پرش به محتوا

زیارت: تفاوت میان نسخه‌ها

۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۵ نوامبر ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
*«ابن ابی الحدید» در شرح نهج البلاغه خود، از «طبری» نقل می‌کند: «... «حَجّاج» و کسانی که او را به حکومت گماشته بودند- همچون عبدالملک و ولید و فرعون‌های دیگرِ بنی امیه که قبل از اینها بودند- بیشتر از جلوگیری از قرائتِ «ابن مسعود» و «ابیّ»، تأکیدی بر پوشاندن و مخفی نگاه داشتن نیکی‌ها و فضایل [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندان و شیعیان و پیروانش داشتند و می‌کوشیدند تا آنها را از چشم‌ها بیندازند و در نظر مردم، آنها را بی ارزش جلوه دهند. زیرا روش قرائت ابن مسعود، و چنین کارها هرگز ضرری به آنها نمی‌رساند و موجب زوال حکومتشان و تباه شدن کارشان نمی‌شد. اما مشهور شدن و گسترش فضایل [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش و روشن شدن ارزش‌ها و نیکی‌های آنان بود که باعث رسوایی و آشکار شدن حال و در نتیجه هلاکت و نابودی و زوال آنگونه حاکمان می‌شد و سبب می‌گشت که احکام و قوانین قرآن که دور افکنده و کنارش نهاده بودند بر آنان تسلّط یابد و چیره شود. از این جهت با اصرار و حرص هرچه تمام و کوشش پیگیر، فضایل آنان را پنهان می‌داشتند و مردم را نیز بر پنهان داشتن و کتمان و پوشاندن آن فضایل وامی داشتند. ولی خداوند چنان خواسته بود که علی رغم آن همه تلاش خصمانه، کار [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندان پاکش و فضایلشان بیشتر نور می‌داد و می درخشید و [[محبت]] آنان در دل‌ها افزون تر می‌گشت و یادشان بیشتر رواج پیدا می کرد و گسترده می‌شد و حجت‌ها و برهان‌های آنان روشن تر و قوی تر می‌گشت و فضل و مقامشان والاتر می‌شد. تا آنجا که [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش، با اهانت‌های آنان، عزیز و محبوب شدند و با کشتن و میراندنشان زنده گشتند و هر شرّی را که نسبت به آنان در سر می‌پروراندند و عملی می‌ساختند تبدیل به نیکی و خیر می‌شد. تا آنجا که از فضایل و برتری‌ها و سوابق درخشان آنان تا حد بسیاری به دست ما رسیده که هرگز دیگران به مرز آن نمی‌رسیدند ... و اگر نبود اینکه ارزش‌های انسانی و فضایل [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش همچون «قبله» مشهور بود و همچون سنت‌های محفوظ فراوان بود، با آن شرایط و حق‌پوشی‌هایی که ذکر شد، در روزگار، حتی یک سخن هم از آنان به دست ما نمی‌رسید ...»<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۲۳.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۸۲-۸۸.</ref>.  
*«ابن ابی الحدید» در شرح نهج البلاغه خود، از «طبری» نقل می‌کند: «... «حَجّاج» و کسانی که او را به حکومت گماشته بودند- همچون عبدالملک و ولید و فرعون‌های دیگرِ بنی امیه که قبل از اینها بودند- بیشتر از جلوگیری از قرائتِ «ابن مسعود» و «ابیّ»، تأکیدی بر پوشاندن و مخفی نگاه داشتن نیکی‌ها و فضایل [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندان و شیعیان و پیروانش داشتند و می‌کوشیدند تا آنها را از چشم‌ها بیندازند و در نظر مردم، آنها را بی ارزش جلوه دهند. زیرا روش قرائت ابن مسعود، و چنین کارها هرگز ضرری به آنها نمی‌رساند و موجب زوال حکومتشان و تباه شدن کارشان نمی‌شد. اما مشهور شدن و گسترش فضایل [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش و روشن شدن ارزش‌ها و نیکی‌های آنان بود که باعث رسوایی و آشکار شدن حال و در نتیجه هلاکت و نابودی و زوال آنگونه حاکمان می‌شد و سبب می‌گشت که احکام و قوانین قرآن که دور افکنده و کنارش نهاده بودند بر آنان تسلّط یابد و چیره شود. از این جهت با اصرار و حرص هرچه تمام و کوشش پیگیر، فضایل آنان را پنهان می‌داشتند و مردم را نیز بر پنهان داشتن و کتمان و پوشاندن آن فضایل وامی داشتند. ولی خداوند چنان خواسته بود که علی رغم آن همه تلاش خصمانه، کار [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندان پاکش و فضایلشان بیشتر نور می‌داد و می درخشید و [[محبت]] آنان در دل‌ها افزون تر می‌گشت و یادشان بیشتر رواج پیدا می کرد و گسترده می‌شد و حجت‌ها و برهان‌های آنان روشن تر و قوی تر می‌گشت و فضل و مقامشان والاتر می‌شد. تا آنجا که [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش، با اهانت‌های آنان، عزیز و محبوب شدند و با کشتن و میراندنشان زنده گشتند و هر شرّی را که نسبت به آنان در سر می‌پروراندند و عملی می‌ساختند تبدیل به نیکی و خیر می‌شد. تا آنجا که از فضایل و برتری‌ها و سوابق درخشان آنان تا حد بسیاری به دست ما رسیده که هرگز دیگران به مرز آن نمی‌رسیدند ... و اگر نبود اینکه ارزش‌های انسانی و فضایل [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش همچون «قبله» مشهور بود و همچون سنت‌های محفوظ فراوان بود، با آن شرایط و حق‌پوشی‌هایی که ذکر شد، در روزگار، حتی یک سخن هم از آنان به دست ما نمی‌رسید ...»<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۲۳.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۸۲-۸۸.</ref>.  
*اهمیت این نقل قول مفصل، بیشتر در آن بود که از قول شارح معتزلی مذهب نهج البلاغه، یعنی ابن ابی الحدید نقل شده است نه دیگران. در زمان بنی عباس نیز این گونه سیاست‌ها رایج بود. حتی با جذبِ ادیبان و خریدن شاعرانِ دنیا طلب، آنان را وادار می‌کردند که در مدح و ستایش خلفا و در مذمّت و بدگویی و انتقاد از [[آل علی]]{{عم}} شعر بگویند و برای سروده‌های خود، جایزه و صله دریافت نمایند<ref>شیعه و زمامداران خودسر، ص۱۶۳.</ref>. این برنامه تا آنجا گسترش یافته بود که عده ای نه چندان کم از شاعران برای دریافت جوایز فراوان و رسیدن به مال و مقام و تقرب به دستگاه خلفا، به خصوص در زمان هارون الرشید، به ادبیات فروشی مشغول بودند و گوهر شعر را به پای سفلگانی همچون هارون می‌ریختند و با بدگویی از آل البیت و حتی [[فاطمه زهرا|حضرت زهرا]]{{س}} به درهم و دینار می‌رسیدند<ref>حیاۀ الامام الحسن، باقر شریف القرشی، ج۲، ص۸۱</ref>. [[امام کاظم|امام موسی بن جعفر]]{{ع}} چرا سال‌ها در زندان هارون الرشید به سر برد؟ جز برای اینکه از دسترس مردم دور باشد؟ [[امام رضا]]{{ع}} چرا مورد کینه و حسد مأمون بود و حتی مأمون اجازه نداد که نماز عید را به پایان برساند و از نیمه راه باز گرداند؟ جز برای وحشت از اینکه دیده‌ها و توجه‌ها به سوی [[امام]] جلب می‌گردد و این برای حکومتِ مأمون خطرناک است؟! «وقتی آوازه علمی و فضایل [[امام رضا]]{{ع}} گسترده شد و علما از هر سو برای آموختن معارف دین به حضورش می‌شتافتند، [[محبت]] آن حضرت در دل‌ها جای گرفت و پیوند قلبی مردم با او استوار می‌شد. این خبرها وقتی به مأمون گزارش داده شد، کینه‌اش نسبت به [[امام]] افزون تر گشت و به «محمد بن عمرو طوسی» دستور داد که مردم را از پیرامون آن حضرت طرد کرده و از حضورشان در مجلس آن [[امام]]، جلوگیری کند ...»<ref>حیاۀ الامام الحسن، باقر شریف القرشی، ج۲، ص۳۹۳.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۸۲-۸۸.</ref>.
*اهمیت این نقل قول مفصل، بیشتر در آن بود که از قول شارح معتزلی مذهب نهج البلاغه، یعنی ابن ابی الحدید نقل شده است نه دیگران. در زمان بنی عباس نیز این گونه سیاست‌ها رایج بود. حتی با جذبِ ادیبان و خریدن شاعرانِ دنیا طلب، آنان را وادار می‌کردند که در مدح و ستایش خلفا و در مذمّت و بدگویی و انتقاد از [[آل علی]]{{عم}} شعر بگویند و برای سروده‌های خود، جایزه و صله دریافت نمایند<ref>شیعه و زمامداران خودسر، ص۱۶۳.</ref>. این برنامه تا آنجا گسترش یافته بود که عده ای نه چندان کم از شاعران برای دریافت جوایز فراوان و رسیدن به مال و مقام و تقرب به دستگاه خلفا، به خصوص در زمان هارون الرشید، به ادبیات فروشی مشغول بودند و گوهر شعر را به پای سفلگانی همچون هارون می‌ریختند و با بدگویی از آل البیت و حتی [[فاطمه زهرا|حضرت زهرا]]{{س}} به درهم و دینار می‌رسیدند<ref>حیاۀ الامام الحسن، باقر شریف القرشی، ج۲، ص۸۱</ref>. [[امام کاظم|امام موسی بن جعفر]]{{ع}} چرا سال‌ها در زندان هارون الرشید به سر برد؟ جز برای اینکه از دسترس مردم دور باشد؟ [[امام رضا]]{{ع}} چرا مورد کینه و حسد مأمون بود و حتی مأمون اجازه نداد که نماز عید را به پایان برساند و از نیمه راه باز گرداند؟ جز برای وحشت از اینکه دیده‌ها و توجه‌ها به سوی [[امام]] جلب می‌گردد و این برای حکومتِ مأمون خطرناک است؟! «وقتی آوازه علمی و فضایل [[امام رضا]]{{ع}} گسترده شد و علما از هر سو برای آموختن معارف دین به حضورش می‌شتافتند، [[محبت]] آن حضرت در دل‌ها جای گرفت و پیوند قلبی مردم با او استوار می‌شد. این خبرها وقتی به مأمون گزارش داده شد، کینه‌اش نسبت به [[امام]] افزون تر گشت و به «محمد بن عمرو طوسی» دستور داد که مردم را از پیرامون آن حضرت طرد کرده و از حضورشان در مجلس آن [[امام]]، جلوگیری کند ...»<ref>حیاۀ الامام الحسن، باقر شریف القرشی، ج۲، ص۳۹۳.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۸۲-۸۸.</ref>.
*در این قسمت از برخی تدابیر شیعی و شیوه‌ها و شکل‌های به کار رفته و به کار گرفته شده از سوی جناحِ خطّ [[امام]] و فرهنگ [[اهل بیت]]{{عم}} سخن می‌گوییم تا ببینیم [[امامان]]{{عم}} [[شیعه]]{{عم}}، برای مقابله با آن «انزوای تحمیلی» در عرصه فرهنگی و سیاسی چه می‌کردند و برای در هم شکستن توطئه سکوت و خنثی کردن آثار سیاست بایکوت نسبت به جناح [[حق]]، چه برنامه‌هایی داشتند و شکل‌های مبارزه با خفقان اموی و عباسی چگونه بود؟ نقاب بر چهره خورشید انداختن، ریشه‌ای قدیمی دارد، به قدمتِ انسان، و وجود [[حق]] و باطل در جهان. و نور را زندانی کردن در حصار شب، شیوه ای کهن است. اما هرچه هست، بوده است و هست و شاید پس از این هم تا همیشه در تاریخ بشر، اعمال گردد. چندان شگفت انگیز نیست آنچه در گذشته یاد کردیم. یعنی ممنوعیت اسم [[ائمه]]{{عم}}: و ملاقات و زیارتشان. برای ناآشنای به بازی‌های تاریخ، شاید باور کردنی نباشد که چگونه ممکن است اولاد [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و [[عترت]] طیبه{{عم}} او و [[ائمه]] [[دین]]{{عم}}، که پاک ترین و داناترین و شایسته ترین انسان‌های عصر خویش بودند، آنگونه مورد هتک حرمت و ستم و طرد و نفی و انزوا قرار گیرند، آنهم در زمانی که از عصر [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} چندان هم نمی‌گذشت! و چنان مورد بی‌مهری و حتی کینه معاصران خویش قرار گیرند که زندگی را در شدیدترین شرایط سانسور و خفقان ناشی از سلطه بنی عباس و پیش از آنان بنی امیه بسر برند. حوادث تاریخ، روشنگر و تبیین کننده یکدیگر و مفسّر هم اند. ممنوعیت نام [[امام علی|علی]]{{ع}} در دوره بنی امیه و جلوگیری از [[زیارت]] [[امام حسین|حسین]]{{ع}} و بیان فضایل [[اهل بیت]] عصمت{{عم}}، در عصر حاکمیت امویان و عباسیان، اگر در قرن‌های بعد، اندکی باورنکردنی به نظر می رسید، حوادث مشابهی در مورد ادامه دهندگان و اخلافِ هر یک از این دو خط و دو جریان [[حق]] و باطل و نور و ظلمت، به خوبی روشنگر گذشته است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۹۱-۹۴.</ref>.  
*در این قسمت از برخی تدابیر شیعی و شیوه‌ها و شکل‌های به کار رفته و به کار گرفته شده از سوی جناحِ خطّ [[امام]] و فرهنگ [[اهل بیت]]{{عم}} سخن می‌گوییم تا ببینیم [[امامان]]{{عم}} [[شیعه]]{{عم}}، برای مقابله با آن «انزوای تحمیلی» در عرصه فرهنگی و سیاسی چه می‌کردند و برای در هم شکستن توطئه سکوت و خنثی کردن آثار سیاست بایکوت نسبت به جناح [[حق]]، چه برنامه‌هایی داشتند و شکل‌های مبارزه با خفقان اموی و عباسی چگونه بود؟ نقاب بر چهره خورشید انداختن، ریشه‌ای قدیمی دارد، به قدمتِ انسان، و وجود [[حق]] و باطل در جهان. و نور را زندانی کردن در حصار شب، شیوه ای کهن است. اما هرچه هست، بوده است و هست و شاید پس از این هم تا همیشه در تاریخ بشر، اعمال گردد. چندان شگفت انگیز نیست آنچه در گذشته یاد کردیم. یعنی ممنوعیت اسم [[ائمه]]{{عم}}: و ملاقات و زیارتشان. برای ناآشنای به بازی‌های تاریخ، شاید باور کردنی نباشد که چگونه ممکن است اولاد [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و [[عترت]] طیبه{{عم}} او و [[ائمه]] [[دین]]{{عم}}، که پاک ترین و داناترین و شایسته ترین انسان‌های عصر خویش بودند، آنگونه مورد هتک حرمت و ستم و طرد و نفی و انزوا قرار گیرند، آنهم در زمانی که از عصر [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} چندان هم نمی‌گذشت! و چنان مورد بی‌مهری و حتی کینه معاصران خویش قرار گیرند که زندگی را در شدیدترین شرایط سانسور و خفقان ناشی از سلطه بنی عباس و پیش از آنان بنی امیه بسر برند. حوادث تاریخ، روشنگر و تبیین کننده یکدیگر و مفسّر هم اند. ممنوعیت نام [[امام علی|علی]]{{ع}} در دوره بنی امیه و جلوگیری از زیارت [[امام حسین|حسین]]{{ع}} و بیان فضایل [[اهل بیت]] عصمت{{عم}}، در عصر حاکمیت امویان و عباسیان، اگر در قرن‌های بعد، اندکی باورنکردنی به نظر می رسید، حوادث مشابهی در مورد ادامه دهندگان و اخلافِ هر یک از این دو خط و دو جریان [[حق]] و باطل و نور و ظلمت، به خوبی روشنگر گذشته است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۹۱-۹۴.</ref>.  
*در عصر خفقانِ رضاخانی هم، عزاداری بر [[امام حسین|حسین]]{{ع}} قدغن بود و مخفیانه در خانه‌ها انجام می‌گرفت. در دوره پهلوی هم، نام و نوار و اعلامیه و رساله و کتاب حضرت [[امام خمینی]] و به دیدار او رفتن ممنوع بود و همسنگران و همراهان رهبر در جهاد با ستم در عصر سلطنت طاغوت، مورد تعقب و تهدید و تضییق و تبعید قرار می‌گرفتند. ولی مگر تبعیدی‌ها سکوت می‌کردند و زندانیان تن به تسلیم می‌دادند؟ در عصر خلفا نیز پیروان [[حق]] چنین بودند و همچنان که قبلًا اشاره شد، [[امامان]] [[شیعه]]{{عم}}، به عنوانِ محور اینگونه تحرّک‌ها، برای دعوت مردم به چکادهای بلند [[حق]] و خورشیدهای روشنی بخش و حرارت آفرین ایمان و عدالت، با شیوه‌ها و برنامه‌هایی، در جهت احیای فضیلت‌های فراموش شده و مطرح ساختن نمونه‌های عینی کمالات و مجسمه‌های تقوا و پاکی و ارزش‌های مکتبی، تلاش می‌کردند. آنچه با عنوانِ «شعر، ذکر و [[زیارت]]» مطرح می‌شود اشاره به بعضی از این شیوه‌ها و برنامه هاست. اینگونه فعالیت‌ها و استفاده از این نوع قالب‌ها و شیوه‌ها، برخی بیشتر به دورانِ حیاتِ [[ائمه]]{{عم}} مربوط می‌شود و بعضی دیگر پس از شهادت [[ائمه]]{{عم}} هم می‌تواند مورد استفاده و عمل قرار گیرد. نوشتن و گفتن و نشر فکر، از اسلوب‌های مهم تبلیغی در رابطه با یک فکر و فرهنگ و سیاست است. وقتی پیروان باطل از زبان و قلم و شعر و شیوه‌های تبلیغی بهره می گیرند، چرا حق‌جویان به اینگونه ابزار و وسایل بیانی روی نیاورند؟! در مقابل دروغ پردازی‌ها و جعل حدیث و پخش فضایل ساختگی نسبت به امویان و وابستگان حکّام جور، می‌بایست فضایل والای [[اهل بیت]]{{عم}} بیان شود و احادیثی مستند و درست، که در تمجید و بزرگداشت این خاندان از زبان [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} نقل شده است، مطرح و بیان گردد که این، امری است کاملًا منطقی و به جا و خردمندانه. در زمینه شعر هم چنین است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۹۱-۹۴.</ref>.  
*در عصر خفقانِ رضاخانی هم، عزاداری بر [[امام حسین|حسین]]{{ع}} قدغن بود و مخفیانه در خانه‌ها انجام می‌گرفت. در دوره پهلوی هم، نام و نوار و اعلامیه و رساله و کتاب حضرت [[امام خمینی]] و به دیدار او رفتن ممنوع بود و همسنگران و همراهان رهبر در جهاد با ستم در عصر سلطنت طاغوت، مورد تعقب و تهدید و تضییق و تبعید قرار می‌گرفتند. ولی مگر تبعیدی‌ها سکوت می‌کردند و زندانیان تن به تسلیم می‌دادند؟ در عصر خلفا نیز پیروان [[حق]] چنین بودند و همچنان که قبلًا اشاره شد، [[امامان]] [[شیعه]]{{عم}}، به عنوانِ محور اینگونه تحرّک‌ها، برای دعوت مردم به چکادهای بلند [[حق]] و خورشیدهای روشنی بخش و حرارت آفرین ایمان و عدالت، با شیوه‌ها و برنامه‌هایی، در جهت احیای فضیلت‌های فراموش شده و مطرح ساختن نمونه‌های عینی کمالات و مجسمه‌های تقوا و پاکی و ارزش‌های مکتبی، تلاش می‌کردند. آنچه با عنوانِ «شعر، ذکر و زیارت» مطرح می‌شود اشاره به بعضی از این شیوه‌ها و برنامه هاست. اینگونه فعالیت‌ها و استفاده از این نوع قالب‌ها و شیوه‌ها، برخی بیشتر به دورانِ حیاتِ [[ائمه]]{{عم}} مربوط می‌شود و بعضی دیگر پس از شهادت [[ائمه]]{{عم}} هم می‌تواند مورد استفاده و عمل قرار گیرد. نوشتن و گفتن و نشر فکر، از اسلوب‌های مهم تبلیغی در رابطه با یک فکر و فرهنگ و سیاست است. وقتی پیروان باطل از زبان و قلم و شعر و شیوه‌های تبلیغی بهره می گیرند، چرا حق‌جویان به اینگونه ابزار و وسایل بیانی روی نیاورند؟! در مقابل دروغ پردازی‌ها و جعل حدیث و پخش فضایل ساختگی نسبت به امویان و وابستگان حکّام جور، می‌بایست فضایل والای [[اهل بیت]]{{عم}} بیان شود و احادیثی مستند و درست، که در تمجید و بزرگداشت این خاندان از زبان [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} نقل شده است، مطرح و بیان گردد که این، امری است کاملًا منطقی و به جا و خردمندانه. در زمینه شعر هم چنین است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۹۱-۹۴.</ref>.  
*در مقابل شاعرانِ متملّق و چاپلوس دربارهای بنی امیه و بنی عباس که با بیان شعری خود، خلافت را حق مسلّم آن غاصبان دانسته و خلفای جور را شایسته ترین افراد برای تصدّی و به عهده گرفتن رهبری امت برای مردم جا می‌زدند، شاعرانِ متعهّد [[شیعه]]، ضمن رسوا کردنِ دشمنان و افشاگری علیه مظالم و جنایات و بی کفایتی‌های جبّاران حاکم، به تشریح و تبیین و اظهار فضایل [[امامان]] [[شیعه]]{{عم}} و [[آل علی]]{{عم}} و ... می‌پرداختند و چه بسیار شاعرانی از [[شیعه]] که در ستیز با حکّام اموی و دفاع از [[ائمه]]{{عم}} و ترویج فرهنگ علوی، سر به دار یا آواره گشتند و یا شهید راه تعهّد شدند<ref> به نمونه هایی از اینگونه تلاش‌ها از سوی شاعران متعهد [[شیعه]]، می‌توانید رجوع کنید به: «الغدیر» ج ۲، و «ادبیات انقلاب در [[شیعه]]» از آیینه وند.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۹۱-۹۴.</ref>.  
*در مقابل شاعرانِ متملّق و چاپلوس دربارهای بنی امیه و بنی عباس که با بیان شعری خود، خلافت را حق مسلّم آن غاصبان دانسته و خلفای جور را شایسته ترین افراد برای تصدّی و به عهده گرفتن رهبری امت برای مردم جا می‌زدند، شاعرانِ متعهّد [[شیعه]]، ضمن رسوا کردنِ دشمنان و افشاگری علیه مظالم و جنایات و بی کفایتی‌های جبّاران حاکم، به تشریح و تبیین و اظهار فضایل [[امامان]] [[شیعه]]{{عم}} و [[آل علی]]{{عم}} و ... می‌پرداختند و چه بسیار شاعرانی از [[شیعه]] که در ستیز با حکّام اموی و دفاع از [[ائمه]]{{عم}} و ترویج فرهنگ علوی، سر به دار یا آواره گشتند و یا شهید راه تعهّد شدند<ref> به نمونه هایی از اینگونه تلاش‌ها از سوی شاعران متعهد [[شیعه]]، می‌توانید رجوع کنید به: «الغدیر» ج ۲، و «ادبیات انقلاب در [[شیعه]]» از آیینه وند.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۹۱-۹۴.</ref>.  
*ذکر مناقب و بیانِ احادیث مربوط به فضایل [[اهل بیت]]{{عم}}، در آن جوّ آلوده به تزویر و سالوس و دغل، ارزشی گران داشت. «سید حمیری»، افتخارش این بود که هیچ منقبتی درباره [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[اهل بیت]]{{عم}} نیست مگر آنکه آنها را در سروده‌های خویش آورده است. در مقابل دروغ پردازی‌های شگفت و وقیحانه که از سوی روایت سازان و جعل کنندگان حدیث در فضایل ساختگی خلفا و فاسقان و ... رواج داشت و عده ای با گرفتن رشوه و جایزه، به تجارت و بازرگانی حدیث مشغول بودند، بی شک، بیان فضایل روشن و شایستگی‌های درخشان و همچون آفتابِ [[ائمه]] [[معصومین]]{{عم}}، جهادی عظیم بود که می‌توانست تا حدّی سدّ راه آن تبلیغاتِ منفی و خنثی کننده تلاش‌های فرهنگی و حدیثی مسموم آن دوره از سوی وابستگان به دربار خلفا باشد. [[عبدالحسین امینی|علامه امینی]] چهره بسیاری از این دروغگویان بزرگ تاریخ را افشا کرده و تناقض دروغ‌های این کم حافظه گان دروغگو را آشکار ساخته است و چه خوب از عهده این کار برآمده است و فضایل جعلی انباشته شده در کتب قدیمی را که در مورد حاکمان بی تقوا و حکّام بی تعهد و لاقید نسبت به شرع و اخلاق و [[دین]] و شرف نقل شده، بیان کرده است<ref>به بحث‌های پربار و مبسوط و مستوفای مرحوم علامه امینی در این مورد، به کتابِ «الغدیر»، جلدهای 5، 9 و 10 مراجعه کنید.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۹۱-۹۴.</ref>.
*ذکر مناقب و بیانِ احادیث مربوط به فضایل [[اهل بیت]]{{عم}}، در آن جوّ آلوده به تزویر و سالوس و دغل، ارزشی گران داشت. «سید حمیری»، افتخارش این بود که هیچ منقبتی درباره [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[اهل بیت]]{{عم}} نیست مگر آنکه آنها را در سروده‌های خویش آورده است. در مقابل دروغ پردازی‌های شگفت و وقیحانه که از سوی روایت سازان و جعل کنندگان حدیث در فضایل ساختگی خلفا و فاسقان و ... رواج داشت و عده ای با گرفتن رشوه و جایزه، به تجارت و بازرگانی حدیث مشغول بودند، بی شک، بیان فضایل روشن و شایستگی‌های درخشان و همچون آفتابِ [[ائمه]] [[معصومین]]{{عم}}، جهادی عظیم بود که می‌توانست تا حدّی سدّ راه آن تبلیغاتِ منفی و خنثی کننده تلاش‌های فرهنگی و حدیثی مسموم آن دوره از سوی وابستگان به دربار خلفا باشد. [[عبدالحسین امینی|علامه امینی]] چهره بسیاری از این دروغگویان بزرگ تاریخ را افشا کرده و تناقض دروغ‌های این کم حافظه گان دروغگو را آشکار ساخته است و چه خوب از عهده این کار برآمده است و فضایل جعلی انباشته شده در کتب قدیمی را که در مورد حاکمان بی تقوا و حکّام بی تعهد و لاقید نسبت به شرع و اخلاق و [[دین]] و شرف نقل شده، بیان کرده است<ref>به بحث‌های پربار و مبسوط و مستوفای مرحوم علامه امینی در این مورد، به کتابِ «الغدیر»، جلدهای 5، 9 و 10 مراجعه کنید.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۹۱-۹۴.</ref>.
۱۹٬۴۱۸

ویرایش