مراد از واژه إنما در آیه ولایت چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
مراد از واژه إنما در آیه ولایت چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۴:۱۷
، ۲۴ نوامبر ۲۰۲۲وظیفهٔ شمارهٔ ۳، بخش دوم
جز (جایگزینی متن - 'رده:(اا): پرسشهایی با ۱ پاسخ' به '') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی = [[امامت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ امامت]] | | موضوع اصلی = [[امامت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ امامت]] | ||
| تصویر = 110050.jpg | | تصویر = 110050.jpg | ||
| نمایه وابسته = [[کلیاتی از امامت (نمایه)|کلیاتی از امامت]] | | نمایه وابسته = [[کلیاتی از امامت (نمایه)|کلیاتی از امامت]] | ||
| مدخل بالاتر = [[اثبات امامت امام علی در قرآن]] | | مدخل بالاتر = [[اثبات امامت امام علی در قرآن]] | ||
خط ۲۰: | خط ۱۸: | ||
اهل لغت، از جمله صاحبان لسان العرب<ref>المیزان فی تفسیر القرآن (ط. مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ ه.ق)، ج۱۵، ص۴۷۱.</ref>، مصباح المنیر<ref>المیزان فی تفسیر القرآن (ط. مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ ه.ق)، ج۱۵، ص۲۷.</ref> و مفردات<ref>المیزان فی تفسیر القرآن (ط. مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ ه.ق)، ج۱۵، ص۹۲.</ref>، اصل در معنای {{متن قرآن|إِنَّمَا}} را حصر حقیقی خبری برای موضوع در جمله میدانند. جوهری در [[صحاح اللغة (کتاب)|صحاح اللغة]]<ref>(ط. دارالعلم للملایین، ۱۴۰۴ ه.ق.) ج۴، ص۲۰۷۳.</ref>، تحلیل آن را به واسطه ترکیب معنای «ان» و «ما» اینگونه بیان میدارد: {{عربی|و إن زِدْتَ على إنَ ما صارَ للتَّعيين كقوله تعالى: {{متن قرآن|إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ}}<ref>«زکات، تنها از آن تهیدستان... است» سوره توبه، آیه ۶۰.</ref>، لأَنه يُوجِبُ إثْباتَ الحكم للمذكور و نَفْيَه عما عداه}}. یعنی اگر به {{عربی|إنّ}} {{عربی|ما}} اضافه شود، حصر را میرساند؛ زیرا اثبات حکم مذکور را بر امری و نفی آن را از غیر آن مینماید. | اهل لغت، از جمله صاحبان لسان العرب<ref>المیزان فی تفسیر القرآن (ط. مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ ه.ق)، ج۱۵، ص۴۷۱.</ref>، مصباح المنیر<ref>المیزان فی تفسیر القرآن (ط. مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ ه.ق)، ج۱۵، ص۲۷.</ref> و مفردات<ref>المیزان فی تفسیر القرآن (ط. مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ ه.ق)، ج۱۵، ص۹۲.</ref>، اصل در معنای {{متن قرآن|إِنَّمَا}} را حصر حقیقی خبری برای موضوع در جمله میدانند. جوهری در [[صحاح اللغة (کتاب)|صحاح اللغة]]<ref>(ط. دارالعلم للملایین، ۱۴۰۴ ه.ق.) ج۴، ص۲۰۷۳.</ref>، تحلیل آن را به واسطه ترکیب معنای «ان» و «ما» اینگونه بیان میدارد: {{عربی|و إن زِدْتَ على إنَ ما صارَ للتَّعيين كقوله تعالى: {{متن قرآن|إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ}}<ref>«زکات، تنها از آن تهیدستان... است» سوره توبه، آیه ۶۰.</ref>، لأَنه يُوجِبُ إثْباتَ الحكم للمذكور و نَفْيَه عما عداه}}. یعنی اگر به {{عربی|إنّ}} {{عربی|ما}} اضافه شود، حصر را میرساند؛ زیرا اثبات حکم مذکور را بر امری و نفی آن را از غیر آن مینماید. | ||
بر این اساس، کلمه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} در صدر [[آیه]]، [[ولایت]] را برای [[خداوند]] و رسولش{{صل}} و [[مؤمنین]] مذکور در آیه اثبات و از غیر آنان نفی میکند. و چون میان مؤمنین، انواع [[ولایتها]] از قبیل [[ولاء]] [[محبت]]، [[نصرت]]، [[عتق]] و غیره وجود دارد، معلوم میشود که چنین [[ولایتی]] که مختص خداوند و رسولش{{صل}} و گروه سوم است، از سنخ ولایتهای متعارف میان مؤمنین نیست. در طی [[استدلال]] به کم و کیف این ولایت اشاره بیشتری خواهد شد»<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۴ ص ۴۵.</ref> | بر این اساس، کلمه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} در صدر [[آیه]]، [[ولایت]] را برای [[خداوند]] و رسولش {{صل}} و [[مؤمنین]] مذکور در آیه اثبات و از غیر آنان نفی میکند. و چون میان مؤمنین، انواع [[ولایتها]] از قبیل [[ولاء]] [[محبت]]، [[نصرت]]، [[عتق]] و غیره وجود دارد، معلوم میشود که چنین [[ولایتی]] که مختص خداوند و رسولش {{صل}} و گروه سوم است، از سنخ ولایتهای متعارف میان مؤمنین نیست. در طی [[استدلال]] به کم و کیف این ولایت اشاره بیشتری خواهد شد»<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۴ ص ۴۵.</ref> | ||
== پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | == پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | ||
خط ۲۹: | خط ۲۷: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید محمد مرتضوی]]''' در کتاب ''«[[آیات ولایت در قرآن ج۱ (کتاب)|آیات ولایت در قرآن ج۱]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید محمد مرتضوی]]''' در کتاب ''«[[آیات ولایت در قرآن ج۱ (کتاب)|آیات ولایت در قرآن ج۱]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«گفتهاند؛ کلمه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} دلالت بر [[حصر]] نمیکند تا بگوییم مصداق این [[آیه]] در عصر [[رسول خدا]]{{صل}} [[امام علی]]{{ع}} بوده است. به این [[شبهه]] توجه کنید: | «گفتهاند؛ کلمه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} دلالت بر [[حصر]] نمیکند تا بگوییم مصداق این [[آیه]] در عصر [[رسول خدا]] {{صل}} [[امام علی]] {{ع}} بوده است. به این [[شبهه]] توجه کنید: | ||
{{عربی|و لا نسلّم أن كلمة انّما للحصر}}. | {{عربی|و لا نسلّم أن كلمة انّما للحصر}}. | ||
[[فخر رازی]] نیز به این شبهه اشاره کرده است<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۳۰.</ref>. | [[فخر رازی]] نیز به این شبهه اشاره کرده است<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۳۰.</ref>. | ||
[[نقد]] | [[نقد]] | ||
#به نظر میرسد که این شبهه تنها از [[شخصیت]] [[فکری]] فخر رازی سرچشمه گرفته است که با توجه به شاکله [[فلسفی]] او چنان که خود وی گفته است، بنا دارد در برابر هر چیزی علامت سؤال بگذارد<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج۱، ص۹.</ref>، نه اینکه [[اعتقادی]] به شبهه یاد شده داشته باشد. | # به نظر میرسد که این شبهه تنها از [[شخصیت]] [[فکری]] فخر رازی سرچشمه گرفته است که با توجه به شاکله [[فلسفی]] او چنان که خود وی گفته است، بنا دارد در برابر هر چیزی علامت سؤال بگذارد<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج۱، ص۹.</ref>، نه اینکه [[اعتقادی]] به شبهه یاد شده داشته باشد. | ||
#درباره این [[قضاوت]] و شبهه فخر رازی به [[کلام]] ابوحیان، ادیب و [[مفسر]] معروف، بسنده میکنیم. وی گفت: گرچه فخررازی در بعضی از [[علوم]] ید طولانی دارد، ولی در [[ادبیات عرب]] تخصصی ندارد<ref>البحر المحیط، ج۱، ص۲۶۱.</ref>. | # درباره این [[قضاوت]] و شبهه فخر رازی به [[کلام]] ابوحیان، ادیب و [[مفسر]] معروف، بسنده میکنیم. وی گفت: گرچه فخررازی در بعضی از [[علوم]] ید طولانی دارد، ولی در [[ادبیات عرب]] تخصصی ندارد<ref>البحر المحیط، ج۱، ص۲۶۱.</ref>. | ||
# [[شاهد]] بر اینکه فخر رازی در ادبیات عرب تخصص نداشته این است که هیچ کس چنین سخنی را نگفته است. | # [[شاهد]] بر اینکه فخر رازی در ادبیات عرب تخصص نداشته این است که هیچ کس چنین سخنی را نگفته است. | ||
#در ابتدای بحث دیدگاه لغت شناسان را نقل کردیم که {{متن قرآن|إِنَّمَا}} برای «حصر» است و حتی در توجیه و علت حصر آنکه دو نظریه مطرح بود، آنها را نقل کردیم که در اینجا تکرار نمیکنیم. | # در ابتدای بحث دیدگاه لغت شناسان را نقل کردیم که {{متن قرآن|إِنَّمَا}} برای «حصر» است و حتی در توجیه و علت حصر آنکه دو نظریه مطرح بود، آنها را نقل کردیم که در اینجا تکرار نمیکنیم. | ||
#فخر رازی نیز به این سخن اعتقادی ندارد؛ زیرا در آیه: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ}}<ref>«بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم (جز اینکه) به من وحی میشود که خدای شما خدایی یگانه است؛ پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref> وی {{متن قرآن|إِنَّمَا}} را به معنای حصر آورده و مینویسد: | # فخر رازی نیز به این سخن اعتقادی ندارد؛ زیرا در آیه: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ}}<ref>«بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم (جز اینکه) به من وحی میشود که خدای شما خدایی یگانه است؛ پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref> وی {{متن قرآن|إِنَّمَا}} را به معنای حصر آورده و مینویسد: | ||
{{عربی|فاني بشر مثلكم و لا امتياز بيني و بينكم، الّا بمجرد انّ اللّه عز و جل اوحى إليّ}}<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۷، ص۹۸.</ref>. | {{عربی|فاني بشر مثلكم و لا امتياز بيني و بينكم، الّا بمجرد انّ اللّه عز و جل اوحى إليّ}}<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۷، ص۹۸.</ref>. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۲: | ||
کلمه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} برای حصر نیست؛ زیرا [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ...}}<ref>«جز این نیست که داستان زندگانی این جهان مانند آبی است که آن را از آسمان فرو فرستیم» سوره یونس، آیه ۲۴.</ref> و تردیدی نیست که مثلهای دیگری غیر از این برای [[حیات]] [[دنیا]] وجود دارد. [باز] قرآن میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ...}}<ref>«زندگانی این جهان تنها بازیچه و سرگرمی است» سوره محمد، آیه ۳۶.</ref>. «[چه اینکه] [[لهو و لعب]] در غیر از [[زندگانی دنیا]] نیز وجود دارد»<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۰.</ref>. | کلمه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} برای حصر نیست؛ زیرا [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ...}}<ref>«جز این نیست که داستان زندگانی این جهان مانند آبی است که آن را از آسمان فرو فرستیم» سوره یونس، آیه ۲۴.</ref> و تردیدی نیست که مثلهای دیگری غیر از این برای [[حیات]] [[دنیا]] وجود دارد. [باز] قرآن میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ...}}<ref>«زندگانی این جهان تنها بازیچه و سرگرمی است» سوره محمد، آیه ۳۶.</ref>. «[چه اینکه] [[لهو و لعب]] در غیر از [[زندگانی دنیا]] نیز وجود دارد»<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۰.</ref>. | ||
