جرهم در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'صحابه نگاران' به 'صحابه‌نگاران'
جز (جایگزینی متن - 'صحابه نگاران' به 'صحابه‌نگاران')
خط ۳۵: خط ۳۵:


== [[جرهم]] در [[عصر بعثت]] ==
== [[جرهم]] در [[عصر بعثت]] ==
با توجه به پراکندگی جمعیتی جرهم پس از انقراض [[حکومت]] آنان واکنش اولیه بازماندگان از جرهم در برابر پدیده [[ظهور]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در منابع انعکاس نیافته است. در این میان تنها از چند گزارش می‌‌توان به [[اسلام]] برخی از [[جرهمیان]] و [[ارتباط]] آنان با پیامبر پی برد. برخی از [[صحابه]] نگاران از [[آسیه]] [[جرهمی]] دختر [[فرج]] که در حجون نزدیک [[مکه]] می‌‌زیسته یاد کرده و او را [[صحابی پیامبر]] شمرده است؛<ref> اسدالغابه، ج ۷، ص ۳؛ الاصابه، ج ۸، ص ۳. </ref> نیز [[قبیله]] ای ناشناخته با نام بنی سامر که تنها در برخی [[منابع فقهی]] از آنان یاد شده به [[جرهم]] نسبت داده شده‌اند. اینان که به زنبورداری اشتغال داشتند یک دهم محصول خود را [[مالیات]] به [[پیامبر]] می‌‌دادند؛ ولی در دوره [[عمر]] از پرداخت آن سر باز زدند. <ref>المبسوط، ج ۲، ص ۲۱۶. </ref> اما بنی لِحیان که آنان را از بقایای جرهم دانسته‌اند <ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۴۳۹؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ص ۲۳۷. </ref> در صفر [[سال چهارم هجری]] با به [[شهادت]] رساندن ۵ تن از [[یاران پیامبر]] و [[اسیر]] کردن دو تن دیگر و سپس فروش [[اسیران]] به [[قریش]] که به شهادتشان انجامید تا مدت‌ها مورد [[لعن]] و [[نفرین]] پیامبر بودند <ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۵۴ - ۳۵۶؛ صحیح ابن حبان، ج ۵، ص ۳۲۲. </ref>.
با توجه به پراکندگی جمعیتی جرهم پس از انقراض [[حکومت]] آنان واکنش اولیه بازماندگان از جرهم در برابر پدیده [[ظهور]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در منابع انعکاس نیافته است. در این میان تنها از چند گزارش می‌‌توان به [[اسلام]] برخی از [[جرهمیان]] و [[ارتباط]] آنان با پیامبر پی برد. برخی از صحابه‌نگاران از [[آسیه]] [[جرهمی]] دختر [[فرج]] که در حجون نزدیک [[مکه]] می‌‌زیسته یاد کرده و او را [[صحابی پیامبر]] شمرده است؛<ref> اسدالغابه، ج ۷، ص ۳؛ الاصابه، ج ۸، ص ۳. </ref> نیز [[قبیله]] ای ناشناخته با نام بنی سامر که تنها در برخی [[منابع فقهی]] از آنان یاد شده به [[جرهم]] نسبت داده شده‌اند. اینان که به زنبورداری اشتغال داشتند یک دهم محصول خود را [[مالیات]] به [[پیامبر]] می‌‌دادند؛ ولی در دوره [[عمر]] از پرداخت آن سر باز زدند. <ref>المبسوط، ج ۲، ص ۲۱۶. </ref> اما بنی لِحیان که آنان را از بقایای جرهم دانسته‌اند <ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۴۳۹؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ص ۲۳۷. </ref> در صفر [[سال چهارم هجری]] با به [[شهادت]] رساندن ۵ تن از [[یاران پیامبر]] و [[اسیر]] کردن دو تن دیگر و سپس فروش [[اسیران]] به [[قریش]] که به شهادتشان انجامید تا مدت‌ها مورد [[لعن]] و [[نفرین]] پیامبر بودند <ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۵۴ - ۳۵۶؛ صحیح ابن حبان، ج ۵، ص ۳۲۲. </ref>.


برخی [[مفسران]] در [[شأن نزول]] [[آیه]] {{متن قرآن|لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ}}<ref>«- تو را در این کار هیچ دستی نیست- چه (خداوند) توبه آنان را بپذیرد یا عذابشان کند، که آنان بی‌گمان ستمگرند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۸.</ref> به نفرین آن [[حضرت]] در [[حق]] [[بنی لحیان]] اشاره کرده‌اند <ref> جامع البیان، ج ۴، ص ۵۸؛ البحر المحیط، ج ۳، ص ۵۶؛ اسباب النزول، ص ۵۶. </ref>. سپس آن حضرت در [[جمادی الاولی]] [[سال ۵ هجری]] و به [[نقلی]] [[ربیع الاول]] [[سال ۶ هجری]] <ref>المغازی، ج ۲، ص ۵۳۵؛ الطبقات، ج ۲، ص ۶۲؛ التنبیه و الاشراف، ص ۲۱۸. </ref> برای [[انتقام]] [[خون]] شهدای [[رجیع]] با ۲۰۰ سوار به سوی بنی لحیان حرکت کرد؛ ولی آنان با اطلاع از [[اقدام]] پیامبر به کوه‌ها گریختند، از این رو [[مسلمانان]] بدون درگیری به [[مدینه]] بازگشتند. <ref> السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۳، ص ۷۵۰؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۵۴. </ref> کتاب [[اخبار]] [[جرهم]] [[هشام بن محمد بن سائب کلبی]] <ref>رجال النجاشی، ص ۴۳۴؛ الاعلام، ج ۲، ص ۱۱۸. </ref> و کتاب جرهم [[محدث]] [[شیعی]]، [[ابراهیم بن سلیمان خزاز کوفی]] از جمله کتبی‌اند که درباره سرگذشت [[جرهم]] نگاشته شده‌اند؛<ref>رجال النجاشی، ص ۱۸. </ref> همچنین داستان‌های [[عبید بن شریه جرهمی]] که [[عصر پیامبر]] را [[درک]] و بعدها نیز [[اخبار]] پیشینیان را برای [[معاویه]] [[نقل]] کرده بود با نام اخبار عبید بن شریه الجرهمی فی اخبار الیمن و اشعارها و انساب‌ها همراه با کتاب التیجان [[ابن هشام]] چاپ شده است، از این رو عبید را نخستین نویسنده و مترجم [[عرب]] دانسته اند<ref> الاعلام، ج ۴، ص ۱۸۹. </ref>.<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[جرهم (مقاله)|مقاله «جرهم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
برخی [[مفسران]] در [[شأن نزول]] [[آیه]] {{متن قرآن|لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ}}<ref>«- تو را در این کار هیچ دستی نیست- چه (خداوند) توبه آنان را بپذیرد یا عذابشان کند، که آنان بی‌گمان ستمگرند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۸.</ref> به نفرین آن [[حضرت]] در [[حق]] [[بنی لحیان]] اشاره کرده‌اند <ref> جامع البیان، ج ۴، ص ۵۸؛ البحر المحیط، ج ۳، ص ۵۶؛ اسباب النزول، ص ۵۶. </ref>. سپس آن حضرت در [[جمادی الاولی]] [[سال ۵ هجری]] و به [[نقلی]] [[ربیع الاول]] [[سال ۶ هجری]] <ref>المغازی، ج ۲، ص ۵۳۵؛ الطبقات، ج ۲، ص ۶۲؛ التنبیه و الاشراف، ص ۲۱۸. </ref> برای [[انتقام]] [[خون]] شهدای [[رجیع]] با ۲۰۰ سوار به سوی بنی لحیان حرکت کرد؛ ولی آنان با اطلاع از [[اقدام]] پیامبر به کوه‌ها گریختند، از این رو [[مسلمانان]] بدون درگیری به [[مدینه]] بازگشتند. <ref> السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۳، ص ۷۵۰؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۵۴. </ref> کتاب [[اخبار]] [[جرهم]] [[هشام بن محمد بن سائب کلبی]] <ref>رجال النجاشی، ص ۴۳۴؛ الاعلام، ج ۲، ص ۱۱۸. </ref> و کتاب جرهم [[محدث]] [[شیعی]]، [[ابراهیم بن سلیمان خزاز کوفی]] از جمله کتبی‌اند که درباره سرگذشت [[جرهم]] نگاشته شده‌اند؛<ref>رجال النجاشی، ص ۱۸. </ref> همچنین داستان‌های [[عبید بن شریه جرهمی]] که [[عصر پیامبر]] را [[درک]] و بعدها نیز [[اخبار]] پیشینیان را برای [[معاویه]] [[نقل]] کرده بود با نام اخبار عبید بن شریه الجرهمی فی اخبار الیمن و اشعارها و انساب‌ها همراه با کتاب التیجان [[ابن هشام]] چاپ شده است، از این رو عبید را نخستین نویسنده و مترجم [[عرب]] دانسته اند<ref> الاعلام، ج ۴، ص ۱۸۹. </ref>.<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[جرهم (مقاله)|مقاله «جرهم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش