عزرة بن قیس احمسی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'سواره نظام' به 'سوارهنظام'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'سواره نظام' به 'سوارهنظام') |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
آنگاه زهیر بن قین نیز با او سخن گفت و او را [[نصیحت]] کرد: «ای عزرة بن قیس! خداوند [[حسین]] {{ع}} را ستوده و [[هدایت]] کرده است. از [[خدا]] بپرهیز، من که [[خیرخواه]] توأم. مراقب باش از آنانی نباشی که [[گمراهان]] را بر کشتن پاکدامنان [[یاری]] میکنند». عزرة بن قیس به زهیر بن قین گفت: «تو خود از طرفداران [[عثمان]] بودی و از [[شیعیان]] این [[خاندان]] نبودی؟» [[زهیر]] بن قین پاسخ داد: «اکنون من از آنان هستم. به [[خداوند]] [[سوگند]] که من نه نامهای برای [[حسین]] نوشتم و نه پیکی روانه کردم و نه به او [[وعده]] دادم که یاریاش میکنم. در راه با او مواجه شدم و [[احساس]] کردم که باید همراه او باشم و یاریاش کنم و برای [[حفظ]] [[حق]] [[خدا]] و [[حق]] [[پیامبر]] {{صل}} که شما به [[تباهی]] دادهاید، مدافع وی باشم».<ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی. ، ج۳، ص۳۹۲؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی. ، ج۵، ص۴۱۷؛ الفتوح، ج۵، ص۹۸؛ البدایة و النهایة، ابنکثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیلبن عمر، قاهره: ۱۹۳۲ میلادی، ج۸، ص۱۷۷.</ref> | آنگاه زهیر بن قین نیز با او سخن گفت و او را [[نصیحت]] کرد: «ای عزرة بن قیس! خداوند [[حسین]] {{ع}} را ستوده و [[هدایت]] کرده است. از [[خدا]] بپرهیز، من که [[خیرخواه]] توأم. مراقب باش از آنانی نباشی که [[گمراهان]] را بر کشتن پاکدامنان [[یاری]] میکنند». عزرة بن قیس به زهیر بن قین گفت: «تو خود از طرفداران [[عثمان]] بودی و از [[شیعیان]] این [[خاندان]] نبودی؟» [[زهیر]] بن قین پاسخ داد: «اکنون من از آنان هستم. به [[خداوند]] [[سوگند]] که من نه نامهای برای [[حسین]] نوشتم و نه پیکی روانه کردم و نه به او [[وعده]] دادم که یاریاش میکنم. در راه با او مواجه شدم و [[احساس]] کردم که باید همراه او باشم و یاریاش کنم و برای [[حفظ]] [[حق]] [[خدا]] و [[حق]] [[پیامبر]] {{صل}} که شما به [[تباهی]] دادهاید، مدافع وی باشم».<ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی. ، ج۳، ص۳۹۲؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی. ، ج۵، ص۴۱۷؛ الفتوح، ج۵، ص۹۸؛ البدایة و النهایة، ابنکثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیلبن عمر، قاهره: ۱۹۳۲ میلادی، ج۸، ص۱۷۷.</ref> | ||
[[روز عاشورا]]، [[عمر بن سعد]]، [[فرمانده]] | [[روز عاشورا]]، [[عمر بن سعد]]، [[فرمانده]] [[سوارهنظام]] را به عزرة بن [[قیس]] سپرد.<ref> انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶– ۲۰۰۰ میلادی. ، ج۳، ص۳۹۵؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی. ، ج۵، ص۴۲۲؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری. ، ج۴، ص۶۸؛ البدایة و النهایة، ابنکثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیلبن عمر، قاهره: ۱۹۳۲ میلادی، ج۸، ص۱۷۷. </ref> در [[صبح عاشورا]] چون عزرة بن قیس دید که سواران وی از هر سو عقب میروند، [[عبدالرحمن بن حصین]] را نزد عمر بن سعد فرستاد و گفت: «مگر نمیبینی که سواران من از این گروه اندک چه میکشند؟ پیادگان و تیراندازان را به مقابله آنان بفرست».<ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی. ، ج۵، ص۴۳۶. </ref> | ||
پس از [[شهادت امام حسین]] {{ع}} او جزء کسانی بود که [[سرهای شهدا]] را به [[کوفه]] نزد [[عبیدالله بن زیاد]] بردند و از او جایزه ناچیزی گرفتند.<ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی. ، ج۵، ص۴۵۶. </ref> | پس از [[شهادت امام حسین]] {{ع}} او جزء کسانی بود که [[سرهای شهدا]] را به [[کوفه]] نزد [[عبیدالله بن زیاد]] بردند و از او جایزه ناچیزی گرفتند.<ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی. ، ج۵، ص۴۵۶. </ref> |