دیدگاه متکلمان امامیه درباره عصمت چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
دیدگاه متکلمان امامیه درباره عصمت چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۱۹
، ۲۴ نوامبر ۲۰۲۲وظیفهٔ شمارهٔ ۳، بخش دوم
جز (جایگزینی متن - 'رده:(اا): پرسشهایی با ۱ پاسخ' به '') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی = [[عصمت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت]] | | موضوع اصلی = [[عصمت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت]] | ||
| تصویر = 7626626268.jpg | | تصویر = 7626626268.jpg | ||
| مدخل بالاتر = [[عصمت]] | | مدخل بالاتر = [[عصمت]] | ||
| مدخل اصلی = [[عصمت در کلام اسلامی]] | | مدخل اصلی = [[عصمت در کلام اسلامی]] | ||
خط ۱۵: | خط ۱۳: | ||
آقای دکتر [[بهروز مینایی]] در کتاب ''«[[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]»'' در اینباره گفته است: | آقای دکتر [[بهروز مینایی]] در کتاب ''«[[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«'''[[ابواسحاق نوبختی]]''': در تعریف [[عصمت]] میگوید: «عصمت لطفی است که در هر کس که وجود داشته باشد او را از [[ارتکاب گناه]] باز میدارد؛ اما نه به گونهای که مجبور بوده و [[قدرت]] بر [[معصیت]] از او گرفته شده باشد وگرنه [[معصوم]] مستحق [[پاداش]] نمیباشد»<ref>ابواسحاق نوبختی، الیاقوت، ص۱۹۶. عبارت او در تعریف عصمت چنین است: {{عربی|العصمة لطف يمنع من اختصّ به من الخطاء و لا يمنعه على وجه القهر، و إلّا لم يكن المأثوم مثابا}}.</ref> | «'''[[ابواسحاق نوبختی]]''': در تعریف [[عصمت]] میگوید: «عصمت لطفی است که در هر کس که وجود داشته باشد او را از [[ارتکاب گناه]] باز میدارد؛ اما نه به گونهای که مجبور بوده و [[قدرت]] بر [[معصیت]] از او گرفته شده باشد وگرنه [[معصوم]] مستحق [[پاداش]] نمیباشد»<ref>ابواسحاق نوبختی، الیاقوت، ص۱۹۶. عبارت او در تعریف عصمت چنین است: {{عربی|العصمة لطف يمنع من اختصّ به من الخطاء و لا يمنعه على وجه القهر، و إلّا لم يكن المأثوم مثابا}}.</ref><ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۹۱.</ref> | ||
'''[[شیخ مفید]]'''<ref>متوفای ۴۱۳ق.</ref> نظریه [[لطف]] درباب [[عصمت]] را [[توفیق]] و لطفی از جانب [[خداوند]] در [[حق]] کسانی دانسته است که سخت به او [[پناه]] میبرند. به [[باور]] شیخ مفید لفظ نه [[قدرت]] شخص را از ارتکاب کار بد از میان میبرد و نه او را به انجام دادن کار خوب مجبور میکند. این لطف و [[عنایت خدا]] تنها شامل حال کسانی میشود که [[خداوند متعال]] میداند آنها به عصمت او متمسّک میشوند و این تنها در خور [[برگزیدگان]] و [[نیکان]] است<ref>شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد، فصل فی العصمة، ص۱۲۸.</ref>. | '''[[شیخ مفید]]'''<ref>متوفای ۴۱۳ق.</ref> نظریه [[لطف]] درباب [[عصمت]] را [[توفیق]] و لطفی از جانب [[خداوند]] در [[حق]] کسانی دانسته است که سخت به او [[پناه]] میبرند. به [[باور]] شیخ مفید لفظ نه [[قدرت]] شخص را از ارتکاب کار بد از میان میبرد و نه او را به انجام دادن کار خوب مجبور میکند. این لطف و [[عنایت خدا]] تنها شامل حال کسانی میشود که [[خداوند متعال]] میداند آنها به عصمت او متمسّک میشوند و این تنها در خور [[برگزیدگان]] و [[نیکان]] است<ref>شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد، فصل فی العصمة، ص۱۲۸.</ref>. | ||
عناصری که در تحلیل شیخ مفید درباره عصمت در نظر گرفته شدهاند. عبارتاند از: | عناصری که در تحلیل شیخ مفید درباره عصمت در نظر گرفته شدهاند. عبارتاند از: | ||
#عصمت لطف و [[تفضّل]] [[الهی]] است. | # عصمت لطف و [[تفضّل]] [[الهی]] است. | ||
#این لطف و تفضّل در پی تمسّک [[معصوم]] به [[عصمت الهی]] است. | # این لطف و تفضّل در پی تمسّک [[معصوم]] به [[عصمت الهی]] است. | ||
#این عصمت مانع از انجام [[اشتباه]] و [[گناه]] میشود. | # این عصمت مانع از انجام [[اشتباه]] و [[گناه]] میشود. | ||
#این منع معصوم را به سر حد الجا و [[اجبار]] نمیرساند و قدرت او را بر [[انجام خطا]] و گناه سلب نمیکند. | # این منع معصوم را به سر حد الجا و [[اجبار]] نمیرساند و قدرت او را بر [[انجام خطا]] و گناه سلب نمیکند. | ||
#این لطف و تفضّل در حق کسانی [[اعمال]] میشود که خداوند به [[علم]] [[ازلی]] خود میداند که آنها به او متمسّک شده، [[طلب]] عصمت میکنند. اینها برگزیدگان حقاند. | # این لطف و تفضّل در حق کسانی [[اعمال]] میشود که خداوند به [[علم]] [[ازلی]] خود میداند که آنها به او متمسّک شده، [[طلب]] عصمت میکنند. اینها برگزیدگان حقاند. | ||
شیخ مفید در پایان این فصل در [[مقام]] تطبیق عصمتِ به این معنا بر [[انبیا]] و [[ائمه]]{{عم}} از [[آیات]] [[اصطفا]] و [[اختیار]] استفاده کرده است. وی با تفصیل بیشتری در اوایل [[عصمت عملی]] میداند از شخص معصوم و آن را به طنابی [[تشبیه]] میکند که برای [[نجات]] دادن کسی که در حال [[غرق]] شدن است پرتاب کردهاند. بر آن شخص است که به آن طناب چنگ زند و نجات یابد وگرنه آن طناب به خودی خود هیچ سودی به حال او ندارد. آنگاه [[آیه]] {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و پراکنده نشوید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref> را [[شاهد]] میآورد. مراد از حبل [[خدا]]، [[دین]] اوست. تمسّک به [[اوامر الهی]]، [[اعتصام]] به آن است و عصمت لطف و تفضّلی است که به دنبال این [[اعتصام]] به وجود میآید؛ بنابراین [[مؤمنان]] یعنی [[ملائکه]]، [[انبیا]] و [[ائمه]] معصوماند؛ چون به [[طاعت خدا]] متمسّک شدهاند<ref>ر.ک: شیخ مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، چاپ جدید، ص۱۳۴؛ چاپ قدیم، ص۱۵۰.</ref> | شیخ مفید در پایان این فصل در [[مقام]] تطبیق عصمتِ به این معنا بر [[انبیا]] و [[ائمه]] {{عم}} از [[آیات]] [[اصطفا]] و [[اختیار]] استفاده کرده است. وی با تفصیل بیشتری در اوایل [[عصمت عملی]] میداند از شخص معصوم و آن را به طنابی [[تشبیه]] میکند که برای [[نجات]] دادن کسی که در حال [[غرق]] شدن است پرتاب کردهاند. بر آن شخص است که به آن طناب چنگ زند و نجات یابد وگرنه آن طناب به خودی خود هیچ سودی به حال او ندارد. آنگاه [[آیه]] {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و پراکنده نشوید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref> را [[شاهد]] میآورد. مراد از حبل [[خدا]]، [[دین]] اوست. تمسّک به [[اوامر الهی]]، [[اعتصام]] به آن است و عصمت لطف و تفضّلی است که به دنبال این [[اعتصام]] به وجود میآید؛ بنابراین [[مؤمنان]] یعنی [[ملائکه]]، [[انبیا]] و [[ائمه]] معصوماند؛ چون به [[طاعت خدا]] متمسّک شدهاند<ref>ر.ک: شیخ مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، چاپ جدید، ص۱۳۴؛ چاپ قدیم، ص۱۵۰.</ref><ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۹۲.</ref> | ||
'''[[سید مرتضی]]'''<ref>متوفای ۴۳۶ق.</ref> در مجموعه رسائل خود، تحت عنوان «پنجاه مسئله در [[عصمت]]» در قالب [[پرسش و پاسخ]]، مطالبی را درباره [[حقیقت عصمت]] بیان کرده است که بیشتر آنها برگرفته از آموزه [[شیخ مفید]] در این باب است. تأکید سید مرتضی بیشتر در این باب بر عدم تنافی عصمت و [[آزادی]] و [[اختیار]] [[معصوم]] است. او درباره حقیقت عصمت میگوید: | '''[[سید مرتضی]]'''<ref>متوفای ۴۳۶ق.</ref> در مجموعه رسائل خود، تحت عنوان «پنجاه مسئله در [[عصمت]]» در قالب [[پرسش و پاسخ]]، مطالبی را درباره [[حقیقت عصمت]] بیان کرده است که بیشتر آنها برگرفته از آموزه [[شیخ مفید]] در این باب است. تأکید سید مرتضی بیشتر در این باب بر عدم تنافی عصمت و [[آزادی]] و [[اختیار]] [[معصوم]] است. او درباره حقیقت عصمت میگوید: | ||
همانا عصمت، لطفی است که [[خداوند متعال]] در مورد بندهاش انجام میدهد؛ درنتیجه با این [[لطف]] او از کار [[زشت]] خودداری میورزد؛ بنابراین گفته میشود [[خداوند]] او را معصوم قرار داد ({{عربی|أَنَّ اللَّهَ عَصَمَهُ}}) و به لحاظ اینکه در [[حق بنده]] کاری کرد که او با اختیار خود، از [[زشتی]] سر باز زد، گفته میشود [[بنده]] [[معتصم]] است ({{عربی|اِنَّ العَبدَ مُعْتَصِمٌ}})، چون با وجود این [[انگیزه]] در [[عبد]]، بنده به اختیار خود، خودداری از کار زشت را برگزید<ref>سید مرتضی، رسائل المرتضی (مجموعه ثالثه)، ص۳۲۳ - ۳۲۷.</ref>. | همانا عصمت، لطفی است که [[خداوند متعال]] در مورد بندهاش انجام میدهد؛ درنتیجه با این [[لطف]] او از کار [[زشت]] خودداری میورزد؛ بنابراین گفته میشود [[خداوند]] او را معصوم قرار داد ({{عربی|أَنَّ اللَّهَ عَصَمَهُ}}) و به لحاظ اینکه در [[حق بنده]] کاری کرد که او با اختیار خود، از [[زشتی]] سر باز زد، گفته میشود [[بنده]] [[معتصم]] است ({{عربی|اِنَّ العَبدَ مُعْتَصِمٌ}})، چون با وجود این [[انگیزه]] در [[عبد]]، بنده به اختیار خود، خودداری از کار زشت را برگزید<ref>سید مرتضی، رسائل المرتضی (مجموعه ثالثه)، ص۳۲۳ - ۳۲۷.</ref>. | ||
افزون بر این سیدِ [[مرتضی]]، میگوید: «واژه عصمت ممکن است درباره [[فعل قبیح]] خاصی که شامل افراد زیادی است، به کار برده شود و گفته شود: {{عربی|إنّهُ مَعْصُومٌ مِنْ كَذا}} اما به طور مطلق تنها در مورد [[انبیا]] و [[ائمه]]{{عم}} به کار برده میشود»<ref>سید مرتضی، رسائل المرتضی (مجموعه ثالثه)، ص۳۲۳ - ۳۲۷.</ref>. بعد از این سیدِ مرتضی پرسشی را درباره تعمیم نظریه عصمت مطرح میکند که طبق مقدمات پنجگانه پیشین هر کسی که [[خدا]] حال او را چنان بداند که از فعل قبیح خودداری میورزد، این لطف را باید شامل حال او بگرداند، گرچه [[پیامبر]] و [[امام]] نباشد. او در پاسخ میگوید: «چنین [[علمی]] در مورد غیر امام و پیامبر ثابت نیست؛ گرچه از نظر [[قاعده لطف]] منعی در میان نیست»<ref>سید مرتضی، رسائل المرتضی (مجموعه ثالثه)، ص۳۲۳ - ۳۲۷.</ref>. به تعبیر دیگر اشکال ثبوتی در میان نیست که عصمت برای غیر انبیا و ائمه نیز تحقق یابد؛ اما راهی برای [[اثبات]] چنین ویژگی برای آنها نیست. در مورد [[انبیا]] و [[ائمه]] با [[دلیل عقلی]] [[لزوم عصمت]] برای آنها [[اثبات]] میشود. سپس سیدِ [[مرتضی]] به ردّ [[کلام معتزله]] میپردازد که معتقدند [[خداوند]] انبیا را به وسیله خبردادن - یا به اصطلاح - [[شهادت]] دادن بر [[اعتصام]]، آنها را [[معصوم]] قرار میدهد. او در ردّ این نظریه میگوید: «صرف شهادت دادن بر اعتصام، تحقق بخش آن نیست؛ شهادت تنها خبردادن از واقع است و خبردادن از یک شیء سبب ایجاد خصوصیتی خارجی در آن شیء نمیشود»<ref>سید مرتضی، رسائل المرتضی (مجموعه ثالثه)، ص۳۲۳ - ۳۲۷.</ref> | افزون بر این سیدِ [[مرتضی]]، میگوید: «واژه عصمت ممکن است درباره [[فعل قبیح]] خاصی که شامل افراد زیادی است، به کار برده شود و گفته شود: {{عربی|إنّهُ مَعْصُومٌ مِنْ كَذا}} اما به طور مطلق تنها در مورد [[انبیا]] و [[ائمه]] {{عم}} به کار برده میشود»<ref>سید مرتضی، رسائل المرتضی (مجموعه ثالثه)، ص۳۲۳ - ۳۲۷.</ref>. بعد از این سیدِ مرتضی پرسشی را درباره تعمیم نظریه عصمت مطرح میکند که طبق مقدمات پنجگانه پیشین هر کسی که [[خدا]] حال او را چنان بداند که از فعل قبیح خودداری میورزد، این لطف را باید شامل حال او بگرداند، گرچه [[پیامبر]] و [[امام]] نباشد. او در پاسخ میگوید: «چنین [[علمی]] در مورد غیر امام و پیامبر ثابت نیست؛ گرچه از نظر [[قاعده لطف]] منعی در میان نیست»<ref>سید مرتضی، رسائل المرتضی (مجموعه ثالثه)، ص۳۲۳ - ۳۲۷.</ref>. به تعبیر دیگر اشکال ثبوتی در میان نیست که عصمت برای غیر انبیا و ائمه نیز تحقق یابد؛ اما راهی برای [[اثبات]] چنین ویژگی برای آنها نیست. در مورد [[انبیا]] و [[ائمه]] با [[دلیل عقلی]] [[لزوم عصمت]] برای آنها [[اثبات]] میشود. سپس سیدِ [[مرتضی]] به ردّ [[کلام معتزله]] میپردازد که معتقدند [[خداوند]] انبیا را به وسیله خبردادن - یا به اصطلاح - [[شهادت]] دادن بر [[اعتصام]]، آنها را [[معصوم]] قرار میدهد. او در ردّ این نظریه میگوید: «صرف شهادت دادن بر اعتصام، تحقق بخش آن نیست؛ شهادت تنها خبردادن از واقع است و خبردادن از یک شیء سبب ایجاد خصوصیتی خارجی در آن شیء نمیشود»<ref>سید مرتضی، رسائل المرتضی (مجموعه ثالثه)، ص۳۲۳ - ۳۲۷.</ref><ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۹۵.</ref> | ||
'''[[شیخ طوسی]]'''<ref>متوفای ۴۶۰ق.</ref>، یکی از [[شاگردان]] مدرسه [[شیخ مفید]] و سیدِ [[مرتضی]]، افزون بر عنصر [[لطف]]، قابلیت و [[ریاضت]] دادن نفس را یکی از عوامل مهم در ظهور و تحقق [[عصمت]] مطرح کرد؛ به [[باور]] او عصمت حاصل دو عنصر همزمان میباشد: ۱. [[لطف الهی]]؛ ۲۲. [[تهذیب]] [[نفسانی]]. عنصر نخست از جانب خداست و عنصر دوم نتیجه حسن [[اختیار]] [[بنده]] است؛ هر یک از این دو عنصر، جزءالعلّة تحقق عصمت میباشند؛ عنصر نخست به منزله علت فاعلی و عنصر دوم به منزله علت قابلی است<ref>شیخ طوسی، تلخیص الشافی، ج۱، ص۶۲.</ref>. | '''[[شیخ طوسی]]'''<ref>متوفای ۴۶۰ق.</ref>، یکی از [[شاگردان]] مدرسه [[شیخ مفید]] و سیدِ [[مرتضی]]، افزون بر عنصر [[لطف]]، قابلیت و [[ریاضت]] دادن نفس را یکی از عوامل مهم در ظهور و تحقق [[عصمت]] مطرح کرد؛ به [[باور]] او عصمت حاصل دو عنصر همزمان میباشد: ۱. [[لطف الهی]]؛ ۲۲. [[تهذیب]] [[نفسانی]]. عنصر نخست از جانب خداست و عنصر دوم نتیجه حسن [[اختیار]] [[بنده]] است؛ هر یک از این دو عنصر، جزءالعلّة تحقق عصمت میباشند؛ عنصر نخست به منزله علت فاعلی و عنصر دوم به منزله علت قابلی است<ref>شیخ طوسی، تلخیص الشافی، ج۱، ص۶۲.</ref>. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۶: | ||
'''خواجه نصیرالدین طوسی''' دو نظریه عمده را درباب تفسیر حقیقت عصمت مطرح میکند: | '''خواجه نصیرالدین طوسی''' دو نظریه عمده را درباب تفسیر حقیقت عصمت مطرح میکند: | ||
#نظریه لطف که آن را به [[معتزله]] نسبت میدهد؛ [[خداوند تعالی]] در [[حق]] [[معصوم]] لطفی دارد که با آن، [[انگیزه]] ترک [[طاعت]] و انجام [[گناه]] در او وجود ندارد با آنکه [[قدرت]] بر آن دارد. | # نظریه لطف که آن را به [[معتزله]] نسبت میدهد؛ [[خداوند تعالی]] در [[حق]] [[معصوم]] لطفی دارد که با آن، [[انگیزه]] ترک [[طاعت]] و انجام [[گناه]] در او وجود ندارد با آنکه [[قدرت]] بر آن دارد. | ||
#نظریه ملکه که آن را به حکما نسبت میدهد؛ عصمت ملکهای است که با آن ملکه، از معصوم گناهی صادر نمیشود<ref>خواجه نصیرالدین طوسی، نقد المحصّل، ص۳۶۹.</ref>. | # نظریه ملکه که آن را به حکما نسبت میدهد؛ عصمت ملکهای است که با آن ملکه، از معصوم گناهی صادر نمیشود<ref>خواجه نصیرالدین طوسی، نقد المحصّل، ص۳۶۹.</ref>. | ||
در اینجا خواجه [[رأی]] خاصی را برنمیگزید؛ اما در جای دیگری عصمت را اینگونه تعریف و تفسیر میکند: | در اینجا خواجه [[رأی]] خاصی را برنمیگزید؛ اما در جای دیگری عصمت را اینگونه تعریف و تفسیر میکند: | ||
عصمت حالتی است که [[بنده]] قدرت بر گناه داشته باشد؛ اما به هیچ وجه [[اراده]] گناه نداشته باشد. این عدم اراده او نسبت به [[معصیت]] و روی گرداندن از گناه لطفی است از سوی [[خداوند]] در حق این بنده؛ پس معصوم گناه نمیکند نه به سبب اینکه عاجز است؛ بلکه به دلیل اینکه اراده گناه ندارد یا اینکه مانعی وجود دارد که بر اراده او غالب است. پس وقوع گناه از معصوم ممکن است؛ چون قدرت بر گناه دارد و ممتنع است؛ چون اراده گناه ندارد یا مانعی وجود دارد که بر اراده او [[غلبه]] دارد<ref>خواجه نصیرالدین طوسی، نقد المحصل، رساله «العصمة» در ضمیمه کتاب، ص۵۲۵.</ref>»<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۱۰۱.</ref> | عصمت حالتی است که [[بنده]] قدرت بر گناه داشته باشد؛ اما به هیچ وجه [[اراده]] گناه نداشته باشد. این عدم اراده او نسبت به [[معصیت]] و روی گرداندن از گناه لطفی است از سوی [[خداوند]] در حق این بنده؛ پس معصوم گناه نمیکند نه به سبب اینکه عاجز است؛ بلکه به دلیل اینکه اراده گناه ندارد یا اینکه مانعی وجود دارد که بر اراده او غالب است. پس وقوع گناه از معصوم ممکن است؛ چون قدرت بر گناه دارد و ممتنع است؛ چون اراده گناه ندارد یا مانعی وجود دارد که بر اراده او [[غلبه]] دارد<ref>خواجه نصیرالدین طوسی، نقد المحصل، رساله «العصمة» در ضمیمه کتاب، ص۵۲۵.</ref>»<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۱۰۱.</ref> |