#فخر رازی بین مثَل حیات دنیا و خود حیات دنیا خلط کرده است. قرآن بر خلاف [[تصور]] فخر رازی، تنها یک [[مَثَل]] با دو بیان<ref>در سوره کهف آیه ۴۴ میفرماید: {{متن قرآن|وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ...}} «و برای آنان زندگانی این جهان را مثل بزن که به آبی مانند است که آن را از آسمان فرو فرستیم»... سوره کهف، آیه ۴۵.</ref> درباره حیات دنیا زده و انحصار آن در این مَثَل باقی است. درباره حیات دنیا نیز وجه انحصار در زندگانی دنیاست نه در لهو و لعب؛ بنابراین، ظاهراً قرآن در صدد بیان این مطلب است که: {{عربی|ليس الحياة الدنيا إلا لهو و لعب}}؛ «حیات دنیا چیزی جز لهو و لعب نیست». نه آنکه لهو و لعب در غیر حیات دنیا وجود ندارد؛ پس انحصار بر [[حیات]] دنیاست نه بر [[لهو و لعب]] تا گفته شود این دو امر در غیر از [[زندگی دنیا]] نیز وجود دارد. افزون بر آن، [[فخر رازی]] در چند جای دیگر [[قرآن]] {{متن قرآن|إِنَّمَا}} را دال بر [[حصر]] دانسته است؛ از جمله در [[آیه]] ۲۰ [[سوره آل عمران]]. وی در این آیه بر انحصار {{متن قرآن|إِنَّمَا}} تأکید میکند و اشکال وارد بر آن را پاسخ میدهد<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۷، ص۲۱۳. </ref>. | # فخر رازی بین مثَل حیات دنیا و خود حیات دنیا خلط کرده است. قرآن بر خلاف [[تصور]] فخر رازی، تنها یک [[مَثَل]] با دو بیان<ref>در سوره کهف آیه ۴۴ میفرماید: {{متن قرآن|وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ...}} «و برای آنان زندگانی این جهان را مثل بزن که به آبی مانند است که آن را از آسمان فرو فرستیم»... سوره کهف، آیه ۴۵.</ref> درباره حیات دنیا زده و انحصار آن در این مَثَل باقی است. درباره حیات دنیا نیز وجه انحصار در زندگانی دنیاست نه در لهو و لعب؛ بنابراین، ظاهراً قرآن در صدد بیان این مطلب است که: {{عربی|ليس الحياة الدنيا إلا لهو و لعب}}؛ «حیات دنیا چیزی جز لهو و لعب نیست». نه آنکه لهو و لعب در غیر حیات دنیا وجود ندارد؛ پس انحصار بر [[حیات]] دنیاست نه بر [[لهو و لعب]] تا گفته شود این دو امر در غیر از [[زندگی دنیا]] نیز وجود دارد. افزون بر آن، [[فخر رازی]] در چند جای دیگر [[قرآن]] {{متن قرآن|إِنَّمَا}} را دال بر [[حصر]] دانسته است؛ از جمله در [[آیه]] ۲۰ [[سوره آل عمران]]. وی در این آیه بر انحصار {{متن قرآن|إِنَّمَا}} تأکید میکند و اشکال وارد بر آن را پاسخ میدهد<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۷، ص۲۱۳. </ref>. | ||
#اگر در جایی [[اثبات]] شود {{متن قرآن|إِنَّمَا}} برای حصر اضافی و قیاسی به کار رفته است، به طور قطع قرینهای آن را [[همراهی]] میکند، لکن در [[آیه ولایت]] قرینهای بر حصر اضافی وجود ندارد، بلکه ذکر اوصاف در آیه، این انحصار را تأکید کرده، نشان میدهد تنها [[ولایت]] برای افرادی است که در حال [[رکوع]] به [[شرف]] اعطای [[زکات]] نایل شده و [[خداوند]] عمل آنان را پذیرفته است. | # اگر در جایی [[اثبات]] شود {{متن قرآن|إِنَّمَا}} برای حصر اضافی و قیاسی به کار رفته است، به طور قطع قرینهای آن را [[همراهی]] میکند، لکن در [[آیه ولایت]] قرینهای بر حصر اضافی وجود ندارد، بلکه ذکر اوصاف در آیه، این انحصار را تأکید کرده، نشان میدهد تنها [[ولایت]] برای افرادی است که در حال [[رکوع]] به [[شرف]] اعطای [[زکات]] نایل شده و [[خداوند]] عمل آنان را پذیرفته است. | ||
#اگر از حصر [[چشمپوشی]] کنیم، باید ولایت غیر [[خدا]] و [[پیامبر]] و [[مؤمنان]] را بپذیریم، نه آنکه تنها مؤمنانی دیگر که آن اوصاف را ندارند، و مورد ادعای فخر رازی است، داخل در این ولایت باشند؛ زیرا حصر بر [[ولایت خدا]] و پیامبر و مؤمنان (با آن اوصاف) بر هر سه است. | # اگر از حصر [[چشمپوشی]] کنیم، باید ولایت غیر [[خدا]] و [[پیامبر]] و [[مؤمنان]] را بپذیریم، نه آنکه تنها مؤمنانی دیگر که آن اوصاف را ندارند، و مورد ادعای فخر رازی است، داخل در این ولایت باشند؛ زیرا حصر بر [[ولایت خدا]] و پیامبر و مؤمنان (با آن اوصاف) بر هر سه است. | ||
[[ناسازگاری]] حصر [[حقیقی]] (به دلیل کلمه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} در آیه ۵۵) با [[امامت]] سایر [[ائمه]]. | [[ناسازگاری]] حصر [[حقیقی]] (به دلیل کلمه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} در آیه ۵۵) با [[امامت]] سایر [[ائمه]]. | ||
این [[شبهه]] را [[آلوسی]] مطرح ساخته میگوید: | این [[شبهه]] را [[آلوسی]] مطرح ساخته میگوید: | ||
«اگر [[استدلال]] [[شیعه]] به این آیه تمام باشد، در این صورت همچنان که [[حاکمیت]] سه [[خلیفه اول]] [[نفی]] میشود، امامت و [[سرپرستی]] یازده [[امام]] دیگر نیز نفی میگردد؛ زیرا لازمه حصر حقیقی در آیه، انحصار حاکمیت و سرپرستی در خدا و [[رسول]] او و [[حضرت علی]]{{ع}} و نفی از غیر آنان میباشد؛ در نتیجه، لازمه این استدلال نفی امامت سایر [[امامان شیعه]] و بیشتر به زیان شیعه خواهد بود، تا [[اهل سنت]]»<ref>آلوسی، روح المعانی، ج۴، ص۲۴۵-۲۴۶.</ref>. | «اگر [[استدلال]] [[شیعه]] به این آیه تمام باشد، در این صورت همچنان که [[حاکمیت]] سه [[خلیفه اول]] [[نفی]] میشود، امامت و [[سرپرستی]] یازده [[امام]] دیگر نیز نفی میگردد؛ زیرا لازمه حصر حقیقی در آیه، انحصار حاکمیت و سرپرستی در خدا و [[رسول]] او و [[حضرت علی]] {{ع}} و نفی از غیر آنان میباشد؛ در نتیجه، لازمه این استدلال نفی امامت سایر [[امامان شیعه]] و بیشتر به زیان شیعه خواهد بود، تا [[اهل سنت]]»<ref>آلوسی، روح المعانی، ج۴، ص۲۴۵-۲۴۶.</ref>. | ||
#آلوسی نمیتواند از استدلال شیعه حاکمیت سه خلیفه اول را همسان با یازده [[امام]] دیگر ابطال کند؛ زیرا [[آیه]] در [[مقام]] [[نصب امامت]] است و از نظر [[اهل تسنن]] [[خلافت]] سه [[خلیفه اول]] و سایر [[خلفا]] به [[نصب]] نیست تا در رد یا [[اثبات]] آن به این آیه [[تمسک]] شود. | # آلوسی نمیتواند از استدلال شیعه حاکمیت سه خلیفه اول را همسان با یازده [[امام]] دیگر ابطال کند؛ زیرا [[آیه]] در [[مقام]] [[نصب امامت]] است و از نظر [[اهل تسنن]] [[خلافت]] سه [[خلیفه اول]] و سایر [[خلفا]] به [[نصب]] نیست تا در رد یا [[اثبات]] آن به این آیه [[تمسک]] شود. | ||
# [[آیه ولایت]] از میان [[ائمه]]، تنها [[ولایت]] و [[امامت حضرت علی]]{{ع}} را اثبات میکند و ولایت سایر ائمه{{عم}} با [[دلایل]] دیگر [[قرآنی]] و [[روایی]] اثبات میشود؛ بنابراین، این آیه اصلاً ناظر به زمانهای بعد نیست تا با [[امامت]] سایر ائمه که مربوط به زمانهای بعد است، منافات داشته باشد؛ به عبارت دیگر، مفاد این آیه به نحو قضیه خارجیه است. | # [[آیه ولایت]] از میان [[ائمه]]، تنها [[ولایت]] و [[امامت حضرت علی]] {{ع}} را اثبات میکند و ولایت سایر ائمه {{عم}} با [[دلایل]] دیگر [[قرآنی]] و [[روایی]] اثبات میشود؛ بنابراین، این آیه اصلاً ناظر به زمانهای بعد نیست تا با [[امامت]] سایر ائمه که مربوط به زمانهای بعد است، منافات داشته باشد؛ به عبارت دیگر، مفاد این آیه به نحو قضیه خارجیه است. | ||
#برخی [[دانشمندان]] [[شیعی]] به این اشکال چنین پاسخ دادهاند: ولایت سایر ائمه در امتداد و طول [[ولایت امام علی]]{{ع}} و جملگی یک حقیقتاند و ولایت سایر ائمه{{عم}} به ولایت امام علی{{ع}} باز میگردد؛ بنابراین با اثبات ولایت امام علی{{ع}}، ولایت سایر ائمه نیز اثبات شده و با آن تنافی نخواهد داشت<ref>شیرازی، تقریب القرآن، ج۶، ص۱۰۷-۱۰۸.</ref>. [[علامه طباطبایی]] با توجه به روایاتی که سایر [[معصومان]] را در مفاد این آیه داخل میداند، مینویسد: {{عربی|و إسناد نزول ما نزل في علي{{ع}} الى جميع الأئمة{{عم}} لكونهم [[أهل]] بيت واحد و أمرهم واحد}}؛ «نسبت دادن آنچه درباره [[امام علی]]{{ع}} نازل شده به سایر ائمه{{عم}} به خاطر آن است که جملگی آنان [[اهل بیت]] واحدند و [[شأن]] آنان نیز یکی است»<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۲۰.</ref>. | # برخی [[دانشمندان]] [[شیعی]] به این اشکال چنین پاسخ دادهاند: ولایت سایر ائمه در امتداد و طول [[ولایت امام علی]] {{ع}} و جملگی یک حقیقتاند و ولایت سایر ائمه {{عم}} به ولایت امام علی {{ع}} باز میگردد؛ بنابراین با اثبات ولایت امام علی {{ع}}، ولایت سایر ائمه نیز اثبات شده و با آن تنافی نخواهد داشت<ref>شیرازی، تقریب القرآن، ج۶، ص۱۰۷-۱۰۸.</ref>. [[علامه طباطبایی]] با توجه به روایاتی که سایر [[معصومان]] را در مفاد این آیه داخل میداند، مینویسد: {{عربی|و إسناد نزول ما نزل في علي {{ع}} الى جميع الأئمة {{عم}} لكونهم [[أهل]] بيت واحد و أمرهم واحد}}؛ «نسبت دادن آنچه درباره [[امام علی]] {{ع}} نازل شده به سایر ائمه {{عم}} به خاطر آن است که جملگی آنان [[اهل بیت]] واحدند و [[شأن]] آنان نیز یکی است»<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۲۰.</ref>. | ||
برخی دیگر نیز از جمع بودن کلمههای مندرج در این آیه ولایت سایر اهل بیت را استفاده کرده و روایاتی که از [[ائمه اهل بیت]]{{عم}} نقل شده، که آنان نیز مشمول این آیهاند<ref>ر.ک: کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۴۶ و ۲۸۸، ح۳؛ تفسیر العیاشی، ج۲، ص۵۶، ح۲،۱۳؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص۲۷۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۳۵، ص۱۸۸؛ حویزی، نورالثقلین، ج۱، ص۶۴۳ – ۶۴۷.</ref>، برای [[تأیید]] آوردهاند<ref>بیاضی، الصراط المستقیم، ج۳، ص۹۳.</ref>.»<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]] ص ۶۱.</ref> | برخی دیگر نیز از جمع بودن کلمههای مندرج در این آیه ولایت سایر اهل بیت را استفاده کرده و روایاتی که از [[ائمه اهل بیت]] {{عم}} نقل شده، که آنان نیز مشمول این آیهاند<ref>ر.ک: کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۴۶ و ۲۸۸، ح۳؛ تفسیر العیاشی، ج۲، ص۵۶، ح۲،۱۳؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص۲۷۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۳۵، ص۱۸۸؛ حویزی، نورالثقلین، ج۱، ص۶۴۳ – ۶۴۷.</ref>، برای [[تأیید]] آوردهاند<ref>بیاضی، الصراط المستقیم، ج۳، ص۹۳.</ref>.»<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]] ص ۶۱.</ref> | ||
}} | }} | ||