو [[مشرکان]] میپرداخت.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۵۱۴.</ref> گویند: رسول خدا {{صل}} به او فرمود: در هجو مشرکان، مؤید به [[روحالقدس]] هستی <ref> الاستیعاب، ج ۱، ص ۴۰۲؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۵۱۴.</ref> و وی به هجو کسان بسیاری از [[مشرکان]] پرداخت و [[هند]]، [[همسر]] [[ابوسفیان]] از کسانی بود که با این سروده که "هند، زنی [[خودخواه]] و [[مغرور]] است" مورد هجو قرار گرفت.<ref> البدء والتاریخ، ج ۴، ص ۲۰۴؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۷۰.</ref> گویند: به [[حسان]] گفته شد که تو در [[جاهلیت]] بهتر [[شعر]] میگفتی که جواب داد: در آن دوره شاعر قید و بندی نداشت و هر چه میخواست میسرود؛ ولی [[اسلام]] شاعر را از گفتن [[دروغ]] باز داشته است، در صورتی که شعر خوب خالی از [[مبالغه]] و دروغ نیست.<ref> اسدالغابه، ج ۲، ص ۸؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۴۰۴.</ref> چنان که گذشت، برخی [[رزمنده]] نبودن حسان در [[غزوهها]] را نه به جهت [[ترسو بودن]] وی <ref> الشعر والشعراء، ج ۱، ص ۲۲۳؛ المغازی، ج ۲، ص ۴۶۲.</ref> بلکه براثر عارضهای در دستانش دانستهاند که برپایه گزارش برخی، [[صفوان بن معطل]] او را از آنرو که در ماجرای [[افک]] به [[صفوان]] نسبت ناروا داده بود، مجروح ساخت؛<ref> الاستیعاب، ج ۱، ص ۴۰۵.</ref> اما [[پذیرفتن]] این گزارش از این جهت بعید به نظر میرسد که جریان افک مربوط به [[سال ۶ هجری]] است، در حالی که در غزوههای پیشین از ترسو بودن وی و عدم جنگاوریاش گزارشهایی در دست است. به گزارش ابنعبدالبر <ref> الاستیعاب، ج ۱، ص ۴۰۵.</ref> بیشتر [[اهل]] [[اخبار]] و [[سیره]]، حسان را از ترسوترین افراد دانسته و در این زمینه مطالبی [[نقل]] کردهاند که او از بیان آنها [[شرم]] دارد. [[سمعانی]] <ref> الانساب، ج ۴، ص ۱۶۷.</ref> از حضور حسان در [[غزوه بدر]] [[سخن]] گفته است که به نظر میرسد حضورش برای [[جنگیدن]] نبوده است. او درباره فرار [[حارث بن هشام مخزومی]] در [[بدر]] سرودهای دارد.<ref>العقد الفرید، ج ۱، ص ۱۲۹؛ السیرة النبویه، ج ۲، ص ۵۴۳.</ref> پس از [[قتل]] ابوازیهر از [[قبیله ازد]] از [[عرب]] جنوبی، به دست [[هشام بن ولید بن مغیره مخزومی]] از [[قریش]] که پس از [[نبرد]] [[بدر]] انجام شد و [[آتش]] [[اختلاف]] میان "مطیبین" و "احلاف" (همپیمانان) را روشن ساخت، [[حسان]] شعری سرود که در [[آمادگی]] برای [[رویارویی]] میان آنان کارساز افتاد؛ اما [[ابوسفیان]] که به تازگی از [[سفر]] برگشته بود، آنها را برای نبرد با [[پیامبر]] {{صل}} [[ترغیب]] کرد و نزاعشان را پایان داد.<ref> المنمق، ص ۱۹۲، ۱۹۹ ـ ۲۰۳.</ref> حسان درباره [[غزوه]] [[اُحد]] سرودههایی دارد؛ از جمله در مورد کشته شدن صوأب، آخرین [[پرچمدار]] [[قریش]]،<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۵.</ref> [[نکوهش]] فراریان،.<ref> المحبّر، ص ۵۰۲؛ الصحیح من سیرة النبی، ج ۶، ص ۱۹۲.</ref> هجو [[مشرکان]]،<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۵.</ref> سرایش در جواب ابوسفیان <ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۹.</ref> نیز در پاسخ [[ابن زبعری]] که [[خشنودی]] خود را از [[پیروزی]] قریش در نبرد و [[شهادت]] [[حمزه]] اعلام کرده بود.<ref> السیرة النبویه، ج ۳، ص ۶۴۶.</ref> حادثههای تلخ سرایای [[رجیع]] و بئر معونه که به شهادت شماری از مبلّغان [[مسلمان]] انجامید، نیز حسان را وا داشت در رثای شهدای آنها [[شعر]] بسراید <ref>اسدالغابه، ج ۲، ص ۱۱۶؛ المغازی، ج ۱، ص ۳۵۳.</ref>. | ||
[[شعر]] حسان در نکوهش [[ابوبراء]] (بزرگ [[بنیعامر]]) در پی [[ناراحتی]] شدید [[رسول خدا]] {{صل}} از واقعه بئر معونه، رنجش ابوبراء را به دنبال داشت، از اینرو یکی از پسران او به قصد کشتن [[عامر بن طفیل]]، عامل شهادت مبلّغان [[اسلام]]، [[اقدام]] کرد؛ اما تنها به مجروح شدن عامر انجامید.<ref>دلائل النبوه، ج ۳، ص ۳۴۳؛ الکامل، ج ۲، ص ۱۷۲.</ref> در [[غزوه بنینضیر]]، حسان درباره [[قطع]] و آتش زدن نخلستانهای [[یهود]] [[بنینضیر]] سرودهای دارد؛<ref>مناقب، | [[شعر]] حسان در نکوهش [[ابوبراء]] (بزرگ [[بنیعامر]]) در پی [[ناراحتی]] شدید [[رسول خدا]] {{صل}} از واقعه بئر معونه، رنجش ابوبراء را به دنبال داشت، از اینرو یکی از پسران او به قصد کشتن [[عامر بن طفیل]]، عامل شهادت مبلّغان [[اسلام]]، [[اقدام]] کرد؛ اما تنها به مجروح شدن عامر انجامید.<ref>دلائل النبوه، ج ۳، ص ۳۴۳؛ الکامل، ج ۲، ص ۱۷۲.</ref> در [[غزوه بنینضیر]]، حسان درباره [[قطع]] و آتش زدن نخلستانهای [[یهود]] [[بنینضیر]] سرودهای دارد؛<ref>مناقب، ابنشهرآشوب، ج ۱، ص ۲۴۸.</ref> نیز هنگامی که پیامبر {{صل}} از حضور [[کعب بن اشرف]] [[یهودی]] در [[خانه]] ابیوداعه [[آگاه]] شد، حسان را فرا خواند و وی کسانی را که [[کعب]] پیش آنان بود هجو کرد تا کعب ناچار به بازگشت شد.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۱۲۲؛ ۱۸۶ - ۱۸۷؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۴۸۰.</ref> [[حسان]] درباره [[غزوه]] بدرالموعد نیز که [[قریش]] به قرارگاه نیآمدند در [[نکوهش]] [[ابوسفیان]] که به [[وعده]] خود عمل نکرده بود [[شعر]] سرود.<ref> انساب الاشراف، ج ۱، ص ۴۱۷.</ref> گویند: [[رسول خدا]] {{صل}} حسان و [[کعب]] را در [[نبرد]] [[خندق]] از گفتن شعر بازداشت؛<ref>المغازی، ج ۲، ص ۴۴۷.</ref> اما به [[نقلی]] وی در هجو [[عکرمة بن ابیجهل]] هجویهای سرود که از [[ترس]] [[شمشیر علی]] {{ع}} نیزه خود را انداخته و پا به فرار گذاشته بود.<ref>السیرة النبویه، ج ۳، ص ۷۰۹.</ref> در همین غزوه در گزارشی [[صفیه دختر عبدالمطلب]] همراه دیگر [[زنها]] با حسان در برجها مستقر بودند که تنی چند از [[یهود]] به سوی برجها آمدند و به [[تخریب]] حصار پرداختند و [[صفیه]] از حسان کمک خواست؛ اما او [[سوگند]] یاد کرد که خودش را در [[معرض]] درگیری با آنان قرار نمیدهد. به گزارش [[یعقوبی]]، در نبرد [[اُحد]]، هنگامی که یک [[یهودی]] آمد و بر در برجی که [[زنان]] در آن بودند ایستاد، [[حسان بن ثابت]] با زنان بود. در پی بالا رفتن یهودی از [[برج]]، صفیه از حسان خواست به دفع او بپردازد؛ اما حسان گفت: اگر من جنجگو بودم با [[پیامبر]] {{صل}} در [[احد]] همراه میشدم.<ref> المغازی، ج ۲، ص ۴۶۲؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۴۸.</ref> برپایه گزارش برخی [[مفسران]]، [[آیات]] {{متن قرآن|وَالشُّعَرَاء يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ وَأَنَّهُمْ يَقُولُونَ مَا لا يَفْعَلُونَ إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ}}<ref>«و از شاعران، گمراهان پیروی میکنند آیا نمیبینی که آنان در هر درّهای سرگردانند؟ و چیزهایی میگویند که خود نمیکنند؟ جز آنان که ایمان دارند و کارهای شایسته انجام میدهند و خداوند را بسیار یاد میکنند و پس از آنکه ستم دیده باشند داد میستانند و آنان که ستم ورزیدهاند به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت» سوره شعراء، آیه ۲۲۴-۲۲۷.</ref> درباره اوصاف [[شاعران]] [[گمراه]] نازل شدهاند که سخنانشان در [[تقابل]] با سخن [[رسول]] خداست. [[خدا]] در این آیات، سه نشانه برای ایشان برشمرده است: | ||
# [[پیروان]] آنها گروه [[گمراهان]] هستند که با الگوهای پنداری از واقعیتها گریزاناند. | # [[پیروان]] آنها گروه [[گمراهان]] هستند که با الگوهای پنداری از واقعیتها گریزاناند. | ||
# آنان بیهدفاند و بر اثر هیجانها به [[آسانی]] [[تغییر]] مییابند. | # آنان بیهدفاند و بر اثر هیجانها به [[آسانی]] [[تغییر]] مییابند. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
قلقشندی، اعقابی برای حسان در منطقهای از [[مصر]] یاد کرده است؛<ref> صبح الأعشی، ج ۱، ص ۳۲۰.</ref> اما برخی از انقراض [[نسل]] حسان[[سخن]] گفتهاند.<ref> المعارف، ص ۳۱۲؛ جمهرة انساب العرب، ص ۳۴۷.</ref> به نقل از [[ابوعبیده]]، [[فضل]] حسان نسبت به دیگر شعرا در سه چیز بود: شاعر [[انصار]] در [[جاهلیت]]؛ شاعر [[پیامبر]] {{صل}} در [[نبوت]]؛ شاعر [[یمن]] در [[اسلام]] <ref> الاغانی، ج ۴، ص ۱۴۳؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۷.</ref> [[دیوان]] حسان، مشتمل بر اشعار هجا، [[فخر]]، [[مدح]] و غزل است. اشعاری که در مدح [[قبیله]] خود گفته است، دربردارنده ذکر [[شجاعت]]، [[کرم]]، [[شرف]] و اصل و [[نسب]] آنهاست. مدایحی که برای کسب [[مال]] سروده است، بیشتر مربوط به دربار غسانیهاست. غزلیات وی [[تقلیدی]] از گذشتگان است. دیوان حسان در [[هند]]، تونس، مصر و [[انگلیس]] به چاپ رسیده است؛<ref>نک: دایرهالمعارف فارسی، ج ۱، ص ۸۴۸.</ref> گویا [[دیوان]] او بهتدریج کم شده و اشعار او در [[مدح]] [[امیرمؤمنان]] {{ع}} و برخی دیگر از آن حذف شده است، زیرا هیچیک از اشعاری که قدما از دیوان [[حسان]] درباره امیرمؤمنان {{ع}} [[نقل]] کردهاند در دیوان کنونی او دیده نمیشود. | قلقشندی، اعقابی برای حسان در منطقهای از [[مصر]] یاد کرده است؛<ref> صبح الأعشی، ج ۱، ص ۳۲۰.</ref> اما برخی از انقراض [[نسل]] حسان[[سخن]] گفتهاند.<ref> المعارف، ص ۳۱۲؛ جمهرة انساب العرب، ص ۳۴۷.</ref> به نقل از [[ابوعبیده]]، [[فضل]] حسان نسبت به دیگر شعرا در سه چیز بود: شاعر [[انصار]] در [[جاهلیت]]؛ شاعر [[پیامبر]] {{صل}} در [[نبوت]]؛ شاعر [[یمن]] در [[اسلام]] <ref> الاغانی، ج ۴، ص ۱۴۳؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۷.</ref> [[دیوان]] حسان، مشتمل بر اشعار هجا، [[فخر]]، [[مدح]] و غزل است. اشعاری که در مدح [[قبیله]] خود گفته است، دربردارنده ذکر [[شجاعت]]، [[کرم]]، [[شرف]] و اصل و [[نسب]] آنهاست. مدایحی که برای کسب [[مال]] سروده است، بیشتر مربوط به دربار غسانیهاست. غزلیات وی [[تقلیدی]] از گذشتگان است. دیوان حسان در [[هند]]، تونس، مصر و [[انگلیس]] به چاپ رسیده است؛<ref>نک: دایرهالمعارف فارسی، ج ۱، ص ۸۴۸.</ref> گویا [[دیوان]] او بهتدریج کم شده و اشعار او در [[مدح]] [[امیرمؤمنان]] {{ع}} و برخی دیگر از آن حذف شده است، زیرا هیچیک از اشعاری که قدما از دیوان [[حسان]] درباره امیرمؤمنان {{ع}} [[نقل]] کردهاند در دیوان کنونی او دیده نمیشود. | ||
از سرودههای حسان در مدح [[اهلبیت]] {{ع}} میتوان به این موارد اشاره کرد: مدح [[حضرت]] [[زهرا]] {{س}}،<ref> مناقب، | از سرودههای حسان در مدح [[اهلبیت]] {{ع}} میتوان به این موارد اشاره کرد: مدح [[حضرت]] [[زهرا]] {{س}}،<ref> مناقب، ابنشهرآشوب، ج ۳، ص ۴۰۹.</ref> [[حدیث منزلت]]،<ref> بشارة المصطفی، ص ۲۳۴؛ بحارالانوار، ج ۳۷، ص ۲۶۰.</ref> [[خاتمبخشی]] امیرمؤمنان {{ع}}<ref> مجمعالبیان، ج ۳، ص ۳۶۲؛ مناقب، ابنشهرآشوب، ج ۳، ص ۱۰؛ اعیان الشیعه، ج ۴، ص ۶۲۲.</ref> ردّ [[شمس]]،<ref>ینابیع الموده، ج ۱، ص ۴۱۷.</ref> کندن دَرِ [[خیبر]] <ref>الارشاد، ج ۱، ص ۱۲۸ ـ ۱۲۹.</ref> و ساقی و [[شفیع]] بودن [[علی]] {{ع}} در [[قیامت]] <ref>مناقب، ابنشهرآشوب، ج ۲، ص ۱۸۸.</ref>.<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[حسان بن ثابت انصاری (مقاله)|مقاله «حسان بن ثابت انصاری»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |