بی‌نیازی از مردم در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '-،' به '-'
جز (جایگزینی متن - '-،' به '-')
خط ۱۹: خط ۱۹:
* در برخی از [[ادعیه]] ائمّه [[معصومین]] {{عم}} نیز، از [[خداوند]] [[ایمان]]، [[سلامتی]] و بی‌نیازیِ از [[مردم]] فرومایه درخواست شده است. از این دعای [[شریف]]، این‌گونه برداشت می‌شود که [[بی‌نیازی]] از [[مردم]] [[پست]]، امر بسیار مهمّی است که در کنار [[ایمان]] و [[سلامتی]] قرار می‌گیرد؛ به متن این [[دعا]] بنگرید: "خدایا! من از تو [[امنیّت]]، [[ایمان]] به تو، [[تصدیق]] پیامبرت، [[سلامتی]] از همه [[بلاها]]، [[شکر]] بر [[سلامتی]] و [[بی‌نیازی]] از [[مردمان]] [[شرور]] را درخواست می‌نمایم"<ref>{{متن حدیث| اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الْأَمْنَ وَ الْإِيمَانَ بِكَ وَ التَّصْدِيقَ بِنَبِيِّكَ وَ الْعَافِيَةَ مِنْ جَمِيعِ الْبَلَاءِ وَ الشُّكْرَ عَلَى الْعَافِيَةِ وَ الْغِنَى عَنْ شِرَارِ النَّاسِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۵۸۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۳.</ref>.  
* در برخی از [[ادعیه]] ائمّه [[معصومین]] {{عم}} نیز، از [[خداوند]] [[ایمان]]، [[سلامتی]] و بی‌نیازیِ از [[مردم]] فرومایه درخواست شده است. از این دعای [[شریف]]، این‌گونه برداشت می‌شود که [[بی‌نیازی]] از [[مردم]] [[پست]]، امر بسیار مهمّی است که در کنار [[ایمان]] و [[سلامتی]] قرار می‌گیرد؛ به متن این [[دعا]] بنگرید: "خدایا! من از تو [[امنیّت]]، [[ایمان]] به تو، [[تصدیق]] پیامبرت، [[سلامتی]] از همه [[بلاها]]، [[شکر]] بر [[سلامتی]] و [[بی‌نیازی]] از [[مردمان]] [[شرور]] را درخواست می‌نمایم"<ref>{{متن حدیث| اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الْأَمْنَ وَ الْإِيمَانَ بِكَ وَ التَّصْدِيقَ بِنَبِيِّكَ وَ الْعَافِيَةَ مِنْ جَمِيعِ الْبَلَاءِ وَ الشُّكْرَ عَلَى الْعَافِيَةِ وَ الْغِنَى عَنْ شِرَارِ النَّاسِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۵۸۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۳.</ref>.  
=== مرتبه دوّم ===
=== مرتبه دوّم ===
* این مرتبه - که مرتبه متوسّط این [[فضیلت]] بزرگ است -، [[بی‌نیازی]] از تمامی [[مردمان]]- خوب و بد آنان را شامل می‌شود. این مرتبه - که خود نعمتی از نعمت‌های [[حضرت]] [[حقّ]] است-، چه [[انسان]] به‌ویژه [[انسان]] [[مؤمن]]، سخت [[عزیز]] و عزّتمند است، و [[شایسته]] نیست که [[عزّت]] خویشتن را با دارائی [[مردم]] عوض نماید. بی‌توجّهی [[مؤمن]] عزّتمند به [[ثروت]] [[مردم]]، آن‌ چنان است که بنا به تعبیر [[پیامبر اکرم]] {{صل}}: "پروای آن ندارد که چه کسی از [[دنیا]] بهره‌مند است!" <ref>{{متن حدیث| لَا يُبَالِيَ مَنْ أَكَلَ الدُّنْيَا}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۲۸.</ref>. چه آن کس که از داشته‌های [[مردم]] بی‌نیاز نیست، در دست آنان [[اسیر]] است و آنان بر او فرمان‌روا، به‌ویژه اگر به او [[مالی]] ببخشند [[سلطنت]] خویش بر او را به اثبات رسانده‌اند؛ [[امیر مؤمنان]] {{ع}} در این زمینه می‌فرمایند: "بر هر کس که خواهی ببخش که تو [[امیر]] او خواهی بود، و از هر کس که خواهی [[بی‌نیازی]] کن که همانند او خواهی بود، و به هر کس که خواهی [[نیازمند]] شو که تو [[اسیر]] او خواهی بود"<ref>{{متن حدیث| قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٌّ {{ع}} تَفَضَّلْ‌ عَلَى‌ مَنْ‌ شِئْتَ‌ فَأَنْتَ‌ أَمِيرُهُ وَ اسْتَغْنِ عَمَّنْ شِئْتَ فَأَنْتَ نَظِيرُهُ وَ افْتَقِرْ إِلَى مَنْ شِئْتَ فَأَنْتَ أَسِيرُهُ‌}}؛ بحار الأنوار، ج۷۰، ص۱۶۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۴.</ref>.
* این مرتبه - که مرتبه متوسّط این [[فضیلت]] بزرگ است - [[بی‌نیازی]] از تمامی [[مردمان]]- خوب و بد آنان را شامل می‌شود. این مرتبه - که خود نعمتی از نعمت‌های [[حضرت]] [[حقّ]] است- چه [[انسان]] به‌ویژه [[انسان]] [[مؤمن]]، سخت [[عزیز]] و عزّتمند است، و [[شایسته]] نیست که [[عزّت]] خویشتن را با دارائی [[مردم]] عوض نماید. بی‌توجّهی [[مؤمن]] عزّتمند به [[ثروت]] [[مردم]]، آن‌ چنان است که بنا به تعبیر [[پیامبر اکرم]] {{صل}}: "پروای آن ندارد که چه کسی از [[دنیا]] بهره‌مند است!" <ref>{{متن حدیث| لَا يُبَالِيَ مَنْ أَكَلَ الدُّنْيَا}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۲۸.</ref>. چه آن کس که از داشته‌های [[مردم]] بی‌نیاز نیست، در دست آنان [[اسیر]] است و آنان بر او فرمان‌روا، به‌ویژه اگر به او [[مالی]] ببخشند [[سلطنت]] خویش بر او را به اثبات رسانده‌اند؛ [[امیر مؤمنان]] {{ع}} در این زمینه می‌فرمایند: "بر هر کس که خواهی ببخش که تو [[امیر]] او خواهی بود، و از هر کس که خواهی [[بی‌نیازی]] کن که همانند او خواهی بود، و به هر کس که خواهی [[نیازمند]] شو که تو [[اسیر]] او خواهی بود"<ref>{{متن حدیث| قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٌّ {{ع}} تَفَضَّلْ‌ عَلَى‌ مَنْ‌ شِئْتَ‌ فَأَنْتَ‌ أَمِيرُهُ وَ اسْتَغْنِ عَمَّنْ شِئْتَ فَأَنْتَ نَظِيرُهُ وَ افْتَقِرْ إِلَى مَنْ شِئْتَ فَأَنْتَ أَسِيرُهُ‌}}؛ بحار الأنوار، ج۷۰، ص۱۶۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۴.</ref>.
* با این همه، پر واضح است که [[آدمی]] به [[طبیعت]] خود مجبور به [[زندگی اجتماعی]] است، و از این رو احتیاج برخی از [[مردم]] به برخی دیگر امری طبیعی می‌نماید: {{متن قرآن|نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا}}<ref>«آیا آنان بخشایش پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟ ماییم که توشه زندگی آنان را در زندگانی این جهان میانشان تقسیم کرده‌ایم و برخی از آنان را بر دیگری به پایه‌هایی برتری داده‌ایم تا برخی، برخی دیگر را به کار گیرند» سوره زخرف، آیه ۳۲.</ref>.
* با این همه، پر واضح است که [[آدمی]] به [[طبیعت]] خود مجبور به [[زندگی اجتماعی]] است، و از این رو احتیاج برخی از [[مردم]] به برخی دیگر امری طبیعی می‌نماید: {{متن قرآن|نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا}}<ref>«آیا آنان بخشایش پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟ ماییم که توشه زندگی آنان را در زندگانی این جهان میانشان تقسیم کرده‌ایم و برخی از آنان را بر دیگری به پایه‌هایی برتری داده‌ایم تا برخی، برخی دیگر را به کار گیرند» سوره زخرف، آیه ۳۲.</ref>.
* بر این اساس، [[خداوند]] برخی از [[مردم]] را در کمالی خاص [[برتری]] بخشیده، و برخی دیگر را در کمالی دیگر، و گروه سوّم را در کمال سوّمین؛ تا هریک از این گروه‌ها از گروه‌های دیگر برای رفع نیازهای خود [[کمک]] گیرند. بدیهی است که این مطلب جزو [[سنن]] و قانون‌های [[الهی]] است، و در شمار لطف‌های [[نهان]] و پوشیده اوست؛ چه در غیر این صورت [[جامعه بشری]] تحقّق نمی‌یافت، و [[نظام اجتماع]] از هم گسیخته می‌شد.
* بر این اساس، [[خداوند]] برخی از [[مردم]] را در کمالی خاص [[برتری]] بخشیده، و برخی دیگر را در کمالی دیگر، و گروه سوّم را در کمال سوّمین؛ تا هریک از این گروه‌ها از گروه‌های دیگر برای رفع نیازهای خود [[کمک]] گیرند. بدیهی است که این مطلب جزو [[سنن]] و قانون‌های [[الهی]] است، و در شمار لطف‌های [[نهان]] و پوشیده اوست؛ چه در غیر این صورت [[جامعه بشری]] تحقّق نمی‌یافت، و [[نظام اجتماع]] از هم گسیخته می‌شد.
خط ۲۵: خط ۲۵:
* نمونه این برآوردن نیازها را می‌توان در معاملات معمول [[انسان‌ها]] یافت، معاملاتی که نه بر اساس اکرام و [[بخشش]]، که بر پایه مبادلات [[مالی]] صورت می‌پذیرد، و در عین رفع نیازها، آبروی [[انسان‌ها]] نیز در آن محترم می‌ماند. در این زمینه به این [[حدیث شریف]] بنگرید: [[امیرمؤمنان]] {{ع}} می‌فرمودند: "باید نیاز به [[مردم]] و [[بی‌نیازی]] از آنان در [[قلب]] تو همنشین گردد، بدین ترتیب که نیاز تو به آنان در سخن آرام و ملایم و [[نیکو]] منظریت جلوه نماید؛ و [[بی‌نیازی]] تو از آنان در نگاه‌داشتن آبرو و [[پایداری]] عزّتت به نمایش آید"<ref>{{متن حدیث| عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} يَقُولُ‌ لِيَجْتَمِعْ فِي قَلْبِكَ الِافْتِقَارُ إِلَى النَّاسِ وَ الِاسْتِغْنَاءُ عَنْهُمْ فَيَكُونَ افْتِقَارُكَ إِلَيْهِمْ فِي لِينِ كَلَامِكَ وَ حُسْنِ بِشْرِكَ وَ يَكُونَ اسْتِغْنَاؤُكَ عَنْهُمْ فِي نَزَاهَةِ عِرْضِكَ وَ بَقَاءِ عِزِّكَ‌}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۴۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۵.</ref>.
* نمونه این برآوردن نیازها را می‌توان در معاملات معمول [[انسان‌ها]] یافت، معاملاتی که نه بر اساس اکرام و [[بخشش]]، که بر پایه مبادلات [[مالی]] صورت می‌پذیرد، و در عین رفع نیازها، آبروی [[انسان‌ها]] نیز در آن محترم می‌ماند. در این زمینه به این [[حدیث شریف]] بنگرید: [[امیرمؤمنان]] {{ع}} می‌فرمودند: "باید نیاز به [[مردم]] و [[بی‌نیازی]] از آنان در [[قلب]] تو همنشین گردد، بدین ترتیب که نیاز تو به آنان در سخن آرام و ملایم و [[نیکو]] منظریت جلوه نماید؛ و [[بی‌نیازی]] تو از آنان در نگاه‌داشتن آبرو و [[پایداری]] عزّتت به نمایش آید"<ref>{{متن حدیث| عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} يَقُولُ‌ لِيَجْتَمِعْ فِي قَلْبِكَ الِافْتِقَارُ إِلَى النَّاسِ وَ الِاسْتِغْنَاءُ عَنْهُمْ فَيَكُونَ افْتِقَارُكَ إِلَيْهِمْ فِي لِينِ كَلَامِكَ وَ حُسْنِ بِشْرِكَ وَ يَكُونَ اسْتِغْنَاؤُكَ عَنْهُمْ فِي نَزَاهَةِ عِرْضِكَ وَ بَقَاءِ عِزِّكَ‌}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۴۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۵.</ref>.
=== مرتبه سوّم ===
=== مرتبه سوّم ===
* این مرتبه- که بالاترین مراتب استغناء و [[بی‌نیازی]] است -، آن است که [[آدمی]] از [[ثروتمندان]]، نام‌داران و کوتاه سخن، تمامی آنان که از نعمتی ویژه برخوردارند، بی‌نیاز باشد.
* این مرتبه- که بالاترین مراتب استغناء و [[بی‌نیازی]] است - آن است که [[آدمی]] از [[ثروتمندان]]، نام‌داران و کوتاه سخن، تمامی آنان که از نعمتی ویژه برخوردارند، بی‌نیاز باشد.
* [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در "[[نهج البلاغه]]" این‌گونه به این مرتبه اشاره فرموده‌اند: "اگر می‌توانی چنان کنی که میان تو و [[خدا]] هیچ نعمت‌دهی نباشد، این گونه کن" <ref>{{متن حدیث| وَ إِنِ‌ اسْتَطَعْتَ‌ أَنْ‌ لَا يَكُونَ‌ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ ذُو نِعْمَةٍ فَافْعَلْ}}؛ بحار الأنوار، ج۷۴، ص۲۲۸.</ref>. آورده‌اند که از حاتم طائی سؤال شد: آیا هیچ‌کس را بزرگوارتر از خود دیده‌ای؟ پاسخ داد: آری! در بیابان هیزم‌کشی را دیدم که به [[سختی]] به کار خود مشغول بود، به او گفتم: چرا به نزد حاتم نمی‌روی تا به تو چیزی بخشد تا از این کار سخت فارغ شوی؟ پاسخ داد: تحمّل این [[سختی]] بهتر از درخواست و [[ذلّت]] آن است. نیز در [[حدیث]] است که: "چون [[جبرائیل]]، [[ابراهیم خلیل]] {{ع}} را در [[آتش]] یافت، از او پرسید: ای [[ابراهیم]]! آیا - برای رفع این مشکل - نیازی به من نداری؟ [[ابراهیم]] {{ع}} پاسخ داد: به تو نه، امّا به [[پروردگار]] [[جهان]]، آری!" <ref>{{متن حدیث| ان جبرئیل لما رأی ابراهیم {{ع}} فی النّار فَقَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ هَلْ‌ لَكَ‌ إِلَيَ‌ مِنْ‌ حَاجَةٍ فَقَالَ إِبْرَاهِيمُ أَمَّا إِلَيْكَ فَلَا وَ أَمَّا إِلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ‌ فَنَعَمْ}}؛ البرهان، ج۴، ص۶۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص 316.</ref>.
* [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در "[[نهج البلاغه]]" این‌گونه به این مرتبه اشاره فرموده‌اند: "اگر می‌توانی چنان کنی که میان تو و [[خدا]] هیچ نعمت‌دهی نباشد، این گونه کن" <ref>{{متن حدیث| وَ إِنِ‌ اسْتَطَعْتَ‌ أَنْ‌ لَا يَكُونَ‌ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ ذُو نِعْمَةٍ فَافْعَلْ}}؛ بحار الأنوار، ج۷۴، ص۲۲۸.</ref>. آورده‌اند که از حاتم طائی سؤال شد: آیا هیچ‌کس را بزرگوارتر از خود دیده‌ای؟ پاسخ داد: آری! در بیابان هیزم‌کشی را دیدم که به [[سختی]] به کار خود مشغول بود، به او گفتم: چرا به نزد حاتم نمی‌روی تا به تو چیزی بخشد تا از این کار سخت فارغ شوی؟ پاسخ داد: تحمّل این [[سختی]] بهتر از درخواست و [[ذلّت]] آن است. نیز در [[حدیث]] است که: "چون [[جبرائیل]]، [[ابراهیم خلیل]] {{ع}} را در [[آتش]] یافت، از او پرسید: ای [[ابراهیم]]! آیا - برای رفع این مشکل - نیازی به من نداری؟ [[ابراهیم]] {{ع}} پاسخ داد: به تو نه، امّا به [[پروردگار]] [[جهان]]، آری!" <ref>{{متن حدیث| ان جبرئیل لما رأی ابراهیم {{ع}} فی النّار فَقَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ هَلْ‌ لَكَ‌ إِلَيَ‌ مِنْ‌ حَاجَةٍ فَقَالَ إِبْرَاهِيمُ أَمَّا إِلَيْكَ فَلَا وَ أَمَّا إِلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ‌ فَنَعَمْ}}؛ البرهان، ج۴، ص۶۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص 316.</ref>.
* گذشته از [[روایات]] و [[تاریخ]]، تجربه نیز نشان می‌دهد که هرکس از [[مردم]] [[بی‌نیازی]] گزیند، [[قلوب]] آنان را تحت سیطره خود در می‌آورد. [[سلاطین]]، بزرگان و دیگران نیز همین‌گونه‌اند، که خواه ناخواه در سیطره بی‌نیازان قرار می‌گیرند. ازاین رو، هرکس که بدون برخورداری از خاندانی [[قوی]] در پی [[عزّت]]، وبدون برخورداری از [[سلطنت]] در پی هیبت و بزرگی، و بدون برخورداری از [[دانش]] و [[علم فراوان]] در پی آبرو، و بدون [[ثروت]] و [[قدرت]] به‌دنبال [[شوکت]] و [[عظمت]] است، می‌باید جامه نیاز را از خود دور کند، و ردای پر بهای [[بی‌نیازی]] را بر اندام خود [[استوار]] سازد. هرکس که [[خداوند]] او را به این تاج مفتخر ساخته، باید [[حضرت حق]] را بر آن [[نعمت]] [[سپاس]] گوید؛ و آن کس که از این [[نعمت]] بهره‌مند نیست، باید در پیِ تحصیل آن بکوشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۶-۳۱۷.</ref>.  
* گذشته از [[روایات]] و [[تاریخ]]، تجربه نیز نشان می‌دهد که هرکس از [[مردم]] [[بی‌نیازی]] گزیند، [[قلوب]] آنان را تحت سیطره خود در می‌آورد. [[سلاطین]]، بزرگان و دیگران نیز همین‌گونه‌اند، که خواه ناخواه در سیطره بی‌نیازان قرار می‌گیرند. ازاین رو، هرکس که بدون برخورداری از خاندانی [[قوی]] در پی [[عزّت]]، وبدون برخورداری از [[سلطنت]] در پی هیبت و بزرگی، و بدون برخورداری از [[دانش]] و [[علم فراوان]] در پی آبرو، و بدون [[ثروت]] و [[قدرت]] به‌دنبال [[شوکت]] و [[عظمت]] است، می‌باید جامه نیاز را از خود دور کند، و ردای پر بهای [[بی‌نیازی]] را بر اندام خود [[استوار]] سازد. هرکس که [[خداوند]] او را به این تاج مفتخر ساخته، باید [[حضرت حق]] را بر آن [[نعمت]] [[سپاس]] گوید؛ و آن کس که از این [[نعمت]] بهره‌مند نیست، باید در پیِ تحصیل آن بکوشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۶-۳۱۷.</ref>.  
خط ۳۳: خط ۳۳:
# [[اعتماد به نفس]]، که [[استقلال]] [[آدمی]] و تمایل نیافتن او به دیگران می‌باشد.
# [[اعتماد به نفس]]، که [[استقلال]] [[آدمی]] و تمایل نیافتن او به دیگران می‌باشد.
* این دو [[فضیلت]]، خود در شمار بالاترین [[فضائل اخلاقی]] است، و دست‌یابی به مقاصد [[دنیوی]] و [[اخروی]]، تنها برای کسانی حاصل خواهد شد که از این امور بهره‌مند هستند. [[توکّل]] به او - جلَّ وعلا! - و [[اعتماد به نفس]]، همچون دو بالند که [[آدمی]] را به سوی مقصد مطلوبش به پرواز در می‌آورند. با این همه، این دو بال تنها در سایه استغناء و بی‌نیازیِ از کسان حاصل، و اندک اندک رشد می‌کند، تا سرانجام شاهراه [[هدایت]] وکمال را به [[انسان]] بنمایاند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص 317.</ref>.
* این دو [[فضیلت]]، خود در شمار بالاترین [[فضائل اخلاقی]] است، و دست‌یابی به مقاصد [[دنیوی]] و [[اخروی]]، تنها برای کسانی حاصل خواهد شد که از این امور بهره‌مند هستند. [[توکّل]] به او - جلَّ وعلا! - و [[اعتماد به نفس]]، همچون دو بالند که [[آدمی]] را به سوی مقصد مطلوبش به پرواز در می‌آورند. با این همه، این دو بال تنها در سایه استغناء و بی‌نیازیِ از کسان حاصل، و اندک اندک رشد می‌کند، تا سرانجام شاهراه [[هدایت]] وکمال را به [[انسان]] بنمایاند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص 317.</ref>.
* از همین روست که در [[قرآن کریم]]، به دفعات بسیار [[مؤمنان]] به استغناء، [[توکّل]]، [[اعتماد به نفس]]، همّت و به سوی عمل شتافتن، [[دعوت]] شده‌اند. در شمار این [[آیات]]- که به وضوح به استغناء [[دعوت]]، و از نظر داشتن به دارائی [[مردمان]] [[نهی]] می‌فرماید-، می‌توان به این [[آیه]] اشاره کرد: {{متن قرآن|وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى}}<ref>«و به آنچه با آن دسته‌هایی از آنان را بهره‌مند گردانده‌ایم چشم مدوز، آراستگی زندگی این جهان را (به آنان داده‌ایم) تا آنان را در آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایاتر است» سوره طه، آیه ۱۳۱.</ref>.
* از همین روست که در [[قرآن کریم]]، به دفعات بسیار [[مؤمنان]] به استغناء، [[توکّل]]، [[اعتماد به نفس]]، همّت و به سوی عمل شتافتن، [[دعوت]] شده‌اند. در شمار این [[آیات]]- که به وضوح به استغناء [[دعوت]]، و از نظر داشتن به دارائی [[مردمان]] [[نهی]] می‌فرماید- می‌توان به این [[آیه]] اشاره کرد: {{متن قرآن|وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى}}<ref>«و به آنچه با آن دسته‌هایی از آنان را بهره‌مند گردانده‌ایم چشم مدوز، آراستگی زندگی این جهان را (به آنان داده‌ایم) تا آنان را در آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایاتر است» سوره طه، آیه ۱۳۱.</ref>.
* [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرمایند: "چون این [[آیه]] نازل شد [[پیامبر اکرم]] [[استوار]] نشستند و آن‌گاه فرمودند: هرکس به [[اموال]] دیگران نظر دوزد، اندوهش طولانی گردد و ناراحتی‌اش تمام نشود؛ و هرکس [[نعمت‌های خداوند]] را تنها در خوردنی و نوشیدنی بداند، زندگیش کوتاه و عذابش نزدیک گردد"<ref>{{متن حدیث| لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ اسْتَوَى رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} جَالِساً ثُمَّ قَالَ: مَنْ‌ أَتْبَعَ‌ بَصَرَهُ‌ مَا فِي أَيْدِي النَّاسِ طَالَ هَمُّهُ وَ لَمْ يُشْفَ غَيْظُهُ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْ لِلَّهِ عَلَيْهِ نِعْمَةً إِلَّا فِي مَطْعَمٍ أَوْ مَشْرَبٍ قَصَرَ عِلْمُهُ وَ دَنَا عَذَابُهُ}}؛ تفسیر صافی، ذیل آیه شریفه ۱۳۱ طه.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۸.</ref>.
* [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرمایند: "چون این [[آیه]] نازل شد [[پیامبر اکرم]] [[استوار]] نشستند و آن‌گاه فرمودند: هرکس به [[اموال]] دیگران نظر دوزد، اندوهش طولانی گردد و ناراحتی‌اش تمام نشود؛ و هرکس [[نعمت‌های خداوند]] را تنها در خوردنی و نوشیدنی بداند، زندگیش کوتاه و عذابش نزدیک گردد"<ref>{{متن حدیث| لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ اسْتَوَى رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} جَالِساً ثُمَّ قَالَ: مَنْ‌ أَتْبَعَ‌ بَصَرَهُ‌ مَا فِي أَيْدِي النَّاسِ طَالَ هَمُّهُ وَ لَمْ يُشْفَ غَيْظُهُ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْ لِلَّهِ عَلَيْهِ نِعْمَةً إِلَّا فِي مَطْعَمٍ أَوْ مَشْرَبٍ قَصَرَ عِلْمُهُ وَ دَنَا عَذَابُهُ}}؛ تفسیر صافی، ذیل آیه شریفه ۱۳۱ طه.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۸.</ref>.
* از دیگر آیاتی که به [[توکّل]] و پس از آن همّت و عمل فرا می‌خواند، این [[آیه]] را می‌توان ذکر کرد: {{متن قرآن|وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ}}<ref>«و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>. پُر واضح است که [[توکّل]]، تنها وقتی [[توکّل]] [[حقیقی]] است، که همّت، عمل و [[اعتماد به نفس]]، از پس آن پدید آید؛ همان‌گونه که همّت و [[اعتماد به نفس]] بدون [[توکّل]] به [[حضرت حق]] هیچ‌گاه نتیجه‌ای نخواهد داد.
* از دیگر آیاتی که به [[توکّل]] و پس از آن همّت و عمل فرا می‌خواند، این [[آیه]] را می‌توان ذکر کرد: {{متن قرآن|وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ}}<ref>«و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>. پُر واضح است که [[توکّل]]، تنها وقتی [[توکّل]] [[حقیقی]] است، که همّت، عمل و [[اعتماد به نفس]]، از پس آن پدید آید؛ همان‌گونه که همّت و [[اعتماد به نفس]] بدون [[توکّل]] به [[حضرت حق]] هیچ‌گاه نتیجه‌ای نخواهد داد.
۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش