پرش به محتوا

حقوق اقلیت‌های مذهبی در فقه سیاسی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - 'رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ' به '')
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی = [[فقه سیاسی (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی]]
| موضوع اصلی = [[فقه سیاسی (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی]]
| موضوع فرعی = حقوق اقلیت‌های مذهبی در فقه سیاسی چیست؟
| تصویر = 110062.jpg
| تصویر = 110062.jpg
| اندازه تصویر = 200px
| نمایه وابسته = [[کلیاتی از فقه سیاسی (نمایه)|کلیاتی از فقه سیاسی]]
| نمایه وابسته = [[کلیاتی از فقه سیاسی (نمایه)|کلیاتی از فقه سیاسی]]
| مدخل اصلی = [[حقوق اقلیت‌های مذهبی]]
| مدخل اصلی = [[حقوق اقلیت‌های مذهبی]]
خط ۱۸: خط ۱۶:


اما این نکته که همه مسلمانان از حقوق یکسان برخوردارند، به خوبی از [[روایات]] متعدد استفاده می‌شود. از آن جمله می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:
اما این نکته که همه مسلمانان از حقوق یکسان برخوردارند، به خوبی از [[روایات]] متعدد استفاده می‌شود. از آن جمله می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:
* '''[[روایت]] یکم''': [[حمران بن أعین]] از اَبِی جَعفَر{{ع}} [[نقل]] کرده که [[امام]] می‌فرمود: {{متن حدیث|الْإِيمَانُ‏ مَا اسْتَقَرَّ فِي‏ الْقَلْبِ‏ وَ أَفْضَى‏ بِهِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَدَّقَهُ الْعَمَلُ بِالطَّاعَةِ لِلَّهِ وَ التَّسْلِيمِ لِأَمْرِهِ وَ الْإِسْلَامُ مَا ظَهَرَ مِنْ قَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ وَ هُوَ الَّذِي عَلَيْهِ جَمَاعَةُ النَّاسِ مِنَ الْفِرَقِ كُلِّهَا وَ بِهِ حُقِنَتِ الدِّمَاءُ وَ عَلَيْهِ جَرَتِ الْمَوَارِيثُ وَ جَازَ النِّكَاحُ وَ اجْتَمَعُوا عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ فَخَرَجُوا بِذَلِكَ مِنَ الْكُفْرِ وَ أُضِيفُوا إِلَى الْإِيمَانِ وَ الْإِسْلَامُ لَا يَشْرَكُ الْإِيمَانَ وَ الْإِيمَانُ يَشْرَكُ الْإِسْلَامَ وَ هُمَا فِي الْقَوْلِ وَ الْفِعْلِ يَجْتَمِعَانِ كَمَا صَارَتِ الْكَعْبَةُ فِي الْمَسْجِدِ وَ الْمَسْجِدُ لَيْسَ فِي الْكَعْبَةِ وَ كَذَلِكَ الْإِيمَانُ يَشْرَكُ الْإِسْلَامَ وَ الْإِسْلَامُ لَا يَشْرَكُ الْإِيمَانَ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- {{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ}}<ref>«تازی‌های بیابان‌نشین گفتند: ایمان آورده‌ایم بگو: ایمان نیاورده‌اید بلکه بگویید: اسلام آورده‌ایم و هنوز ایمان در دل‌هایتان راه نیافته است» سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref> فَقَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَصْدَقُ الْقَوْلِ قُلْتُ فَهَلْ لِلْمُؤْمِنِ فَضْلٌ عَلَى الْمُسْلِمِ فِي شَيْ‏ءٍ مِنَ الْفَضَائِلِ وَ الْأَحْكَامِ وَ الْحُدُودِ وَ غَيْرِ ذَلِكَ فَقَالَ لَا هُمَا يَجْرِيَانِ فِي ذَلِكَ مَجْرَى