بنیکلب: تفاوت میان نسخهها
←بنی کلب و نقش آنان در روی کار آمدن و تثبیت امویان
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
== بنی کلب و نقش آنان در روی کار آمدن و تثبیت [[امویان]] == | == بنی کلب و نقش آنان در روی کار آمدن و تثبیت [[امویان]] == | ||
[[قبیله]] کلب با تکیه بر [[عصبیت]] قومی، گستردگی مناطق تحت [[نفوذ]] و مصلحت اندیشی، منشأ بسیاری از رخدادها و حوادث مهم در [[سرزمین شام]] بود که در [[ارتباط]] عمیق با [[بنی امیه]] به عنصری فعال و تأثیرگذار در تحولات [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] دو سده نخست [[هجری]] بدل شد. معاویه به عنوان اولین [[حاکم]] [[دولت]] نوپای [[اموی]]، با [[آگاهی]] از نقش [[قبایل]] در عرصههای سیاسی، [[اقتصادی]] و اجتماعی منطقه [[شام]]، همپیمان قبایل نیرومند گردید و کوشید پایههای حکومتش را [[استوار]] سازد. ازاین رو با پی بردن به نیروی رو به [[رشد]] کلبیان در اواخر عصر [[خلفای راشدین]]، توانست از نفوذ و [[قدرت]] آنها در تأسیس دولتش بهره برد<ref>ابن خلکان،؛ وفیات الاعیان و أنباء أبناء الزمان، ج۷، ص۱۰۸.</ref>. گروه دیگر نیز [[گرایش]] به [[خلفای نخستین]] داشتند و ضمن [[اعتراض]] به تبدیل [[خلافت]] به سلطنت و [[موروثی کردن خلافت]]، مخالف این سبک از [[حکمرانی]] بوده و آن را خارج از سنتهای [[اسلامی]] میپنداشتند. در مقابل این دو گروه طرفداران [[حکومت اموی]] و همپیمانان آنها بودند که نه تنها از سلطنت [[اموی]] ناراضی نبودند بلکه در تقویت آن میکوشیدند<ref>طقوش، دولت امویان، ص۳۳.</ref>. [[معاویه]] در مواجهه با هر سه گروه رویکرد خاصی داشت، لکن برای بهدست آوردن [[حمایت]] [[قبایل]] همسو با خویش، [[تفاخر]] [[عربی]] و قبیلهگرایی را جایگزین [[تقوا]]، [[برادری]] و [[برابری]] نمود<ref>وکیلی، خلافت امویان و بررسی مبانی مشروعیت آن، ص۹۱؛ فصلنامه علمی مطالعات تاریخی جنگ، مقاله «بررسی مواجهه نظامی قبیله کلب با جنبشهای اعتقادی و چالشهای سیاسی و اقتصادی دوره اموی(۴۱-۱۳۲ هجری)، تألیف میثم حبیبی کیان؛ مهران اسماعیلی، ص۷۹.</ref> | [[قبیله]] کلب با تکیه بر [[عصبیت]] قومی، گستردگی مناطق تحت [[نفوذ]] و مصلحت اندیشی، منشأ بسیاری از رخدادها و حوادث مهم در [[سرزمین شام]] بود که در [[ارتباط]] عمیق با [[بنی امیه]] به عنصری فعال و تأثیرگذار در تحولات [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] دو سده نخست [[هجری]] بدل شد. معاویه به عنوان اولین [[حاکم]] [[دولت]] نوپای [[اموی]]، با [[آگاهی]] از نقش [[قبایل]] در عرصههای سیاسی، [[اقتصادی]] و اجتماعی منطقه [[شام]]، همپیمان قبایل نیرومند گردید و کوشید پایههای حکومتش را [[استوار]] سازد. ازاین رو با پی بردن به نیروی رو به [[رشد]] کلبیان در اواخر عصر [[خلفای راشدین]]، توانست از نفوذ و [[قدرت]] آنها در تأسیس دولتش بهره برد<ref>ابن خلکان،؛ وفیات الاعیان و أنباء أبناء الزمان، ج۷، ص۱۰۸.</ref>. گروه دیگر نیز [[گرایش]] به [[خلفای نخستین]] داشتند و ضمن [[اعتراض]] به تبدیل [[خلافت]] به سلطنت و [[موروثی کردن خلافت]]، مخالف این سبک از [[حکمرانی]] بوده و آن را خارج از سنتهای [[اسلامی]] میپنداشتند. در مقابل این دو گروه طرفداران [[حکومت اموی]] و همپیمانان آنها بودند که نه تنها از سلطنت [[اموی]] ناراضی نبودند بلکه در تقویت آن میکوشیدند<ref>طقوش، دولت امویان، ص۳۳.</ref>. [[معاویه]] در مواجهه با هر سه گروه رویکرد خاصی داشت، لکن برای بهدست آوردن [[حمایت]] [[قبایل]] همسو با خویش، [[تفاخر]] [[عربی]] و قبیلهگرایی را جایگزین [[تقوا]]، [[برادری]] و [[برابری]] نمود<ref>وکیلی، خلافت امویان و بررسی مبانی مشروعیت آن، ص۹۱؛ فصلنامه علمی مطالعات تاریخی جنگ، مقاله «بررسی مواجهه نظامی قبیله کلب با جنبشهای اعتقادی و چالشهای سیاسی و اقتصادی دوره اموی(۴۱-۱۳۲ هجری)، تألیف میثم حبیبی کیان؛ مهران اسماعیلی، ص۷۹.</ref>. | ||
بنابراین به نظر میرسد در ابتدای کارِ [[معاویه]] در [[شام]]، قبایلی مثل کلب بر پایه [[اشرافیت]] و طبق [[تعصب]] [[عربی]] حامی او شدند ضمن اینکه او را [[والی]] [[خلیفه]] میدانستند، تا اینکه [[مرگ عثمان]] بستر [[اعتقادی]] برای خلیفه شدن معاویه را ایجاد کرد. البته [[تبلیغات]] [[ضد]] [[علوی]] معاویه در شام<ref>ولهاوزن، تاریخ الدولة العربیة من ظهور الاسلام الی نهایة الدولة الأمویه، ص۷۲.</ref> و این [[عقیده]] که [[جانشین پیامبر]]{{صل}} باید از [[قریش]] باشد را نباید در رسیدن به [[خلافت]] او نادیده گرفت. به هرحال [[رسوخ]] این [[اعتقاد]] در میان [[شامیان]] ازجمله [[بنی کلب]] آنچنان بود که در اشعار خود، انتساب به [[عثمان]] را [[برترین]] افتخارات میدانستند<ref>صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۵، ص۱۴۳؛ مرزبانی، الموشح فی ماخذ العلماء علی الشعراء، ص۷۰.</ref>. همچنین اولین نمایش این [[اعتقاد]] در [[صفین]] بود، جایی که [[مردم]] [[شام]] با ضمیرهایی مطمئن و با [[باور]] به [[حقانیت معاویه]] به صحنه آمده بودند<ref> ولهاوزن، تاریخ الدولة العربیة من ظهور الاسلام الی نهایة الدولة الأمویه، ص۷۷.</ref>. | بنابراین به نظر میرسد در ابتدای کارِ [[معاویه]] در [[شام]]، قبایلی مثل کلب بر پایه [[اشرافیت]] و طبق [[تعصب]] [[عربی]] حامی او شدند ضمن اینکه او را [[والی]] [[خلیفه]] میدانستند، تا اینکه [[مرگ عثمان]] بستر [[اعتقادی]] برای خلیفه شدن معاویه را ایجاد کرد. البته [[تبلیغات]] [[ضد]] [[علوی]] معاویه در شام<ref>ولهاوزن، تاریخ الدولة العربیة من ظهور الاسلام الی نهایة الدولة الأمویه، ص۷۲.</ref> و این [[عقیده]] که [[جانشین پیامبر]]{{صل}} باید از [[قریش]] باشد را نباید در رسیدن به [[خلافت]] او نادیده گرفت. به هرحال [[رسوخ]] این [[اعتقاد]] در میان [[شامیان]] ازجمله [[بنی کلب]] آنچنان بود که در اشعار خود، انتساب به [[عثمان]] را [[برترین]] افتخارات میدانستند<ref>صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۵، ص۱۴۳؛ مرزبانی، الموشح فی ماخذ العلماء علی الشعراء، ص۷۰.</ref>. همچنین اولین نمایش این [[اعتقاد]] در [[صفین]] بود، جایی که [[مردم]] [[شام]] با ضمیرهایی مطمئن و با [[باور]] به [[حقانیت معاویه]] به صحنه آمده بودند<ref> ولهاوزن، تاریخ الدولة العربیة من ظهور الاسلام الی نهایة الدولة الأمویه، ص۷۷.</ref>. |