پرش به محتوا

سلیم بن قیس هلالی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابن‌شهرآشوب')
خط ۱۳۳: خط ۱۳۳:
# مرحوم [[مامقانی]] می‌نویسد: [[سلیم]] از ثقات [[امامیه]] و بزرگان ایشان و کتابش از اصول [[مسلم]] [[شیعه]] است و من [[عزم]] کرده‌ام در ذیل هر خبری که [[سلیم]] در کتابش آورده است، اخباری را که از طرق متعدد از [[راویان]] [[ثقه]] [[روایت]] شده بیاورم تا برای همگان روشن شود که [[کتاب سلیم]]، مثل [[صحیح مسلم]] در نزد [[اهل سنت]] است و مضامین روایاتش از [[ائمه هدی]] {{عم}} رسیده و در [[حجیت]] این اصل هیچ شکی نیست<ref>تنقیح المقال، مامقانی، ج۳۲، ص۴۱۶.</ref>. او سپس می‌نویسد: [[سلیم]] از افراد [[ثقه]] است و درباره کتابش، هیچ شکی نیست و اگر چیزی در آن داخل شده، به قلم متأخران است<ref>تنقیح المقال، مامقانی، ج۳۲، ص۴۳۵.</ref>. او در ادامه درباره [[کتاب سلیم]] چنین می‌نویسد: [[کتاب سلیم]] در نهایت اعتبار است و درباره [[نادرستی]] ساختگی بودن کتاب او می‌گوییم: وجود یک یا دو نمونه مطلب که ظاهرشان خلاف [[حق]] است، مجوزی برای جعلی دانستن کتاب نیست و بعد از اینکه احتمال تصحیف یا [[تحریف]] سهوی از نساخ یا [[نقل]] مطلب وجود داشته باشد، چگونه احتمال ساختگی بودن کتاب درست خواهد بود؟ مثل این نمونه بسیار اتفاق افتاده است؛ پس لازمه‌اش [[اعتقاد]] داشتن به صحت کتاب و سهوی بودن یک یا دو نمونه [[خطا]] است، بلکه سخن [[مجلسی]] درباره [[کتاب سلیم]] کافی است؛ ایشان می‌گوید: در یک نسخه قدیمی از [[کتاب سلیم بن قیس]]، دو [[روایت]] با [[اختلاف]] اندکی یافتم که در آخر یکی از این دو نوشته شده بود: [[کتاب سلیم بن قیس هلالی]] بحمدلله و عونه در [[ربیع]] الاخر سال ۶۰۹ ق تمام شد و آن را ابومحمد رمانی نوشت، سپس این [[روایت]] آمده است: [[امام]] [[جعفر بن محمد صادق]] فرمود: "هر کس از [[پیروان]] و [[دوستداران]] ما [[کتاب سلیم بن قیس هلالی]] را نداشته باشد، از [[سرنوشت]] و سرگذشت ما چیزی ندارد و نمی‌داند. [[کتاب سلیم]]، الفبای [[تشیع]] و رازی از رازهای [[خاندان محمد]] {{صل}} است که بر آنها [[درود]] باد!"<ref>{{متن حدیث|مَنْ لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُ مِنْ شِيعَتِنَا وَ مُحِبِّينَا كِتَابُ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ اَلْهِلاَلِيِّ فَلَيْسَ عِنْدَهُ مِنْ أَمْرِنَا شَيْءٌ وَ لاَ يَعْلَمُ مِنْ أَسْبَابِنَا شَيْئاً وَ هُوَ أَبْجَدُ اَلشِّيعَةِ وَ سِرٌّ مِنْ أَسْرَارِ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ}}؛ تنقیح المقال، مامقانی، ج۳۲، ص۴۲۶. مامقانی در پاورقی دوم می‌نویسد: مؤلف آن را از تکمله الرجال (ج۱، ص۴۶۷) آورده است و من آن را در بحارالانوار نیافتم.</ref>
# مرحوم [[مامقانی]] می‌نویسد: [[سلیم]] از ثقات [[امامیه]] و بزرگان ایشان و کتابش از اصول [[مسلم]] [[شیعه]] است و من [[عزم]] کرده‌ام در ذیل هر خبری که [[سلیم]] در کتابش آورده است، اخباری را که از طرق متعدد از [[راویان]] [[ثقه]] [[روایت]] شده بیاورم تا برای همگان روشن شود که [[کتاب سلیم]]، مثل [[صحیح مسلم]] در نزد [[اهل سنت]] است و مضامین روایاتش از [[ائمه هدی]] {{عم}} رسیده و در [[حجیت]] این اصل هیچ شکی نیست<ref>تنقیح المقال، مامقانی، ج۳۲، ص۴۱۶.</ref>. او سپس می‌نویسد: [[سلیم]] از افراد [[ثقه]] است و درباره کتابش، هیچ شکی نیست و اگر چیزی در آن داخل شده، به قلم متأخران است<ref>تنقیح المقال، مامقانی، ج۳۲، ص۴۳۵.</ref>. او در ادامه درباره [[کتاب سلیم]] چنین می‌نویسد: [[کتاب سلیم]] در نهایت اعتبار است و درباره [[نادرستی]] ساختگی بودن کتاب او می‌گوییم: وجود یک یا دو نمونه مطلب که ظاهرشان خلاف [[حق]] است، مجوزی برای جعلی دانستن کتاب نیست و بعد از اینکه احتمال تصحیف یا [[تحریف]] سهوی از نساخ یا [[نقل]] مطلب وجود داشته باشد، چگونه احتمال ساختگی بودن کتاب درست خواهد بود؟ مثل این نمونه بسیار اتفاق افتاده است؛ پس لازمه‌اش [[اعتقاد]] داشتن به صحت کتاب و سهوی بودن یک یا دو نمونه [[خطا]] است، بلکه سخن [[مجلسی]] درباره [[کتاب سلیم]] کافی است؛ ایشان می‌گوید: در یک نسخه قدیمی از [[کتاب سلیم بن قیس]]، دو [[روایت]] با [[اختلاف]] اندکی یافتم که در آخر یکی از این دو نوشته شده بود: [[کتاب سلیم بن قیس هلالی]] بحمدلله و عونه در [[ربیع]] الاخر سال ۶۰۹ ق تمام شد و آن را ابومحمد رمانی نوشت، سپس این [[روایت]] آمده است: [[امام]] [[جعفر بن محمد صادق]] فرمود: "هر کس از [[پیروان]] و [[دوستداران]] ما [[کتاب سلیم بن قیس هلالی]] را نداشته باشد، از [[سرنوشت]] و سرگذشت ما چیزی ندارد و نمی‌داند. [[کتاب سلیم]]، الفبای [[تشیع]] و رازی از رازهای [[خاندان محمد]] {{صل}} است که بر آنها [[درود]] باد!"<ref>{{متن حدیث|مَنْ لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُ مِنْ شِيعَتِنَا وَ مُحِبِّينَا كِتَابُ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ اَلْهِلاَلِيِّ فَلَيْسَ عِنْدَهُ مِنْ أَمْرِنَا شَيْءٌ وَ لاَ يَعْلَمُ مِنْ أَسْبَابِنَا شَيْئاً وَ هُوَ أَبْجَدُ اَلشِّيعَةِ وَ سِرٌّ مِنْ أَسْرَارِ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ}}؛ تنقیح المقال، مامقانی، ج۳۲، ص۴۲۶. مامقانی در پاورقی دوم می‌نویسد: مؤلف آن را از تکمله الرجال (ج۱، ص۴۶۷) آورده است و من آن را در بحارالانوار نیافتم.</ref>
# [[نمازی شاهرودی]] می‌نویسد: [[کنیه]] [[سلیم بن قیس هلالی]] [[ابوصادق]] [[نقل]] شده است. و وی را از [[اصحاب امیر المؤمنین]] {{ع}}، [[امام حسن]] {{ع}}، [[امام حسین]] {{ع}}، [[امام سجاد]] {{ع}} و [[امام باقر]] {{ع}} شمرده‌اند. وی کتابی دارد که [[ابان بن ابی عیاش]] از وی [[روایت]] کرده و آن کتاب نزد من است و به [[فارسی]] و [[عربی]] نیز چاپ شده است. و آنچه بر [[مدح]] و [[عظمت]] [[شأن]] و [[ایمان قوی]] و کمال وی دلالت می‌کند، همان چیزی است که از [[کتاب سلیم بن قیس هلالی]] [[روایت]] شده است و [[ابان بن ابی عیاش]] کل کتاب را در حضور جمعی از [[صحابه]]، که [[ابوالطفیل]] هم از آنهاست، در محضر [[امام علی بن الحسین]] {{ع}} قرائت کرد و آن [[حضرت]] فرمود: اینها [[احادیث صحیح]] ماست. ایشان سپس به [[نقل]] آن اقوال [[علما]] می‌پردازد و در آخر می‌نویسد: به طور کلی می‌توان گفت که برقی، صفار، [[کلینی]]، صدوقان، عیاشی و [[شیخ طوسی]] بر [[سلیم]] [[اعتماد]] و بزرگان [[اصحاب]] از وی [[روایت]] [[نقل]] کرده‌اند<ref>مستدرکات علم رجال الحدیث، نمازی شاهرودی، ج۴، ص۱۱۶ - ۱۱۷.</ref>.
# [[نمازی شاهرودی]] می‌نویسد: [[کنیه]] [[سلیم بن قیس هلالی]] [[ابوصادق]] [[نقل]] شده است. و وی را از [[اصحاب امیر المؤمنین]] {{ع}}، [[امام حسن]] {{ع}}، [[امام حسین]] {{ع}}، [[امام سجاد]] {{ع}} و [[امام باقر]] {{ع}} شمرده‌اند. وی کتابی دارد که [[ابان بن ابی عیاش]] از وی [[روایت]] کرده و آن کتاب نزد من است و به [[فارسی]] و [[عربی]] نیز چاپ شده است. و آنچه بر [[مدح]] و [[عظمت]] [[شأن]] و [[ایمان قوی]] و کمال وی دلالت می‌کند، همان چیزی است که از [[کتاب سلیم بن قیس هلالی]] [[روایت]] شده است و [[ابان بن ابی عیاش]] کل کتاب را در حضور جمعی از [[صحابه]]، که [[ابوالطفیل]] هم از آنهاست، در محضر [[امام علی بن الحسین]] {{ع}} قرائت کرد و آن [[حضرت]] فرمود: اینها [[احادیث صحیح]] ماست. ایشان سپس به [[نقل]] آن اقوال [[علما]] می‌پردازد و در آخر می‌نویسد: به طور کلی می‌توان گفت که برقی، صفار، [[کلینی]]، صدوقان، عیاشی و [[شیخ طوسی]] بر [[سلیم]] [[اعتماد]] و بزرگان [[اصحاب]] از وی [[روایت]] [[نقل]] کرده‌اند<ref>مستدرکات علم رجال الحدیث، نمازی شاهرودی، ج۴، ص۱۱۶ - ۱۱۷.</ref>.
# میرزا [[ابوالقاسم نراقی]] [[سلیم بن قیس هلالی]] را با [[کنیه]] [[ابوصادق]] معرفی و وی را از [[اصحاب]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}}، [[امام حسن]] {{ع}} و [[امام حسین]] {{ع}} شمرده است. [[علامه حلی]] به [[عدالت]] [[سلیم]] [[حکم]] داده و از برقی [[نقل]] کرده که وی از [[اولیاء]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} است. ایشان در ادامه می‌نویسد: مطلب [[حق]]، [[موثق]] شمردن [[سلیم]] است و [[تبیین]] آنچه که در کتاب مشهور و منسوب به وی آمده نیز [[واجب]] است<ref>شعب المقال فی درجات الرجال، نراقی، ص۱۸۷.</ref>.
# میرزا [[ابوالقاسم نراقی]] [[سلیم بن قیس هلالی]] را با [[کنیه]] [[ابوصادق]] معرفی و وی را از [[اصحاب امیرالمؤمنین]] {{ع}}، [[امام حسن]] {{ع}} و [[امام حسین]] {{ع}} شمرده است. [[علامه حلی]] به [[عدالت]] [[سلیم]] [[حکم]] داده و از برقی [[نقل]] کرده که وی از [[اولیاء]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} است. ایشان در ادامه می‌نویسد: مطلب [[حق]]، [[موثق]] شمردن [[سلیم]] است و [[تبیین]] آنچه که در کتاب مشهور و منسوب به وی آمده نیز [[واجب]] است<ref>شعب المقال فی درجات الرجال، نراقی، ص۱۸۷.</ref>.
# [[آیت الله]] [[سید ابوالقاسم خویی]] نوشته است: [[کتاب سلیم بن قیس]] بنا بر آنچه [[نعمانی]] آورده، از اصول معتبر بلکه از بزرگترین اصول است و درباره اینکه آیا جمیع آنچه در آن آمده، و از [[معصوم]] صادر شده است، باید گفت: یا باید آن را [[تصدیق]] کنیم و [[روایت]]‌هایش را بپذیریم؛ همان گونه که صاحب وسائل در خاتمه، در فائده چهارم، از کتاب‌های قابل اعتمادی که قرائن بر ثبوتش دلالت می‌کند و به [[تواتر]] از مؤلفش نام می‌برد، [[نقل]] کرده است؛ یا به صحت نسبت کتاب به [[معصومین]] [[علم]] داشته باشیم، به گونه‌ای که شکی باقی نماند<ref>معجم رجال الحدیث ج۸، ص۲۲۰-۲۲۷.</ref>. همچنین وقتی از [[مرحوم خویی]] سؤال شد [[رأی]] شما درباره [[کتاب سلیم]] چیست؟ ایشان در جواب نوشتند: [[کتاب سلیم بن قیس]] معتبر است و لکن [[اثبات]] نشده که کتابی که در دست ماست، همان کتاب باشد<ref>صراط النجاة، سید خوئی، ج۵، ص۲۷۹.</ref>.
# [[آیت الله]] [[سید ابوالقاسم خویی]] نوشته است: [[کتاب سلیم بن قیس]] بنا بر آنچه [[نعمانی]] آورده، از اصول معتبر بلکه از بزرگترین اصول است و درباره اینکه آیا جمیع آنچه در آن آمده، و از [[معصوم]] صادر شده است، باید گفت: یا باید آن را [[تصدیق]] کنیم و [[روایت]]‌هایش را بپذیریم؛ همان گونه که صاحب وسائل در خاتمه، در فائده چهارم، از کتاب‌های قابل اعتمادی که قرائن بر ثبوتش دلالت می‌کند و به [[تواتر]] از مؤلفش نام می‌برد، [[نقل]] کرده است؛ یا به صحت نسبت کتاب به [[معصومین]] [[علم]] داشته باشیم، به گونه‌ای که شکی باقی نماند<ref>معجم رجال الحدیث ج۸، ص۲۲۰-۲۲۷.</ref>. همچنین وقتی از [[مرحوم خویی]] سؤال شد [[رأی]] شما درباره [[کتاب سلیم]] چیست؟ ایشان در جواب نوشتند: [[کتاب سلیم بن قیس]] معتبر است و لکن [[اثبات]] نشده که کتابی که در دست ماست، همان کتاب باشد<ref>صراط النجاة، سید خوئی، ج۵، ص۲۷۹.</ref>.
# [[محقق بحرانی]] می‌نویسد: [[کتاب سلیم بن قیس]] از اصول مشهور و کتب [[مأثور]] است که محققان [[اصحاب]] ما بر آن [[اعتماد]] کرده‌اند؛ چنانکه [[علامه مجلسی]] به آن در کتاب بحار اشاره کرده است<ref>الحدائق الناضرة، محقق بحرانی، ج۲۵، ص۳۷۳.</ref>.
# [[محقق بحرانی]] می‌نویسد: [[کتاب سلیم بن قیس]] از اصول مشهور و کتب [[مأثور]] است که محققان [[اصحاب]] ما بر آن [[اعتماد]] کرده‌اند؛ چنانکه [[علامه مجلسی]] به آن در کتاب بحار اشاره کرده است<ref>الحدائق الناضرة، محقق بحرانی، ج۲۵، ص۳۷۳.</ref>.
۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش