ناخشنودی از تقدیر الهی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - '-،' به '-'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - '-،' به '-') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
* [[ناخشنودی]] از [[تقدیر الهی]]، ملکهای است که [[قلب]] [[انسان]] را در تسلّط [[ناخشنودی]] از تمامی اشیاء این [[جهان]]، و حتّی [[نارضایتی]] از آن قرار میدهد. از این رو ناراضیان از [[قضاء]] [[الهی]]، نه از آن [[قضاء]] خشنودند، و نه در کارهای [[مردمان]] چیزی که [[رضایت]] آنان را فراهم آورد میبینند، و نه حتّی در وجود خود و کارهای خود جز از [[زشتی]] و [[پلیدی]] چیزی دیگر سراغ میگیرند!. اینان نه از [[مردم]] راضیاند و نه از خود، و از این رو همیشه قلبی تیره و [[اندوهگین]] و چشمی غضبناک - که تنها [[بدیها]] را میبیند. خواهند داشت؛ | * [[ناخشنودی]] از [[تقدیر الهی]]، ملکهای است که [[قلب]] [[انسان]] را در تسلّط [[ناخشنودی]] از تمامی اشیاء این [[جهان]]، و حتّی [[نارضایتی]] از آن قرار میدهد. از این رو ناراضیان از [[قضاء]] [[الهی]]، نه از آن [[قضاء]] خشنودند، و نه در کارهای [[مردمان]] چیزی که [[رضایت]] آنان را فراهم آورد میبینند، و نه حتّی در وجود خود و کارهای خود جز از [[زشتی]] و [[پلیدی]] چیزی دیگر سراغ میگیرند!. اینان نه از [[مردم]] راضیاند و نه از خود، و از این رو همیشه قلبی تیره و [[اندوهگین]] و چشمی غضبناک - که تنها [[بدیها]] را میبیند. خواهند داشت؛ | ||
* [[انسان]] ناراضی زبانی دارد که چون خود از [[دنیا]] ناراضی است، تنها سخن [[ناپسند]] بر آن جاری میشود؛ همانگونه که گوش او نیز تنها امور منفی را میشنودا، گویا در [[عالم هستی]] تنها [[بدیها]] وجود دارد، و گویا [[قضاء]] [[خداوند]] و تقدیر او- که تنها و تنها خواستگاه [[خوبیها]] و زیباییهاست- | * [[انسان]] ناراضی زبانی دارد که چون خود از [[دنیا]] ناراضی است، تنها سخن [[ناپسند]] بر آن جاری میشود؛ همانگونه که گوش او نیز تنها امور منفی را میشنودا، گویا در [[عالم هستی]] تنها [[بدیها]] وجود دارد، و گویا [[قضاء]] [[خداوند]] و تقدیر او- که تنها و تنها خواستگاه [[خوبیها]] و زیباییهاست- سرشار از [[زشتیها]] و [[بدی]] است. این روش ناخشنودان است که به [[کفر]] بسیار نزدیک است، بلکه [[اهل دل]] آن را از مصادیق بارز [[کفر]] دانسته ناراضیان و ناخشنودان از [[تقدیر الهی]] را مانند جهنّمیان میدانند، که هرگاه میخواهند از دست غمی و اندوهی بگریزند به اندوهی [[جدید]] [[مبتلا]] میشوند: {{متن قرآن|كُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا}}<ref>«هر بار که از دلتنگی و اندوه بخواهند از آن (دوزخ) بیرون روند بازشان میگردانند» سوره حج، آیه ۲۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِنْ دَارِهِمْ}}<ref>«و به کافران همواره برای کارهایی که کردهاند بلایی سخت میرسد یا آنکه (بلا) نزدیک خانهشان وارد میشود» سوره رعد، آیه ۳۱.</ref> | ||
* این دنیای آنان است و آن آخرتشان، چه [[آخرت]] [[باطن]] دنیا است؛ از این رو همانگونه که [[دنیا]] برای اینان تنها سیاهی و [[زشتی]] به همراه دارد، [[آخرت]] نیز برایشان سیاهی است و [[رنج]] است و [[آتش]]!؛ [[خداوند]] منّان به [[کرم]] بیپایانش ما را از این [[رذیلت اخلاقی]] محفوظ بدارد! | * این دنیای آنان است و آن آخرتشان، چه [[آخرت]] [[باطن]] دنیا است؛ از این رو همانگونه که [[دنیا]] برای اینان تنها سیاهی و [[زشتی]] به همراه دارد، [[آخرت]] نیز برایشان سیاهی است و [[رنج]] است و [[آتش]]!؛ [[خداوند]] منّان به [[کرم]] بیپایانش ما را از این [[رذیلت اخلاقی]] محفوظ بدارد! | ||
* جای تأسّف بسیار است که بیشتر [[مردم]] به این [[رذیلت]] متّصفند، چه این صفت [[ناپسند]] [[اخلاقی]]، آخرین رذیلتای است که از قلبهای انسانهای خودساخته خارج میشود. این [[رذیلت]] [[کفران نعمت]] را به همراه دارد، [[خشم]]، فریاد، بیادبی و [[اعتراض]] به تمامی اجزاء عالم را از پی خود میآورد، سوء ظنّ به [[مردم]]، وسوسههای [[فکری]] بسیار، [[حسد]] و دیگر [[رذائل]] را میآفریند، و در یک سخن منبعی است که رذائلی بسیار از آن تراوش میکند؛ همانگونه که گناهانی سخت همچون [[غیبت]]، [[سخنچینی]]، [[تهمت]] زدن به دیگران، ترک [[کمک]] به آنان، ترک ارتباط با [[خویشان]]، و بلکه [[شرک]] و [[کفر]] عملی را به همراه خواهد داشت. | * جای تأسّف بسیار است که بیشتر [[مردم]] به این [[رذیلت]] متّصفند، چه این صفت [[ناپسند]] [[اخلاقی]]، آخرین رذیلتای است که از قلبهای انسانهای خودساخته خارج میشود. این [[رذیلت]] [[کفران نعمت]] را به همراه دارد، [[خشم]]، فریاد، بیادبی و [[اعتراض]] به تمامی اجزاء عالم را از پی خود میآورد، سوء ظنّ به [[مردم]]، وسوسههای [[فکری]] بسیار، [[حسد]] و دیگر [[رذائل]] را میآفریند، و در یک سخن منبعی است که رذائلی بسیار از آن تراوش میکند؛ همانگونه که گناهانی سخت همچون [[غیبت]]، [[سخنچینی]]، [[تهمت]] زدن به دیگران، ترک [[کمک]] به آنان، ترک ارتباط با [[خویشان]]، و بلکه [[شرک]] و [[کفر]] عملی را به همراه خواهد داشت. | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
# '''نکته سوّم:''' [[استوار]] ساختن دیوار و رنجی که آن دو بزرگوار بر این کار کشیدند، نه کاری بازیچه بود ونه کاری بیهوده؛ بلکه در آن مصلحتی بزرگ نهفته بود که تنها آن [[بنده]] [[صالح]] از آن باخبر بود: {{متن قرآن|وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ}}<ref>«و امّا آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر آن گنجی از آن آن دو و پدرشان مردی شایسته بود، بنابراین پروردگارت از سر بخشایش خویش اراده فرمود که آنان به برومندی خود برسند و گنجشان را بیرون کشند و من آن کارها را از پیش خویش نکردم، این بود معن» سوره کهف، آیه ۸۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۷۶.</ref>. | # '''نکته سوّم:''' [[استوار]] ساختن دیوار و رنجی که آن دو بزرگوار بر این کار کشیدند، نه کاری بازیچه بود ونه کاری بیهوده؛ بلکه در آن مصلحتی بزرگ نهفته بود که تنها آن [[بنده]] [[صالح]] از آن باخبر بود: {{متن قرآن|وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ}}<ref>«و امّا آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر آن گنجی از آن آن دو و پدرشان مردی شایسته بود، بنابراین پروردگارت از سر بخشایش خویش اراده فرمود که آنان به برومندی خود برسند و گنجشان را بیرون کشند و من آن کارها را از پیش خویش نکردم، این بود معن» سوره کهف، آیه ۸۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۷۶.</ref>. | ||
# '''نکته چهارم:''' در این حکایت، [[آدمی]] در مییابد که میباید [[ادب]] را در محضر [[الهی]] رعایت نمود و از بیادبی در [[حضرت]] او - جلَّ و علا! - احتراز کرد؛ چه آن [[بنده]] [[صالح]] که استادی [[حضرت موسی]] را در این ماجرا برعهده داشت، گاه فعلی را به [[حضرت حق]] منسوب مینمود، و گاه دیگر به خود او؛ شکستن [[کشتی]] را که در ظاهر عملی [[ناپسند]] مینمود به خود منسوب داشت، در مقابل استوارسازی دیوار را که عملی [[پسندیده]] بود به [[حضرت حق]] نسبت داد، به هنگام خبر دادن از چگونگی کُشتن آن نوجوان نیز باز فعل را به خود و [[حضرت حق]] هر دو نسبت داد، تا رعایت [[ادب]] را در این زمینه کرده باشد: {{متن قرآن|فَخَشِينَا أَنْ يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا}}<ref>«ترسیدیم که آنان را به سرکشی و کفر وادارد» سوره کهف، آیه ۸۰.</ref>؛ چه کُشتن آن نوجوان از جهتی [[پسندیده]] و از جهتی دیگر [[ناپسند]] مینمود. این مطلب نشان میدهد که در منظر [[اولیاء]] [[خدا]]، تمامی خیرات به دست اوست و جز از او کسی دیگر را در این زمینه اختیاری نیست: {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ}}<ref>«بگو خداوندا! ای دارنده فرمانروایی! به هر کس بخواهی فرمانروایی میبخشی و از هر کس بخواهی فرمانروایی را باز میستانی و هر کس را بخواهی گرامی میداری و هر کس را بخواهی خوار میگردانی؛ نیکی در کف توست» سوره آل عمران، آیه ۲۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۷۷.</ref>. | # '''نکته چهارم:''' در این حکایت، [[آدمی]] در مییابد که میباید [[ادب]] را در محضر [[الهی]] رعایت نمود و از بیادبی در [[حضرت]] او - جلَّ و علا! - احتراز کرد؛ چه آن [[بنده]] [[صالح]] که استادی [[حضرت موسی]] را در این ماجرا برعهده داشت، گاه فعلی را به [[حضرت حق]] منسوب مینمود، و گاه دیگر به خود او؛ شکستن [[کشتی]] را که در ظاهر عملی [[ناپسند]] مینمود به خود منسوب داشت، در مقابل استوارسازی دیوار را که عملی [[پسندیده]] بود به [[حضرت حق]] نسبت داد، به هنگام خبر دادن از چگونگی کُشتن آن نوجوان نیز باز فعل را به خود و [[حضرت حق]] هر دو نسبت داد، تا رعایت [[ادب]] را در این زمینه کرده باشد: {{متن قرآن|فَخَشِينَا أَنْ يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا}}<ref>«ترسیدیم که آنان را به سرکشی و کفر وادارد» سوره کهف، آیه ۸۰.</ref>؛ چه کُشتن آن نوجوان از جهتی [[پسندیده]] و از جهتی دیگر [[ناپسند]] مینمود. این مطلب نشان میدهد که در منظر [[اولیاء]] [[خدا]]، تمامی خیرات به دست اوست و جز از او کسی دیگر را در این زمینه اختیاری نیست: {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ}}<ref>«بگو خداوندا! ای دارنده فرمانروایی! به هر کس بخواهی فرمانروایی میبخشی و از هر کس بخواهی فرمانروایی را باز میستانی و هر کس را بخواهی گرامی میداری و هر کس را بخواهی خوار میگردانی؛ نیکی در کف توست» سوره آل عمران، آیه ۲۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۷۷.</ref>. | ||
* نمونه این [[آیات]] بهوفور در [[قرآن کریم]] آمده، بهگونهای که میتوان بهراحتی از آن نتیجه گرفت، که بلاهای روزمره اگر نتیجه [[اعمال]] خود [[انسان]] نباشد تنها الطافی است در شمار [[الطاف]] خفی / پنهان او -جلَّ وعلا! - | * نمونه این [[آیات]] بهوفور در [[قرآن کریم]] آمده، بهگونهای که میتوان بهراحتی از آن نتیجه گرفت، که بلاهای روزمره اگر نتیجه [[اعمال]] خود [[انسان]] نباشد تنها الطافی است در شمار [[الطاف]] خفی / پنهان او -جلَّ وعلا! - که [[مردمان]] را بدان میآزماید، و درهای تعالی را بدان وسیله برروی آنان میگشاید: {{متن قرآن|وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ}}<ref>«و بیگمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی داراییها و کسان و فرآوردهها میآزماییم، و شکیبایان را نوید بخش! همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد میگویند: "انّا للّه و انّا الیه راجعون" (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم) بر آنان از پروردگارشان درودها و بخشایشی است و آنانند که رهیافتهاند» سوره بقره، آیه ۱۵۵-۱۵۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۷۷.</ref>. | ||
== راههای تحصیل [[فضیلت]] [[رضایت]] به [[تقدیر الهی]] == | == راههای تحصیل [[فضیلت]] [[رضایت]] به [[تقدیر الهی]] == | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
* [[برتر]] از این راه امّا، آن است که [[آدمی]] با مداومت بر ریاضتهای شرعی به تحصیل [[عبودیت]] [[حضرت حق]] بپردازد، تا سرانجام خود را [[بنده]] او ببیند و بیابد. پر واضح است که کسی که خود را به [[بندگی]] و مولایش را به پروردگاری [[شناخت]]، نسبت به آنچه که مولایش برای او مقدّر فرموده [[نارضایتی]] نشان نخواهد داد. در این زمینه انجام مستحبّات و مداومت بر آن، میتواند سخت مفید واقع شود، تا همانگونه که [[برهان عقلی]] میتواند [[عقل انسان]] را نسبت به این مطلب مطمئن سازد، [[قلب]] نیز به [[نور]] [[یقین]] آراسته گردد، و با منوّر شدن [[عقل]] و قلبْ [[آدمی]] خود را در ساحت ربوبی بندهای رضایتمند بیابد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۷۸-۷۹.</ref>. | * [[برتر]] از این راه امّا، آن است که [[آدمی]] با مداومت بر ریاضتهای شرعی به تحصیل [[عبودیت]] [[حضرت حق]] بپردازد، تا سرانجام خود را [[بنده]] او ببیند و بیابد. پر واضح است که کسی که خود را به [[بندگی]] و مولایش را به پروردگاری [[شناخت]]، نسبت به آنچه که مولایش برای او مقدّر فرموده [[نارضایتی]] نشان نخواهد داد. در این زمینه انجام مستحبّات و مداومت بر آن، میتواند سخت مفید واقع شود، تا همانگونه که [[برهان عقلی]] میتواند [[عقل انسان]] را نسبت به این مطلب مطمئن سازد، [[قلب]] نیز به [[نور]] [[یقین]] آراسته گردد، و با منوّر شدن [[عقل]] و قلبْ [[آدمی]] خود را در ساحت ربوبی بندهای رضایتمند بیابد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۷۸-۷۹.</ref>. | ||
* در اینجا به اختصار تحریری کوتاه از [[برهان عقلی]] این مطلب ارائه میکنیم، تا سالکان کوی کمال گذشته از طریق [[قلب]]، طریق [[عقلی]] این مطلب را نیز بپیمایند. | * در اینجا به اختصار تحریری کوتاه از [[برهان عقلی]] این مطلب ارائه میکنیم، تا سالکان کوی کمال گذشته از طریق [[قلب]]، طریق [[عقلی]] این مطلب را نیز بپیمایند. | ||
* این [[برهان]] بر این چند مطلب -که هر یک در [[حکمت الهی]] به اثبات رسیده از [[براهین]] بلند و محکمی برخوردار است- | * این [[برهان]] بر این چند مطلب -که هر یک در [[حکمت الهی]] به اثبات رسیده از [[براهین]] بلند و محکمی برخوردار است- [[استوار]] شده: [[خداوند متعال]] [[بخشنده]] است، و در [[برترین]] مراتب [[کرم]] قرار دارد؛ او نسبت به بندگانش از خود آنان مهربانتر و رؤوفتر است، و چگونگی حال هر یک را به کمال میداند؛ او از خود آنان نسبت به آنان آگاهتر است، و در عین حال بر تمامی امور [[قادر]] میباشد، از این رو به مراتب بهتر از آنان میتواند نیکیها را به سوی آنان روانه، و [[شرور]] و امور [[ناپسند]] را از آنان دور فرماید. او [[حکیم]] است و از این رو در آنچه انجام میدهد هیچ نقصی نمیتوان یافت؛ | ||
* بر این اساس، اگر امر ناپسندی برای هریک از [[بندگان]] او پیش آید، آن امر نه از [[ناآگاهی]] او نشأت گرفته، | * بر این اساس، اگر امر ناپسندی برای هریک از [[بندگان]] او پیش آید، آن امر نه از [[ناآگاهی]] او نشأت گرفته، | ||
* و نه از [[جهل]] او نسبت به بندگانش، | * و نه از [[جهل]] او نسبت به بندگانش، | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
== مراتب [[رذیلت]] [[نارضایتی]] از [[تقدیر الهی]] == | == مراتب [[رذیلت]] [[نارضایتی]] از [[تقدیر الهی]] == | ||
* این [[رذیلت]] [[ناپسند]] - که میتواند بنیان [[نفس]] [[انسان]] را برکَند، و او را به سوی [[دوزخ]] روانه سازد- | * این [[رذیلت]] [[ناپسند]] - که میتواند بنیان [[نفس]] [[انسان]] را برکَند، و او را به سوی [[دوزخ]] روانه سازد- خود از مراتبی چند برخوردار است، که همچون دیگر [[رذائل]]، از مراتب ضعیف آغاز و اندک اندک به مراتب شدیدتر روی میکند. اکنون پیش از برشمردن مهمترین این مراتب، اشاره میکنیم که سالکان کوی کمال میباید [[مراقبت]] نمایند، تا به مراتب ضعیف آن نیز آلوده نگردند؛ چه اگر این آلودگی پدید آمد، اندک اندک [[آدمی]] به مراتب شدیدتر آن نیز آلوده شده در آن حال رفع این [[رذیلت]] کاری دشوار خواهد بود. | ||
* با این توضیح، اضافه میکنیم که مهمترین مراتب این [[رذیلت]] را اینگونه میتوان برشمرد: | * با این توضیح، اضافه میکنیم که مهمترین مراتب این [[رذیلت]] را اینگونه میتوان برشمرد: | ||
=== مرتبه نخست === | === مرتبه نخست === | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
* در همین شمار است [[سیره]] کسانی که میخواهند تا ثروتی، عزّتی و یا ریاستی را از غیر راههای [[حلال]] آن به دست آورند؛ اینان نیز به [[تقدیر الهی]] [[کفر]] ورزیده عملاً به [[انکار]] آن رفتهاند. از این رو ربوبیّت [[تکوینی]] او – جلّ و علا!- را [[انکار]] کرده دستکم به او [[شرک]] ورزیدهاند، چه در کنار او پروردگاری دیگر را نیز برای خود [[انتخاب]] کرده به [[پرستش]] او پرداختهاند. باز از همین رو است که در بسیاری از [[آیات]] [[کتاب آسمانی]] ما، کلماتی نظیر [[کفر]] و [[شرک]] بر [[فسق]] / [[گناهکاری]] نیز اطلاق شده است؛ در این رابطه تنها به همین چند [[آیه]] اشاره میکنیم: {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند کافرند» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِنْ دَارِهِمْ}}<ref>«و به کافران همواره برای کارهایی که کردهاند بلایی سخت میرسد یا آنکه (بلا) نزدیک خانهشان وارد میشود» سوره رعد، آیه ۳۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ}}<ref>«و سلیمان کفر نورزید ولی شیطانها کافر شدند که به مردم جادو میآموختند» سوره بقره، آیه ۱۰۲.</ref>؛ {{متن قرآن|فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى}}<ref>«پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بیگمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ}}<ref>«و بیشتر آنها که (در ظاهر) به خداوند ایمان میآورند (در باطن همچنان) مشرکند» سوره یوسف، آیه ۱۰۶.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ * إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ}}<ref>«که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل میکنند چیرگی نیست * چیرگی او تنها بر کسانی است که دوستش میدارند و بر کسانی که به او شرک میورزند» سوره نحل، آیه ۹۹-۱۰۰. </ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۸۴-۸۵.</ref>. | * در همین شمار است [[سیره]] کسانی که میخواهند تا ثروتی، عزّتی و یا ریاستی را از غیر راههای [[حلال]] آن به دست آورند؛ اینان نیز به [[تقدیر الهی]] [[کفر]] ورزیده عملاً به [[انکار]] آن رفتهاند. از این رو ربوبیّت [[تکوینی]] او – جلّ و علا!- را [[انکار]] کرده دستکم به او [[شرک]] ورزیدهاند، چه در کنار او پروردگاری دیگر را نیز برای خود [[انتخاب]] کرده به [[پرستش]] او پرداختهاند. باز از همین رو است که در بسیاری از [[آیات]] [[کتاب آسمانی]] ما، کلماتی نظیر [[کفر]] و [[شرک]] بر [[فسق]] / [[گناهکاری]] نیز اطلاق شده است؛ در این رابطه تنها به همین چند [[آیه]] اشاره میکنیم: {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند کافرند» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِنْ دَارِهِمْ}}<ref>«و به کافران همواره برای کارهایی که کردهاند بلایی سخت میرسد یا آنکه (بلا) نزدیک خانهشان وارد میشود» سوره رعد، آیه ۳۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ}}<ref>«و سلیمان کفر نورزید ولی شیطانها کافر شدند که به مردم جادو میآموختند» سوره بقره، آیه ۱۰۲.</ref>؛ {{متن قرآن|فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى}}<ref>«پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بیگمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ}}<ref>«و بیشتر آنها که (در ظاهر) به خداوند ایمان میآورند (در باطن همچنان) مشرکند» سوره یوسف، آیه ۱۰۶.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ * إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ}}<ref>«که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل میکنند چیرگی نیست * چیرگی او تنها بر کسانی است که دوستش میدارند و بر کسانی که به او شرک میورزند» سوره نحل، آیه ۹۹-۱۰۰. </ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۸۴-۸۵.</ref>. | ||
* این [[آیات]] بهوفور در [[قرآن]] آمده است. بر همین اساس میتوان دیگر [[واجبات]]، مستحبّات، محرّمات و مکروهات را نیز به [[محاسبه]] گرفت، تا [[آدمی]] [[تکلیف]] خود را در این میانه دریابد. چه تنها کسی [[نماز شب]] را سخت میشمارد که [[خواب]] را از آن شیرینتر بیابد، و از این رو نسبت به آن دلخوش نباشد؛ خوابیدن در میانه دو طلوع [[صادق]] و کاذب و... نیز در همین شمار است. [[انسان]] در این حالت تنها باید به او - جلَّ وعلا! - [[پناه]] بَرَد، و از [[سختی]] و دشواری [[محاسبه]] دقیق روز جزاء از او [[کمک]] خواهد. | * این [[آیات]] بهوفور در [[قرآن]] آمده است. بر همین اساس میتوان دیگر [[واجبات]]، مستحبّات، محرّمات و مکروهات را نیز به [[محاسبه]] گرفت، تا [[آدمی]] [[تکلیف]] خود را در این میانه دریابد. چه تنها کسی [[نماز شب]] را سخت میشمارد که [[خواب]] را از آن شیرینتر بیابد، و از این رو نسبت به آن دلخوش نباشد؛ خوابیدن در میانه دو طلوع [[صادق]] و کاذب و... نیز در همین شمار است. [[انسان]] در این حالت تنها باید به او - جلَّ وعلا! - [[پناه]] بَرَد، و از [[سختی]] و دشواری [[محاسبه]] دقیق روز جزاء از او [[کمک]] خواهد. | ||
* در اینجا توجه خواننده ارجمند را به این نکته جلب مینماییم، که [[قرآن]] برای [[تهذیب]] [[اخلاق]] [[آدمیان]] نازل شده، تا آنان به متابعت از آن پردازند و از این رو همنشین [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[خاندان]] [[معصوم]] {{عم}} او شوند: {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref>. نه آنکه- آنگونه که در این بیت دیدیم - | * در اینجا توجه خواننده ارجمند را به این نکته جلب مینماییم، که [[قرآن]] برای [[تهذیب]] [[اخلاق]] [[آدمیان]] نازل شده، تا آنان به متابعت از آن پردازند و از این رو همنشین [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[خاندان]] [[معصوم]] {{عم}} او شوند: {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref>. نه آنکه- آنگونه که در این بیت دیدیم - [[خیال]] خام در سر بپرورانند و بدون آنکه عملی انجام داده باشند، [[رحمت]] و [[مغفرت]] او را [[آرزو]] نمایند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۸۶.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |