پرش به محتوا

مارقین: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۴ نوامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - '-،' به '-'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
جز (جایگزینی متن - '-،' به '-')
خط ۱۹: خط ۱۹:
* '''جدا شدن قُراء از [[امام]] {{ع}}‌''': چیزی نگذشت که پرده‌ها بالا رفت و [[نیرنگ]] [[معاویه]] عیان گشت و قاریانِ سطحی‌نگر به [[فریب‌خوردگی]] و [[اشتباه]] خود پی بردند؛ اما شگفتا این بار نیز به جای اینکه بیدار شوند و [[آب]] رفته را به جوی بازگردانند، بر تندروی، [[جهل]]، [[افراط]] و یکسویه‌نگری خودافزودند و خطایی بزرگ‌تر را دامن زدند و گفتند این عمل، موجب [[کفر]] بوده است. ما [[توبه]] می‌کنیم و تو نیز چون [[کافر]] گشته‌ای باید [[توبه]] کنی و [[معاهده]] خود را با [[معاویه]] برهم زنی و [[جنگ]] را از سر بگیری! [[امام]] {{ع}} با [[قدرت]] درمقابل این خواسته جاهلانه افراطیان ایستاد؛ اما قُراء به جای [[تأمل]] در نااستواری موضع خود، باز بر سر همان تعمق در [[دین]] و [[افراط]] در [[رفتار]]، این بار به هنگام بازگشت از [[صِفین]] از امامِ [[دینداران]] جدا شدند و در نزدیکی [[کوفه]] در قریه‌ای به نام "حَروراء" اردو زدند.
* '''جدا شدن قُراء از [[امام]] {{ع}}‌''': چیزی نگذشت که پرده‌ها بالا رفت و [[نیرنگ]] [[معاویه]] عیان گشت و قاریانِ سطحی‌نگر به [[فریب‌خوردگی]] و [[اشتباه]] خود پی بردند؛ اما شگفتا این بار نیز به جای اینکه بیدار شوند و [[آب]] رفته را به جوی بازگردانند، بر تندروی، [[جهل]]، [[افراط]] و یکسویه‌نگری خودافزودند و خطایی بزرگ‌تر را دامن زدند و گفتند این عمل، موجب [[کفر]] بوده است. ما [[توبه]] می‌کنیم و تو نیز چون [[کافر]] گشته‌ای باید [[توبه]] کنی و [[معاهده]] خود را با [[معاویه]] برهم زنی و [[جنگ]] را از سر بگیری! [[امام]] {{ع}} با [[قدرت]] درمقابل این خواسته جاهلانه افراطیان ایستاد؛ اما قُراء به جای [[تأمل]] در نااستواری موضع خود، باز بر سر همان تعمق در [[دین]] و [[افراط]] در [[رفتار]]، این بار به هنگام بازگشت از [[صِفین]] از امامِ [[دینداران]] جدا شدند و در نزدیکی [[کوفه]] در قریه‌ای به نام "حَروراء" اردو زدند.
* '''دگرگونی "قُراء" به "مارقین"''': آنان عنوان "مارقین" گرفتند هم‌انسان که [[پیامبر خدا]] در وصف آنان، این عنوان را به کار گرفته بود و از جمله به مولا {{ع}} فرموده بود: "ای [[علی]]! اگر تو نبودی، کسی با اهلِ نَهر نمی‌جنگید. گفتم: ای [[پیامبر خدا]]! [[اهل]] نهر، کیان‌اند؟ فرمود: گروهی که از [[اسلام]]، فراتر می‌روند، همان سان که تیر از [[هدف]] در می‌گذرد"<ref>{{متن حدیث| يَا عَلِيُّ، لَوْ لَا أَنْتَ لَمَا قُوتِلَ أَهْلُ النَّهَرِ. قَالَ: فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ، وَ مَنْ أَهْلُ النَّهَرِ قَالَ: قَوْمٌ يَمْرُقُونَ مِنَ الْإِسْلَامِ كَمَا يَمْرُقُ السَّهْمُ مِنَ الرَّمِيَّةِ}}؛ الأمالی، طوسی، ص ۲۰۰، ح ۳۴۱.</ref>.
* '''دگرگونی "قُراء" به "مارقین"''': آنان عنوان "مارقین" گرفتند هم‌انسان که [[پیامبر خدا]] در وصف آنان، این عنوان را به کار گرفته بود و از جمله به مولا {{ع}} فرموده بود: "ای [[علی]]! اگر تو نبودی، کسی با اهلِ نَهر نمی‌جنگید. گفتم: ای [[پیامبر خدا]]! [[اهل]] نهر، کیان‌اند؟ فرمود: گروهی که از [[اسلام]]، فراتر می‌روند، همان سان که تیر از [[هدف]] در می‌گذرد"<ref>{{متن حدیث| يَا عَلِيُّ، لَوْ لَا أَنْتَ لَمَا قُوتِلَ أَهْلُ النَّهَرِ. قَالَ: فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ، وَ مَنْ أَهْلُ النَّهَرِ قَالَ: قَوْمٌ يَمْرُقُونَ مِنَ الْإِسْلَامِ كَمَا يَمْرُقُ السَّهْمُ مِنَ الرَّمِيَّةِ}}؛ الأمالی، طوسی، ص ۲۰۰، ح ۳۴۱.</ref>.
* '''[[علی]] {{ع}} و [[مباهات]] به برکندن [[فتنه]] تندروی‌''': به واقع، برکندن ریشه این [[فتنه]] (تندروی [[دینی]]) که- به ظاهر جریانی [[استوار]] در [[دینداری]] بود-، بسی دشوار می‌نمود. مولا {{ع}} از جمله افتخارات دوران حکومتش را تباه ساختن این جریان و خشکانیدن ریشه این [[فتنه]] دانسته و فرموده است: "من چشم [[فتنه]] را درآوردم که جز من کسی جرئت آن را نداشت"<ref>{{متن حدیث|أَنَا فَقَأْتُ عَيْنَ الْفِتْنَةِ وَ لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ لِيَجْتَرِئَ عَلَيْهَا غَيْرِي‏}}؛ نهج البلاغة، خطبه ۹۳.</ref>.
* '''[[علی]] {{ع}} و [[مباهات]] به برکندن [[فتنه]] تندروی‌''': به واقع، برکندن ریشه این [[فتنه]] (تندروی [[دینی]]) که- به ظاهر جریانی [[استوار]] در [[دینداری]] بود- بسی دشوار می‌نمود. مولا {{ع}} از جمله افتخارات دوران حکومتش را تباه ساختن این جریان و خشکانیدن ریشه این [[فتنه]] دانسته و فرموده است: "من چشم [[فتنه]] را درآوردم که جز من کسی جرئت آن را نداشت"<ref>{{متن حدیث|أَنَا فَقَأْتُ عَيْنَ الْفِتْنَةِ وَ لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ لِيَجْتَرِئَ عَلَيْهَا غَيْرِي‏}}؛ نهج البلاغة، خطبه ۹۳.</ref>.
* '''نقش عوامل نفوذی‌''': در پایان، نکته‌ای که در تحلیل و ریشه‌یابی [[فتنه]] [[خوارج]] نباید مورد [[غفلت]] قرار گیرد، نقش عوامل نفوذی خارجی (به‌ویژه نفوذی‌های "[[قاسطین]]") در [[انحراف]] "مارقین" است. هرچند با پنهانکاری‌هایی که در این زمینه به‌طور طبیعی وجود دارد، دسترسی به اسناد [[تاریخی]] برای [[اثبات]] این ادعا دشوار است؛ اما از طریق قرائن، تا حدودی‌ می‌توان به مقصود رسید. یکی از قرائنی که می‌تواند پژوهشگر را در این زمینه [[یاری]] دهد، بررسی نقش [[اشعث]] در این [[فتنه]] است. [[تأمل]] در [[روایات]] [[تاریخی]] و به‌ویژه آنچه در کتاب ارجمند وقعة [[صِفین]] درباره [[اشعث]] و موضعگیری او در اوج درگیری [[صِفین]] و پس از آن آمده است، تردیدی باقی نمی‌گذارد که او یا به خاطر [[عزل]] شدنش از [[حکومت]] آذربایجان‌<ref>وقعة صفین، ص ۲۱.</ref> و کنار گذاشته شدن از [[ریاست]] قبیله‌اش‌<ref>وقعة صفین، ص ۱۳۷- ۱۳۹.</ref> و یا به سبب دیگرگونی‌های [[اعتقادی]] و [[تزلزل]] در [[باورهای دینی]]، هیچ‌گونه پیوندی با [[علی]] {{ع}} نداشت و نوعی چهره نفوذی [[معاویه]] در [[سپاه علی]] {{ع}} بود. این [[کلام]] [[ابن ابی‌الحدید]] درباره وی، بسی [[تأمل]] برانگیز است: "هر [[فساد]] و اغتشاشی که در [[خلافت علی]] {{ع}} به وجود آمد، ریشه آن [[اشعث]] بود"<ref>{{عربی| كُلُّ فَسَادِ كَانَ فِي خِلَافَةِ عَلِيٍّ {{ع}} وَ كُلُّ اضْطِرَابَ حَدَثَ فَأَصِلُهُ الْأَشْعَثِ }}؛ شرح نهج البلاغة، ج ۲، ص ۲۷۹.</ref>. [[اشعث]] به [[ارتباط]] با [[جبهه]] [[معاویه]] متهم بود و خودْ این نکته را می‌پایید و می‌کوشید کاری نکند که این [[راز]] از پرده برون افتد. او به هنگام [[عزل]] نیز آهنگ [[معاویه]] کرده بود و قومش او را باز داشته بودند<ref>وقعة صفین، ص ۲۱.</ref>. پیوندهای او با [[معاویه]] و گفتگویش با فرستادگان او نیز [[دلیل]] است بر این که وی در ورای ظاهرش، به گونه عامل [[معاویه]] تلاش می‌کرده است<ref>وقعة صفین، ص ۴۰۸.</ref>. بدین‌سان، او تخم [[فتنه]] را کاشت و با کسان بسیاری سرِ خویش گرفت و از [[سپاه علی]] {{ع}} بیرون رفت و آهنگ [[کوفه]] کرد<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۴۷۳-۴۷۸.</ref>.
* '''نقش عوامل نفوذی‌''': در پایان، نکته‌ای که در تحلیل و ریشه‌یابی [[فتنه]] [[خوارج]] نباید مورد [[غفلت]] قرار گیرد، نقش عوامل نفوذی خارجی (به‌ویژه نفوذی‌های "[[قاسطین]]") در [[انحراف]] "مارقین" است. هرچند با پنهانکاری‌هایی که در این زمینه به‌طور طبیعی وجود دارد، دسترسی به اسناد [[تاریخی]] برای [[اثبات]] این ادعا دشوار است؛ اما از طریق قرائن، تا حدودی‌ می‌توان به مقصود رسید. یکی از قرائنی که می‌تواند پژوهشگر را در این زمینه [[یاری]] دهد، بررسی نقش [[اشعث]] در این [[فتنه]] است. [[تأمل]] در [[روایات]] [[تاریخی]] و به‌ویژه آنچه در کتاب ارجمند وقعة [[صِفین]] درباره [[اشعث]] و موضعگیری او در اوج درگیری [[صِفین]] و پس از آن آمده است، تردیدی باقی نمی‌گذارد که او یا به خاطر [[عزل]] شدنش از [[حکومت]] آذربایجان‌<ref>وقعة صفین، ص ۲۱.</ref> و کنار گذاشته شدن از [[ریاست]] قبیله‌اش‌<ref>وقعة صفین، ص ۱۳۷- ۱۳۹.</ref> و یا به سبب دیگرگونی‌های [[اعتقادی]] و [[تزلزل]] در [[باورهای دینی]]، هیچ‌گونه پیوندی با [[علی]] {{ع}} نداشت و نوعی چهره نفوذی [[معاویه]] در [[سپاه علی]] {{ع}} بود. این [[کلام]] [[ابن ابی‌الحدید]] درباره وی، بسی [[تأمل]] برانگیز است: "هر [[فساد]] و اغتشاشی که در [[خلافت علی]] {{ع}} به وجود آمد، ریشه آن [[اشعث]] بود"<ref>{{عربی| كُلُّ فَسَادِ كَانَ فِي خِلَافَةِ عَلِيٍّ {{ع}} وَ كُلُّ اضْطِرَابَ حَدَثَ فَأَصِلُهُ الْأَشْعَثِ }}؛ شرح نهج البلاغة، ج ۲، ص ۲۷۹.</ref>. [[اشعث]] به [[ارتباط]] با [[جبهه]] [[معاویه]] متهم بود و خودْ این نکته را می‌پایید و می‌کوشید کاری نکند که این [[راز]] از پرده برون افتد. او به هنگام [[عزل]] نیز آهنگ [[معاویه]] کرده بود و قومش او را باز داشته بودند<ref>وقعة صفین، ص ۲۱.</ref>. پیوندهای او با [[معاویه]] و گفتگویش با فرستادگان او نیز [[دلیل]] است بر این که وی در ورای ظاهرش، به گونه عامل [[معاویه]] تلاش می‌کرده است<ref>وقعة صفین، ص ۴۰۸.</ref>. بدین‌سان، او تخم [[فتنه]] را کاشت و با کسان بسیاری سرِ خویش گرفت و از [[سپاه علی]] {{ع}} بیرون رفت و آهنگ [[کوفه]] کرد<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۴۷۳-۴۷۸.</ref>.


۲۱۸٬۳۵۲

ویرایش