بحث:مساوات در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابنشهرآشوب'
جز (جایگزینی متن - 'پیوستن' به 'پیوستن') |
جز (جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابنشهرآشوب') |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
==[[پیامبر]]{{صل}} و [[مساوات]]== | ==[[پیامبر]]{{صل}} و [[مساوات]]== | ||
* [[رسول اکرم]]{{صل}} علاوه بر بیان [[خطبهها]] و سخنانی درباره مساوات، در [[رفتار]] خود نیز این مساوات را رعایت میکرد تا الگویی برای تمام [[مسلمانان]] باشد. [[پایبندی]] ایشان به رعایت مساوات به حدی بود که حتی در نگاه کردن به [[اصحاب]] و یارانش نیز آن را عملی میساخت. مجالس وی چنان بود که هیچ تفاوتی میان او و اصحابش دیده نمیشد و در حلقه اصحابش چنان مینشست که هیچ [[برتری]] میان وی و یارانش وجود نداشته باشد؛ چنان که از [[ابوذر]] نقل شده است: "[[رسول خدا]]{{صل}} به گونهای در حلقه اصحابش مینشست که اگر فرد بیگانهای به مجلس وارد میشد، نمیدانست [[پیامبر]]{{صل}} کیست تا اینکه میپرسید"<ref>{{متن حدیث| كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} يَجْلِسُ بَيْنَ ظَهْرَانَيْ أَصْحَابِهِ فَيَجِيءُ الْغَرِيبُ فَلَا يَدْرِي أَيُّهُمْ هُوَ حَتَّى يَسْأَلَ}}؛ ابن الاشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۴۱۲؛ ابن حجر، فتح الباری، ج ۱، ص ۱۰۶ - ۱۰۷؛ حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۱۶؛ اسحاق بن راهویه، مسندابن راهویه، ج۱، ص۲۰۹ و النسائی، السنن الکبری، ج۳، ص۴۴۲.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۱۷-۱۱۸.</ref>. | * [[رسول اکرم]]{{صل}} علاوه بر بیان [[خطبهها]] و سخنانی درباره مساوات، در [[رفتار]] خود نیز این مساوات را رعایت میکرد تا الگویی برای تمام [[مسلمانان]] باشد. [[پایبندی]] ایشان به رعایت مساوات به حدی بود که حتی در نگاه کردن به [[اصحاب]] و یارانش نیز آن را عملی میساخت. مجالس وی چنان بود که هیچ تفاوتی میان او و اصحابش دیده نمیشد و در حلقه اصحابش چنان مینشست که هیچ [[برتری]] میان وی و یارانش وجود نداشته باشد؛ چنان که از [[ابوذر]] نقل شده است: "[[رسول خدا]]{{صل}} به گونهای در حلقه اصحابش مینشست که اگر فرد بیگانهای به مجلس وارد میشد، نمیدانست [[پیامبر]]{{صل}} کیست تا اینکه میپرسید"<ref>{{متن حدیث| كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} يَجْلِسُ بَيْنَ ظَهْرَانَيْ أَصْحَابِهِ فَيَجِيءُ الْغَرِيبُ فَلَا يَدْرِي أَيُّهُمْ هُوَ حَتَّى يَسْأَلَ}}؛ ابن الاشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۴۱۲؛ ابن حجر، فتح الباری، ج ۱، ص ۱۰۶ - ۱۰۷؛ حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۱۶؛ اسحاق بن راهویه، مسندابن راهویه، ج۱، ص۲۰۹ و النسائی، السنن الکبری، ج۳، ص۴۴۲.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۱۷-۱۱۸.</ref>. | ||
*آن [[حضرت]] در [[مقام پیامبر خدا]]{{صل}} بالاترین [[درجه]] و [[مقام]] را داشت؛ اما مانند همگان میزیست، بر [[زمین]] مینشست، روی زمین [[غذا]] میخورد، با بردگان همغذا میشد، مانند دیگران نیازمندیهای خانهاش را از بازار میخرید و به [[خانه]] میبرد و به هر کس میرسید، بدون توجه به کوچکی یا بزرگی و یا [[توانگری]] و [[فقر]] او به او [[سلام]] و با توانگر و [[فقیر]] [[مصافحه]] میکرد<ref>برگرفته از کتابهای ابن ابی الحدید معتزلی، [[شرح نهج البلاغه]]، ج ۱۱، ص ۱۹۶؛ حسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۱۵؛ | *آن [[حضرت]] در [[مقام پیامبر خدا]]{{صل}} بالاترین [[درجه]] و [[مقام]] را داشت؛ اما مانند همگان میزیست، بر [[زمین]] مینشست، روی زمین [[غذا]] میخورد، با بردگان همغذا میشد، مانند دیگران نیازمندیهای خانهاش را از بازار میخرید و به [[خانه]] میبرد و به هر کس میرسید، بدون توجه به کوچکی یا بزرگی و یا [[توانگری]] و [[فقر]] او به او [[سلام]] و با توانگر و [[فقیر]] [[مصافحه]] میکرد<ref>برگرفته از کتابهای ابن ابی الحدید معتزلی، [[شرح نهج البلاغه]]، ج ۱۱، ص ۱۹۶؛ حسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۱۵؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۱۴۶؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۵. ص ۵۴.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۱۸.</ref>. | ||
* پیامبر{{صل}} در مناسبتهای گوناگون دوره [[رسالت]] خود کوشید تا به روشهای گوناگون، [[مردم]] را با [[مساوات]] آشنا سازد و در واقع، با عملکرد خود میکوشید تا این اصل مهم را در [[جامعه اسلامی]] آن [[روز]]، نهادینه و تمام [[فضیلتها]] و برتریهای بیاساس را نابود و همگان را به رعایت مساوات و [[برابری]] در تمامی [[امور اجتماعی]] وادار کند<ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۱۸.</ref>. | * پیامبر{{صل}} در مناسبتهای گوناگون دوره [[رسالت]] خود کوشید تا به روشهای گوناگون، [[مردم]] را با [[مساوات]] آشنا سازد و در واقع، با عملکرد خود میکوشید تا این اصل مهم را در [[جامعه اسلامی]] آن [[روز]]، نهادینه و تمام [[فضیلتها]] و برتریهای بیاساس را نابود و همگان را به رعایت مساوات و [[برابری]] در تمامی [[امور اجتماعی]] وادار کند<ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۱۸.</ref>. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
مجلس وی چنان بود که هیچ تفاوتی میان او و اصحابش دیده نمیشد؛ در حلقهای میان اصحاب مینشست تا هیچ [[برتری]] وجود نداشته باشد<ref>ر.ک: عبدالحی الکتانی، التراتیب الاداریة (نظام الحکومة النبویة)، دارالکتاب العربی، بیروت، ج۲، ص۲۱۷.</ref>. از [[ابوذر]] دراینباره چنین نقل شده است: {{متن حدیث|كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} يَجْلِسُ بَيْنَ ظَهْرَانَيْ أَصْحَابِهِ فَيَجِيءُ الْغَرِيبُ فَلَا يَدْرِي أَيُّهُمْ هُوَ حَتَّى يَسْأَلَ}}<ref>«رسول خدا{{صل}} در حلقهای میان اصحابش مینشست و به گونهای که وقتی فرد بیگانه وارد مجلس میشد نمیدانست پیامبر کدام یک است تا میپرسید». سنن أبی داود، ج۲، ص۵۲۷؛ الوفاء باحوال المصطفی، ج۲، ص۴۳۸؛ مکارم الاخلاق، ص۱۶؛ المحجة البیضاء، ج۴، ص۱۵۲؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۶۲.</ref>. | مجلس وی چنان بود که هیچ تفاوتی میان او و اصحابش دیده نمیشد؛ در حلقهای میان اصحاب مینشست تا هیچ [[برتری]] وجود نداشته باشد<ref>ر.ک: عبدالحی الکتانی، التراتیب الاداریة (نظام الحکومة النبویة)، دارالکتاب العربی، بیروت، ج۲، ص۲۱۷.</ref>. از [[ابوذر]] دراینباره چنین نقل شده است: {{متن حدیث|كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} يَجْلِسُ بَيْنَ ظَهْرَانَيْ أَصْحَابِهِ فَيَجِيءُ الْغَرِيبُ فَلَا يَدْرِي أَيُّهُمْ هُوَ حَتَّى يَسْأَلَ}}<ref>«رسول خدا{{صل}} در حلقهای میان اصحابش مینشست و به گونهای که وقتی فرد بیگانه وارد مجلس میشد نمیدانست پیامبر کدام یک است تا میپرسید». سنن أبی داود، ج۲، ص۵۲۷؛ الوفاء باحوال المصطفی، ج۲، ص۴۳۸؛ مکارم الاخلاق، ص۱۶؛ المحجة البیضاء، ج۴، ص۱۵۲؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۶۲.</ref>. | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} در [[مقام]] [[برترین]] پیامآور [[حق]]، محبوبترین [[پیشوا]] و والاترین [[زمامدار]] بود، اما مانند همگان میزیست؛ بر [[زمین]] مینشست و بر زمین [[غذا]] میخورد، با بردگان هم غذا میشد، ما یحتاج خانهاش را از بازار تهیه میکرد و به سوی [[اهل]] [[خانه]] حمل مینمود، و با توانگر و نادار یکسان [[مصافحه]] میکرد، و به هر کس میرسید [[سلام]] میکرد، چه توانگر، چه نادار، چه کوچک و چه بزرگ<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۶۰-۳۷۱؛ مسند احمد بن حنبل، ج۶، ص۱۰۶؛ البیان و التبیین، ج۲، ص۲۱؛ سنن ابن ماجة، ج۱، ص۳۱۸؛ عیون الاخبار، ج۱، ص۲۶۷؛ الکافی، ج۶، ص۲۷۱، ج۸، ص۱۳۱؛ اخلاق النبی و آدابه، ص۲۱۲؛ السنن الکبری، ج۲، ص۴۲۰؛ دلائل النبوة البیهقی، ج۱، ص۳۲۹-۳۳۰؛ مناقب | [[رسول خدا]]{{صل}} در [[مقام]] [[برترین]] پیامآور [[حق]]، محبوبترین [[پیشوا]] و والاترین [[زمامدار]] بود، اما مانند همگان میزیست؛ بر [[زمین]] مینشست و بر زمین [[غذا]] میخورد، با بردگان هم غذا میشد، ما یحتاج خانهاش را از بازار تهیه میکرد و به سوی [[اهل]] [[خانه]] حمل مینمود، و با توانگر و نادار یکسان [[مصافحه]] میکرد، و به هر کس میرسید [[سلام]] میکرد، چه توانگر، چه نادار، چه کوچک و چه بزرگ<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۶۰-۳۷۱؛ مسند احمد بن حنبل، ج۶، ص۱۰۶؛ البیان و التبیین، ج۲، ص۲۱؛ سنن ابن ماجة، ج۱، ص۳۱۸؛ عیون الاخبار، ج۱، ص۲۶۷؛ الکافی، ج۶، ص۲۷۱، ج۸، ص۱۳۱؛ اخلاق النبی و آدابه، ص۲۱۲؛ السنن الکبری، ج۲، ص۴۲۰؛ دلائل النبوة البیهقی، ج۱، ص۳۲۹-۳۳۰؛ مناقب ابنشهرآشوب، ج۱، ص۱۴۶؛ الوفاء باحوال المصطفی، ج۲، ص۵۹۷؛ صفة الصفوة، ج۱، ص۱۶۹؛ شرح ابن أبی الحدید، ج۹، ص۲۳۴؛ ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۱۵؛ البیان و التعریف، ج۲، ص۱۱۰-۱۱۱.</ref>. | ||
از جمله جلوههای [[زیبا]] و برجسته [[رفتاری]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در تحقق [[سیره]] [[مساوات]]، [[پرهیز]] آن [[حضرت]] از هرگونه [[برتریجویی]] و زیر پا گذاشتن چنین مناسباتی بود. [[ | از جمله جلوههای [[زیبا]] و برجسته [[رفتاری]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در تحقق [[سیره]] [[مساوات]]، [[پرهیز]] آن [[حضرت]] از هرگونه [[برتریجویی]] و زیر پا گذاشتن چنین مناسباتی بود. [[ابنشهرآشوب]] دراینباره آورده است: {{متن حدیث|لَا يَرْتَفِعُ عَلَى عَبِيدِهِ وَ إِمَائِهِ فِي مَأْكَلٍ وَ لَا مَلْبَسٍ}}<ref>«در خوراک و پوشاک بر خدمتکاران و بندگانش برتری نمیجست». مناقب ابنشهرآشوب، ج۱، ص۱۴۶-۱۴۷.</ref>. | ||
تلاش [[رسول خدا]]{{صل}} در دوران بیست و سه ساله [[رسالت]] بر آن بود که [[مردمان]] را با سیره خویش و از جمله با مساوات آشنا کند و کلیه فضیلتهای بیاساس را که با [[فطرت انسانی]] [[بیگانه]] است، بسوزاند و محو نماید؛ و او چنین کرد. | تلاش [[رسول خدا]]{{صل}} در دوران بیست و سه ساله [[رسالت]] بر آن بود که [[مردمان]] را با سیره خویش و از جمله با مساوات آشنا کند و کلیه فضیلتهای بیاساس را که با [[فطرت انسانی]] [[بیگانه]] است، بسوزاند و محو نماید؛ و او چنین کرد. | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۵۱: | ||
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} در فرستادن [[سفیر]] نیز مساوات را رعایت میکرد<ref>نک: سیرة ابن هشام، ج۴، ص۲۷۸-۲۷۹؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۸-۲۶۳؛ الوفاء بأحوال المصطفی، ج۲، ص۷۱۷-۷۴۳؛ عیون الاثر، ج۲، ص۳۲۳-۳۳۸؛ سیرة ابن کثیر، ج۲، ص۱۵۲-۱۶۲؛ السیرة الحلبیة، ج۳، ص۲۴۰-۲۵۵.</ref>، و همه کسانی را که [[شایستگی]] لازم برای [[تصدی]] امور را داشتند، به کار میگرفت. | [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در فرستادن [[سفیر]] نیز مساوات را رعایت میکرد<ref>نک: سیرة ابن هشام، ج۴، ص۲۷۸-۲۷۹؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۸-۲۶۳؛ الوفاء بأحوال المصطفی، ج۲، ص۷۱۷-۷۴۳؛ عیون الاثر، ج۲، ص۳۲۳-۳۳۸؛ سیرة ابن کثیر، ج۲، ص۱۵۲-۱۶۲؛ السیرة الحلبیة، ج۳، ص۲۴۰-۲۵۵.</ref>، و همه کسانی را که [[شایستگی]] لازم برای [[تصدی]] امور را داشتند، به کار میگرفت. | ||
آن [[حضرت]] در سپردن [[مسئولیت]] [[فرماندهی]] [[جنگ]] تنها شایستگی و [[توانایی]] و تدبیرورزی افراد را ملاحظه میکرد، و نه [[خویشاوندی]] و [[وابستگی]] و سالخوردگی را؛ و [[جوانان]] [[شایسته]] را [[فرمانده]] قرار میداد، همانگونه که درباره [[زید بن حارثه]] به عنوان یکی از [[فرماندهان]] [[نبرد موته]] عمل کرد<ref>ر.ک: الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۳۰؛ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۶۵؛ أبوجعفر محمد بن الحسن الطوسی، تلخیص الشافی، حققه و علق علیه السید حسین بحرالعلوم، الطبعة الثانیة، منشورات العزیزی، قم، ۱۳۹۴ ق. ج۱، ص۲۲۷-۲۲۹؛ أمین الاسلام أبوعلی الفضل بن الحسن الطبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، تصحیح و تعلیق علی اکبر الغفاری، دارالمعرفة، بیروت، ۱۳۹۹ ق. ص۱۱۰؛ مناقب | آن [[حضرت]] در سپردن [[مسئولیت]] [[فرماندهی]] [[جنگ]] تنها شایستگی و [[توانایی]] و تدبیرورزی افراد را ملاحظه میکرد، و نه [[خویشاوندی]] و [[وابستگی]] و سالخوردگی را؛ و [[جوانان]] [[شایسته]] را [[فرمانده]] قرار میداد، همانگونه که درباره [[زید بن حارثه]] به عنوان یکی از [[فرماندهان]] [[نبرد موته]] عمل کرد<ref>ر.ک: الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۳۰؛ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۶۵؛ أبوجعفر محمد بن الحسن الطوسی، تلخیص الشافی، حققه و علق علیه السید حسین بحرالعلوم، الطبعة الثانیة، منشورات العزیزی، قم، ۱۳۹۴ ق. ج۱، ص۲۲۷-۲۲۹؛ أمین الاسلام أبوعلی الفضل بن الحسن الطبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، تصحیح و تعلیق علی اکبر الغفاری، دارالمعرفة، بیروت، ۱۳۹۹ ق. ص۱۱۰؛ مناقب ابنشهرآشوب، ج۱، ص۲۰۵؛ بحار الانوار، ج۲۱، ص۵۵؛ جعفر مرتضی العاملی، دراسات و بحوث فی التاریخ و الاسلام، الطبعة الاولی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۰۹ ق. ج۱، ص۲۳۹-۲۴۳.</ref>، و نیز درباره [[اسامة بن زید]] به عنوان آخرین فرمانده [[منصوب]] از طرف خود چنین [[رفتار]] نمود. بنابر نقل جمعی از [[مورخان]]، [[پیامبر]] شانزده [[روز]] پیش از [[رحلت]]<ref>بسیاری از مورخان تاریخ بستن پرچم را چهار روز مانده از ماه صفر و رحلت آن حضرت را دوازده ربیع الاول نوشتهاند که زمان بستن پرچم شانزده روز پیش از رحلت میشود. ر.ک: المغازی، ج۳، ص۱۱۱۷؛ الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۸۹؛ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۱۳؛ عیون الاثر، ج۲، ص۳۵۲-۳۵۳.</ref>، خود پرچمی برای [[اسامة]] بست و به او چنین [[فرمان]] داد: «به [[نام خدا]] و در [[راه خدا]] [[نبرد]] کن؛ با [[دشمنان خدا]] [[پیکار]] کن. [[سحرگاهان]] بر اهالی ابنی<ref>ابنی جزئی از خاک بلقا واقع در سرزمین شام در نزدیکی موته میان عسقلان و رمله است. الروض الأنف، ج۷، ص۵۱۱-۵۱۲؛ معجم البلدان، ج۱، ص۷۹؛ لسان العرب، ج۱، ص۵۴.</ref> [که [[بیم]] حملهشان میرود] [[حمله]] ببر و این مسافت را چنان سریع طی کن که پیش از آنکه خبر حرکت تو به آنجا برسد، خود و سربازانت به آنجا رسیده باشید». آن [[حضرت]] [[فرمان]] داد که [[مردم]] [[بسیج]] شوند و [[سپاه]] [[مهاجر]] جمله همراه وی کرده بود. در این بسیج کسی از بزرگان [[مهاجران]] نخستین و [[انصار]] نبود که [[پیامبر]] او را زیر [[پرچم]] [[اسامه]] قرار نداده باشد. بزرگانی چون [[ابو بکر]]، [[عمر بن خطاب]]، [[ابو عبیده جراح]]، [[سعد بن ابی وقاص]]، [[سعید بن زید]]، [[قتادة بن نعمان]]، [[سلمة بن اسلم بن حریش]] در زمره آنان بودند<ref>ر.ک: المغازی، ج۳، ص۱۱۱۷؛ الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۹۰؛ عیون الاثر، ج۲، ص۳۵۲.</ref>. اسامه پرچم را به [[بریدة بن حصیب اسلمی]] داد و [[جرف]]<ref>جرف منطقه وسیعی در سه میلی مدینه به سمت شام است. معجم البلدان، ج۲، ص۱۲۸.</ref> را بنا به [[فرمان پیامبر]] اردوگاه خود قرار داد تا [[سربازان]] [[اسلام]] دسته دسته به آنجا بیایند و همگی در وقت معینی حرکت کنند<ref>المغازی، ج۳، ص۱۱۱۸؛ الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۹۰؛ عیون الاثر، ج۲، ص۳۵۲.</ref>. | ||
بدین ترتیب پیامبر در آخرین روزهای [[زندگی]] خویش، باز بر همگان آشکار کرد که ملاک [[تصدی]] [[مسئولیتها]] و [[موقعیتهای اجتماعی]] جز [[لیاقت]] و [[شایستگی]] و [[کاردانی]] نیست، و هرگز این امور در گرو سن و سال نمیباشد. آنان که هنوز [[خوی]] [[جاهلیت]] در سرشان بود و نمیتوانستند خود را با ملاکهای [[حقیقی]] منطبق سازند، و [[تبعیض]] را بر [[عدالت]]، و [[نابرابری]] را بر [[مساوات]] میپسندیدند، زبان به [[اعتراض]] گشودند که چرا پیامبر، [[جوانی]] را که شیخ محسوب نمیشود بر آنان [[فرمانده]] کرده است. برخی از [[سیرهنویسان]] سن اسامه را هفده سال<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۱۳.</ref>، و برخی هجده ذکر کردهاند<ref>الروض الأنف، ج۷، ص۵۱۲.</ref>. واقدی آن را بیست و یک یا نزدیک آن گفته است<ref>أنساب الاشراف، ج۱، ص۴۷۵.</ref>. آن چه مسلم است این است که اسامه در سالهای نخستین جوانی بود، و این امر بر آنان که رنگ [[سیره پیامبر]] به خود نگرفته بودند، بسیار سنگین و گران میآمد و سخنانی بر زبان میراندند که همه نشانی از [[جاهلیت]] و عدم [[تسلیم]] در برابر [[حق]] داشت<ref>ر.ک: المغازی، ج۳، ص۱۱۱۸؛ سیرة ابن هشام، ج۴، ص۳۲۸؛ الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۹۰؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۱۷؛ عیون الاثر، ج۲، ص۳۵۲.</ref>. | بدین ترتیب پیامبر در آخرین روزهای [[زندگی]] خویش، باز بر همگان آشکار کرد که ملاک [[تصدی]] [[مسئولیتها]] و [[موقعیتهای اجتماعی]] جز [[لیاقت]] و [[شایستگی]] و [[کاردانی]] نیست، و هرگز این امور در گرو سن و سال نمیباشد. آنان که هنوز [[خوی]] [[جاهلیت]] در سرشان بود و نمیتوانستند خود را با ملاکهای [[حقیقی]] منطبق سازند، و [[تبعیض]] را بر [[عدالت]]، و [[نابرابری]] را بر [[مساوات]] میپسندیدند، زبان به [[اعتراض]] گشودند که چرا پیامبر، [[جوانی]] را که شیخ محسوب نمیشود بر آنان [[فرمانده]] کرده است. برخی از [[سیرهنویسان]] سن اسامه را هفده سال<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۱۳.</ref>، و برخی هجده ذکر کردهاند<ref>الروض الأنف، ج۷، ص۵۱۲.</ref>. واقدی آن را بیست و یک یا نزدیک آن گفته است<ref>أنساب الاشراف، ج۱، ص۴۷۵.</ref>. آن چه مسلم است این است که اسامه در سالهای نخستین جوانی بود، و این امر بر آنان که رنگ [[سیره پیامبر]] به خود نگرفته بودند، بسیار سنگین و گران میآمد و سخنانی بر زبان میراندند که همه نشانی از [[جاهلیت]] و عدم [[تسلیم]] در برابر [[حق]] داشت<ref>ر.ک: المغازی، ج۳، ص۱۱۱۸؛ سیرة ابن هشام، ج۴، ص۳۲۸؛ الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۹۰؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۱۷؛ عیون الاثر، ج۲، ص۳۵۲.</ref>. |