تقیه در سیره معصوم: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'معتصم عباسی' به 'معتصم عباسی'
جز (جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابنشهرآشوب') |
جز (جایگزینی متن - 'معتصم عباسی' به 'معتصم عباسی') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
# عصر [[امام رضا]] {{ع}} (۱۸۳ - ۲۰۲ [[هجری]]): [[امام رضا]] {{ع}} در [[سال ۱۴۸ هجری]] همزمان با سال [[شهادت امام صادق]] {{ع}} در [[مدینه]] به [[دنیا]] آمد. ایشان سیوپنج سال داشت که [[پدر]] بزرگوارش در [[زندان]] [[هارون]] به [[شهادت]] رسید. [[امامت]] ایشان همزمان با [[حاکمیت]] دو [[حاکم جور]] بود، یعنی هارون و [[مأمون عباسی]]، [[مأمون]] برای زیر نظر گرفتن [[فعالیتهای سیاسی]] [[امام]] و [[مشروعیت]] بخشیدن به [[حکومت غاصبانه]] خویش، آن [[حضرت]] را از مدینه به [[مرو]] آورد و ایشان را به عنوان [[ولیعهد]] خویش معرفی کرد، اما نتوانست این [[اقدام]] ریاکارانه را بیش از یکسال [[تحمل]] کند و در نهایت، امام رضا {{ع}} را در ۵۴ سالگی [[مسموم]] کرده و به شهادت رساند. ایشان گرچه به ظاهر ولیعهد مأمون بود، ولی هرگز از مبارزه با [[حاکمیت جور]] باز نایستاد. [[هدایت]] و [[رهبری]] [[شیعیان]] در قالب [[سازمان وکالت]]، عدم پذیرش مسئولیتهای [[حکومتی]] و همچنین مبارزه مخفیانه با مأمون عباسی تا لحظه شهادت، از جمله [[اقدامات سیاسی]] ایشان در مبارزه با حاکمیت جور به شمار میآید. | # عصر [[امام رضا]] {{ع}} (۱۸۳ - ۲۰۲ [[هجری]]): [[امام رضا]] {{ع}} در [[سال ۱۴۸ هجری]] همزمان با سال [[شهادت امام صادق]] {{ع}} در [[مدینه]] به [[دنیا]] آمد. ایشان سیوپنج سال داشت که [[پدر]] بزرگوارش در [[زندان]] [[هارون]] به [[شهادت]] رسید. [[امامت]] ایشان همزمان با [[حاکمیت]] دو [[حاکم جور]] بود، یعنی هارون و [[مأمون عباسی]]، [[مأمون]] برای زیر نظر گرفتن [[فعالیتهای سیاسی]] [[امام]] و [[مشروعیت]] بخشیدن به [[حکومت غاصبانه]] خویش، آن [[حضرت]] را از مدینه به [[مرو]] آورد و ایشان را به عنوان [[ولیعهد]] خویش معرفی کرد، اما نتوانست این [[اقدام]] ریاکارانه را بیش از یکسال [[تحمل]] کند و در نهایت، امام رضا {{ع}} را در ۵۴ سالگی [[مسموم]] کرده و به شهادت رساند. ایشان گرچه به ظاهر ولیعهد مأمون بود، ولی هرگز از مبارزه با [[حاکمیت جور]] باز نایستاد. [[هدایت]] و [[رهبری]] [[شیعیان]] در قالب [[سازمان وکالت]]، عدم پذیرش مسئولیتهای [[حکومتی]] و همچنین مبارزه مخفیانه با مأمون عباسی تا لحظه شهادت، از جمله [[اقدامات سیاسی]] ایشان در مبارزه با حاکمیت جور به شمار میآید. | ||
# عصر [[امام جواد]]، [[امام هادی]] و [[امام حسن عسکری]] {{عم}} (۲۰۳ - ۲۶۰ هجری): | # عصر [[امام جواد]]، [[امام هادی]] و [[امام حسن عسکری]] {{عم}} (۲۰۳ - ۲۶۰ هجری): | ||
## [[امام جواد]] {{ع}}: مأمون عباسی [[شیوه]] منافقانه و خصمانه خود را در برخورد با امام جواد {{ع}} نیز ادامه داد. وی در ظاهر و برای مصون ماندن از [[خشم]] شیعیان، به ایشان ابراز [[محبت]] میکرد و حتی دخترش – [[امالفضل]] - را نیز به [[عقد]] امام در آورد، اما در [[حقیقت]] دختر مأمون برای [[جاسوسی]] وی و تحتنظر قراردادن امام به [[خانه]] آن حضرت رفت و در نهایت نیز عامل [[شهادت امام جواد]] {{ع}} شد. [[امام نهم]] در شهرهای مختلف [[نمایندگان]] و وکلایی داشت. آنان رابطه تشکیلاتی با امام داشتند و [[ارتباطات]] لازم میان امام و [[مردم]] را تسهیل میکردند. پس از [[مرگ]] هارون، [[معتصم | ## [[امام جواد]] {{ع}}: مأمون عباسی [[شیوه]] منافقانه و خصمانه خود را در برخورد با امام جواد {{ع}} نیز ادامه داد. وی در ظاهر و برای مصون ماندن از [[خشم]] شیعیان، به ایشان ابراز [[محبت]] میکرد و حتی دخترش – [[امالفضل]] - را نیز به [[عقد]] امام در آورد، اما در [[حقیقت]] دختر مأمون برای [[جاسوسی]] وی و تحتنظر قراردادن امام به [[خانه]] آن حضرت رفت و در نهایت نیز عامل [[شهادت امام جواد]] {{ع}} شد. [[امام نهم]] در شهرهای مختلف [[نمایندگان]] و وکلایی داشت. آنان رابطه تشکیلاتی با امام داشتند و [[ارتباطات]] لازم میان امام و [[مردم]] را تسهیل میکردند. پس از [[مرگ]] هارون، [[معتصم عباسی]] به [[خلافت]] رسید و [[امام جواد]] {{ع}} دو سال آخر [[عمر]] شریفش را در دوره معتصم گذراند. معتصم برای زیر نظر داشتن عملکرد [[امام]]، در نامهای به [[عبدالملک]] [[دستور]] داد تا امام جواد {{ع}} را از [[مدینه]] به [[بغداد]] [[تبعید]] کند. معتصم، چنان محیط [[ارعاب]] و خفقانی بر آن دوره [[حاکم]] ساخته بود که [[شیعیان]] را به بهانه ابراز علاقه به [[اهلبیت]] {{عم}} یا رابطه با امام جواد {{ع}} دستگیر و [[زندانی]] میکرد. با وجود این، هرگز نتوانست امام جواد {{ع}} را از [[مخالفت]] و [[مبارزه]] با دستگاه حاکم باز دارد تا در نهایت آن [[حضرت]] به [[شهادت]] رسید. | ||
## [[امام هادی]] {{ع}}: با [[آغاز امامت]] [[امام دهم]]، سختگیریها و فشارهای [[زمامداران]] عباسی بر ضد [[پیشوایان معصوم]] و [[پیروان]] اهلبیت {{عم}} افزایش یافت. امام هادی {{ع}} در طول بیش از سه دهه از دوران [[امامت]] خود، با چند تن از خلفای [[بنیعباس]] همچون معتصم، [[واثق]]، [[متوکل]]، [[منتصر]]، [[مستعین]] و [[معتز]] معاصر بود. ایشان تا بیستسالگی در مدینه بود و سپس تا پایان عمر خود در [[سامرا]] به سر برد. در این دوره محدودیتها و کنترلهای [[حاکمان ستمگر]] افزایش و به همان نسبت، [[ارتباط مستقیم]] امام با [[مردم]] کاهش یافت. این [[ارتباط]] بیشتر از طریق سازمان [[وکلا]] و ارسال [[نامه]] انجام میگرفت. در این دوره [[آزار]] و [[اذیت]]، تبعید، [[حبس]] و یا اعدام پیروان اهلبیت {{عم}} فزونی یافت و خود امام نیز در [[سختی]] و کنترل شدید قرار داشت. [[کینهتوزی]] متوکل نسبت به [[خاندان]] [[اهل بیت]] {{عم}} به آنجا رسید که در [[سال ۲۳۶ هجری]] به [[والی]] [[مصر]] دستور داد [[آل]] [[ابوطالب]] را از آن منطقه بیرون کند؛ همچنین دستور داد به هر طریق ممکن، مانع از [[زیارت]] شیعیان از بارگاه [[امام حسین]] {{ع}} شده و در نهایت دستور داد [[قبر مطهر]] و آثار آن را [[تخریب]] کنند به گونهای که مینویسند، آن [[زمین]] را شخم زدند و به زراعت در آن پرداختند. | ## [[امام هادی]] {{ع}}: با [[آغاز امامت]] [[امام دهم]]، سختگیریها و فشارهای [[زمامداران]] عباسی بر ضد [[پیشوایان معصوم]] و [[پیروان]] اهلبیت {{عم}} افزایش یافت. امام هادی {{ع}} در طول بیش از سه دهه از دوران [[امامت]] خود، با چند تن از خلفای [[بنیعباس]] همچون معتصم، [[واثق]]، [[متوکل]]، [[منتصر]]، [[مستعین]] و [[معتز]] معاصر بود. ایشان تا بیستسالگی در مدینه بود و سپس تا پایان عمر خود در [[سامرا]] به سر برد. در این دوره محدودیتها و کنترلهای [[حاکمان ستمگر]] افزایش و به همان نسبت، [[ارتباط مستقیم]] امام با [[مردم]] کاهش یافت. این [[ارتباط]] بیشتر از طریق سازمان [[وکلا]] و ارسال [[نامه]] انجام میگرفت. در این دوره [[آزار]] و [[اذیت]]، تبعید، [[حبس]] و یا اعدام پیروان اهلبیت {{عم}} فزونی یافت و خود امام نیز در [[سختی]] و کنترل شدید قرار داشت. [[کینهتوزی]] متوکل نسبت به [[خاندان]] [[اهل بیت]] {{عم}} به آنجا رسید که در [[سال ۲۳۶ هجری]] به [[والی]] [[مصر]] دستور داد [[آل]] [[ابوطالب]] را از آن منطقه بیرون کند؛ همچنین دستور داد به هر طریق ممکن، مانع از [[زیارت]] شیعیان از بارگاه [[امام حسین]] {{ع}} شده و در نهایت دستور داد [[قبر مطهر]] و آثار آن را [[تخریب]] کنند به گونهای که مینویسند، آن [[زمین]] را شخم زدند و به زراعت در آن پرداختند. | ||
## [[امام حسن عسکری]] {{ع}}: در دوره امامت پیشوای یازدهم، حساسیت دستگاه [[سیاسی]] [[حاکم]] به اقدامات [[حضرت]] به اندازهای شد که گاه [[شیعیان]] مجبور بودند در مسیر حرکت [[امام]] به دربار [[عباسی]] مدتها [[منتظر]] بنشینند تا هنگام عبور آن حضرت، لحظاتی ایشان را [[زیارت]] کنند و یا با ایماء و اشاره سخن بگویند. به نوشته برخی منابع، وضعیت به گونهای بود که گاهی حضرت، [[مردم]] را از همین مقدار [[ارتباط]] نیز منع میفرمود<ref>قطبالدین راوندی، الخرائج و الجرابح، ج۱، ص۴۳۹. در منابع مینویسند: عثمان بن سعید، وکیل مخصوص امام مجبور بود در نقش روغنفروش درآید، تا با امام ملاقات کند. ابیجعفر محمد بن الحسن طوسی، الغیبة، ص۲۱۴.</ref>. بیشتر [[ارتباطات]] از طریق [[سازمان وکالت]] و انتقال [[نامهها]] و مراسلات شیعیان به امام یا به عکس صورت میگرفت، اما همین نیز در نهایت با [[سختی]]، [[مشقت]] و [[حفظ]] جوانب [[احتیاط]] انجام میشد. به طوری که گاهی امام، نامههایی را در درون چوبهای میانتهی جاسازی و برای شیعیان ارسال میکرد<ref>ابوجعفر محمد بن علی ابنشهرآشوب مازندرانی، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۴۲۷.</ref>. گفتنی است همین شرایط سخت [[تقیه]] و [[پنهانکاری]] در [[دوران غیبت صغری]] نیز ادامه یافت، چنان که [[حسین بن روح]]، [[وکیل]] سوم [[ناحیه مقدسه]]، مدتها دستگیر و [[زندانی]] بود<ref>ابیجعفر محمد بن الحسن طوسی، الغیبة، ص۱۸۷.</ref>. بنابراین تقیه، اصلی است که در بیشتر دورههای [[حیات]] [[پیشوایان معصوم]] کاربرد داشته است اما همانطور که گذشت، این اصل یک [[استراتژی]] خاص سیاسی و به عنوان یک روش [[مبارزاتی]] به حساب میآمد و در هیچ مقطعی [[مبارزه]] با [[دشمنان]] و [[حاکمان ستمگر]] فراموش نشد..<ref>[[محمد ملکزاده|ملکزاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۲۵۰.</ref> | ## [[امام حسن عسکری]] {{ع}}: در دوره امامت پیشوای یازدهم، حساسیت دستگاه [[سیاسی]] [[حاکم]] به اقدامات [[حضرت]] به اندازهای شد که گاه [[شیعیان]] مجبور بودند در مسیر حرکت [[امام]] به دربار [[عباسی]] مدتها [[منتظر]] بنشینند تا هنگام عبور آن حضرت، لحظاتی ایشان را [[زیارت]] کنند و یا با ایماء و اشاره سخن بگویند. به نوشته برخی منابع، وضعیت به گونهای بود که گاهی حضرت، [[مردم]] را از همین مقدار [[ارتباط]] نیز منع میفرمود<ref>قطبالدین راوندی، الخرائج و الجرابح، ج۱، ص۴۳۹. در منابع مینویسند: عثمان بن سعید، وکیل مخصوص امام مجبور بود در نقش روغنفروش درآید، تا با امام ملاقات کند. ابیجعفر محمد بن الحسن طوسی، الغیبة، ص۲۱۴.</ref>. بیشتر [[ارتباطات]] از طریق [[سازمان وکالت]] و انتقال [[نامهها]] و مراسلات شیعیان به امام یا به عکس صورت میگرفت، اما همین نیز در نهایت با [[سختی]]، [[مشقت]] و [[حفظ]] جوانب [[احتیاط]] انجام میشد. به طوری که گاهی امام، نامههایی را در درون چوبهای میانتهی جاسازی و برای شیعیان ارسال میکرد<ref>ابوجعفر محمد بن علی ابنشهرآشوب مازندرانی، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۴۲۷.</ref>. گفتنی است همین شرایط سخت [[تقیه]] و [[پنهانکاری]] در [[دوران غیبت صغری]] نیز ادامه یافت، چنان که [[حسین بن روح]]، [[وکیل]] سوم [[ناحیه مقدسه]]، مدتها دستگیر و [[زندانی]] بود<ref>ابیجعفر محمد بن الحسن طوسی، الغیبة، ص۱۸۷.</ref>. بنابراین تقیه، اصلی است که در بیشتر دورههای [[حیات]] [[پیشوایان معصوم]] کاربرد داشته است اما همانطور که گذشت، این اصل یک [[استراتژی]] خاص سیاسی و به عنوان یک روش [[مبارزاتی]] به حساب میآمد و در هیچ مقطعی [[مبارزه]] با [[دشمنان]] و [[حاکمان ستمگر]] فراموش نشد..<ref>[[محمد ملکزاده|ملکزاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۲۵۰.</ref> |