بنیزبید در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - '-،' به '-'
جز (جایگزینی متن - 'داود' به 'داوود') |
جز (جایگزینی متن - '-،' به '-') |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
== [[نسب]] زبید == | == [[نسب]] زبید == | ||
زبید از بزرگترین [[قبایل یمنی]] و از فروعات قبیله بزرگ مذحج است که ریشه در مجمع القبائل [[کَهلان بن سبا بن یشجب بن یعرب بن قحطان]] دارد.<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۴؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۱۲.</ref> مردم این قبیله، [[اولاد]] [[منبه بن صعب بن سعد العشیرة بن مالک بن أُدد بن زید بن یشجب بن عریب بن زید بن کهلان بن سبأ]] معروف به «زبید الاکبر» ند<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۴ و ماقبل آن؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۱۲.</ref> که بین جد اعلای آنان - یعنی زبید الاکبر - و بین کهلان - [[پدر]] قبایل کهلانی- تنها هشت پدر فاصله است. این فاصله اندک نسبی موجب گردید تا برخی از علمای [[علم]] [[نسب]] و [[دانشمندان]] علم [[تاریخ]]، این [[قبیله]] را در شمار [[قبایل]] کهن ذکر کنند.<ref>سمعانی، الانساب، ج۶، ص۲۶۳.</ref> از دیگر [[طوایف]] این بطن، خاندانی است بنام [[زبید]] که آن را «زبید الاصغر» نامیدند و ایشان [[اولاد]] [[منبه بن ربیعة بن سلمة بن مازن بن ربیعة بن منبه]] اکبرند.<ref>قلقشندی، صبح الاعشی ج ۱ ص۳۲۷. نیز ر. ک. سمعانی، الانساب، ج۶، ص۲۶۳-۲۶۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۵۰؛ زبیدی، تاج العروس، ج۴، ص۴۷۲.</ref> بسیاری از نسب شناسان، "زبید" را لقبی برای نیای بزرگ این [[قوم]] - [[منبه بن صعب بن سعدالعشیره بن مالک]] - عنوان کردهاند و در وجه تقلیب او بدین نام گفتهاند که چون منبه با عبارت {{عربی|"من یزبدنی رفده؟"}} از عموها و پسرعموهایش – علیه رقبایش بنیاود- یاری طلبید و آنان نیز چنین کردند و به یاریاش برخاستند؛ از اینرو همگی زبید نامیده شدند.<ref>سمعانی، الانساب، ج۶، ص۲۶۴. ابن اثیر در اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۲، ص۶۰ و ابن سعد در الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۵۰ عبارت استمدادطلبی منبه را به ترتیب «من یزبد لمن رفده» و «من یزیدنی نصره» عنوان کردهاند. </ref> از دیگر بطون مشهور و کهن این قبیله میتوان از «الأغلوق» – ساکن در وادی بلاع-<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۸۰.</ref> «حبیش»،<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۸۰.</ref> قُطیعه -که از [[فرزندان]] [[قطیعة بن عبس بن فزارة بن ذبیان]] هستند- | زبید از بزرگترین [[قبایل یمنی]] و از فروعات قبیله بزرگ مذحج است که ریشه در مجمع القبائل [[کَهلان بن سبا بن یشجب بن یعرب بن قحطان]] دارد.<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۴؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۱۲.</ref> مردم این قبیله، [[اولاد]] [[منبه بن صعب بن سعد العشیرة بن مالک بن أُدد بن زید بن یشجب بن عریب بن زید بن کهلان بن سبأ]] معروف به «زبید الاکبر» ند<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۴ و ماقبل آن؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۱۲.