پرش به محتوا

گوشه‌گیری در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '-،' به '-'
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار')
جز (جایگزینی متن - '-،' به '-')
خط ۹: خط ۹:
* گوشه‌گیری، ملکه‌ای است که [[انسان]] به‌واسطه آن، [[توان]] آن را می‌یابد که به تنهایی و در انزوای از [[مردم]] [[زندگی]] کند؛ از این‌رو اگر در زندان یا در بیابانی به تنهایی به‌سر بَرد، این تنهایی و خلوت نمی‌تواند او را از خود و از [[خداوند متعال]] غافل سازد.
* گوشه‌گیری، ملکه‌ای است که [[انسان]] به‌واسطه آن، [[توان]] آن را می‌یابد که به تنهایی و در انزوای از [[مردم]] [[زندگی]] کند؛ از این‌رو اگر در زندان یا در بیابانی به تنهایی به‌سر بَرد، این تنهایی و خلوت نمی‌تواند او را از خود و از [[خداوند متعال]] غافل سازد.
* این [[فضیلت]] بزرگ به‌سختی [[محبوب]] [[اولیاء الهی]] بوده، به‌گونه‌ای که به‌دست آوردن مدارج کمال تنها با تحصیل آن فراهم می‌آید، تا آنجا که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از [[مردمان]] دوری جست، به غار حراء [[پناه]] برد و خلوت گزید تا [[وحی]] را از جانب [[خداوند متعال]] دریافت نمود؛ نیز چون [[خداوند]] [[اراده]] فرمود که دختر [[معصوم]] آن [[حضرت]] را به ایشان ببخشاید، [[چهل]] روز گوشه گرفت آنگاه از غذای بهشتی خورد، و [[همسر]] خویش [[حضرت خدیجه]] {{س}} را [[ملاقات]] فرمود، تا [[نور]] [[حضرت زهرا]] {{س}} از ایشان به وجود [[مبارک]] [[حضرت خدیجه]] انتقال یافت.
* این [[فضیلت]] بزرگ به‌سختی [[محبوب]] [[اولیاء الهی]] بوده، به‌گونه‌ای که به‌دست آوردن مدارج کمال تنها با تحصیل آن فراهم می‌آید، تا آنجا که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از [[مردمان]] دوری جست، به غار حراء [[پناه]] برد و خلوت گزید تا [[وحی]] را از جانب [[خداوند متعال]] دریافت نمود؛ نیز چون [[خداوند]] [[اراده]] فرمود که دختر [[معصوم]] آن [[حضرت]] را به ایشان ببخشاید، [[چهل]] روز گوشه گرفت آنگاه از غذای بهشتی خورد، و [[همسر]] خویش [[حضرت خدیجه]] {{س}} را [[ملاقات]] فرمود، تا [[نور]] [[حضرت زهرا]] {{س}} از ایشان به وجود [[مبارک]] [[حضرت خدیجه]] انتقال یافت.
* نیز می‌دانیم که هیچ اثر علمی‌ای، از هیچ دانشمندی پدید نیامده، مگر آنکه پیدایش آن در گرو گوشه‌گیری آن دانشمند بوده است. از این‌رو می‌توان گفت که اگر اتّصاف به این [[فضیلت]] بزرگ نبود، این آثار کرامند که امروزه مایه افتخار [[مسلمانان]] است، هرگز پدید نمی‌آمد. خلوت‌گزینی‌های [[شیخ مفید]]، [[شیخ طوسی]]، خواجه نصیرالدّین، محقّق اول و دوّم، [[علامه حلی]]، [[شهید]] اوّل و دوّم، [[شیخ]] [[انصاری]]، [[صدرالمتألّهین]]، جناب [[شیخ]] الرّئیس، [[صاحب]] جواهر و امثال آنان- که [[رحمت]] [[خداوند]] بر آنان [[باد]]! -، ایشان را موفّق داشت که به [[نشر علم]] و [[ترویج]] آن پرداخته، کتابخانه‌ای [[عظیم]] از [[میراث]] [[علمی]] [[مسلمین]] را فراهم آورند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۷۲.</ref>.
* نیز می‌دانیم که هیچ اثر علمی‌ای، از هیچ دانشمندی پدید نیامده، مگر آنکه پیدایش آن در گرو گوشه‌گیری آن دانشمند بوده است. از این‌رو می‌توان گفت که اگر اتّصاف به این [[فضیلت]] بزرگ نبود، این آثار کرامند که امروزه مایه افتخار [[مسلمانان]] است، هرگز پدید نمی‌آمد. خلوت‌گزینی‌های [[شیخ مفید]]، [[شیخ طوسی]]، خواجه نصیرالدّین، محقّق اول و دوّم، [[علامه حلی]]، [[شهید]] اوّل و دوّم، [[شیخ]] [[انصاری]]، [[صدرالمتألّهین]]، جناب [[شیخ]] الرّئیس، [[صاحب]] جواهر و امثال آنان- که [[رحمت]] [[خداوند]] بر آنان [[باد]]! - ایشان را موفّق داشت که به [[نشر علم]] و [[ترویج]] آن پرداخته، کتابخانه‌ای [[عظیم]] از [[میراث]] [[علمی]] [[مسلمین]] را فراهم آورند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۷۲.</ref>.
* توجّه در زندگی‌نامه آنان، روشن می‌سازد که گوشه‌گیری آنان این افتخارات را برایشان پدید آورد؛ این در حالی است که بیشتر اینان از عمری نه چندان بلند- گاه کمتر از شصت سال، و یا در همین حدود - برخوردار بوده‌اند؛ امّا استفاده [[شایسته]] از [[عمر]]، آنان را موفّق ساخت که معمولاً هریک بیش از یک‌صد اثر تدوین کنند. [[تاریخ]] نشان می‌دهد که مخترعان، مکتشفان و ابداع‌کنندگان صنایع مختلف نیز، از حالتی همین‌گونه برخوردار بوده‌اند.
* توجّه در زندگی‌نامه آنان، روشن می‌سازد که گوشه‌گیری آنان این افتخارات را برایشان پدید آورد؛ این در حالی است که بیشتر اینان از عمری نه چندان بلند- گاه کمتر از شصت سال، و یا در همین حدود - برخوردار بوده‌اند؛ امّا استفاده [[شایسته]] از [[عمر]]، آنان را موفّق ساخت که معمولاً هریک بیش از یک‌صد اثر تدوین کنند. [[تاریخ]] نشان می‌دهد که مخترعان، مکتشفان و ابداع‌کنندگان صنایع مختلف نیز، از حالتی همین‌گونه برخوردار بوده‌اند.
* کوتاه سخن آنکه [[تفکّر]] و [[اندیشه]]، که به‌صورت مستقیم به [[عزلت]] [[نیازمند]] است، از [[برترین]] [[عبادات]] است؛ به‌گونه‌ای که لحظه‌ای از آن [[برتر]] از هفتاد سال [[عبادت]] شمرده شده است.
* کوتاه سخن آنکه [[تفکّر]] و [[اندیشه]]، که به‌صورت مستقیم به [[عزلت]] [[نیازمند]] است، از [[برترین]] [[عبادات]] است؛ به‌گونه‌ای که لحظه‌ای از آن [[برتر]] از هفتاد سال [[عبادت]] شمرده شده است.
خط ۱۶: خط ۱۶:
* اُنس و اُلفت نیز همچون [[عزلت]] در شمار ملکات فاضله بسیار مهم انسانی است. اگر این ملکه هیچ فایده دیگری جز از امکان [[تعلیم و تعلّم]] فراهم نمی‌آورد، باز [[کافی]] بود تا آن را در شمار [[برترین]] [[فضائل]] انسانی بدانیم؛ چه تحصیل [[دانش]]، برآوردن امور مربوط به معاش و [[معاد]] [[انسان]]، کسب [[فضائل]]، [[کمک]] به دیگران و عمل به [[قانون]] [[مواسات]]، در گرو همین الفت گرفتن با دیگران است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۷۳.</ref>.
* اُنس و اُلفت نیز همچون [[عزلت]] در شمار ملکات فاضله بسیار مهم انسانی است. اگر این ملکه هیچ فایده دیگری جز از امکان [[تعلیم و تعلّم]] فراهم نمی‌آورد، باز [[کافی]] بود تا آن را در شمار [[برترین]] [[فضائل]] انسانی بدانیم؛ چه تحصیل [[دانش]]، برآوردن امور مربوط به معاش و [[معاد]] [[انسان]]، کسب [[فضائل]]، [[کمک]] به دیگران و عمل به [[قانون]] [[مواسات]]، در گرو همین الفت گرفتن با دیگران است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۷۳.</ref>.
* بالاتر از این آنکه [[دین]] [[محبّت]] و نفرت است، که این هر دو بر انس گرفتن با دیگران متوقّف می‌باشد.
* بالاتر از این آنکه [[دین]] [[محبّت]] و نفرت است، که این هر دو بر انس گرفتن با دیگران متوقّف می‌باشد.
* رسانیدن [[پیام]] [[دین]] به دیگران نیز متوقّف بر همین الفت می‌باشد، چه آنان که به [[تبلیغ رسالت الهی]] می‌پردازند- و از آن‌جمله [[پیامبران]] {{عم}}، [[اوصیاء]] ایشان {{عم}} و [[علماء]] [[امّت]]-، تنها با انس گرفتن با دیگران است که می‌توانند [[وظیفه]] خود را به خوبی به انجام رسانند.
* رسانیدن [[پیام]] [[دین]] به دیگران نیز متوقّف بر همین الفت می‌باشد، چه آنان که به [[تبلیغ رسالت الهی]] می‌پردازند- و از آن‌جمله [[پیامبران]] {{عم}}، [[اوصیاء]] ایشان {{عم}} و [[علماء]] [[امّت]]- تنها با انس گرفتن با دیگران است که می‌توانند [[وظیفه]] خود را به خوبی به انجام رسانند.
* از همین رو است که چون [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} [[همسر]] و [[فرزند]] شیرخوار خود را در بیابانی خشک نهاد، تا وجود آنان مایه [[آبادانی]] خانه او - جلَّ وعلا! - و برپاداشتن [[نماز]] گردد، دست به [[دعا]] برداشت و از [[خداوند]] درخواست کرد که قلب‌های [[مردم]] را به ایشان [[مهربان]] ساخته، میان آنان [[دوستی]] و اُنس برقرار سازد: {{متن قرآن|رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ}}<ref>«پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای کشت‌ناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دل‌هایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوه‌ها روزی فرما باشد که سپاس گزارند» سوره ابراهیم، آیه ۳۷.</ref>.
* از همین رو است که چون [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} [[همسر]] و [[فرزند]] شیرخوار خود را در بیابانی خشک نهاد، تا وجود آنان مایه [[آبادانی]] خانه او - جلَّ وعلا! - و برپاداشتن [[نماز]] گردد، دست به [[دعا]] برداشت و از [[خداوند]] درخواست کرد که قلب‌های [[مردم]] را به ایشان [[مهربان]] ساخته، میان آنان [[دوستی]] و اُنس برقرار سازد: {{متن قرآن|رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ}}<ref>«پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای کشت‌ناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دل‌هایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوه‌ها روزی فرما باشد که سپاس گزارند» سوره ابراهیم، آیه ۳۷.</ref>.
* و باز از همین رو است که [[خداوند]] اجر [[متّقیان]] را در این [[دنیا]] [[محبّت]] [[مردمان]] و [[گرایش]] قلبی آنان نسبت به اینان قرار داده است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا}}<ref>«به زودی (خداوند) بخشنده برای آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، (در دل‌ها) مهری خواهد نهاد» سوره مریم، آیه ۹۶.</ref>.
* و باز از همین رو است که [[خداوند]] اجر [[متّقیان]] را در این [[دنیا]] [[محبّت]] [[مردمان]] و [[گرایش]] قلبی آنان نسبت به اینان قرار داده است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا}}<ref>«به زودی (خداوند) بخشنده برای آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، (در دل‌ها) مهری خواهد نهاد» سوره مریم، آیه ۹۶.</ref>.
خط ۳۷: خط ۳۷:
* [[قرآن کریم]] نیز این‌گونه از رهبانیّت را تقبیح فرموده، در [[مقام]] ردّ آن می‌آورد: {{متن قرآن|وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا}}<ref>«و ما رها کردن این جهان را که از خود درآوردند بر آنان مقرّر نداشتیم جز آنکه برای رسیدن به خشنودی خداوند چنین کردند امّا آن را چنان که سزاوار نگاهداشت آن است نگاه نداشتند» سوره حدید، آیه ۲۷.</ref>.
* [[قرآن کریم]] نیز این‌گونه از رهبانیّت را تقبیح فرموده، در [[مقام]] ردّ آن می‌آورد: {{متن قرآن|وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا}}<ref>«و ما رها کردن این جهان را که از خود درآوردند بر آنان مقرّر نداشتیم جز آنکه برای رسیدن به خشنودی خداوند چنین کردند امّا آن را چنان که سزاوار نگاهداشت آن است نگاه نداشتند» سوره حدید، آیه ۲۷.</ref>.
* معنای این [[آیه]] آن است، که [[مسیحیان]] به بدعتْ روش رهبانیْت را ایجاد کردند؛ و چون بر آنان چنین مطلبی [[واجب]] نشده بلکه در مقابل آن طلب [[رضایت الهی]] [[واجب]] خوانده شده بود، اینان آنچه [[واجب]] بود را مراعات نکرده به آنچه خود بافته بودند پرداختند؛ این در حالی است که [[بدعت]] آنان مورد [[رضایت]] [[حضرت حق]] نبوده تنها بدعتی [[ناپسند]] شمرده می‌شود.
* معنای این [[آیه]] آن است، که [[مسیحیان]] به بدعتْ روش رهبانیْت را ایجاد کردند؛ و چون بر آنان چنین مطلبی [[واجب]] نشده بلکه در مقابل آن طلب [[رضایت الهی]] [[واجب]] خوانده شده بود، اینان آنچه [[واجب]] بود را مراعات نکرده به آنچه خود بافته بودند پرداختند؛ این در حالی است که [[بدعت]] آنان مورد [[رضایت]] [[حضرت حق]] نبوده تنها بدعتی [[ناپسند]] شمرده می‌شود.
* خلاصه آنکه کناره‌گیری از [[جامعه]] و ترک آن، از مبانی [[اسلام]] نبوده، همان‌گونه که زهدورزی منفیانه و ترک لذّت‌های [[دنیایی]] نیز از [[اسلام]] نمی‌باشد. آری! اگر دلیلی خاص در این زمینه پدید آید، می‌توان به چنان عزلتی [[رضایت]] داد. نمونه را اگر روزی [[جامعه]] به چنان فسادی گرفتار آید، که [[حفظ دین]] و دنیای [[انسان]] تنها در گرو [[عزلت]] ممکن شود، می‌توان گوشه‌گیری را تجویز نمود؛ [[ضعف نفس]] نیز از عللی است، که می‌تواند [[ضعیفان]] را ۔ که در اثر اُنس و الفت با دیگران به [[خطا]] دچار می‌شوند-، به اندک کردن روابط [[تشویق]] نموده، آنان را به گونه‌ای انزوای مطلوب [[راهنمایی]] کند.
* خلاصه آنکه کناره‌گیری از [[جامعه]] و ترک آن، از مبانی [[اسلام]] نبوده، همان‌گونه که زهدورزی منفیانه و ترک لذّت‌های [[دنیایی]] نیز از [[اسلام]] نمی‌باشد. آری! اگر دلیلی خاص در این زمینه پدید آید، می‌توان به چنان عزلتی [[رضایت]] داد. نمونه را اگر روزی [[جامعه]] به چنان فسادی گرفتار آید، که [[حفظ دین]] و دنیای [[انسان]] تنها در گرو [[عزلت]] ممکن شود، می‌توان گوشه‌گیری را تجویز نمود؛ [[ضعف نفس]] نیز از عللی است، که می‌تواند [[ضعیفان]] را ۔ که در اثر اُنس و الفت با دیگران به [[خطا]] دچار می‌شوند- به اندک کردن روابط [[تشویق]] نموده، آنان را به گونه‌ای انزوای مطلوب [[راهنمایی]] کند.
* پُر واضح است که این موارد از بحث کلّی ما خارج بوده دلیلی بر صحّت [[رهبانیت]] نخواهد بود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۷۷.</ref>.
* پُر واضح است که این موارد از بحث کلّی ما خارج بوده دلیلی بر صحّت [[رهبانیت]] نخواهد بود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۷۷.</ref>.
* روایاتی نیز که در [[مدح]] [[عزلت]] وارد شده، عموماً به همین معنا بوده تنها ناظر به زمان، مکان و یا فرد خاصّی بوده است.
* روایاتی نیز که در [[مدح]] [[عزلت]] وارد شده، عموماً به همین معنا بوده تنها ناظر به زمان، مکان و یا فرد خاصّی بوده است.
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش