مثنی بن مخرمه عبدی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'اصحاب امیرالمؤمنین' به 'اصحاب امیرالمؤمنین'
جز (جایگزینی متن - 'خوشامد' به 'خوشآمد') |
جز (جایگزینی متن - 'اصحاب امیرالمؤمنین' به 'اصحاب امیرالمؤمنین') |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
مثنی بن مخرمه عبدی از مردان [[مجاهد]] و [[اصحاب | مثنی بن مخرمه عبدی از مردان [[مجاهد]] و [[اصحاب امیرالمؤمنین]] {{ع}} بود، او در [[جنگ جمل]] در رکاب آن [[حضرت]] جنگید و از جمله کسانی بود که شتر [[عایشه]] را پی کرد و [[سپاه علی]] {{ع}} به [[پیروزی]] رسید. | ||
[[ابن ابی الحدید]] در [[ایمان]] و تقوای مثنی بن مخرمه عبدی چنین [[نقل]] میکند: پس از [[شهادت]] [[محمد بن ابیبکر]] در [[مصر]]<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۴، ص۴۱.</ref>، [[معاویه]] به [[فکر]] افتاد که اوضاع [[بصره]] را [[درهم]] بریزد و [[حکومت]] آنجا را نیز از تحت ولای [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} خارج سازد، لذا [[عبدالله ابن حضرمی]] را با نیروی زیادی به [[بصره]] فرستاد و دستورهای لازمه را نیز به او یادآور شد، در آن موقع [[عبیدالله بن زیاد]] به [[جانشینی]] از [[ابن عباس]] در [[بصره]] [[حکومت]] میکرد و [[ابن عباس]] خود به [[عراق]] جهت [[تسلیت گویی]] در مورد [[شهادت]] [[محمد بن ابیبکر]] [[خدمت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} رسیده بود. [[عبدالله ابن حضرمی]] این مرد خونریز بر [[قبیله]] [[بنی تمیم]] [[بصره]] وارد شد تا زمینه [[پیروزی]] خود در استان [[بصره]] را فراهم آورد، در [[مجلسی]] که جمعی از جمله [[عباس بن ضحاک عبدی]] از طرفداران [[خون عثمان]] و مثنی بن مخرمه عبدی از [[یاران حضرت علی]] {{ع}} بود حضور یافت. [[عباس بن ضحاک]] در آن جمع برخاست و به [[عبدالله ابن حضرمی]] خوشآمد گفت و اعلام کرد: به [[خدا]] [[سوگند]]، تو را با شمشیرها و دستهای خود [[یاری]] خواهم نمود. اما [[ر]] [[شیعه]] [[مخلص]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} برخاست در مقابل او موضع گرفت و به [[حمایت]] از [[حضرت علی]] {{ع}} گفت: نه، [[سوگند]] به خدایی که جز او نیست، اگر به جایی که آمدهای برنگردی همانا با دستها و شمشیرهای خود با تو [[جنگ]] خواهیم کرد و با تیر و نیزههای خود با تو [[پیکار]] میکنیم، آیا میگویی ما پسر عموی [[رسول خدا]] {{صل}} را که [[سرور]] [[مسلمانان]] است رها کنیم و به [[اطاعت]] مردی ([[معاویه]]) که از [[احزاب]] [[سرکش]] و [[طغیانگر]] است درآییم؟ به [[خدا]] [[سوگند]]، این کار هرگز صورت نمیگیرد تا لشکرها گسیل داریم و تیغها را در جمجمهها فرود آوریم. | [[ابن ابی الحدید]] در [[ایمان]] و تقوای مثنی بن مخرمه عبدی چنین [[نقل]] میکند: پس از [[شهادت]] [[محمد بن ابیبکر]] در [[مصر]]<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۴، ص۴۱.</ref>، [[معاویه]] به [[فکر]] افتاد که اوضاع [[بصره]] را [[درهم]] بریزد و [[حکومت]] آنجا را نیز از تحت ولای [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} خارج سازد، لذا [[عبدالله ابن حضرمی]] را با نیروی زیادی به [[بصره]] فرستاد و دستورهای لازمه را نیز به او یادآور شد، در آن موقع [[عبیدالله بن زیاد]] به [[جانشینی]] از [[ابن عباس]] در [[بصره]] [[حکومت]] میکرد و [[ابن عباس]] خود به [[عراق]] جهت [[تسلیت گویی]] در مورد [[شهادت]] [[محمد بن ابیبکر]] [[خدمت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} رسیده بود. [[عبدالله ابن حضرمی]] این مرد خونریز بر [[قبیله]] [[بنی تمیم]] [[بصره]] وارد شد تا زمینه [[پیروزی]] خود در استان [[بصره]] را فراهم آورد، در [[مجلسی]] که جمعی از جمله [[عباس بن ضحاک عبدی]] از طرفداران [[خون عثمان]] و مثنی بن مخرمه عبدی از [[یاران حضرت علی]] {{ع}} بود حضور یافت. [[عباس بن ضحاک]] در آن جمع برخاست و به [[عبدالله ابن حضرمی]] خوشآمد گفت و اعلام کرد: به [[خدا]] [[سوگند]]، تو را با شمشیرها و دستهای خود [[یاری]] خواهم نمود. اما [[ر]] [[شیعه]] [[مخلص]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} برخاست در مقابل او موضع گرفت و به [[حمایت]] از [[حضرت علی]] {{ع}} گفت: نه، [[سوگند]] به خدایی که جز او نیست، اگر به جایی که آمدهای برنگردی همانا با دستها و شمشیرهای خود با تو [[جنگ]] خواهیم کرد و با تیر و نیزههای خود با تو [[پیکار]] میکنیم، آیا میگویی ما پسر عموی [[رسول خدا]] {{صل}} را که [[سرور]] [[مسلمانان]] است رها کنیم و به [[اطاعت]] مردی ([[معاویه]]) که از [[احزاب]] [[سرکش]] و [[طغیانگر]] است درآییم؟ به [[خدا]] [[سوگند]]، این کار هرگز صورت نمیگیرد تا لشکرها گسیل داریم و تیغها را در جمجمهها فرود آوریم. |