</ref> که بین جد اعلای آنان - یعنی زبید الاکبر - و بین کهلان - [[پدر]] قبایل کهلانی- تنها هشت پدر فاصله است. این فاصله اندک نسبی موجب گردید تا برخی از علمای [[علم]] [[نسب]] و [[دانشمندان]] علم [[تاریخ]]، این [[قبیله]] را در شمار [[قبایل]] کهن ذکر کنند.<ref>سمعانی، الانساب، ج۶، ص۲۶۳.</ref> از دیگر [[طوایف]] این بطن، خاندانی است بنام [[زبید]] که آن را «زبید الاصغر» نامیدند و ایشان [[اولاد]] [[منبه بن ربیعة بن سلمة بن مازن بن ربیعة بن منبه]] اکبرند.<ref>قلقشندی، صبح الاعشی ج ۱ ص۳۲۷. نیز ر. ک. سمعانی، الانساب، ج۶، ص۲۶۳-۲۶۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۵۰؛ زبیدی، تاج العروس، ج۴، ص۴۷۲.</ref> بسیاری از نسب شناسان، "زبید" را لقبی برای نیای بزرگ این [[قوم]] - [[منبه بن صعب بن سعدالعشیره بن مالک]] - عنوان کردهاند و در وجه تقلیب او بدین نام گفتهاند که چون منبه با عبارت {{عربی|"من یزبدنی رفده؟"}} از عموها و پسرعموهایش – علیه رقبایش بنیاود- یاری طلبید و آنان نیز چنین کردند و به یاریاش برخاستند؛ از اینرو همگی زبید نامیده شدند.<ref>سمعانی، الانساب، ج۶، ص۲۶۴. ابن اثیر در اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۲، ص۶۰ و ابن سعد در الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۵۰ عبارت استمدادطلبی منبه را به ترتیب «من یزبد لمن رفده» و «من یزیدنی نصره» عنوان کردهاند. </ref> از دیگر بطون مشهور و کهن این قبیله میتوان از «الأغلوق» – ساکن در وادی بلاع-<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۸۰.</ref> «حبیش»،<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۸۰.</ref> قُطیعه -که از [[فرزندان]] [[قطیعة بن عبس بن فزارة بن ذبیان]] هستند-<ref>سمعانی، الأنساب، ج۱، ص۴۵۶-۴۵۷.</ref> بنو عصم أو [[عاصم]] -از بطون زبید الأصغر و قبیله [[عمرو بن معد یکرب الزبیدی]] -<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۸۰؛ البغدادی، خزانة الأدب، ج۶، ص۳۲۷.</ref> مازن -که از [[نسل]] بنو مازن بن ربیعة بن زبیدند-<ref>زرکلی، الاعلام، ج۵، ص۲۵۵؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۱۲.</ref> [[مالک بن سلمه]] -که از فرزندان [[مالک بن سلمة بن مازن بن ربیعة بن منبه]] به شمار رفتهاند-<ref>عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۰۳۱.</ref> و نشوان -که از [[نسل]] [[نشوان بن حیی بن الحارث بن منبه]] اند-<ref>ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۱۲.</ref> نام برد. | ||
امروزه عشایر [[زبید]] به دو شاخه «زبید الاکبر» و «زبید الاصغر» تقسیم شدهاند و افخاذ و [[فروع]] بسیار از آنان متفرع گردیده است. در حال حاضر عشایر بزرگی در [[عراق]] خود را منتسب به این [[قبیله]] از هر دو شاخه زبید الاکبر و زبید الاصغر میدانند که از مهمترین آنها از قبیله زبید الاکبر میتوان به اسامی: «آلبو سلطان» ساکن در شمال حله،<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۴۹-۵۲.</ref> «السعید» که مردمانش در عفک و الدغارة و المحمودیه ساکنند،<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۶۲-۶۵.</ref> "بنی عجیل" که در الرحمانیه، الحریه و مناطق دیگر شمال حله ساکنند،<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۶۵-۶۷.</ref> «المعامره» که در المحاویل و المسیب در شمال حله ساکنند،<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۶۷-۶۸.</ref> «العمار» ساکنان النیل در شمال حله،<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۶۸.</ref> «آلبو محمد» که بهتر است [[عماره]] خطابش کنند و مردمانش ساکن در استانهای میسان و [[بصره]] اند<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۷۷-۷۸.</ref> و «السواعد» که از ساکنان قلعه [[صالح]]، الکحلاء، المشرح و الزبیرند،<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۸۷-۹۰.</ref> اشاره کرد. ضمن این که از دیگر [[قبایل]] بزرگ این شاخه «الجحیش» است که غالب مردمانشان در حله ساکنند و برخی هم ساکن [[موصل]]. <ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۵۴-۶۲.</ref> طوایفی از آنان هم در [[خوزستان]] [[ایران]] و در شهرهای خرمشهر، [[آبادان]]، رام هرمز، [[اهواز]] و هندیجان ساکنند.<ref>رؤوف السبهانی، أنساب القبائل العربیة فی خوزستان، ص۱۶۲.</ref> | امروزه عشایر [[زبید]] به دو شاخه «زبید الاکبر» و «زبید الاصغر» تقسیم شدهاند و افخاذ و [[فروع]] بسیار از آنان متفرع گردیده است. در حال حاضر عشایر بزرگی در [[عراق]] خود را منتسب به این [[قبیله]] از هر دو شاخه زبید الاکبر و زبید الاصغر میدانند که از مهمترین آنها از قبیله زبید الاکبر میتوان به اسامی: «آلبو سلطان» ساکن در شمال حله،<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۴۹-۵۲.</ref> «السعید» که مردمانش در عفک و الدغارة و المحمودیه ساکنند،<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۶۲-۶۵.</ref> "بنی عجیل" که در الرحمانیه، الحریه و مناطق دیگر شمال حله ساکنند،<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۶۵-۶۷.</ref> «المعامره» که در المحاویل و المسیب در شمال حله ساکنند،<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۶۷-۶۸.</ref> «العمار» ساکنان النیل در شمال حله،<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۶۸.</ref> «آلبو محمد» که بهتر است [[عماره]] خطابش کنند و مردمانش ساکن در استانهای میسان و [[بصره]] اند<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۷۷-۷۸.</ref> و «السواعد» که از ساکنان قلعه [[صالح]]، الکحلاء، المشرح و الزبیرند،<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۸۷-۹۰.</ref> اشاره کرد. ضمن این که از دیگر [[قبایل]] بزرگ این شاخه «الجحیش» است که غالب مردمانشان در حله ساکنند و برخی هم ساکن [[موصل]]. <ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۵۴-۶۲.</ref> طوایفی از آنان هم در [[خوزستان]] [[ایران]] و در شهرهای خرمشهر، [[آبادان]]، رام هرمز، [[اهواز]] و هندیجان ساکنند.<ref>رؤوف السبهانی، أنساب القبائل العربیة فی خوزستان، ص۱۶۲.</ref> | ||
از معروفترین قبایل زبیدی عراق از سرشاخه زبید الاصغر هم میتوان از «الجبور»<ref>البته در این که از زبید الاکبر است یا زبید الاصغر اختلاف است.</ref> [[عشیره]]ای بزرگ که در سرتاسر عراق از موصل و [[ربیعه]] در شمال تا بصره در جنوب منتشرند، <ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۹۷-۱۱۹.</ref> «الجنابیون» که در [[بغداد]] و حله و [[تکریت]] ساکنند، <ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۱۱۹-۱۲۷.</ref> «[[الدلیم]]» از عشایر بزرگ [[عراق]] که مردمانش اغلب در الأنبار ساکنند،<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۱۲۷-۱۵۰.</ref> «العقیدات» که مردمش ساکن در [[فرات]] [[أعلی]] و موصلاند<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۱۵۴-۱۶۸.</ref> و «العزه» که مردمانش در استان دیالی بسیارند و برخی از آنان نیز در استانهای دیگر مانند حله، کوت، العماره، الأنبار و.... متفرقاند،<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۱۹۱-۱۹۵.</ref> یاد کرد. هر یک از [[طوایف]] این [[قبیله]] از هر دو شاخهاش –زبید الاکبر و زبید الاصغر- | از معروفترین قبایل زبیدی عراق از سرشاخه زبید الاصغر هم میتوان از «الجبور»<ref>البته در این که از زبید الاکبر است یا زبید الاصغر اختلاف است.</ref> [[عشیره]]ای بزرگ که در سرتاسر عراق از موصل و [[ربیعه]] در شمال تا بصره در جنوب منتشرند، <ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۹۷-۱۱۹.</ref> «الجنابیون» که در [[بغداد]] و حله و [[تکریت]] ساکنند، <ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۱۱۹-۱۲۷.</ref> «[[الدلیم]]» از عشایر بزرگ [[عراق]] که مردمانش اغلب در الأنبار ساکنند،<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۱۲۷-۱۵۰.</ref> «العقیدات» که مردمش ساکن در [[فرات]] [[أعلی]] و موصلاند<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۱۵۴-۱۶۸.</ref> و «العزه» که مردمانش در استان دیالی بسیارند و برخی از آنان نیز در استانهای دیگر مانند حله، کوت، العماره، الأنبار و.... متفرقاند،<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۱۹۱-۱۹۵.</ref> یاد کرد. هر یک از [[طوایف]] این [[قبیله]] از هر دو شاخهاش –زبید الاکبر و زبید الاصغر- خود به فروعات و طوایف بسیار تقسیم میشوند و در اقصی نقاط عراق منتشرند.<ref>علی کورانی عاملی، سلسلة القبائل العربیة فی العراق، ص۱۸-۲۵.</ref> | ||
== مواطن زبید == | == مواطن زبید == | ||
معروف است که محل سکونت زبید با قبیله مادریشان [[مذحج]] یکی بوده است و [[سرزمین]] [[مذحج]] منطقه بزرگی از [[یمن]] به نام «سرومَذحج» که امروزه «بیضاء» نامیده میشود، بود که از [[تثلیث]] و [[نجران]] در شمال تا مأرب و فِدَثینه را در برمیگرفت.<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۸۵ و ۱۷۵ و ۲۳۷.</ref> [[حموی]] در «[[معجم البلدان (کتاب)|معجم البلدان]]»<ref>حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۱۳۷.</ref> و [[بکری]] در «[[معجم ما استعجم (کتاب)|معجم ما استعجم]]»<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۹.</ref> در تحدید بلاد مذحج، [[حاکمیت]] سرزمینی این قبیله را تثلیث و مادون آن تا ناحیه فید [[حجاز]] عنوان کردهاند. برخی منابع نیز جایگاه آنان را در تهامه یمن<ref>یعقوبی، البلدان، ص۹۸.</ref> و در [[همسایگی]] [[حاشد]] -از شاخههای [[قبیله همدان]]- عنوان کرده<ref>عبدالرحمن عبدالواحد الشجاع، الیمن فی صدر الاسلام، ص۳۳.</ref> و از شهرهای معروف آنها به جازان،<ref>بندری در کنار دریای سرخ روبهروی جزایر فرسان که جیزان نیز نامیده میشود. محمد بن علی الاکوع، الیمن الخضراء مهد الحضاره، ص۱۸۲.</ref> فَعن، فرغان، تَثلیث، سازه و مَربَع<ref>موضعی بین نجران و تثلیث در بین راه حضرموت. حموی، معجم البلدان، ج ۵، ص۱۱۸.</ref> اشاره کردهاند.<ref>عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۲، ص۴۶۵ (ذیل کلمه زبید)؛ منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص۷۲.</ref> از دیگر سرزمینهای اختصاصی این [[قبیله]] هم میتوان از «[[بنو حرب]]» در [[حجاز]] -بین [[مکه]] و [[مدینه]]- | معروف است که محل سکونت زبید با قبیله مادریشان [[مذحج]] یکی بوده است و [[سرزمین]] [[مذحج]] منطقه بزرگی از [[یمن]] به نام «سرومَذحج» که امروزه «بیضاء» نامیده میشود، بود که از [[تثلیث]] و [[نجران]] در شمال تا مأرب و فِدَثینه را در برمیگرفت.<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۸۵ و ۱۷۵ و ۲۳۷.</ref> [[حموی]] در «[[معجم البلدان (کتاب)|معجم البلدان]]»<ref>حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۱۳۷.</ref> و [[بکری]] در «[[معجم ما استعجم (کتاب)|معجم ما استعجم]]»<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۹.</ref> در تحدید بلاد مذحج، [[حاکمیت]] سرزمینی این قبیله را تثلیث و مادون آن تا ناحیه فید [[حجاز]] عنوان کردهاند. برخی منابع نیز جایگاه آنان را در تهامه یمن<ref>یعقوبی، البلدان، ص۹۸.</ref> و در [[همسایگی]] [[حاشد]] -از شاخههای [[قبیله همدان]]- عنوان کرده<ref>عبدالرحمن عبدالواحد الشجاع، الیمن فی صدر الاسلام، ص۳۳.</ref> و از شهرهای معروف آنها به جازان،<ref>بندری در کنار دریای سرخ روبهروی جزایر فرسان که جیزان نیز نامیده میشود. محمد بن علی الاکوع، الیمن الخضراء مهد الحضاره، ص۱۸۲.</ref> فَعن، فرغان، تَثلیث، سازه و مَربَع<ref>موضعی بین نجران و تثلیث در بین راه حضرموت. حموی، معجم البلدان، ج ۵، ص۱۱۸.</ref> اشاره کردهاند.<ref>عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۲، ص۴۶۵ (ذیل کلمه زبید)؛ منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص۷۲.</ref> از دیگر سرزمینهای اختصاصی این [[قبیله]] هم میتوان از «[[بنو حرب]]» در [[حجاز]] -بین [[مکه]] و [[مدینه]]-<ref>ابن خلدون، تاریخ، ج۴، ص۲۸۶.</ref> «صَعْدة» از منازل بعضی از [[مردمان]] بنی زُبید، <ref>الموسوعة العربیه، مقاله مذحج.</ref> «[[أراکه]]»،<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۸۰.</ref> «بلاع» که [[قبایل]] الأغلوق، «بنومازن» و «بنو عصم» در آن ساکن بودند،<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۸۰.</ref> «الحُصَیب» از روستاهای [[زبید]] و اشعریها که با گروهی از بنو وافد از [[قبیله ثقیف]] مشترکاً [[زندگی]] میکردند.<ref>حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۲۶۶؛ یعقوبی، البلدان، ص۱۰۶.</ref> «الخصاصه» از سرزمینهای مشترک [[بنی زبید]] و [[بنی حارث بن کعب]] واقع در بین حجاز و تهامه،<ref>حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۳۷۵.</ref> «دیمات»،<ref>البکری، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۴۱۱.</ref> «ذو کزَّان» و «هلیل» و «صید» –از سرزمینهای بنی حبیش زبید- <ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۶۶.</ref> یاد کرد. ضمن این که «أنسب» –از قلعههای بنی زبید در [[یمن]]-<ref>حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۲۶۵.</ref> «حماک» – از قلعههای بنی زبید در یمن-<ref>حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۲۹۸.</ref> «هیوه»،<ref>حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۲۲.</ref> «العصم»<ref>حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۱۲۸.</ref> و «مشوه» –از قلاع بنی زبید در یمن-<ref>حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۵۵.</ref> را هم در شمار قلاع معروف زبید در یمن ذکر کردهاند.<ref>علی کورانی عاملی، سلسلة القبائل العربیة فی العراق، ص۱۳-۱۶.</ref> | ||
== [[مهاجرت]] به سرزمینهای دیگر == | == [[مهاجرت]] به سرزمینهای دیگر == |