پرش به محتوا

مساوات در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابن‌شهرآشوب'
جز (جایگزینی متن - 'پیوستن' به 'پیوستن')
جز (جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابن‌شهرآشوب')
خط ۷۵: خط ۷۵:
مجلس وی چنان بود که هیچ تفاوتی میان او و اصحابش دیده نمی‌شد؛ در حلقه‌ای میان اصحاب می‌نشست تا هیچ [[برتری]] وجود نداشته باشد<ref>ر. ک: عبدالحی الکتانی، التراتیب الاداریة (نظام الحکومة النبویة)، دارالکتاب العربی، بیروت، ج۲، ص۲۱۷.</ref>. از [[ابوذر]] دراین‌باره چنین نقل شده است: «رسول خدا {{صل}} در حلقه‌ای میان اصحابش می‌نشست و به گونه‌ای که وقتی فرد بیگانه وارد مجلس می‌شد نمی‌دانست پیامبر کدام یک است تا می‌پرسید»<ref>{{عربی|كَانَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} يَجْلِسُ‏ بَيْنَ‏ ظَهْرَانَيْ‏ أَصْحَابِهِ‏ فَيَجِي‏ءُ الْغَرِيبُ فَلَا يَدْرِي أَيُّهُمْ هُوَ حَتَّى يَسْأَلَ}}؛ سنن أبی داود، ج۲، ص۵۲۷؛ الوفاء باحوال المصطفی، ج۲، ص۴۳۸؛ مکارم الاخلاق، ص۱۶؛ المحجة البیضاء، ج۴، ص۱۵۲؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۶۲.</ref>.
مجلس وی چنان بود که هیچ تفاوتی میان او و اصحابش دیده نمی‌شد؛ در حلقه‌ای میان اصحاب می‌نشست تا هیچ [[برتری]] وجود نداشته باشد<ref>ر. ک: عبدالحی الکتانی، التراتیب الاداریة (نظام الحکومة النبویة)، دارالکتاب العربی، بیروت، ج۲، ص۲۱۷.</ref>. از [[ابوذر]] دراین‌باره چنین نقل شده است: «رسول خدا {{صل}} در حلقه‌ای میان اصحابش می‌نشست و به گونه‌ای که وقتی فرد بیگانه وارد مجلس می‌شد نمی‌دانست پیامبر کدام یک است تا می‌پرسید»<ref>{{عربی|كَانَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} يَجْلِسُ‏ بَيْنَ‏ ظَهْرَانَيْ‏ أَصْحَابِهِ‏ فَيَجِي‏ءُ الْغَرِيبُ فَلَا يَدْرِي أَيُّهُمْ هُوَ حَتَّى يَسْأَلَ}}؛ سنن أبی داود، ج۲، ص۵۲۷؛ الوفاء باحوال المصطفی، ج۲، ص۴۳۸؛ مکارم الاخلاق، ص۱۶؛ المحجة البیضاء، ج۴، ص۱۵۲؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۶۲.</ref>.


[[رسول خدا]] {{صل}} در [[مقام]] [[برترین]] پیام‌آور [[حق]]، محبوب‌ترین [[پیشوا]] و والاترین [[زمامدار]] بود، اما مانند همگان می‌زیست؛ بر [[زمین]] می‌نشست و بر زمین [[غذا]] می‌خورد، با بردگان هم غذا می‌شد، ما یحتاج خانه‌اش را از بازار تهیه می‌کرد و به سوی [[اهل]] [[خانه]] حمل می‌نمود، و با توانگر و نادار یکسان [[مصافحه]] می‌کرد، و به هر کس می‌رسید [[سلام]] می‌کرد، چه توانگر، چه نادار، چه کوچک و چه بزرگ<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۶۰-۳۷۱؛ مسند احمد بن حنبل، ج۶، ص۱۰۶؛ البیان و التبیین، ج۲، ص۲۱؛ سنن ابن ماجة، ج۱، ص۳۱۸؛ عیون الاخبار، ج۱، ص۲۶۷؛ الکافی، ج۶، ص۲۷۱، ج۸، ص۱۳۱؛ اخلاق النبی و آدابه، ص۲۱۲؛ السنن الکبری، ج۲، ص۴۲۰؛ دلائل النبوة البیهقی، ج۱، ص۳۲۹-۳۳۰؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج۱، ص۱۴۶؛ الوفاء باحوال المصطفی، ج۲، ص۵۹۷؛ صفة الصفوة، ج۱، ص۱۶۹؛ شرح ابن أبی الحدید، ج۹، ص۲۳۴؛ ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۱۵؛ البیان و التعریف، ج۲، ص۱۱۰-۱۱۱.</ref>.
[[رسول خدا]] {{صل}} در [[مقام]] [[برترین]] پیام‌آور [[حق]]، محبوب‌ترین [[پیشوا]] و والاترین [[زمامدار]] بود، اما مانند همگان می‌زیست؛ بر [[زمین]] می‌نشست و بر زمین [[غذا]] می‌خورد، با بردگان هم غذا می‌شد، ما یحتاج خانه‌اش را از بازار تهیه می‌کرد و به سوی [[اهل]] [[خانه]] حمل می‌نمود، و با توانگر و نادار یکسان [[مصافحه]] می‌کرد، و به هر کس می‌رسید [[سلام]] می‌کرد، چه توانگر، چه نادار، چه کوچک و چه بزرگ<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۶۰-۳۷۱؛ مسند احمد بن حنبل، ج۶، ص۱۰۶؛ البیان و التبیین، ج۲، ص۲۱؛ سنن ابن ماجة، ج۱، ص۳۱۸؛ عیون الاخبار، ج۱، ص۲۶۷؛ الکافی، ج۶، ص۲۷۱، ج۸، ص۱۳۱؛ اخلاق النبی و آدابه، ص۲۱۲؛ السنن الکبری، ج۲، ص۴۲۰؛ دلائل النبوة البیهقی، ج۱، ص۳۲۹-۳۳۰؛ مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۱، ص۱۴۶؛ الوفاء باحوال المصطفی، ج۲، ص۵۹۷؛ صفة الصفوة، ج۱، ص۱۶۹؛ شرح ابن أبی الحدید، ج۹، ص۲۳۴؛ ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۱۵؛ البیان و التعریف، ج۲، ص۱۱۰-۱۱۱.</ref>.


از جمله جلوه‌های [[زیبا]] و برجسته [[رفتاری]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در تحقق [[سیره]] [[مساوات]]، [[پرهیز]] آن حضرت از هر‌گونه [[برتری‌جویی]] و زیر پا گذاشتن چنین مناسباتی بود. [[ابن شهر آشوب]] دراین‌باره آورده است: «در خوراک و پوشاک بر خدمتکاران و بندگانش برتری نمی‌جست»<ref>{{عربی|لَا يَرْتَفِعُ عَلَى عَبِيدِهِ وَ إِمَائِهِ فِي‏ مَأْكَلٍ‏ وَ لَا مَلْبَسٍ‏}}؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج۱، ص۱۴۶-۱۴۷.</ref>.
از جمله جلوه‌های [[زیبا]] و برجسته [[رفتاری]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در تحقق [[سیره]] [[مساوات]]، [[پرهیز]] آن حضرت از هر‌گونه [[برتری‌جویی]] و زیر پا گذاشتن چنین مناسباتی بود. [[ابن‌شهرآشوب]] دراین‌باره آورده است: «در خوراک و پوشاک بر خدمتکاران و بندگانش برتری نمی‌جست»<ref>{{عربی|لَا يَرْتَفِعُ عَلَى عَبِيدِهِ وَ إِمَائِهِ فِي‏ مَأْكَلٍ‏ وَ لَا مَلْبَسٍ‏}}؛ مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۱، ص۱۴۶-۱۴۷.</ref>.


تلاش [[رسول خدا]] {{صل}} در دوران بیست و سه ساله [[رسالت]] بر آن بود که [[مردمان]] را با سیره خویش و از جمله با مساوات آشنا کند و کلیه فضیلت‌های بی‌اساس را که با [[فطرت انسانی]] [[بیگانه]] است، بسوزاند و محو نماید؛ و او چنین کرد.
تلاش [[رسول خدا]] {{صل}} در دوران بیست و سه ساله [[رسالت]] بر آن بود که [[مردمان]] را با سیره خویش و از جمله با مساوات آشنا کند و کلیه فضیلت‌های بی‌اساس را که با [[فطرت انسانی]] [[بیگانه]] است، بسوزاند و محو نماید؛ و او چنین کرد.
خط ۱۸۰: خط ۱۸۰:
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} در فرستادن [[سفیر]] نیز مساوات را رعایت می‌کرد<ref>نک: سیرة ابن هشام، ج۴، ص۲۷۸-۲۷۹؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۸-۲۶۳؛ الوفاء بأحوال المصطفی، ج۲، ص۷۱۷-۷۴۳؛ عیون الاثر، ج۲، ص۳۲۳-۳۳۸؛ سیرة ابن کثیر، ج۲، ص۱۵۲-۱۶۲؛ السیرة الحلبیة، ج۳، ص۲۴۰-۲۵۵.</ref> و همه کسانی را که شایستگی لازم برای تصدی امور را داشتند، به کار می‌گرفت.
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} در فرستادن [[سفیر]] نیز مساوات را رعایت می‌کرد<ref>نک: سیرة ابن هشام، ج۴، ص۲۷۸-۲۷۹؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۸-۲۶۳؛ الوفاء بأحوال المصطفی، ج۲، ص۷۱۷-۷۴۳؛ عیون الاثر، ج۲، ص۳۲۳-۳۳۸؛ سیرة ابن کثیر، ج۲، ص۱۵۲-۱۶۲؛ السیرة الحلبیة، ج۳، ص۲۴۰-۲۵۵.</ref> و همه کسانی را که شایستگی لازم برای تصدی امور را داشتند، به کار می‌گرفت.


آن [[حضرت]] در سپردن [[مسئولیت]] [[فرماندهی]] [[جنگ]] تنها شایستگی و [[توانایی]] و تدبیرورزی افراد را ملاحظه می‌کرد و نه [[خویشاوندی]] و [[وابستگی]] و سالخوردگی را و [[جوانان]] شایسته را [[فرمانده]] قرار می‌داد، همان‌گونه که درباره [[زید بن حارثه]] به عنوان یکی از [[فرماندهان]] [[نبرد موته]] عمل کرد<ref>ر. ک: الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۳۰؛ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۶۵؛ أبوجعفر محمد بن الحسن الطوسی، تلخیص الشافی، حققه و علق علیه السید حسین بحرالعلوم، الطبعة الثانیة، منشورات العزیزی، قم، ۱۳۹۴ ق. ج۱، ص۲۲۷-۲۲۹؛ أمین الاسلام أبوعلی الفضل بن الحسن الطبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، تصحیح و تعلیق علی اکبر الغفاری، دارالمعرفة، بیروت، ۱۳۹۹ ق. ص۱۱۰؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج۱، ص۲۰۵؛ بحار الانوار، ج۲۱، ص۵۵؛ جعفر مرتضی العاملی، دراسات و بحوث فی التاریخ و الاسلام، الطبعة الاولی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۰۹ ق. ج۱، ص۲۳۹-۲۴۳.</ref> و نیز درباره [[اسامة بن زید]] به عنوان آخرین فرمانده [[منصوب]] از طرف خود چنین [[رفتار]] نمود. بنابر نقل جمعی از [[مورخان]]، [[پیامبر]] شانزده [[روز]] پیش از [[رحلت]]<ref>بسیاری از مورخان تاریخ بستن پرچم را چهار روز مانده از ماه صفر و رحلت آن حضرت را دوازده ربیع الاول نوشته‌اند که زمان بستن پرچم شانزده روز پیش از رحلت می‌شود. ر. ک: المغازی، ج۳، ص۱۱۱۷؛ الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۸۹؛ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۱۳؛ عیون الاثر، ج۲، ص۳۵۲-۳۵۳.</ref>، خود پرچمی برای [[اسامة]] بست و به او چنین [[فرمان]] داد: «به [[نام خدا]] و در [[راه خدا]] [[نبرد]] کن؛ با [[دشمنان خدا]] [[پیکار]] کن. [[سحرگاهان]] بر اهالی ابنی<ref>ابنی جزئی از خاک بلقا واقع در سرزمین شام در نزدیکی موته میان عسقلان و رمله است. الروض الأنف، ج۷، ص۵۱۱-۵۱۲؛ معجم البلدان، ج۱، ص۷۹؛ لسان العرب، ج۱، ص۵۴.</ref> [که بیم حمله‌شان می‌رود] [[حمله]] ببر و این مسافت را چنان سریع طی کن که پیش از آنکه خبر حرکت تو به آنجا برسد، خود و سربازانت به آنجا رسیده باشید». آن حضرت [[فرمان]] داد که [[مردم]] [[بسیج]] شوند و [[سپاه]] [[مهاجر]] را همراه وی کرده بود. در این بسیج کسی از بزرگان [[مهاجران]] نخستین و [[انصار]] نبود که [[پیامبر]] او را زیر [[پرچم]] [[اسامه]] قرار نداده باشد. بزرگانی چون [[ابوبکر]]، [[عمر بن خطاب]]، [[ابو عبیده جراح]]، [[سعد بن ابی وقاص]]، [[سعید بن زید]]، [[قتادة بن نعمان]]، [[سلمة بن اسلم بن حریش]] در زمره آنان بودند<ref>ر. ک: المغازی، ج۳، ص۱۱۱۷؛ الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۹۰؛ عیون الاثر، ج۲، ص۳۵۲.</ref>. اسامه پرچم را به [[بریدة بن حصیب اسلمی]] داد و [[جرف]]<ref>جرف منطقه وسیعی در سه میلی مدینه به سمت شام است. معجم البلدان، ج۲، ص۱۲۸.</ref> را بنا به [[فرمان پیامبر]] اردوگاه خود قرار داد تا [[سربازان]] [[اسلام]] دسته دسته به آنجا بیایند و همگی در وقت معینی حرکت کنند<ref>المغازی، ج۳، ص۱۱۱۸؛ الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۹۰؛ عیون الاثر، ج۲، ص۳۵۲.</ref>.
آن [[حضرت]] در سپردن [[مسئولیت]] [[فرماندهی]] [[جنگ]] تنها شایستگی و [[توانایی]] و تدبیرورزی افراد را ملاحظه می‌کرد و نه [[خویشاوندی]] و [[وابستگی]] و سالخوردگی را و [[جوانان]] شایسته را [[فرمانده]] قرار می‌داد، همان‌گونه که درباره [[زید بن حارثه]] به عنوان یکی از [[فرماندهان]] [[نبرد موته]] عمل کرد<ref>ر. ک: الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۳۰؛ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۶۵؛ أبوجعفر محمد بن الحسن الطوسی، تلخیص الشافی، حققه و علق علیه السید حسین بحرالعلوم، الطبعة الثانیة، منشورات العزیزی، قم، ۱۳۹۴ ق. ج۱، ص۲۲۷-۲۲۹؛ أمین الاسلام أبوعلی الفضل بن الحسن الطبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، تصحیح و تعلیق علی اکبر الغفاری، دارالمعرفة، بیروت، ۱۳۹۹ ق. ص۱۱۰؛ مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۱، ص۲۰۵؛ بحار الانوار، ج۲۱، ص۵۵؛ جعفر مرتضی العاملی، دراسات و بحوث فی التاریخ و الاسلام، الطبعة الاولی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۰۹ ق. ج۱، ص۲۳۹-۲۴۳.</ref> و نیز درباره [[اسامة بن زید]] به عنوان آخرین فرمانده [[منصوب]] از طرف خود چنین [[رفتار]] نمود. بنابر نقل جمعی از [[مورخان]]، [[پیامبر]] شانزده [[روز]] پیش از [[رحلت]]<ref>بسیاری از مورخان تاریخ بستن پرچم را چهار روز مانده از ماه صفر و رحلت آن حضرت را دوازده ربیع الاول نوشته‌اند که زمان بستن پرچم شانزده روز پیش از رحلت می‌شود. ر. ک: المغازی، ج۳، ص۱۱۱۷؛ الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۸۹؛ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۱۳؛ عیون الاثر، ج۲، ص۳۵۲-۳۵۳.</ref>، خود پرچمی برای [[اسامة]] بست و به او چنین [[فرمان]] داد: «به [[نام خدا]] و در [[راه خدا]] [[نبرد]] کن؛ با [[دشمنان خدا]] [[پیکار]] کن. [[سحرگاهان]] بر اهالی ابنی<ref>ابنی جزئی از خاک بلقا واقع در سرزمین شام در نزدیکی موته میان عسقلان و رمله است. الروض الأنف، ج۷، ص۵۱۱-۵۱۲؛ معجم البلدان، ج۱، ص۷۹؛ لسان العرب، ج۱، ص۵۴.</ref> [که بیم حمله‌شان می‌رود] [[حمله]] ببر و این مسافت را چنان سریع طی کن که پیش از آنکه خبر حرکت تو به آنجا برسد، خود و سربازانت به آنجا رسیده باشید». آن حضرت [[فرمان]] داد که [[مردم]] [[بسیج]] شوند و [[سپاه]] [[مهاجر]] را همراه وی کرده بود. در این بسیج کسی از بزرگان [[مهاجران]] نخستین و [[انصار]] نبود که [[پیامبر]] او را زیر [[پرچم]] [[اسامه]] قرار نداده باشد. بزرگانی چون [[ابوبکر]]، [[عمر بن خطاب]]، [[ابو عبیده جراح]]، [[سعد بن ابی وقاص]]، [[سعید بن زید]]، [[قتادة بن نعمان]]، [[سلمة بن اسلم بن حریش]] در زمره آنان بودند<ref>ر. ک: المغازی، ج۳، ص۱۱۱۷؛ الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۹۰؛ عیون الاثر، ج۲، ص۳۵۲.</ref>. اسامه پرچم را به [[بریدة بن حصیب اسلمی]] داد و [[جرف]]<ref>جرف منطقه وسیعی در سه میلی مدینه به سمت شام است. معجم البلدان، ج۲، ص۱۲۸.</ref> را بنا به [[فرمان پیامبر]] اردوگاه خود قرار داد تا [[سربازان]] [[اسلام]] دسته دسته به آنجا بیایند و همگی در وقت معینی حرکت کنند<ref>المغازی، ج۳، ص۱۱۱۸؛ الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۹۰؛ عیون الاثر، ج۲، ص۳۵۲.</ref>.


بدین ترتیب پیامبر در آخرین روزهای [[زندگی]] خویش، باز بر همگان آشکار کرد که ملاک [[تصدی]] [[مسئولیت‌ها]] و [[موقعیت‌های اجتماعی]] جز [[لیاقت]] و شایستگی و کاردانی نیست، و هرگز این امور در گرو سن و سال نیست. آنان که هنوز خوی [[جاهلیت]] در سرشان بود و نمی‌توانستند خود را با ملاک‌های [[حقیقی]] منطبق سازند و [[تبعیض]] را بر [[عدالت]]، و [[نابرابری]] را بر [[مساوات]] می‌پسندیدند، زبان به [[اعتراض]] گشودند که چرا پیامبر، [[جوانی]] را که شیخ محسوب نمی‌شود بر آنان [[فرمانده]] کرده است. برخی از [[سیره‌نویسان]] سن اسامه را هفده سال<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۱۳.</ref> و برخی هجده ذکر کرده‌اند<ref>الروض الأنف، ج۷، ص۵۱۲.</ref>. واقدی آن را بیست و یک یا نزدیک آن گفته است<ref>أنساب الاشراف، ج۱، ص۴۷۵.</ref>. آنچه مسلم است اینکه اسامه در سال‌های نخستین جوانی بود و این امر بر آنان که رنگ [[سیره پیامبر]] به خود نگرفته بودند، بسیار سنگین و گران می‌آمد و سخنانی بر زبان می‌راندند که همه نشانی از [[جاهلیت]] و عدم [[تسلیم]] در برابر [[حق]] داشت<ref>ر. ک: المغازی، ج۳، ص۱۱۱۸؛ سیرة ابن هشام، ج۴، ص۳۲۸؛ الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۹۰؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۱۷؛ عیون الاثر، ج۲، ص۳۵۲.</ref>.
بدین ترتیب پیامبر در آخرین روزهای [[زندگی]] خویش، باز بر همگان آشکار کرد که ملاک [[تصدی]] [[مسئولیت‌ها]] و [[موقعیت‌های اجتماعی]] جز [[لیاقت]] و شایستگی و کاردانی نیست، و هرگز این امور در گرو سن و سال نیست. آنان که هنوز خوی [[جاهلیت]] در سرشان بود و نمی‌توانستند خود را با ملاک‌های [[حقیقی]] منطبق سازند و [[تبعیض]] را بر [[عدالت]]، و [[نابرابری]] را بر [[مساوات]] می‌پسندیدند، زبان به [[اعتراض]] گشودند که چرا پیامبر، [[جوانی]] را که شیخ محسوب نمی‌شود بر آنان [[فرمانده]] کرده است. برخی از [[سیره‌نویسان]] سن اسامه را هفده سال<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۱۳.</ref> و برخی هجده ذکر کرده‌اند<ref>الروض الأنف، ج۷، ص۵۱۲.</ref>. واقدی آن را بیست و یک یا نزدیک آن گفته است<ref>أنساب الاشراف، ج۱، ص۴۷۵.</ref>. آنچه مسلم است اینکه اسامه در سال‌های نخستین جوانی بود و این امر بر آنان که رنگ [[سیره پیامبر]] به خود نگرفته بودند، بسیار سنگین و گران می‌آمد و سخنانی بر زبان می‌راندند که همه نشانی از [[جاهلیت]] و عدم [[تسلیم]] در برابر [[حق]] داشت<ref>ر. ک: المغازی، ج۳، ص۱۱۱۸؛ سیرة ابن هشام، ج۴، ص۳۲۸؛ الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۹۰؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۱۷؛ عیون الاثر، ج۲، ص۳۵۲.</ref>.
۲۱۸٬۴۷۶

ویرایش