پرش به محتوا

عشق به خدا در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '-،' به '-'
جز (جایگزینی متن - '-،' به '-')
 
خط ۲۴: خط ۲۴:
* اینان به مرتبه [[علم الیقین]] رسیده‌اند؛ و گاه مصداق این [[آیه]] [[مبارک]]: {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}<ref>«آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref>؛ که نشان از وصول آنان به مرتبه "عین الیقین" دارد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۰۳.</ref>.
* اینان به مرتبه [[علم الیقین]] رسیده‌اند؛ و گاه مصداق این [[آیه]] [[مبارک]]: {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}<ref>«آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref>؛ که نشان از وصول آنان به مرتبه "عین الیقین" دارد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۰۳.</ref>.
* و گاه مصداق این [[آیه]]: {{متن قرآن|أَلَا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَاءِ رَبِّهِمْ أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ}}<ref>«آگاه باش که آنان به لقای پروردگارشان در تردیدند، آگاه باش که او به هر چیزی چیره است» سوره فصلت، آیه ۵۴.</ref>. که مرتبه "[[حقّ]] الیقین" را به دست آورده‌اند.
* و گاه مصداق این [[آیه]]: {{متن قرآن|أَلَا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَاءِ رَبِّهِمْ أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ}}<ref>«آگاه باش که آنان به لقای پروردگارشان در تردیدند، آگاه باش که او به هر چیزی چیره است» سوره فصلت، آیه ۵۴.</ref>. که مرتبه "[[حقّ]] الیقین" را به دست آورده‌اند.
* این مراتب سه گانه [[یقین]] - که از این [[آیات]] برداشت می‌شود-، برای سالکان، تنها به واسطة [[محبّت]] [[حضرت حق]] پدید می‌آید؛ محبّتی که سراسر [[نور]] است و خود در اثر نورهایی دیگر، به دست خواهد آمد. این [[نور]] سرانجام باعث می‌شود که [[انسان]]:
* این مراتب سه گانه [[یقین]] - که از این [[آیات]] برداشت می‌شود- برای سالکان، تنها به واسطة [[محبّت]] [[حضرت حق]] پدید می‌آید؛ محبّتی که سراسر [[نور]] است و خود در اثر نورهایی دیگر، به دست خواهد آمد. این [[نور]] سرانجام باعث می‌شود که [[انسان]]:
# گاه در [[عقل]] خود [[خداوند]] را بیابد و به سوی او بنگرد. این مرتبه والا در این [[آیه شریف]] به اشارت گرفته شده است: {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ}}<ref>«به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref>؛
# گاه در [[عقل]] خود [[خداوند]] را بیابد و به سوی او بنگرد. این مرتبه والا در این [[آیه شریف]] به اشارت گرفته شده است: {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ}}<ref>«به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref>؛
# و گاه او را در [[قلب]] خود یافته به مشاهده‌اش بپردازد: {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}<ref>«آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref>؛
# و گاه او را در [[قلب]] خود یافته به مشاهده‌اش بپردازد: {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}<ref>«آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref>؛
خط ۴۷: خط ۴۷:
* معنای این [[آیه]]، آن است که [[خداوند متعال]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] را بیافرید، و به آنان امر کرد که به صورت [[تکوینی]] سر در پی آینده‌ای که برای آنها مقدّر فرموده است، بنهند؛ [[آسمان‌ها]] و زمین نیز پاسخ دادند که: ما [[مطیع]] توایم، از این رو نه به [[اختیار]] که به [[جبر]] به آنچه برای آنان مقدر شده است، می‌پردازند.
* معنای این [[آیه]]، آن است که [[خداوند متعال]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] را بیافرید، و به آنان امر کرد که به صورت [[تکوینی]] سر در پی آینده‌ای که برای آنها مقدّر فرموده است، بنهند؛ [[آسمان‌ها]] و زمین نیز پاسخ دادند که: ما [[مطیع]] توایم، از این رو نه به [[اختیار]] که به [[جبر]] به آنچه برای آنان مقدر شده است، می‌پردازند.
* اینان به این [[آیه]] نیز [[استدلال]] کرده‌اند: {{متن قرآن|مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«هیچ جنبنده‌ای نیست مگر که او بر هستیش چیرگی دارد؛ به راستی پروردگار من بر راهی راست است» سوره هود، آیه ۵۶.</ref>.
* اینان به این [[آیه]] نیز [[استدلال]] کرده‌اند: {{متن قرآن|مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«هیچ جنبنده‌ای نیست مگر که او بر هستیش چیرگی دارد؛ به راستی پروردگار من بر راهی راست است» سوره هود، آیه ۵۶.</ref>.
* به نظر ما امّا، گویا مراد از این دو [[آیه]] - و [[آیات]] دیگری که در معنی مشابه این دو است -، آن است که [[هدایت تکوینی]] [[الهی]] را نشان دهد، و [[هدایت]] پذیری تمامی عوالم را به نمایش آورَد. از این رو این دو [[آیه]] نیز از معنایی همچون [[آیه]] [[مبارک]]: {{متن قرآن|قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى}}<ref>«گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.</ref>.
* به نظر ما امّا، گویا مراد از این دو [[آیه]] - و [[آیات]] دیگری که در معنی مشابه این دو است - آن است که [[هدایت تکوینی]] [[الهی]] را نشان دهد، و [[هدایت]] پذیری تمامی عوالم را به نمایش آورَد. از این رو این دو [[آیه]] نیز از معنایی همچون [[آیه]] [[مبارک]]: {{متن قرآن|قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى}}<ref>«گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.</ref>.
* از این رو، تمامی موجودات - و از آن جمله خود [[انسان]] - را، هدایتی عام است که آن را "[[هدایت تکوینی]]" می‌خوانیم. این [[هدایت]]، همان وسیله‌ای است که تمامی موجودات به واسطه [[علم ذاتی]] خود، از آن بهره برده راه‌های ادامه حیات را بر اساس آن می‌پیمایند، تا [[وظیفه]] خویش را به انجام رسانند. از این رو، ما این دو [[آیه]] و دیگر [[آیات]] مشابه آن را، برخوردار از معنایی رفیع‌تر دانسته، به اهمّیت آن در [[سلوک]] همه پهنه وجود، توجّه می‌دهیم.
* از این رو، تمامی موجودات - و از آن جمله خود [[انسان]] - را، هدایتی عام است که آن را "[[هدایت تکوینی]]" می‌خوانیم. این [[هدایت]]، همان وسیله‌ای است که تمامی موجودات به واسطه [[علم ذاتی]] خود، از آن بهره برده راه‌های ادامه حیات را بر اساس آن می‌پیمایند، تا [[وظیفه]] خویش را به انجام رسانند. از این رو، ما این دو [[آیه]] و دیگر [[آیات]] مشابه آن را، برخوردار از معنایی رفیع‌تر دانسته، به اهمّیت آن در [[سلوک]] همه پهنه وجود، توجّه می‌دهیم.
* با این توضیح، درستی سخن کسانی که بر این اعتقادند که: "[[عبادات]] تمامی موجودات، اختیاری بوده از حُبّ ذاتی آنان نسبت به [[حضرت حق]] - که مساوی وجود آنان است - سرچشمه می‌پذیرد"، روشن شده از مبانی نظری آشکارتری برخوردار می‌گردد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۱۱.</ref>.
* با این توضیح، درستی سخن کسانی که بر این اعتقادند که: "[[عبادات]] تمامی موجودات، اختیاری بوده از حُبّ ذاتی آنان نسبت به [[حضرت حق]] - که مساوی وجود آنان است - سرچشمه می‌پذیرد"، روشن شده از مبانی نظری آشکارتری برخوردار می‌گردد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۱۱.</ref>.
خط ۶۹: خط ۶۹:
* در اینجا، مطلبی دیگر وجود دارد که می‌تواند به عنوان اشکالی مهم، در مسیر سالکان کوی کمال روی نماید. آن اشکال مربوط به مواردی است که در نظر ابتدایی هرچند در شمار "[[محبوب]]" قرار می‌گیرد و [[محبّت]] [[آدمی]] را به خود جلب می‌کند، امّا نمی‌تواند در شمار موارد "[[محبّت]] در [[راه خدا]]" قلمداد شود. علاقه هر یک از [[همسران]] به یکدیگر، علاقه آنان به [[فرزندان]] و [[نزدیکان]] خود، [[دوستی]] [[علم]] و [[عالمان]]، [[فضیلت]] و فاضلان، روی [[نیکو]] و هر آنچه پاسخی مناسب به [[غرائز]] [[انسان]] ارائه می‌کند- همچون خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها و پوشیدنی‌ها، در این شمار است؛ چه [[محبّت]] این امور نه تنها در [[انسان]] که در بسیاری از حیوانات در شمار [[امور فطری]] است، که هیچ گریزی از آن نیست، امّا در نظر نخستین ارتباطی میان آن با [[محبّت]] [[الهی]] و [[محبّت]] در راه او نمی‌توان یافت.
* در اینجا، مطلبی دیگر وجود دارد که می‌تواند به عنوان اشکالی مهم، در مسیر سالکان کوی کمال روی نماید. آن اشکال مربوط به مواردی است که در نظر ابتدایی هرچند در شمار "[[محبوب]]" قرار می‌گیرد و [[محبّت]] [[آدمی]] را به خود جلب می‌کند، امّا نمی‌تواند در شمار موارد "[[محبّت]] در [[راه خدا]]" قلمداد شود. علاقه هر یک از [[همسران]] به یکدیگر، علاقه آنان به [[فرزندان]] و [[نزدیکان]] خود، [[دوستی]] [[علم]] و [[عالمان]]، [[فضیلت]] و فاضلان، روی [[نیکو]] و هر آنچه پاسخی مناسب به [[غرائز]] [[انسان]] ارائه می‌کند- همچون خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها و پوشیدنی‌ها، در این شمار است؛ چه [[محبّت]] این امور نه تنها در [[انسان]] که در بسیاری از حیوانات در شمار [[امور فطری]] است، که هیچ گریزی از آن نیست، امّا در نظر نخستین ارتباطی میان آن با [[محبّت]] [[الهی]] و [[محبّت]] در راه او نمی‌توان یافت.
=== پاسخ به این پرسش ===
=== پاسخ به این پرسش ===
* در پاسخ به این پرسش- که می‌تواند همچون اشکالی [[علمی]]، در مسیر سالکان کوی [[هدایت]] قرار گیرد-، آناست که: این‌گونه محبّت‌ها نه تنها هیچ منافاتی با [[محبّت]] [[الهی]] ندارد، که حتّی می‌توان میان این دو دسته از [[محبّت]] هماهنگی و یکسانی برقرار نمود، چه محبّتی با [[محبّت]] [[پروردگار]] سازگار نمی‌نماید، که [[قلب]] [[انسان]] را از ساحت ربوبی بازگردانده به امری دیگر مشغول دارد؛ [[قرآن کریم]] بارها و بارها این مطلب را به [[تذکر]] گرفته است: {{متن قرآن| لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«مبادا دارایی‌ها و فرزندانتان شما را از یاد خداوند باز دارد» سوره منافقون، آیه ۹.</ref>؛ {{متن قرآن|رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد» سوره نور، آیه ۳۷.</ref>.
* در پاسخ به این پرسش- که می‌تواند همچون اشکالی [[علمی]]، در مسیر سالکان کوی [[هدایت]] قرار گیرد- آناست که: این‌گونه محبّت‌ها نه تنها هیچ منافاتی با [[محبّت]] [[الهی]] ندارد، که حتّی می‌توان میان این دو دسته از [[محبّت]] هماهنگی و یکسانی برقرار نمود، چه محبّتی با [[محبّت]] [[پروردگار]] سازگار نمی‌نماید، که [[قلب]] [[انسان]] را از ساحت ربوبی بازگردانده به امری دیگر مشغول دارد؛ [[قرآن کریم]] بارها و بارها این مطلب را به [[تذکر]] گرفته است: {{متن قرآن| لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«مبادا دارایی‌ها و فرزندانتان شما را از یاد خداوند باز دارد» سوره منافقون، آیه ۹.</ref>؛ {{متن قرآن|رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد» سوره نور، آیه ۳۷.</ref>.
* امّا اگر محبّتی خاص را بتوان با خدادوستی جمع کرده میان آن دو [[سازگاری]] ایجاد نمود، می‌توان آن [[محبّت]] را محبّتی ارزشمند خواند، موارد یادشده نیز در همین شمار است، بلکه بالاتر از این می‌توان گفت که بقاء [[نسل]] [[انسان]] در عالم مادّی، تنها و تنها وابسته به همین [[محبّت]] جاری در میان [[همسران]] است؛ از همین رو است که [[حضرت حق]] خود این [[محبّت]] را [[فضل]] و [[رحمت]] و عنایتی از جانب خود خوانده [[مردمان]] را از دست کشیدن از آن [[نهی]] فرموده است. در شماری از [[آیات قرآن کریم]]، این [[محبت]] را ویژه [[مؤمنان]] دانسته تا نشان دهد منافاتی میان [[محبّت]] او و [[محبّت]] آنچه به [[حکمت]] خویش آفریده است، وجود ندارد: {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ}}<ref>«بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ}}<ref>«بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزی‌های پاکیزه را، حرام کرده است؟» سوره اعراف، آیه ۳۲.</ref>
* امّا اگر محبّتی خاص را بتوان با خدادوستی جمع کرده میان آن دو [[سازگاری]] ایجاد نمود، می‌توان آن [[محبّت]] را محبّتی ارزشمند خواند، موارد یادشده نیز در همین شمار است، بلکه بالاتر از این می‌توان گفت که بقاء [[نسل]] [[انسان]] در عالم مادّی، تنها و تنها وابسته به همین [[محبّت]] جاری در میان [[همسران]] است؛ از همین رو است که [[حضرت حق]] خود این [[محبّت]] را [[فضل]] و [[رحمت]] و عنایتی از جانب خود خوانده [[مردمان]] را از دست کشیدن از آن [[نهی]] فرموده است. در شماری از [[آیات قرآن کریم]]، این [[محبت]] را ویژه [[مؤمنان]] دانسته تا نشان دهد منافاتی میان [[محبّت]] او و [[محبّت]] آنچه به [[حکمت]] خویش آفریده است، وجود ندارد: {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ}}<ref>«بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ}}<ref>«بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزی‌های پاکیزه را، حرام کرده است؟» سوره اعراف، آیه ۳۲.</ref>
* نمونه‌های این دو [[آیه]]، به فراوانی در این [[کتاب آسمانی]] به چشم می‌آید. ما پیش از این، درباره این‌گونه [[آیات]] در مبحث مربوط به دو [[رذیلت اخلاقی]] شره / [[زیاده‌روی]] در [[شهوت]] جنسی، و [[دنیا دوستی]] سخن گفتیم؛ از این رو از تکرار مجدد آنچه [[گذشت]] چشم پوشیده خواننده ارجمند را به بازخوانی آن دو فصل [[دعوت]] می‌کنیم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۱۹-۴۲۰.</ref>.
* نمونه‌های این دو [[آیه]]، به فراوانی در این [[کتاب آسمانی]] به چشم می‌آید. ما پیش از این، درباره این‌گونه [[آیات]] در مبحث مربوط به دو [[رذیلت اخلاقی]] شره / [[زیاده‌روی]] در [[شهوت]] جنسی، و [[دنیا دوستی]] سخن گفتیم؛ از این رو از تکرار مجدد آنچه [[گذشت]] چشم پوشیده خواننده ارجمند را به بازخوانی آن دو فصل [[دعوت]] می‌کنیم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۱۹-۴۲۰.</ref>.
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش