پرش به محتوا

دلایل موافقین چند فرزند داشتن پیامبر خاتم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - '== منبع‌شناسی جامع عصمت ==↵{{منبع جامع}}↵* کتاب‌شناسی عصمت؛↵* مقاله‌شناسی عصمت؛↵* پایان‌نامه‌شناسی عصمت.↵{{پایان منبع جامع}}' به '')
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی = [[عصمت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت]]
| موضوع اصلی = [[عصمت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت]]
| موضوع فرعی = دلایل موافقین چند فرزند داشتن پیامبر خاتم چیست؟
| تصویر = 110059.jpg
| تصویر = 110059.jpg
| اندازه تصویر = 200px
| نمایه وابسته = [[کلیاتی از عصمت (نمایه)|کلیاتی از عصمت]]
| نمایه وابسته = [[کلیاتی از عصمت (نمایه)|کلیاتی از عصمت]]
| مدخل اصلی = [[فرزندان پیامبر خاتم]]
| مدخل اصلی = [[فرزندان پیامبر خاتم]]
خط ۱۵: خط ۱۳:
آقای '''[[داوود حسینی]]''' در مقاله ''«[[شیعه و دختران پیامبر اسلام (مقاله)|شیعه و دختران پیامبر اسلام]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
آقای '''[[داوود حسینی]]''' در مقاله ''«[[شیعه و دختران پیامبر اسلام (مقاله)|شیعه و دختران پیامبر اسلام]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«[[امام علی]]{{ع}}، در [[نهج البلاغه]]، با [[عتاب]] به [[عثمان]] فرموده است: {{متن حدیث|قَدْ نِلْتَ مِنْ صِهْرِهِ مَا لَمْ يَنَالا}}<ref>ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۹، ص۲۶۱.</ref>؛ «در داماد [[پیامبر]] بودن به چیزی رسیده‌ای که [[خلیفه اول]] و دوم ترسیدند». در این سخن، علی{{ع}}، عثمان را صهر پیامبر{{صل}} معرفی کرده است.
«[[امام علی]] {{ع}}، در [[نهج البلاغه]]، با [[عتاب]] به [[عثمان]] فرموده است: {{متن حدیث|قَدْ نِلْتَ مِنْ صِهْرِهِ مَا لَمْ يَنَالا}}<ref>ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۹، ص۲۶۱.</ref>؛ «در داماد [[پیامبر]] بودن به چیزی رسیده‌ای که [[خلیفه اول]] و دوم ترسیدند». در این سخن، علی {{ع}}، عثمان را صهر پیامبر {{صل}} معرفی کرده است.
معلوم می‌شود [[رقیه]] و امّ‌کلثوم [[دختران]] [[رسول خدا]]{{صل}} بوده‌اند که [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} عثمان را داماد پیامبر{{صل}} می‌شمارد.
معلوم می‌شود [[رقیه]] و امّ‌کلثوم [[دختران]] [[رسول خدا]] {{صل}} بوده‌اند که [[علی بن ابی‌طالب]] {{ع}} عثمان را داماد پیامبر {{صل}} می‌شمارد.


در جواب این شبهه باید گفت: صهر [[رسول اللّه]] بودن عثمان، اعم از این است که رقیه و امّ‌کلثوم دختران [[حقیقی]] رسول خدا باشند یا دخترخوانده و [[ربیبه]] رسول خدا یا همان‌طور که به شوهر دخترخوانده هم صهر گفته می‌شود. بنابراین استعمال صهر، درباره عثمان، کاشف از این نمی‌شود که امّ‌کلثوم و رقیه دختران حقیقی رسول خدا{{صل}} باشند. صهر با هر دو مورد سازگار است. به علاوه اینکه با قرائن و شواهد ثابت کردیم که امّ‌کلثوم و رقیه، ربیبه پیامبر{{صل}} و عثمان هم صهر پیامبر{{صل}} است؛ چون با دخترخوانده پیامبر [[ازدواج]] کرده است.
در جواب این شبهه باید گفت: صهر [[رسول اللّه]] بودن عثمان، اعم از این است که رقیه و امّ‌کلثوم دختران [[حقیقی]] رسول خدا باشند یا دخترخوانده و [[ربیبه]] رسول خدا یا همان‌طور که به شوهر دخترخوانده هم صهر گفته می‌شود. بنابراین استعمال صهر، درباره عثمان، کاشف از این نمی‌شود که امّ‌کلثوم و رقیه دختران حقیقی رسول خدا {{صل}} باشند. صهر با هر دو مورد سازگار است. به علاوه اینکه با قرائن و شواهد ثابت کردیم که امّ‌کلثوم و رقیه، ربیبه پیامبر {{صل}} و عثمان هم صهر پیامبر {{صل}} است؛ چون با دخترخوانده پیامبر [[ازدواج]] کرده است.


'''دعای [[امام صادق]]{{ع}}'''
'''دعای [[امام صادق]] {{ع}}'''
امام صادق{{ع}} درباره رقیه و امّ‌کلثوم فرموده است: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى رُقَيَّةَ بِنْتِ نَبِيِّكَ وَ الْعَنْ مَنْ آذَى نَبِيَّكَ فِيهَا اللَّهُمَ صَلِّ عَلَى أُمِ كُلْثُومٍ بِنْتِ نَبِيِّكَ‌}}<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۱۲۰.</ref>. بعضی این [[دعا]] را دلیل بر دختران رسول خدا بودن آنها دانسته‌اند.
امام صادق {{ع}} درباره رقیه و امّ‌کلثوم فرموده است: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى رُقَيَّةَ بِنْتِ نَبِيِّكَ وَ الْعَنْ مَنْ آذَى نَبِيَّكَ فِيهَا اللَّهُمَ صَلِّ عَلَى أُمِ كُلْثُومٍ بِنْتِ نَبِيِّكَ‌}}<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۱۲۰.</ref>. بعضی این [[دعا]] را دلیل بر دختران رسول خدا بودن آنها دانسته‌اند.


همان‌طور که پیش از این گفته شد، اوّلاً [[صدق]] بنت بر رقیه اعم است؛ هم با دختر [[واقعی]] رسول خدا{{صل}} می‌سازد و هم با دخترخوانده رسول خدا{{صل}}؛ ثانیاً همان‌طور که در [[ادله]] و شواهد [[مخالفان]] انتساب گفتیم، [[زینب]]، امّ‌کلثوم و رقیه، که امام صادق{{ع}} برای آنها دعا می‌کند، می‌توانند [[فرزندان رسول خدا]]{{صل}} باشند که در [[کودکی]] از [[دنیا]] رفتند. [[قریش]] با [[اذیت]] آنها در صدد اذیت رسول خدا{{صل}} بود. کما اینکه از این دعا استفاده نمی‌شود که این دختران، بزرگ شده، ازدواج کرده، [[اسلام]] آورده و [[مهاجرت]] کرده باشند تا بر رقیه، امّ‌کلثوم و زینب منطبق شوند<ref>دهلوی، تحفه اثنا عشریة، ص۳۷.</ref>.
همان‌طور که پیش از این گفته شد، اوّلاً [[صدق]] بنت بر رقیه اعم است؛ هم با دختر [[واقعی]] رسول خدا {{صل}} می‌سازد و هم با دخترخوانده رسول خدا {{صل}}؛ ثانیاً همان‌طور که در [[ادله]] و شواهد [[مخالفان]] انتساب گفتیم، [[زینب]]، امّ‌کلثوم و رقیه، که امام صادق {{ع}} برای آنها دعا می‌کند، می‌توانند [[فرزندان رسول خدا]] {{صل}} باشند که در [[کودکی]] از [[دنیا]] رفتند. [[قریش]] با [[اذیت]] آنها در صدد اذیت رسول خدا {{صل}} بود. کما اینکه از این دعا استفاده نمی‌شود که این دختران، بزرگ شده، ازدواج کرده، [[اسلام]] آورده و [[مهاجرت]] کرده باشند تا بر رقیه، امّ‌کلثوم و زینب منطبق شوند<ref>دهلوی، تحفه اثنا عشریة، ص۳۷.</ref>.


'''[[انکار]] تعدد [[دختران پیامبر]]{{صل}} و مستلزم انکار [[قرآن]] و [[کفر]]'''
'''[[انکار]] تعدد [[دختران پیامبر]] {{صل}} و مستلزم انکار [[قرآن]] و [[کفر]]'''
«[[حافظ مهر محمد]]»، از [[متعصبان]] [[وهابیت]]، می‌گوید: «کسی که [[معتقد]] باشد که [[پیامبر]]{{صل}} تنها یک دختر داشته، انکار قرآن نموده و [[کافر]] شده است.
«[[حافظ مهر محمد]]»، از [[متعصبان]] [[وهابیت]]، می‌گوید: «کسی که [[معتقد]] باشد که [[پیامبر]] {{صل}} تنها یک دختر داشته، انکار قرآن نموده و [[کافر]] شده است.


در پاسخ به این شبهه باید سؤالی را مطرح کرد، ملاک [[ایمان]] و کفر چیست؟ ایمان چگونه محقق می‌شود؟ و چگونه فرد از دایره ایمان خارج شده و در کفر داخل می‌شود؟ ابن [[عمر]] می‌گوید: ما نزد [[رسول خدا]]{{صل}} بودیم. مردی [[زیبا]] و خوش مو، با لباسی سفید، به محضر رسول خدا{{صل}} رسید. اطرافیان او را نگریستند و گفتند: «این فرد را نمی‌شناسیم. او [[اهل]] [[بادیه]] به نظر نمی‌رسد». نزد رسول خدا{{صل}} نشست و عرض کرد: «یا [[رسول الله]] سؤالی بپرسم؟» [[حضرت]] فرمود: «بپرس». زانوهایش را کنار زانو‌های حضرت گذاشت و دستانش را روی ران‌هایش گذاشت و گفت: «[[اسلام]] چیست؟» رسول خدا فرمود: {{متن حدیث|الْإِسْلَامُ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ تُقِيمَ الصَّلَاةَ وَ تُؤْتِيَ الزَّكَاةَ وَ تَصُومَ رَمَضَانَ وَ تَحُجَّ الْبَيْتَ}}<ref>ابن منده، الایمان، ج۱، ص۱۶.</ref>؛ «اسلام [[شهادت]] به [[وحدانیت]] [[خداوند یکتا]]، و [[رسالت]] محمد{{صل}} و [[اقامه نماز]] و ادای [[زکات]] و [[روزه]] [[ماه رمضان]] و [[حج]] [[خانه خدا]] است».
در پاسخ به این شبهه باید سؤالی را مطرح کرد، ملاک [[ایمان]] و کفر چیست؟ ایمان چگونه محقق می‌شود؟ و چگونه فرد از دایره ایمان خارج شده و در کفر داخل می‌شود؟ ابن [[عمر]] می‌گوید: ما نزد [[رسول خدا]] {{صل}} بودیم. مردی [[زیبا]] و خوش مو، با لباسی سفید، به محضر رسول خدا {{صل}} رسید. اطرافیان او را نگریستند و گفتند: «این فرد را نمی‌شناسیم. او [[اهل]] [[بادیه]] به نظر نمی‌رسد». نزد رسول خدا {{صل}} نشست و عرض کرد: «یا [[رسول الله]] سؤالی بپرسم؟» [[حضرت]] فرمود: «بپرس». زانوهایش را کنار زانو‌های حضرت گذاشت و دستانش را روی ران‌هایش گذاشت و گفت: «[[اسلام]] چیست؟» رسول خدا فرمود: {{متن حدیث|الْإِسْلَامُ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ تُقِيمَ الصَّلَاةَ وَ تُؤْتِيَ الزَّكَاةَ وَ تَصُومَ رَمَضَانَ وَ تَحُجَّ الْبَيْتَ}}<ref>ابن منده، الایمان، ج۱، ص۱۶.</ref>؛ «اسلام [[شهادت]] به [[وحدانیت]] [[خداوند یکتا]]، و [[رسالت]] محمد {{صل}} و [[اقامه نماز]] و ادای [[زکات]] و [[روزه]] [[ماه رمضان]] و [[حج]] [[خانه خدا]] است».
مرد سؤال کرد ایمان چیست؟
مرد سؤال کرد ایمان چیست؟


رسول خدا{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|أن تؤمن بالله و ملائكته و الجنة و النار و البعث بعد الموت و القدر كله}}<ref>ابن منده، الایمان، ج۱، ص۱۶.</ref>؛ «[[ایمان به خدا]] و ملائکه‌اش و [[بهشت و جهنم]] و زنده شدن و مردن و قبول تقدیر».
رسول خدا {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|أن تؤمن بالله و ملائكته و الجنة و النار و البعث بعد الموت و القدر كله}}<ref>ابن منده، الایمان، ج۱، ص۱۶.</ref>؛ «[[ایمان به خدا]] و ملائکه‌اش و [[بهشت و جهنم]] و زنده شدن و مردن و قبول تقدیر».
 
در [[روایت]] دیگری [[ابن عباس]] گفت: شنیدم رسول خدا{{صل}} فرمود: آیا می‌دانید ایمان چیست؟ گفتند: «[[خدا]] و رسولش آگاه‌ترند. رسول خدا{{صل}} فرمود: «شهادت {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}، و به پاداشتن [[نماز]] و ادای زکات، و روزه ماه رمضان و پرداختن [[خمس]] از [[غنایم]]». گفتند: «ای رسول خدا{{صل}} ما نمی‌توانیم به [[خدمت]] شما برسیم، مگر در [[ماه‌های حرام]]؛ ما را به چیزی امر کن که از آینده‌مان به ما خبر دهد و ما را وارد [[بهشت]] کند». [[رسول خدا]]{{صل}} به چهار چیز امر کرد و از چهار چیز [[نهی]] کرد. آنها را به [[ایمان به خدا]] امر کرد. سپس فرمود: {{متن حدیث|أ تدرون ما الإيمان بالله وحده؟}}؛ «آیا می‌دانید [[ایمان]] به خدای واحد چیست؟» گفتند: «[[خدا]] و رسولش آگاه‌ترند». رسول خدا{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|شهادة أن لا إله إلا اللّه، و أن محمدا رسول اللّه، و إقام الصلاة، و إيتاء الزكاة، و صيام رمضان، و أن يعطوا الخمس من المغنم}}<ref>ابن منده، الایمان، ج۱، ص۳۵.</ref>؛
 
همان‌طور که از [[روایات]] روشن می‌شود، حدود [[اسلام]] و ایمان مشخص است و کسی که از این حدود خارج شود، از دایره اسلام و ایمان خارج شده است. حال این سؤال مطرح است که [[اعتقاد]] به نبودن [[رقیه]]، [[زینب]] و امّ‌کلثوم، به عنوان [[دختران]] [[واقعی]] رسول خدا{{صل}} و [[اثبات]] [[ربیبه]] بودن آنها، کدام یک از [[اصول اسلام]] یا ایمان را نقض می‌کند که [[معتقد]] به آن، به [[کفر]] و [[شرک]] متهم شود؟ کسی که به همه [[آیات قرآن]] ایمان دارد و آن را سخن [[خداوند]] [[علیم]] می‌داند، ولی در مراد از [[آیه سؤال]] دارد که مراد از «بناتک» در [[آیه حجاب]] کیست، آیا این شخص [[کافر]] است؟ اگر با این سؤال کسی کافر شود. باید همه [[مفسران]] را به کفر متهم کنیم؛ چراکه هر مفسری درباره یک [[آیه]] چیزی می‌گوید که دیگری آن را نمی‌پذیرد یا مراد آیه را چیزی دیگر می‌داند. آیا [[انکار]] مراد و مصداق آیه، بعد از ایمان به اصل آیه، به کفر منجر می‌شود؟ این سخن و [[منطق]]، با کدام یک از معیارهای [[قرآن کریم]] و [[سنت نبوی]] سازگاری دارد؟ کدام یک از [[صحابه]]، دیگری را به صرف اینکه مدعی چیزی شد که من آن را قبول ندارم، به کفر متهم می‌کرد؟»<ref>[[داوود حسینی|حسینی، حسن علی]]، [[شیعه و دختران پیامبر اسلام (مقاله)|شیعه و دختران پیامبر اسلام]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۳ (کتاب)|موسوعه رد شبهات]]، ج۱۳، ص ۱۴۵.</ref>
 


در [[روایت]] دیگری [[ابن عباس]] گفت: شنیدم رسول خدا {{صل}} فرمود: آیا می‌دانید ایمان چیست؟ گفتند: «[[خدا]] و رسولش آگاه‌ترند. رسول خدا {{صل}} فرمود: «شهادت {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}، و به پاداشتن [[نماز]] و ادای زکات، و روزه ماه رمضان و پرداختن [[خمس]] از [[غنایم]]». گفتند: «ای رسول خدا {{صل}} ما نمی‌توانیم به [[خدمت]] شما برسیم، مگر در [[ماه‌های حرام]]؛ ما را به چیزی امر کن که از آینده‌مان به ما خبر دهد و ما را وارد [[بهشت]] کند». [[رسول خدا]] {{صل}} به چهار چیز امر کرد و از چهار چیز [[نهی]] کرد. آنها را به [[ایمان به خدا]] امر کرد. سپس فرمود: {{متن حدیث|أ تدرون ما الإيمان بالله وحده؟}}؛ «آیا می‌دانید [[ایمان]] به خدای واحد چیست؟» گفتند: «[[خدا]] و رسولش آگاه‌ترند». رسول خدا {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|شهادة أن لا إله إلا اللّه، و أن محمدا رسول اللّه، و إقام الصلاة، و إيتاء الزكاة، و صيام رمضان، و أن يعطوا الخمس من المغنم}}<ref>ابن منده، الایمان، ج۱، ص۳۵.</ref>؛


همان‌طور که از [[روایات]] روشن می‌شود، حدود [[اسلام]] و ایمان مشخص است و کسی که از این حدود خارج شود، از دایره اسلام و ایمان خارج شده است. حال این سؤال مطرح است که [[اعتقاد]] به نبودن [[رقیه]]، [[زینب]] و امّ‌کلثوم، به عنوان [[دختران]] [[واقعی]] رسول خدا {{صل}} و [[اثبات]] [[ربیبه]] بودن آنها، کدام یک از [[اصول اسلام]] یا ایمان را نقض می‌کند که [[معتقد]] به آن، به [[کفر]] و [[شرک]] متهم شود؟ کسی که به همه [[آیات قرآن]] ایمان دارد و آن را سخن [[خداوند]] [[علیم]] می‌داند، ولی در مراد از [[آیه سؤال]] دارد که مراد از «بناتک» در [[آیه حجاب]] کیست، آیا این شخص [[کافر]] است؟ اگر با این سؤال کسی کافر شود. باید همه [[مفسران]] را به کفر متهم کنیم؛ چراکه هر مفسری درباره یک [[آیه]] چیزی می‌گوید که دیگری آن را نمی‌پذیرد یا مراد آیه را چیزی دیگر می‌داند. آیا [[انکار]] مراد و مصداق آیه، بعد از ایمان به اصل آیه، به کفر منجر می‌شود؟ این سخن و [[منطق]]، با کدام یک از معیارهای [[قرآن کریم]] و [[سنت نبوی]] سازگاری دارد؟ کدام یک از [[صحابه]]، دیگری را به صرف اینکه مدعی چیزی شد که من آن را قبول ندارم، به کفر متهم می‌کرد؟»<ref>[[داوود حسینی|حسینی، حسن علی]]، [[شیعه و دختران پیامبر اسلام (مقاله)|شیعه و دختران پیامبر اسلام]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۳ (کتاب)|موسوعه رد شبهات]]، ج۱۳، ص ۱۴۵.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش