پرش به محتوا

توحید افعالی در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۷۱: خط ۷۱:
کوتاه سخن آنکه: تصرّف در مِلک [[الهی]] بدون اجازة او [[شرک]] است؛ همانگونه که نپذیرفتن [[فرمان]] او در این امور نیز، [[شرک]] و بلکه [[کفر]] می‌‌باشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۳۶.</ref>.
کوتاه سخن آنکه: تصرّف در مِلک [[الهی]] بدون اجازة او [[شرک]] است؛ همانگونه که نپذیرفتن [[فرمان]] او در این امور نیز، [[شرک]] و بلکه [[کفر]] می‌‌باشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۳۶.</ref>.


=== [[توحید]] در کمک‌خواهی ===
=== [[توحید در کمک‌خواهی]] ===
این نوع از [[توحید افعالی]] خود بر چند نوع است:
این نوع از [[توحید افعالی]] خود بر چند نوع است:
# '''[[توحید]] در تأثیرگذاری در عالم:''' به این معنی که، در این عالم، هیچ موجودی را تأثیری نیست. از این‌رو، هرکس چیزی غیر از [[حضرت حق]] را در برآوردن حوائج خود شریک بداند، راه [[شرک]] پیموده و دیگری را با او همسان دانسته است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۳۶-۳۳۷.</ref>.
# '''[[توحید]] در تأثیرگذاری در عالم:''' به این معنی که، در این عالم، هیچ موجودی را تأثیری نیست. از این‌رو، هرکس چیزی غیر از [[حضرت حق]] را در برآوردن حوائج خود شریک بداند، راه [[شرک]] پیموده و دیگری را با او همسان دانسته است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۳۶-۳۳۷.</ref>.
خط ۷۹: خط ۷۹:


در [[تفسیر]] "نورالثّقلین"، چندین [[حدیث]] در [[تفسیر]] این [[آیه شریفه]] وارد شده، که مراد از آن را بخوبی روشن می‌‌سازد. در یکی از این [[احادیث]] - که از وجود [[مبارک]] [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده است -، چنین می‌‌خوانیم: آن [[حضرت]] درباره معنای "[[مشرک]] بودن [[مؤمنین]]"، می‌‌فرمایند: "{{متن قرآن|وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ}}<ref>«و بیشتر آنها که (در ظاهر) به خداوند ایمان می‌آورند (در باطن همچنان) مشرکند» سوره یوسف، آیه ۱۰۶.</ref> این [[آیه]]، درباره کسی است که می‌‌گوید: اگر فلان کس نبود من نابود می‌شدم، و اگر فلان کس نبود من فلان سودرا نصیب می‌بردم، و اگر فلان کس نبود [[خاندان]] من نابود می‌شد. بنگر که چگونه این شخص، کسی دیگر را با [[خداوند]] شریک قرار داده، و پنداشته که آن شخص او را [[رزق]] می‌‌دهد و یا [[بلا]] را از او دفع می‌‌نماید!. [[راوی]] می‌‌گوید: به ایشان عرض کردم: حال اگر بگوید: اگر [[خداوند]] به سبب وجود فلان کس بر من منّت ننهاده بود - که او وسیلة دفع فلان ضرر، یا جلب فلان سود شود-، در آن صورت نابود می‌شدم، آیا این سخن نیز [[شرک]] است؟ [[حضرت]] فرمودند: این سخن اشکالی ندارد"<ref>{{متن حدیث| عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} فِي قَوْلِهِ: وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ قَالَ: هُوَ الرَّجُلُ یَقَوْلُ: لَوْ لَا فُلَانٌ لَهَلَكْتُ وَ لَوْ لَا فُلَانٌ لَأَصَبْتُ كَذَا وَ كَذَا وَ لَوْ لَا فُلَانٌ لَضَاعَ عِيَالِي أَ لَا تَرَى أَنَّهُ قَدْ جَعَلَ شَرِيكاً فِي مُلْكِهِ يَرْزُقُهُ وَ يَدْفَعُ عَنْهُ؟ قَالَ: قُلْتُ فَيَقُولُ لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ مَنَّ عَلَيَّ بِفُلَانٍ لَهَلَكْتُ؟ قَالَ: نَعَمْ! لَا بَأْسَ بِهَذَا}}؛ نورالثّقلین، ‌ ج۲، ‌ ص۴۷۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۳۷-۳۳۸.</ref>.
در [[تفسیر]] "نورالثّقلین"، چندین [[حدیث]] در [[تفسیر]] این [[آیه شریفه]] وارد شده، که مراد از آن را بخوبی روشن می‌‌سازد. در یکی از این [[احادیث]] - که از وجود [[مبارک]] [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده است -، چنین می‌‌خوانیم: آن [[حضرت]] درباره معنای "[[مشرک]] بودن [[مؤمنین]]"، می‌‌فرمایند: "{{متن قرآن|وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ}}<ref>«و بیشتر آنها که (در ظاهر) به خداوند ایمان می‌آورند (در باطن همچنان) مشرکند» سوره یوسف، آیه ۱۰۶.</ref> این [[آیه]]، درباره کسی است که می‌‌گوید: اگر فلان کس نبود من نابود می‌شدم، و اگر فلان کس نبود من فلان سودرا نصیب می‌بردم، و اگر فلان کس نبود [[خاندان]] من نابود می‌شد. بنگر که چگونه این شخص، کسی دیگر را با [[خداوند]] شریک قرار داده، و پنداشته که آن شخص او را [[رزق]] می‌‌دهد و یا [[بلا]] را از او دفع می‌‌نماید!. [[راوی]] می‌‌گوید: به ایشان عرض کردم: حال اگر بگوید: اگر [[خداوند]] به سبب وجود فلان کس بر من منّت ننهاده بود - که او وسیلة دفع فلان ضرر، یا جلب فلان سود شود-، در آن صورت نابود می‌شدم، آیا این سخن نیز [[شرک]] است؟ [[حضرت]] فرمودند: این سخن اشکالی ندارد"<ref>{{متن حدیث| عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} فِي قَوْلِهِ: وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ قَالَ: هُوَ الرَّجُلُ یَقَوْلُ: لَوْ لَا فُلَانٌ لَهَلَكْتُ وَ لَوْ لَا فُلَانٌ لَأَصَبْتُ كَذَا وَ كَذَا وَ لَوْ لَا فُلَانٌ لَضَاعَ عِيَالِي أَ لَا تَرَى أَنَّهُ قَدْ جَعَلَ شَرِيكاً فِي مُلْكِهِ يَرْزُقُهُ وَ يَدْفَعُ عَنْهُ؟ قَالَ: قُلْتُ فَيَقُولُ لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ مَنَّ عَلَيَّ بِفُلَانٍ لَهَلَكْتُ؟ قَالَ: نَعَمْ! لَا بَأْسَ بِهَذَا}}؛ نورالثّقلین، ‌ ج۲، ‌ ص۴۷۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۳۷-۳۳۸.</ref>.
=== [[توحید]] در نادیده گرفتن علّت‌ها ===
=== [[توحید]] در نادیده گرفتن علّت‌ها ===
در این مرحله، موحّدان تنها [[حضرت حق]] را به عنوان علّت تامّه، و یا علّت ناقصه دیده، هیچ چیزی را نه در طول [[حضرت حق]]، و نه در عرض او نمی‌نهند. از این‌رو تمام علّتها در نظر آنان غیر واقعی بوده، تنها صورتی از مؤثّر بودن را به نمایش درآورده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۳۸.</ref>.
در این مرحله، موحّدان تنها [[حضرت حق]] را به عنوان علّت تامّه، و یا علّت ناقصه دیده، هیچ چیزی را نه در طول [[حضرت حق]]، و نه در عرض او نمی‌نهند. از این‌رو تمام علّتها در نظر آنان غیر واقعی بوده، تنها صورتی از مؤثّر بودن را به نمایش درآورده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۳۸.</ref>.
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش