پرش به محتوا

آیا امام علی علم غیب داشت؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '↵::::::' به ' '
جز (جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابن‌شهرآشوب')
جز (جایگزینی متن - '↵::::::' به ' ')
خط ۱۲۸: خط ۱۲۸:


[[امام علی]] {{ع}}، از کودکی در دامن حضرت [[رسول]]{{صل}}، بزرگ شد و بعد از مبعث رسول اکرم نخستین کسی است که به آن حضرت ایمان آورد. در همه جا با رسول خدا بود و از هنگام بعثت تا وقت وفات نبی اکرم آنی از او دور نبود، و هرچه بر رسول خدا نازل می‌شد از آن اطلاع داشت. خودش می‌فرمود: از من بپرسید قبل از آنکه از میان شما بروم، هر مسأله‌ای که به آن نیاز دارید از من سۆال کنید، به خداوند سوگند من علم و دانش فراوانی دارم و از [[رسول خدا]]{{صل}}، مطالب را فراگرفته‌ام و او همه چیز را به من تعلیم فرموده است. به خداوند سوگند بهتر از همه با قرآن آشنایی دارم، و می‌دانم کدام آیه در شب و یا در روز و کدام آیه در کوه و یا در بیابان فرود آمده است و ناسخ و منسوخ و شأن نزول او را به خوبی می‌دانم، از تأویل و تفسیرش مطلع هستم، و همه اینها را [[رسول خدا]]{{صل}}، به من تعلیم داد. در سوره مبارکه جن می‌فرماید: علم غیب مخصوص خداوند است و آن را برای کسی آشکار نمی‌کند، مگر برای رسولان برگزیده‌اش، در این آیه شریفه تصریح گردیده که خداوند پیامبران خود را از علم غیب و اسرار نهانی آگاه می‌گرداند و آنها می‌توانند چیزهایی را مشاهده کنند و یا مطالبی بگویند که دیگران توانایی آن را ندارند
[[امام علی]] {{ع}}، از کودکی در دامن حضرت [[رسول]]{{صل}}، بزرگ شد و بعد از مبعث رسول اکرم نخستین کسی است که به آن حضرت ایمان آورد. در همه جا با رسول خدا بود و از هنگام بعثت تا وقت وفات نبی اکرم آنی از او دور نبود، و هرچه بر رسول خدا نازل می‌شد از آن اطلاع داشت. خودش می‌فرمود: از من بپرسید قبل از آنکه از میان شما بروم، هر مسأله‌ای که به آن نیاز دارید از من سۆال کنید، به خداوند سوگند من علم و دانش فراوانی دارم و از [[رسول خدا]]{{صل}}، مطالب را فراگرفته‌ام و او همه چیز را به من تعلیم فرموده است. به خداوند سوگند بهتر از همه با قرآن آشنایی دارم، و می‌دانم کدام آیه در شب و یا در روز و کدام آیه در کوه و یا در بیابان فرود آمده است و ناسخ و منسوخ و شأن نزول او را به خوبی می‌دانم، از تأویل و تفسیرش مطلع هستم، و همه اینها را [[رسول خدا]]{{صل}}، به من تعلیم داد. در سوره مبارکه جن می‌فرماید: علم غیب مخصوص خداوند است و آن را برای کسی آشکار نمی‌کند، مگر برای رسولان برگزیده‌اش، در این آیه شریفه تصریح گردیده که خداوند پیامبران خود را از علم غیب و اسرار نهانی آگاه می‌گرداند و آنها می‌توانند چیزهایی را مشاهده کنند و یا مطالبی بگویند که دیگران توانایی آن را ندارند
::::::[[امام علی|امیر المۆمنین]] {{ع}}، فرمودند: هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}}، می‌خواستند از دنیا بروند مرا نزد خود طلب کردند و با من به سخن گفتن پرداختند، و از حوادثی که بعد از آن جناب خواهد آمد مطلع کردند، و به من هزار باب از علم آموختند که از هر دری هزار در دیگر باز می‌شد. دلیل بر این مطلب خطبه [[علی]]{{ع}} است که اینک در نهج البلاغه وجود دارد. [[امام علی|امیر المۆمنین]] {{ع}} در این خطبه از ظهور اقوام ترک سخن گفته و از تاتارها بحث کرده است. در این هنگام مردی از جای خود برخاست و گفت: یا امیر المۆمنین شما علم غیب می‌دانید؟ [[علی]]{{ع}}، فرمود ای مرد کلبی اینها علم غیب نیست، من این سخنان را از صاحب علم فرا گرفته‌ام، یعنی از [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]] {{صل}}. پس، بنابر مطالبی که نقل شد، موضوع [[علم غیب]] و اخبار از آینده در [[نهج البلاغه]] به آسانی قابل حل است و جای شک و تردید دراین باره نیست. مطلب قابل توجه این است که مخالفان می‌گویند [[سید رضی]] و [[سید مرتضی]] این مطالب را به علی نسبت داده‌اند، در صورتی که ظهور مغول و قوم تاتارها دویست و پانزده سال بعد از فوت رضی واقع شده و اکنون نسخه [[نهج البلاغه]] مورخ ۵۱۰ و ۵۴۴ در دست نگارنده این سطور هست که صد سال قبل از ظهور مغول تحریر شده است»<ref>[http://article.tebyan.net/279103/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D9%86%D8%AF- وبگاه تبیان]</ref>.
[[امام علی|امیر المۆمنین]] {{ع}}، فرمودند: هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}}، می‌خواستند از دنیا بروند مرا نزد خود طلب کردند و با من به سخن گفتن پرداختند، و از حوادثی که بعد از آن جناب خواهد آمد مطلع کردند، و به من هزار باب از علم آموختند که از هر دری هزار در دیگر باز می‌شد. دلیل بر این مطلب خطبه [[علی]]{{ع}} است که اینک در نهج البلاغه وجود دارد. [[امام علی|امیر المۆمنین]] {{ع}} در این خطبه از ظهور اقوام ترک سخن گفته و از تاتارها بحث کرده است. در این هنگام مردی از جای خود برخاست و گفت: یا امیر المۆمنین شما علم غیب می‌دانید؟ [[علی]]{{ع}}، فرمود ای مرد کلبی اینها علم غیب نیست، من این سخنان را از صاحب علم فرا گرفته‌ام، یعنی از [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]] {{صل}}. پس، بنابر مطالبی که نقل شد، موضوع [[علم غیب]] و اخبار از آینده در [[نهج البلاغه]] به آسانی قابل حل است و جای شک و تردید دراین باره نیست. مطلب قابل توجه این است که مخالفان می‌گویند [[سید رضی]] و [[سید مرتضی]] این مطالب را به علی نسبت داده‌اند، در صورتی که ظهور مغول و قوم تاتارها دویست و پانزده سال بعد از فوت رضی واقع شده و اکنون نسخه [[نهج البلاغه]] مورخ ۵۱۰ و ۵۴۴ در دست نگارنده این سطور هست که صد سال قبل از ظهور مغول تحریر شده است»<ref>[http://article.tebyan.net/279103/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D9%86%D8%AF- وبگاه تبیان]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۴۹: خط ۳۴۹:


«[[علامه خوئی]] در شرح نهج البلاغۀ خود، ذیل روایت مذکور در دلیل چهارم مطالبی را آورده است که خلاصۀ آن چنین است: [[معتزلی]] توضیحی دارد که دلالت می‌کند [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} به طور اجمالی از کیفیت قتل خود مطلع بودند؛ ولی به آن به تفصیل و از همه نظر علم نداشتند شارح بحرانی نیز از او تبعیت کرده و برای تأیید این نظر، آیۀ ۳۴ سورۀ لقمان را آورده است {{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۴ سوره لقمان علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)|إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ]]}}<ref>«بی‌گمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو می‌فرستد و از آنچه در زهدان‌هاست آگاه است و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمی‌داند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بی‌گمان خداوند دانایی آگاه است».</ref>. بسیار جای تعجب است که چگونه این دو شارح معتقد بوده‌اند که آن حضرت به زمان و مکان شهادت خویش به طور تفصیلی آگاه نبوده‌اند؛ از جمله این روایات که: قبل از این که مرا از دست بدهید، از من سؤال کنید؛ قسم به کسی که نفس من به دست اوست، هیچ چیزی را که پس از شما و قبل از قیامت هست از من نمی‌پرسید؛ مگر اینکه شما را آگاه کنم و از هیچ گروهی که دسته‌ای صد نفره را هدایت کنند یا دسته‌ای صد نفره را گمراه کنند نمی‌پرسید؛ مگر آنکه شما را از جار زنندۀ آنها و رهبرشان و جلو برنده‌شان و محل اطراقشان و محل زمین گذاردن بارشان مطلع سازم و این که کدام یک از آنها کشته می‌شود و کدام یک (به مرگ عادی) می‌میرد... شارح بحرانی نیز –با اینکه از علمای امامیه است- چگونه دستش از اخباری کوتاه بوده است که عامه و خاصه نقل کرده‌اند دال بر آگاهی [[ائمه]] {{عم}} به وقت مرگشان و مرگ شیعیانشان؛ حال آنکه این اخبار قریب به تواتر بلکه متواتر معنوی‌اند....؟!
«[[علامه خوئی]] در شرح نهج البلاغۀ خود، ذیل روایت مذکور در دلیل چهارم مطالبی را آورده است که خلاصۀ آن چنین است: [[معتزلی]] توضیحی دارد که دلالت می‌کند [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} به طور اجمالی از کیفیت قتل خود مطلع بودند؛ ولی به آن به تفصیل و از همه نظر علم نداشتند شارح بحرانی نیز از او تبعیت کرده و برای تأیید این نظر، آیۀ ۳۴ سورۀ لقمان را آورده است {{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۴ سوره لقمان علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)|إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ]]}}<ref>«بی‌گمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو می‌فرستد و از آنچه در زهدان‌هاست آگاه است و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمی‌داند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بی‌گمان خداوند دانایی آگاه است».</ref>. بسیار جای تعجب است که چگونه این دو شارح معتقد بوده‌اند که آن حضرت به زمان و مکان شهادت خویش به طور تفصیلی آگاه نبوده‌اند؛ از جمله این روایات که: قبل از این که مرا از دست بدهید، از من سؤال کنید؛ قسم به کسی که نفس من به دست اوست، هیچ چیزی را که پس از شما و قبل از قیامت هست از من نمی‌پرسید؛ مگر اینکه شما را آگاه کنم و از هیچ گروهی که دسته‌ای صد نفره را هدایت کنند یا دسته‌ای صد نفره را گمراه کنند نمی‌پرسید؛ مگر آنکه شما را از جار زنندۀ آنها و رهبرشان و جلو برنده‌شان و محل اطراقشان و محل زمین گذاردن بارشان مطلع سازم و این که کدام یک از آنها کشته می‌شود و کدام یک (به مرگ عادی) می‌میرد... شارح بحرانی نیز –با اینکه از علمای امامیه است- چگونه دستش از اخباری کوتاه بوده است که عامه و خاصه نقل کرده‌اند دال بر آگاهی [[ائمه]] {{عم}} به وقت مرگشان و مرگ شیعیانشان؛ حال آنکه این اخبار قریب به تواتر بلکه متواتر معنوی‌اند....؟!
::::::مرحوم خوئی پس از ذکر احادیثی در علم تفصیلی ائمه به زمان و مکان شهادتشان و ذکر سخنان بعضی از علمای شیعه در این باب، چنین نتیجه‌گیری کرده است: پس قطعاً آن حضرت مکان و زمان شهادت خود را به تفصیل می‌دانست بنابراین، عبارت فوق از خطبۀ ۱۴۹ نهج البلاغه را باید توجیه کرد می‌توان آن را چنین تفسیر کرد که: مراد از این که مدت‌ها در تفحص راز آن ن نبوده ابوده بوده بیبی بوده‌ام مخفی بودن حق و مظلومیت اهلش و ظاهر بودن باطل و غلبۀ اصحاب و کثرت اعوان آن است؛ زیرا حضرت امیر ابتدای امر نهایت سعی را برای گرفتن حق خویش کردند؛ ولی ممکن نشد و جریان حوادث به صورتی پیش رفت که به عقل کسی خطور نمی‌کرد و در آخر الامر هم وقتی حکومت به ایشان رسید.... فتنۀ حکمیت که از امور شگفت بود به وجود آمد و پس از آن وقتی لشکر جمع‌آوری کردند و خواستند به آنها حمله کنند مصیبت بزرگتر واقع شد. بنابراین، مراد از راز در عبارت فوق، سِرّ این امور و سبب آنها بود که خداوند آنها را برای من آشکار کرد و نخواست برای شما که عقولتان ضعیف است آشکار کند؛ چرا که این امر از غوامض مسائل قضا و قدر است...»<ref>[http://toraath.com/index.php?name=Sections&req=viewarticle&artid=195 نقد کتاب عصای موسی در مسأله نفی آگاهی ائمه از جزئیات وفات خود، فصلنامه پژوهش دینی (شماره ۲۰، بهار و تابستان ۱۳۸۹)]</ref>.
مرحوم خوئی پس از ذکر احادیثی در علم تفصیلی ائمه به زمان و مکان شهادتشان و ذکر سخنان بعضی از علمای شیعه در این باب، چنین نتیجه‌گیری کرده است: پس قطعاً آن حضرت مکان و زمان شهادت خود را به تفصیل می‌دانست بنابراین، عبارت فوق از خطبۀ ۱۴۹ نهج البلاغه را باید توجیه کرد می‌توان آن را چنین تفسیر کرد که: مراد از این که مدت‌ها در تفحص راز آن ن نبوده ابوده بوده بیبی بوده‌ام مخفی بودن حق و مظلومیت اهلش و ظاهر بودن باطل و غلبۀ اصحاب و کثرت اعوان آن است؛ زیرا حضرت امیر ابتدای امر نهایت سعی را برای گرفتن حق خویش کردند؛ ولی ممکن نشد و جریان حوادث به صورتی پیش رفت که به عقل کسی خطور نمی‌کرد و در آخر الامر هم وقتی حکومت به ایشان رسید.... فتنۀ حکمیت که از امور شگفت بود به وجود آمد و پس از آن وقتی لشکر جمع‌آوری کردند و خواستند به آنها حمله کنند مصیبت بزرگتر واقع شد. بنابراین، مراد از راز در عبارت فوق، سِرّ این امور و سبب آنها بود که خداوند آنها را برای من آشکار کرد و نخواست برای شما که عقولتان ضعیف است آشکار کند؛ چرا که این امر از غوامض مسائل قضا و قدر است...»<ref>[http://toraath.com/index.php?name=Sections&req=viewarticle&artid=195 نقد کتاب عصای موسی در مسأله نفی آگاهی ائمه از جزئیات وفات خود، فصلنامه پژوهش دینی (شماره ۲۰، بهار و تابستان ۱۳۸۹)]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۵۳۰: خط ۵۳۰:


«[[علی]]{{ع}} که کون جامع و دارای همه نشئات وجودی است، در مرتبه نورانیت و ولایت کلیه که حقیقت [[امامت]] اوست، به عنایت الهی مسلط بر همه عوالم هستی است و چیزی از احاطه علمی آن حضرت مخفی نمی‌ماند. به عبارت دیگر، تمام حوادث بزرگ و کوچک نظام هستی، حتی پلک زدن انسان‌ها، قیام و قعودشان، افتادن برگی از درخت و ... در معرض دید اوست و چیزی به نام گذشته، حال و آینده، برای وی مطرح نیست. لکن وقتی آن حضرت به مرحله ماده و عالم طبیعت یعنی مرحله ناقص می‌رسد، مانند دیگران است؛<ref>ر.ک: قیصری، داوود، شرح فصوص الحکم، تحقیق: [[حسن حسن‌زاده آملی|علامه حسن‌زاده آملی]]، ج۱، ص ۲۴۷-۲۵۱</ref> بدین معنا که شاید چیزی را نخواهد بداند و از سیطره علم کنونی او خارج باشد. البته فرق او با دیگران این است که دیگران به آن خزانه بی‌پایان الهی راهی ندارند. لذا ممکن است دلشان بخواهد چیزی را بدانند؛ ولی نتوانند؛ اما صاحب ولایت کلیه که کلیددار و خازن آن خزانه علم بی‌پایان است، هر چه را که بخواهد می‌تواند بداند.<ref>[[محمد بن یعقوب کلینی]]، کافی (کتاب)|کافی]]، ج۱، ص۲۵۸: حضرت [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند:«إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ عَلِم‏»</ref> بدین ترتیب حضرت [[علی]]{{ع}} مظهر علم بی‌پایان الهی است اما باید توجه داشت که علم آن حضرت استقلالی نبوده، بلکه تبعی و عرضی است و به منبع لایزال علم الهی مرتبط است
«[[علی]]{{ع}} که کون جامع و دارای همه نشئات وجودی است، در مرتبه نورانیت و ولایت کلیه که حقیقت [[امامت]] اوست، به عنایت الهی مسلط بر همه عوالم هستی است و چیزی از احاطه علمی آن حضرت مخفی نمی‌ماند. به عبارت دیگر، تمام حوادث بزرگ و کوچک نظام هستی، حتی پلک زدن انسان‌ها، قیام و قعودشان، افتادن برگی از درخت و ... در معرض دید اوست و چیزی به نام گذشته، حال و آینده، برای وی مطرح نیست. لکن وقتی آن حضرت به مرحله ماده و عالم طبیعت یعنی مرحله ناقص می‌رسد، مانند دیگران است؛<ref>ر.ک: قیصری، داوود، شرح فصوص الحکم، تحقیق: [[حسن حسن‌زاده آملی|علامه حسن‌زاده آملی]]، ج۱، ص ۲۴۷-۲۵۱</ref> بدین معنا که شاید چیزی را نخواهد بداند و از سیطره علم کنونی او خارج باشد. البته فرق او با دیگران این است که دیگران به آن خزانه بی‌پایان الهی راهی ندارند. لذا ممکن است دلشان بخواهد چیزی را بدانند؛ ولی نتوانند؛ اما صاحب ولایت کلیه که کلیددار و خازن آن خزانه علم بی‌پایان است، هر چه را که بخواهد می‌تواند بداند.<ref>[[محمد بن یعقوب کلینی]]، کافی (کتاب)|کافی]]، ج۱، ص۲۵۸: حضرت [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند:«إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ عَلِم‏»</ref> بدین ترتیب حضرت [[علی]]{{ع}} مظهر علم بی‌پایان الهی است اما باید توجه داشت که علم آن حضرت استقلالی نبوده، بلکه تبعی و عرضی است و به منبع لایزال علم الهی مرتبط است
::::::به اتفاق اکثر علمای شیعه، [[امامان]] [[معصوم]]{{عم}} در مواردی که لازم باشد، از [[غیب]] آگاه می‌شوند و آنچه را که بخواهند از [[غیب]] نسبت به آن آگاهی یابند، علم پیدا می‌کنند. از آن جایی که انسان کامل مظهر و جلوه اسما و صفات الهی است، تمام کارها، فیوضات، رحمت، و نعمات الهی که مقدر شده از طرف خدای متعال در این جهان مادی انجام گیرد، به واسطه این انسان انجام می‌گیرد، [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} و [[امامان]]{{عم}} دیگر واسطه بین خدا و مخلوقات در گرفتن فیوضات الهی از مبدأ فیض بوده و تمام آفرینش جهان به وسیله انان به صورت طولی و تبعی و عرضی واقع می‌شود»<ref>[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/8022 وبگاه اسلام کوئست]</ref>.
به اتفاق اکثر علمای شیعه، [[امامان]] [[معصوم]]{{عم}} در مواردی که لازم باشد، از [[غیب]] آگاه می‌شوند و آنچه را که بخواهند از [[غیب]] نسبت به آن آگاهی یابند، علم پیدا می‌کنند. از آن جایی که انسان کامل مظهر و جلوه اسما و صفات الهی است، تمام کارها، فیوضات، رحمت، و نعمات الهی که مقدر شده از طرف خدای متعال در این جهان مادی انجام گیرد، به واسطه این انسان انجام می‌گیرد، [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} و [[امامان]]{{عم}} دیگر واسطه بین خدا و مخلوقات در گرفتن فیوضات الهی از مبدأ فیض بوده و تمام آفرینش جهان به وسیله انان به صورت طولی و تبعی و عرضی واقع می‌شود»<ref>[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/8022 وبگاه اسلام کوئست]</ref>.
}}
}}