وَاحِدٍ وَ لَكِنْ لِلْمُؤْمِنِ فَضْلٌ عَلَى الْمُسْلِمِ فِي أَعْمَالِهِمَا وَ مَا يَتَقَرَّبَانِ بِهِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}<ref>{{متن حدیث|الْإِسْلَامُ‏ هُوَ الظَّاهِرُ الَّذِي‏ عَلَيْهِ‏ النَّاسُ‏ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاءُ الزَّكَاةِ وَ حِجُّ الْبَيْتِ‏ وَ صِيَامُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَهَذَا الْإِسْلَامُ وَ قَالَ الْإِيمَانُ مَعْرِفَةُ هَذَا الْأَمْرِ مَعَ هَذَا فَإِنْ أَقَرَّ بِهَا وَ لَمْ يَعْرِفْ هَذَا الْأَمْرَ كَانَ مُسْلِماً وَ كَانَ ضَالًّا}} (کلینی، کافی، ج۲، ص۲۶).</ref>؛ “ایمان آن است که در [[دل]] جای گیرد و آن را به سوی [[خدا]] متوجه سازد و عمل [[انسان]] با [[گردن نهادن]] به [[دستور خدا]] و [[تسلیم]] در برابر او، آن را [[تصدیق]] نماید. اما [[اسلام]] همان است که در گفتار و [[کردار]] انسان آشکار گردد، همان که همگان از همه [[فرقه‌ها]] بر آنند. با آن [[جان‌ها]] محترم بوده، [[احکام]] [[ارث]] جاری می‌شود، [[ازدواج]] مجاز می‌گردد و [[مردم]] برای [[نماز]] و [[زکات]] و [[روزه]] و [[حج]] گرد هم می‌آیند. از عنوان [[کفر]] خارج شده، و [[ایمان]] به آنان نسبت داده می‌شود. اسلام با ایمان همراه نیست ولی به آنها ایمان نسبت داده می‌شود. [[قدر]] مشترک اسلام و ایمان گفتار و کردار است. نسبت اسلام و ایمان مانند نسبت [[مسجدالحرام]] با [[کعبه]] است. وقتی در مسجدالحرام باشیم، الزاماً در کعبه نیستیم، ولی وقتی در [[کعبه]] هستیم، قهراً در [[مسجدالحرام]] هستیم. [[خداوند عزّ و جلّ]] می‌فرماید: “صحرانشینان گفتند: [[ایمان]] آوردیم، بگو ایمان نیاوردید ولی بگویید: [[اسلام]] آوردیم اما هنوز ایمان در [[دل]] شما جای نگرفته است”. سخن [[خداوند]] راست‌ترین گفتار است. [[راوی]] می‌گوید: پرسیدم: آیا برای [[مؤمن]] امتیازی بر مسلم در چیزی از امتیازات، [[احکام]] و حدود و غیره هست؟ [[امام]] فرمود: نه، این دو در این موارد [[حکم]] یکسانی دارند. ولی امتیاز مؤمن بر مسلم در [[کردار]] این دو و آنچه به [[خدای عزّ و جلّ]] نزدیک می‌شوند، تحقق می‌یابد”.
* '''[[روایت]] یکم''': [[حمران بن أعین]] از اَبِی جَعفَر {{ع}} [[نقل]] کرده که [[امام]] می‌فرمود: {{متن حدیث|الْإِيمَانُ‏ مَا اسْتَقَرَّ فِي‏ الْقَلْبِ‏ وَ أَفْضَى‏ بِهِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَدَّقَهُ الْعَمَلُ بِالطَّاعَةِ لِلَّهِ وَ التَّسْلِيمِ لِأَمْرِهِ وَ الْإِسْلَامُ مَا ظَهَرَ مِنْ قَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ وَ هُوَ الَّذِي عَلَيْهِ جَمَاعَةُ النَّاسِ مِنَ الْفِرَقِ كُلِّهَا وَ بِهِ حُقِنَتِ الدِّمَاءُ وَ عَلَيْهِ جَرَتِ الْمَوَارِيثُ وَ جَازَ النِّكَاحُ وَ اجْتَمَعُوا عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ فَخَرَجُوا بِذَلِكَ مِنَ الْكُفْرِ وَ أُضِيفُوا إِلَى الْإِيمَانِ وَ الْإِسْلَامُ لَا يَشْرَكُ الْإِيمَانَ وَ الْإِيمَانُ يَشْرَكُ الْإِسْلَامَ وَ هُمَا فِي الْقَوْلِ وَ الْفِعْلِ يَجْتَمِعَانِ كَمَا صَارَتِ الْكَعْبَةُ فِي الْمَسْجِدِ وَ الْمَسْجِدُ لَيْسَ فِي الْكَعْبَةِ وَ كَذَلِكَ الْإِيمَانُ يَشْرَكُ الْإِسْلَامَ وَ الْإِسْلَامُ لَا يَشْرَكُ الْإِيمَانَ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- {{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ}}<ref>«تازی‌های بیابان‌نشین گفتند: ایمان آورده‌ایم بگو: ایمان نیاورده‌اید بلکه بگویید: اسلام آورده‌ایم و هنوز ایمان در دل‌هایتان راه نیافته است» سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref> فَقَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَصْدَقُ الْقَوْلِ قُلْتُ فَهَلْ لِلْمُؤْمِنِ فَضْلٌ عَلَى الْمُسْلِمِ فِي شَيْ‏ءٍ مِنَ الْفَضَائِلِ وَ الْأَحْكَامِ وَ الْحُدُودِ وَ غَيْرِ ذَلِكَ فَقَالَ لَا هُمَا يَجْرِيَانِ فِي ذَلِكَ مَجْرَى وَاحِدٍ وَ لَكِنْ لِلْمُؤْمِنِ فَضْلٌ عَلَى الْمُسْلِمِ فِي أَعْمَالِهِمَا وَ مَا يَتَقَرَّبَانِ بِهِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}<ref>{{متن حدیث|الْإِسْلَامُ‏ هُوَ الظَّاهِرُ الَّذِي‏ عَلَيْهِ‏ النَّاسُ‏ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاءُ الزَّكَاةِ وَ حِجُّ الْبَيْتِ‏ وَ صِيَامُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَهَذَا الْإِسْلَامُ وَ قَالَ الْإِيمَانُ مَعْرِفَةُ هَذَا الْأَمْرِ مَعَ هَذَا فَإِنْ أَقَرَّ بِهَا وَ لَمْ يَعْرِفْ هَذَا الْأَمْرَ كَانَ مُسْلِماً وَ كَانَ ضَالًّا}} (کلینی، کافی، ج۲، ص۲۶).</ref>؛ “ایمان آن است که در [[دل]] جای گیرد و آن را به سوی [[خدا]] متوجه سازد و عمل [[انسان]] با [[گردن نهادن]] به [[دستور خدا]] و [[تسلیم]] در برابر او، آن را [[تصدیق]] نماید. اما [[اسلام]] همان است که در گفتار و [[کردار]] انسان آشکار گردد، همان که همگان از همه [[فرقه‌ها]] بر آنند. با آن [[جان‌ها]] محترم بوده، [[احکام]] [[ارث]] جاری می‌شود، [[ازدواج]] مجاز می‌گردد و [[مردم]] برای [[نماز]] و [[زکات]] و [[روزه]] و [[حج]] گرد هم می‌آیند. از عنوان [[کفر]] خارج شده، و [[ایمان]] به آنان نسبت داده می‌شود. اسلام با ایمان همراه نیست ولی به آنها ایمان نسبت داده می‌شود. [[قدر]] مشترک اسلام و ایمان گفتار و کردار است. نسبت اسلام و ایمان مانند نسبت [[مسجدالحرام]] با [[کعبه]] است. وقتی در مسجدالحرام باشیم، الزاماً در کعبه نیستیم، ولی وقتی در [[کعبه]] هستیم، قهراً در [[مسجدالحرام]] هستیم. [[خداوند عزّ و جلّ]] می‌فرماید: “صحرانشینان گفتند: [[ایمان]] آوردیم، بگو ایمان نیاوردید ولی بگویید: [[اسلام]] آوردیم اما هنوز ایمان در [[دل]] شما جای نگرفته است”. سخن [[خداوند]] راست‌ترین گفتار است. [[راوی]] می‌گوید: پرسیدم: آیا برای [[مؤمن]] امتیازی بر مسلم در چیزی از امتیازات، [[احکام]] و حدود و غیره هست؟ [[امام]] فرمود: نه، این دو در این موارد [[حکم]] یکسانی دارند. ولی امتیاز مؤمن بر مسلم در [[کردار]] این دو و آنچه به [[خدای عزّ و جلّ]] نزدیک می‌شوند، تحقق می‌یابد”.


برخی از [[محدثان]] کلمه “فضائل” در [[روایت]] را بر [[فضائل]] [[دنیوی]] که موجب ترجیح می‌شود مانند [[پاداش]] و سهم از [[بیت‌المال]] و مانند آن حمل کرده‌اند، نه فضائل [[اخروی]]<ref>فیض کاشانی، الشافی فی العقائد والأخلاق والاحکام، ج۱، ص۴۰۲.</ref>؛ همچنین بر مثل [[انفاق]]، [[بخشش]] و [[اکرام]] که موجب [[برتری]] مؤمن بر [[کافر]] می‌شود، حمل شده است<ref>مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۷، ص۱۵۵.</ref>. در این روایت، با آنکه [[اکثریت]] [[مسلمانان]] در آن [[زمان]] از [[اهل‌سنت]] بودند، همگان [[مسلمان]] شمرده شده‌اند. در دو فراز از روایت سخن از [[حقوق]] همه مسلمانان مطرح شده است. در فراز نخست [[خون]] آنان محترم، [[ازدواج]] با آنان مجاز و احکام [[ارث]] نیز در مورد آنان جاری شمرده شده است. و در فراز دوم در پاسخ [[پرسش]] از حقوق آنان و [[مؤمنان]]، حقوقشان را یکسان دانسته است، هر چند ممکن است در پاره‌ای از موارد تفاوت‌هایی وجود داشته باشد، اما اصل و قاعده بر [[تساوی]] حقوق مسلمانان از [[مذاهب]] گوناگون، با [[شیعیان]] است.
برخی از [[محدثان]] کلمه “فضائل” در [[روایت]] را بر [[فضائل]] [[دنیوی]] که موجب ترجیح می‌شود مانند [[پاداش]] و سهم از [[بیت‌المال]] و مانند آن حمل کرده‌اند، نه فضائل [[اخروی]]<ref>فیض کاشانی، الشافی فی العقائد والأخلاق والاحکام، ج۱، ص۴۰۲.</ref>؛ همچنین بر مثل [[انفاق]]، [[بخشش]] و [[اکرام]] که موجب [[برتری]] مؤمن بر [[کافر]] می‌شود، حمل شده است<ref>مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۷، ص۱۵۵.</ref>. در این روایت، با آنکه [[اکثریت]] [[مسلمانان]] در آن [[زمان]] از [[اهل‌سنت]] بودند، همگان [[مسلمان]] شمرده شده‌اند. در دو فراز از روایت سخن از [[حقوق]] همه مسلمانان مطرح شده است. در فراز نخست [[خون]] آنان محترم، [[ازدواج]] با آنان مجاز و احکام [[ارث]] نیز در مورد آنان جاری شمرده شده است. و در فراز دوم در پاسخ [[پرسش]] از حقوق آنان و [[مؤمنان]]، حقوقشان را یکسان دانسته است، هر چند ممکن است در پاره‌ای از موارد تفاوت‌هایی وجود داشته باشد، اما اصل و قاعده بر [[تساوی]] حقوق مسلمانان از [[مذاهب]] گوناگون، با [[شیعیان]] است.
* '''روایت دوم''': [[عبدالله بن سنان]] با [[سند صحیح]] [[نقل]] کرده که از [[امام صادق]]{{ع}} پرسیدم: {{متن حدیث|بِمَ يَكُونُ الرَّجُلُ مُسْلِماً يَحِلُّ مُنَاكَحَتُهُ وَ مُوَارَثَتُهُ‏ وَ بِمَ‏ يَحْرُمُ‏ دَمُهُ‏}}؛ “چگونه شخص مسلمان می‌شود، به گونه‌ای که ازدواج با او [[حلال]] شده، و از او ارث برده می‌شود، و به چه عاملی خونش [[حرام]] می‌گردد”. امام صادق{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|يَحْرُمُ دَمُهُ بِالْإِسْلَامِ إِذَا أَظْهَرَ وَ تَحِلُّ مُنَاكَحَتُهُ وَ مُوَارَثَتُهُ}}<ref>حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۵۴۴، ح۱۰.</ref>؛ “خونش به سبب [[اسلام]]، هنگامی که آن را آشکار کند، [[حرام]] می‌شود، و [[ازدواج]] با او [[حلال]] گشته، و [[ارث]] هم می‌برد”.
* '''روایت دوم''': [[عبدالله بن سنان]] با [[سند صحیح]] [[نقل]] کرده که از [[امام صادق]] {{ع}} پرسیدم: {{متن حدیث|بِمَ يَكُونُ الرَّجُلُ مُسْلِماً يَحِلُّ مُنَاكَحَتُهُ وَ مُوَارَثَتُهُ‏ وَ بِمَ‏ يَحْرُمُ‏ دَمُهُ‏}}؛ “چگونه شخص مسلمان می‌شود، به گونه‌ای که ازدواج با او [[حلال]] شده، و از او ارث برده می‌شود، و به چه عاملی خونش [[حرام]] می‌گردد”. امام صادق {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|يَحْرُمُ دَمُهُ بِالْإِسْلَامِ إِذَا أَظْهَرَ وَ تَحِلُّ مُنَاكَحَتُهُ وَ مُوَارَثَتُهُ}}<ref>حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۵۴۴، ح۱۰.</ref>؛ “خونش به سبب [[اسلام]]، هنگامی که آن را آشکار کند، [[حرام]] می‌شود، و [[ازدواج]] با او [[حلال]] گشته، و [[ارث]] هم می‌برد”.


این [[روایات]] دلالت می‌کند که همه [[مسلمانان]] با [[مذاهب]] گوناگون، در [[احکام]] و [[حقوق]] یکسانند<ref>نجفی، جواهرالکلام، ج۳۰، ص۹۷.</ref>. [[امام خمینی]]، [[رهبر]] فقید [[انقلاب اسلامی]]، در موقعیت‌های گوناگون از یکسانی حقوق [[شیعیان]] و [[اهل‌سنت]] در [[جمهوری اسلامی]] که بر پایه [[مذهب شیعه]] بنا شده، سخن گفته‌اند. به [[نقل]] دو نمونه بسنده می‌شود: “اقلیت‌های مذهبی در اسلام [[احترام]] دارند، حقوق دارند؛ حقوق آنها داده خواهد شد. در عمل به [[مذهب]] خودشان، در [[رأی]] دادن برای وکلای خودشان آزادند. همه اقشار [[آزاد]] هستند”<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۴۳۴.</ref>. “در جمهوری اسلامی همه [[برادران]] [[سنی]] و [[شیعه]] در کنار هم و با هم [[برادر]]، و در حقوق مساوی هستند”<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۳۱۲.</ref>»<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۸۰.</ref>
این [[روایات]] دلالت می‌کند که همه [[مسلمانان]] با [[مذاهب]] گوناگون، در [[احکام]] و [[حقوق]] یکسانند<ref>نجفی، جواهرالکلام، ج۳۰، ص۹۷.</ref>. [[امام خمینی]]، [[رهبر]] فقید [[انقلاب اسلامی]]، در موقعیت‌های گوناگون از یکسانی حقوق [[شیعیان]] و [[اهل‌سنت]] در [[جمهوری اسلامی]] که بر پایه [[مذهب شیعه]] بنا شده، سخن گفته‌اند. به [[نقل]] دو نمونه بسنده می‌شود: “اقلیت‌های مذهبی در اسلام [[احترام]] دارند، حقوق دارند؛ حقوق آنها داده خواهد شد. در عمل به [[مذهب]] خودشان، در [[رأی]] دادن برای وکلای خودشان آزادند. همه اقشار [[آزاد]] هستند”<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۴۳۴.</ref>. “در جمهوری اسلامی همه [[برادران]] [[سنی]] و [[شیعه]] در کنار هم و با هم [[برادر]]، و در حقوق مساوی هستند”<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۳۱۲.</ref>»<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۸۰.</ref>
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش