پرش به محتوا

اثال بن حجل مذحجی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۲۷۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۲ نوامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[اثال بن حجل مذحجی در تاریخ اسلامی]] - [[اثال بن حجل مذحجی در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام علی | عنوان مدخل  = اثال بن حجل مذحجی | مداخل مرتبط = [[اثال بن حجل مذحجی در تاریخ اسلامی]] - [[اثال بن حجل مذحجی در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط  = }}
{{جعبه اطلاعات اصحاب
| نام = اثال بن حجل مذحجی
| مشهور به =
| نام تصویر = تصویر نمادین جنگ صفین.jpg 
| عرض تصویر =
| توضیح تصویر = تصویر نمادین جنگ صفین
| نام کامل = اثال بن حجل مذحجی
| نام‌های دیگر =
| جنسیت = مرد
| کنیه = 
| لقب =   
| اهل =
| از قبیله = 
| از تیره = 
| پدر = [[حجل بن عامر مذحجی]]
| مادر = 
| همسر =
| پسر = 
| دختر =
| خواهر =
| برادر = 
| خویشاوندان = 
| وابستگان =
| تاریخ تولد = 
| محل تولد = 
| محل زندگی = 
| تاریخ درگذشت = 
| محل درگذشت = 
| تاریخ شهادت =
| محل شهادت =
| طول عمر =
| محل دفن =
| دین =
| مذهب =
| از اصحاب = [[امام علی]]
| از طبقه =
| در جنگ = [[جنگ صفین]]
| نقش‌ها =
| فعالیت‌ها =
| علت شهرت = 
| علت درگذشت = 
| علت شهادت =
| راوی از =
| روایات مشهور = 
| مشایخ او =
| راویان از او = 
| آخرین راوی از او =
}}


== مقدمه ==
== مقدمه ==
* اُثال [[فرزند]] [[حجل بن عامر مذحجی]]، از علمای [[آگاه]] و از [[اصحاب امیرمؤمنان]] {{ع}} در [[صفین]] بود. وی ابتدا از [[یاران]] [[معاویه]] بود ولی بعداً [[مستبصر]] شد و به دامان [[حضرت علی]] {{ع}} بازگشت و در زمره [[یاران]] و [[شیعیان]] [[حضرت]] درآمد، و در [[صفین]] [[امام]] {{ع}} را [[یاری]] نمود، اما برعکس پدرش حجل به [[مخالفت با امام]] {{ع}} [[اصرار]] ورزید و [[معاویه]] را در [[صفین]] [[همراهی]] کرد.
اُثال [[فرزند]] [[حجل بن عامر مذحجی]]، از علمای [[آگاه]] و از [[اصحاب امیرمؤمنان]] {{ع}} در [[صفین]] بود. وی ابتدا از [[یاران]] [[معاویه]] بود ولی بعداً [[مستبصر]] شد و به دامان [[حضرت علی]] {{ع}} بازگشت و در زمره [[یاران]] و [[شیعیان]] [[حضرت]] درآمد، و در [[صفین]] [[امام]] {{ع}} را [[یاری]] نمود، اما برعکس پدرش حجل به [[مخالفت با امام]] {{ع}} [[اصرار]] ورزید و [[معاویه]] را در [[صفین]] [[همراهی]] کرد.
* [[نصر بن مزاحم]] [[نقل]] می‌کند: در یکی از روزهای سخت [[جنگ صفین]]، [[مالک اشتر]] فریاد زد: "ای [[اهل عراق]]! آیا مردی هست که جانش را به [[خداوند]] بفروشد؟" در این موقع اُثال به درخواست [[مالک اشتر]] پاسخ مثبت داد و سپس با پیشنهاد [[مالک اشتر]]، صورت خود را پوشاند و [[غرق]] در [[سلاح]] بین دو صف [[سپاه]] ایستاد و به [[لشکریان]] [[معاویه]] گفت: آیا مبارزی در میان شما هست؟ [[معاویه]]، برای مبارزه با وی حجل [[پدر]] اثال را خواست و گفت که به [[جنگ]] این [[جوان]] برو، و کار او را تمام کن! حجل نیز در حالی که صورت خود را پوشانده بود [[غرق]] در [[سلاح]] شد و مقابل فرزندش اُثال قرار گرفت ولی یک‌دیگر را نمی‌شناختند که [[پدر]] و پسرند، لذا هر دو مقابل هم به [[جنگ]] پرداختند، اما حجل ناگهان متوجه شد، [[دشمنی]] که با او می‌جنگد پسرش است، لذا فوراً از اسب پیاده شد و خود را معرفی کرد و اُثال هم بلافاصله پیاده گشت، هردو [[دست]] به گردن یک‌دیگر انداختند و گریستند، بعد حجل به پسرش گفت: ای اُثال! به سوی [[دنیا]] بیا. یعنی [[ثروت]] و [[دنیا]] نزد [[معاویه]] است. اما اُثال گفت: ای [[پدر]]! بیا به سوی [[آخرت]]، به [[خدا]] قسم اگر من بخواهم به [[شام]] بیایم، تو باید مرا منع کنی. چقدر برای من [[زشت]] و [[قبیح]] است که به [[حضرت علی]] {{ع}} و [[مؤمنان]] [[صالح]] بگویم که به [[شامیان]] پیوستم؛ بنابراین ای [[پدر]]! تو بر آن‌چه هستی باش و من نیز بر آن‌چه هستم، باشم. من در [[سپاه]] [[حضرت علی]] {{ع}} خواهم ماند و تو نیز در [[سپاه معاویه]] بمان.
 
* پس از این گفت وگو، هر کدام از آنان به جانب [[سپاه]] خویش بازگشتند و این جریان را به [[سپاهیان]] خود گفتند <ref>وقعة صفين، ص۴۴۳.</ref><ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۱۴۶-۱۴۷.</ref>
[[نصر بن مزاحم]] [[نقل]] می‌کند: در یکی از روزهای سخت [[جنگ صفین]]، [[مالک اشتر]] فریاد زد: "ای [[اهل عراق]]! آیا مردی هست که جانش را به [[خداوند]] بفروشد؟" در این موقع اُثال به درخواست [[مالک اشتر]] پاسخ مثبت داد و سپس با پیشنهاد [[مالک اشتر]]، صورت خود را پوشاند و [[غرق]] در [[سلاح]] بین دو صف [[سپاه]] ایستاد و به [[لشکریان]] [[معاویه]] گفت: آیا مبارزی در میان شما هست؟ [[معاویه]]، برای مبارزه با وی حجل [[پدر]] اثال را خواست و گفت که به [[جنگ]] این [[جوان]] برو، و کار او را تمام کن! حجل نیز در حالی که صورت خود را پوشانده بود [[غرق]] در [[سلاح]] شد و مقابل فرزندش اُثال قرار گرفت ولی یک‌دیگر را نمی‌شناختند که [[پدر]] و پسرند، لذا هر دو مقابل هم به [[جنگ]] پرداختند، اما حجل ناگهان متوجه شد، [[دشمنی]] که با او می‌جنگد پسرش است، لذا فوراً از اسب پیاده شد و خود را معرفی کرد و اُثال هم بلافاصله پیاده گشت، هردو [[دست]] به گردن یک‌دیگر انداختند و گریستند، بعد حجل به پسرش گفت: ای اُثال! به سوی [[دنیا]] بیا. یعنی [[ثروت]] و [[دنیا]] نزد [[معاویه]] است. اما اُثال گفت: ای [[پدر]]! بیا به سوی [[آخرت]]، به [[خدا]] قسم اگر من بخواهم به [[شام]] بیایم، تو باید مرا منع کنی. چقدر برای من [[زشت]] و [[قبیح]] است که به [[حضرت علی]] {{ع}} و [[مؤمنان]] [[صالح]] بگویم که به [[شامیان]] پیوستم؛ بنابراین ای [[پدر]]! تو بر آن‌چه هستی باش و من نیز بر آن‌چه هستم، باشم. من در [[سپاه]] [[حضرت علی]] {{ع}} خواهم ماند و تو نیز در [[سپاه معاویه]] بمان.
پس از این گفت وگو، هر کدام از آنان به جانب [[سپاه]] خویش بازگشتند و این جریان را به [[سپاهیان]] خود گفتند <ref>وقعة صفين، ص۴۴۳.</ref><ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۱۴۶-۱۴۷.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۲۴٬۴۳۹

ویرایش