زیارت: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - '، -' به ' -'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '، -' به ' -') |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
* کتابهای تألیفی دربارۀ زیارت، در محورهای مختلفی است، همچون ماهیت و [[مشروعیت زیارت]]، [[آداب زیارت]]، متن زیارتنامههای چهارده [[معصوم]]، کتب مستقل [[ادعیه]] و [[زیارات]]، شرح برخی زیارتنامههای [[مأثور]]، تاریخچۀ [[شهرهای زیارتی]]<ref>در بخش الحاقی کتاب «زیارت» سیّد محمّد حسینی (دفتر نشر فرهنگ اسلامی) فهرست مفصّلی است که صدها کتاب در محورهای یاد شده را معرّفی کرده است.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۹۳.</ref> | * کتابهای تألیفی دربارۀ زیارت، در محورهای مختلفی است، همچون ماهیت و [[مشروعیت زیارت]]، [[آداب زیارت]]، متن زیارتنامههای چهارده [[معصوم]]، کتب مستقل [[ادعیه]] و [[زیارات]]، شرح برخی زیارتنامههای [[مأثور]]، تاریخچۀ [[شهرهای زیارتی]]<ref>در بخش الحاقی کتاب «زیارت» سیّد محمّد حسینی (دفتر نشر فرهنگ اسلامی) فهرست مفصّلی است که صدها کتاب در محورهای یاد شده را معرّفی کرده است.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۹۳.</ref> | ||
* در بحث "زیارت" پیش از آنکه [[استدلال]] شود که چرا باید رفت و رفتن به زیارت را چه سود؟ اگر شناختی محبتآور، نسبت به صاحبان "[[مزار]]" باشد، جایی برای این سؤال و [[استدلال]] باقی نمیگذارد. در زیارت، بیش از [[فلسفه]] و [[برهان]]، [[عشق]] و شور و [[محبت]] نهفته است. بیش از آنکه [[عقل]]، [[محاسبه]] کرده و دریابد که چرا؟ [[دل]]، [[فرمان]] داده و [[زائر]] را به [[مزار]] رسانده است. وادی زیارت، بیش و پیش از آنکه وادی معقولات و محاسبات [[عقلی]] باشد، وادیِ [[دل]] و جذبه درون است. [[زائر]]، اگر بداند و بشناسد که مورد زیارت "کیست؟".. دیگر نمیپرسد: "کجاست؟". به راه میافتد و همچون [[خضر]]، به دنبالِ آب [[حیات]]، و همچون [[موسی]] {{ع}} در پیِ [[عبد]] [[صالح]] روان میگردد تا برسد و بیابد و بهره برگیرد و کامیاب شود زیارت، از این مقوله است، [[پیوند قلبی]] است، [[محبت]] و علاقه است. آنچه [[زائر]] را به پیمودن راهها و طی مسافتها و [[رنج]] [[سفر]] و [[بیم]] [[بادیه]] و استقبال از [[خوف]] و خطر وا میدارد، کشش درونی و علاقه [[قلبی]] اوست. و اگر [[عشق]] آمد، خستگی رخت بر میبندد اگر [[محبت]] در کار بود، ملال، متواری میشود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۲۲،۲۱.</ref> | * در بحث "زیارت" پیش از آنکه [[استدلال]] شود که چرا باید رفت و رفتن به زیارت را چه سود؟ اگر شناختی محبتآور، نسبت به صاحبان "[[مزار]]" باشد، جایی برای این سؤال و [[استدلال]] باقی نمیگذارد. در زیارت، بیش از [[فلسفه]] و [[برهان]]، [[عشق]] و شور و [[محبت]] نهفته است. بیش از آنکه [[عقل]]، [[محاسبه]] کرده و دریابد که چرا؟ [[دل]]، [[فرمان]] داده و [[زائر]] را به [[مزار]] رسانده است. وادی زیارت، بیش و پیش از آنکه وادی معقولات و محاسبات [[عقلی]] باشد، وادیِ [[دل]] و جذبه درون است. [[زائر]]، اگر بداند و بشناسد که مورد زیارت "کیست؟".. دیگر نمیپرسد: "کجاست؟". به راه میافتد و همچون [[خضر]]، به دنبالِ آب [[حیات]]، و همچون [[موسی]] {{ع}} در پیِ [[عبد]] [[صالح]] روان میگردد تا برسد و بیابد و بهره برگیرد و کامیاب شود زیارت، از این مقوله است، [[پیوند قلبی]] است، [[محبت]] و علاقه است. آنچه [[زائر]] را به پیمودن راهها و طی مسافتها و [[رنج]] [[سفر]] و [[بیم]] [[بادیه]] و استقبال از [[خوف]] و خطر وا میدارد، کشش درونی و علاقه [[قلبی]] اوست. و اگر [[عشق]] آمد، خستگی رخت بر میبندد اگر [[محبت]] در کار بود، ملال، متواری میشود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۲۲،۲۱.</ref> | ||
* گفتیم که [[معرفت]] و [[عشق]]، پای را به رفتن میگشاید و "[[دوستی]]" به "[[دیدار]]" میانجامد. گاهی جریان، بر عکس این است. یعنی "دیدن"، "[[دوست داشتن]]" را به دنبال دارد و [[دیدار]]، [[عشق]] میآفریند و "زیارت" سببِ حصول ### [[313]]### میگردد. وقتی که [[دیدار]]، بذر [[عشق]] بپاشد، "[[ملاقات]]"، [[محبت]] میآورد و نزدیک شدن [[جسم]]، نزدیک شدن [[روح]] را به دنبال دارد و از [[قرب]] [[مادّی]] میتوان به [[قرب]] [[معنوی]] رسید و از رفتن به [[خانه]] ای [[محبت]] صاحبخانه را میتوان به [[دل]] گرفت. چه بسیار پیوندها و عشقها که مولود یک برخورد بوده است. چه بسیار محبّتها و انسها و الفتها، که در سایه حضور و ### [[313]]### فراهم شده است. یعنی گاهی [[موتور]] محرّک [[انسان]] در [[دیدار]] و زیارت، [[شناخت]] و علاقه و [[انس]] [[قلبی]] | * گفتیم که [[معرفت]] و [[عشق]]، پای را به رفتن میگشاید و "[[دوستی]]" به "[[دیدار]]" میانجامد. گاهی جریان، بر عکس این است. یعنی "دیدن"، "[[دوست داشتن]]" را به دنبال دارد و [[دیدار]]، [[عشق]] میآفریند و "زیارت" سببِ حصول ### [[313]]### میگردد. وقتی که [[دیدار]]، بذر [[عشق]] بپاشد، "[[ملاقات]]"، [[محبت]] میآورد و نزدیک شدن [[جسم]]، نزدیک شدن [[روح]] را به دنبال دارد و از [[قرب]] [[مادّی]] میتوان به [[قرب]] [[معنوی]] رسید و از رفتن به [[خانه]] ای [[محبت]] صاحبخانه را میتوان به [[دل]] گرفت. چه بسیار پیوندها و عشقها که مولود یک برخورد بوده است. چه بسیار محبّتها و انسها و الفتها، که در سایه حضور و ### [[313]]### فراهم شده است. یعنی گاهی [[موتور]] محرّک [[انسان]] در [[دیدار]] و زیارت، [[شناخت]] و علاقه و [[انس]] [[قلبی]] است - که در فصل پیش، مفصل از آن یاد کردیم- گاهی اگر از این بُعد، ضعیف باشد، زیارت و [[دیدار]]، باعث روشن شدن [[موتور]] میشود و [[ملاقات]] حضوری، "استارت" [[محبت]] [[باطنی]] میگردد. چرا که از نزدیک، [[جمال]] معنی را میبیند و به [[مشاهده]] [[ارزش]]های متعالی میرسد و علاقمند میشود. همچنان که [[موتور]] اتومبیل، ماشین و چرخها را به حرکت وا میدارد، ولی هنگامی که به خاطر [[نقص]] فنی و یا یخ زدگی و [[ضعف]] باطری و خفگی [[موتور]]، ماشین روشن نشود. هُل دادن به ماشین و حرکتِ چرخها، [[موتور]] را هم روشن میکند. زیارت، گاهی از این مقوله است. یعنی اگر [[انسان]] برود و ببیند و خود را در فضاهای خاطره آمیز قرار دهد و در شعاع یک پرتو قرار بگیرد، چه بسا که حرارت معنی، وجود یخ کرده [[زائر]] را گرم کند و فروغ [[دیدار]]، [[خانه]] [[دل]] را روشن سازد و دیده [[اهل]] نظر، مسِ وجودش را کیمیا کند. منتها، صرفِ رفتن کافی نیست، "دیدن" هم لازم است تا به [[شهود]] [[جمال]] [[حق]] نائل نشود، آتشگیره [[عشق]]، وجودش را مشتعل نمیسازد. اگر رفت و دید و به [[شهود]] رسید و [[زیبایی]] [[حقیقت]] و [[جمال]] [[فضیلت]] را دریافت، به طور طبیعی، "[[معرفت]]" هم مییابد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۲۸،۲۷.</ref>. | ||
* [[حق]]، در قامت [[حق]] پرستان جلوه میکند. [[حقّ]]، با [[ایثار]] و [[فداکاری]] [[حقجویان]]، ماندگار میشود. [[حق]]، با تلاش و [[باطل]] ستیزیِ حقطلبان، بر [[کرسی]] مینشیند. و... زیارت، گامی است در این راه. زیارت، با [[امامان]] [[شیعه]] و [[اهل بیت]] [[پیامبر]] پیوند دارد و ماجراهای [[ائمه]] {{عم}} و حیاتِ [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] شان و برخوردهای [[فکری]] و [[فقهی]] شان، همه و همه تقابلِ [[حق و باطل]] بود. جریانِ "[[اسلام]]" و "ضد [[اسلام]]"، در "خطّ [[ائمه]] {{عم}}" و "خطّ [[امویان]] و [[عباسیان]]" با هم در [[تعارض]] دائمی بود و این [[تقابل]]، به شکلهای مختلف و در زمینههای گوناگون وجود داشت<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>. | * [[حق]]، در قامت [[حق]] پرستان جلوه میکند. [[حقّ]]، با [[ایثار]] و [[فداکاری]] [[حقجویان]]، ماندگار میشود. [[حق]]، با تلاش و [[باطل]] ستیزیِ حقطلبان، بر [[کرسی]] مینشیند. و... زیارت، گامی است در این راه. زیارت، با [[امامان]] [[شیعه]] و [[اهل بیت]] [[پیامبر]] پیوند دارد و ماجراهای [[ائمه]] {{عم}} و حیاتِ [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] شان و برخوردهای [[فکری]] و [[فقهی]] شان، همه و همه تقابلِ [[حق و باطل]] بود. جریانِ "[[اسلام]]" و "ضد [[اسلام]]"، در "خطّ [[ائمه]] {{عم}}" و "خطّ [[امویان]] و [[عباسیان]]" با هم در [[تعارض]] دائمی بود و این [[تقابل]]، به شکلهای مختلف و در زمینههای گوناگون وجود داشت<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>. | ||
* [[ائمه]] {{عم}}، تجسم خط [[راستین]] [[اسلام]] بودند و قدرتهای [[حاکم]] زمانشان، [[مدعیان دروغین]] [[اسلام]]. در این راه و در [[دفاع]] از [[حق]] و [[قرآن]] و [[تبیین]] [[مکتب]] و تحقّق بخشیدن به [[احکام]] متعالی [[اسلام]]، به همان شدّت وحدّت و نستوهی و [[استواری]]، که از سوی [[امامان]]، [[حماسه]] [[آفریده]] میشد و فداکاریهایی کم نظیر به عمل میآمد و [[خون]] داده میشد و [[رنجها]] و مشقتهای جسمی و [[روحی]] و محدودیتها و ابتلاءات [[تحمّل]] میشد، از سوی قدرتمندانِ [[حاکم]] هم، برای توجیه خودکامگی و ادامه [[سلطه]] و [[مشروعیت]] بخشیدن به [[کارها]] و سیاستهای شان، دستاویزهایی به کار گرفته میشد، و با استفاده از شیوههای گوناگون، در قالب [[مذهب]]، [[سعی]] میکردند که جناح [[حق]] و خطّ [[ائمه]] {{عم}} را لوث کنند و چهرههای تابناک [[اسلام]] را پنهان سازند و فروغ همیشه تابان [[حق]] را، که از پس صدها [[ابر]] و غبار و [[شبهه]] و ابهامهای [[دشمن]] [[آفریده]]، [[نور]] میافشاند، خاموش کنند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>. | * [[ائمه]] {{عم}}، تجسم خط [[راستین]] [[اسلام]] بودند و قدرتهای [[حاکم]] زمانشان، [[مدعیان دروغین]] [[اسلام]]. در این راه و در [[دفاع]] از [[حق]] و [[قرآن]] و [[تبیین]] [[مکتب]] و تحقّق بخشیدن به [[احکام]] متعالی [[اسلام]]، به همان شدّت وحدّت و نستوهی و [[استواری]]، که از سوی [[امامان]]، [[حماسه]] [[آفریده]] میشد و فداکاریهایی کم نظیر به عمل میآمد و [[خون]] داده میشد و [[رنجها]] و مشقتهای جسمی و [[روحی]] و محدودیتها و ابتلاءات [[تحمّل]] میشد، از سوی قدرتمندانِ [[حاکم]] هم، برای توجیه خودکامگی و ادامه [[سلطه]] و [[مشروعیت]] بخشیدن به [[کارها]] و سیاستهای شان، دستاویزهایی به کار گرفته میشد، و با استفاده از شیوههای گوناگون، در قالب [[مذهب]]، [[سعی]] میکردند که جناح [[حق]] و خطّ [[ائمه]] {{عم}} را لوث کنند و چهرههای تابناک [[اسلام]] را پنهان سازند و فروغ همیشه تابان [[حق]] را، که از پس صدها [[ابر]] و غبار و [[شبهه]] و ابهامهای [[دشمن]] [[آفریده]]، [[نور]] میافشاند، خاموش کنند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>. |